رسمیت تدوین حدیث و اخبار نبوی (ص) مربوط به سالهای آغازین قرن دوم هجری است، دورانی که تألیف و نگارش سنت به حدی از بلوغ رسید که بتوان نام آن را «کتاب» گذاشت. دانش سیره نیز که ترکیبی از تاریخ و حدیث بود در همین دوره، تدوینی نزدیک به کتاب یافت، گرچه پیش از آن تدوینی که بتوان نام آن را به اصطلاح امروزه «جزوه» یا به اصطلاح آن روز «صحیفه» گذاشت، در آن زمینه وجود داشت.
در این دوره، یکی مهم ترین تکیهگاه دانش حدیث عامه [شامل عثمانی مذهبها و عامه] محمد بن مسلم بن شهاب زهری (م ۱۲۴) بود، کسی که از دانش محدثان و عالمان مدینه و از جمله علی بن الحسین (ع) استفاده کرده و از آنان فراوان روایت کرده بود. وی اساس حدیث سنی در اواخر قرن اول و دو سه دهه نخست قرن دوم هجری است.
زهرى حاصل جمع محدثان، فقیهان و سیره شناسان مدینه است که طبرى در بارهاش نوشته است: کان مقدّما فى العلم بمغازى رسول الله، (المنتخب من ذیل المذیل، ص ۹۷ ) وى که دانش مدینه را با گرایش مذهبی خاص آن داشت، به دلیل ارتباطش با امویان، به شام رفت و بیشتر از همه در خدمت هشام بن عبدالملک قرار گرفت. از این جهت، متهم به داشتن مسلک اموی نیز شد، گرچه روایات او از مدینه است و این را برای شناخت افکار و باورهای وی باید در نظر داشت.
ابن شهاب روایات مغازى را از جمله از عروه بن زبیر فراگرفت و خود براى بسیارى، آن روایات را نقل کرد. (الاعلان بالتوبیخ، ص ۸۸ ) گیب تأیید کرده است که زهرى اساس کتابهاى بعدى است که در مغازى نگاشته شده است (دائره المعارف الاسلامیه، ج۴، ص۴۸۶ ) و این سخن درستی است.
از ابن شهاب، کتابی برجای مانده، حتی اگر چیزی به نام کتاب بوده است؛ اما مجموعه نقلهای وی در باب مغازی دست کم دو بار گردآوری شده است:
بار نخست تحت عنوان المغازى النبویه توسط سهیل زکار گردآورى و به صورت کتاب مستقلى به چاپ رسیده است. (دمشق، دارالفکر المعاصر، ۱۴۰۱ق) مواد اصلى این کتاب که محدود هم هست، عمدتا از بخش مغازى کتاب المصنف عبدالرزاق بن همام صنعانى (م ۲۱۲) فراهم آمده به نظر میرسد از روی کتاب یا جزوه ابن شهاب زهری روایت شده است.
کار دوم و کاملی که در این زمینه صورت گرفته، کتاب مرویات الامام الزهری فی المغازی در دو مجلد است که توسط محمد بن محمد عواجی تدوین شده و در سال ۲۰۰۹ چاپ دوم آن توسط وزارت علوم سعودی منتشر شده است. وی تلاش کرده است تا از تمامی مآخذ روایات زهری را تنها در مغازی یعنی دوران دهساله مدینه، بویژه مغازی، گردآوری کند. به نظر میرسد، زهری در شکل دهی به عبارات این اخبار نقش مؤثری داشته و او را باید یکی از محورهای اصلی سیره نگاری دانست.
عواجی، مصحح کتاب در مقدمه کتاب مرویات الامام الزهری فی المغازی [۱/۱۵۱] در این باره که ابن شهاب کتابی در باره مغازی داشته است یا خیر، گوید: برخی از نقلها حکایت از آن دارد که وی کتابی در مغازی داشته است. از جمله در «المعرفه و التاریخ: ۲/۳۹۴» از کتاب زهری که نزد ابوسعید عبدالرحمن بن ابراهیم بوده، یاد شده است. همچنین در تاریخ ابی زرعه دمشقی: (روایت ش ۳۷۵) از «صحیفه زهری» یاد شده است. ابن اثیر هم در نقلی در این باره که آیا سعد بن منذر انصاری در عقبه و بدر بوده یا نه، نقل که ابونعیم گوید: من دراین باره که در پیمان عقبه بوده باشد، یادی در کتاب زهری و ابن اسحاق ندیدم. [اسد الغابه: ۲/۳۷۷، ش ۲۰۴۶]. جالب است که سهیلی، شارح سیره ابن هشام، با اشاره به روایت ازدواج حضرت با خدیجه، گفته است: زهری این را در سیره خود آورده، و «هی اول سیره اُلّفت فی الاسلام». [الروض الانف، ۱/۲۱۴].
همان طور که اشاره شد، این زمان سنت نگارش کتاب، به مفهومی که دو سه دهه بعد توسط ابن اسحاق و بسیاری دیگر معمول شد، وجود نداشت، با این حال نباید انکار کرد که مفاهیمی چون «صحیفه» و حتی مفهوم کلی «کتاب» به معنای نوشته و جزوه وجود داشته و ابن شهاب نیز آنها را مینوشته است. ابن شهاب نه تنها در سیره نویسی، بلکه اساسا در حدیث سنی نقش مهمی دارد. باور وی آن بود که عمل صحابه نیز مثل حجت است و باید علاوه بر نگارش آنچه از رسول (ص) رسیده، کارها و اقوال صحابه را هم نوشت. این حالی بود که صالح بن کیسان دوست و همکلاسی وی دست کم در آغاز، باور به این نکته نداشت و بعدها اظهار پشیمانی کرد که چرا مانند زهری، اقوال صحابه را هم ننوشته است. [طبقات الکبری، ج ۲ ص ۳۸۸، المعرفه و التاریخ، ج ۱ ص ۶۳۷] بنابرین نباید وجود برخی از نقلها را در این که زهری، صحیفه داشت، حمله بر داشتن کتاب به معنای مصطلح آن دانست، بلکه این نوشتهها، بیشتر در حکم یادداشت بوده و لذا از همان قرن سوم این گفته آمده است که سعید بن مسیب، قاسم بن محمد بن ابی بکر، عروه بن زبیر و ابن شهاب، هیچ کدام کتابی از خود بر جای نگذاشتهاند. [تاریخ ابی زرعه الدمشقی، ش روایت: ۱۳۸۰] یکی از دلایل این قبیل اظهارات که از همان اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم مطرح شد، این بود که بسیاری با نوشتن حدیث مخالف بوده و حتی نگاشتههای خود را که در حکم یادآوری برای نقل شفاهی روایت بود، در اواخر عمر از میان میبردند تا بدست دیگران نیفتد. در واقع، داشتن کتاب و نوشته، از سوی دیگران، نوعی اقدام خجالت آور بود، چنان که ابوالزناد گوید: من و ابن شهاب در حال طواف بودیم، در حالی که همراه ابن شهاب الواح و صحایفی بود و ما به او می خندیدیم. [المعرفه و التاریخ، ج ۱ ص ۶۳۹، تاریخ ابی زرعه، ش ۹۶۷]
با این حال، باید گفت ابن شهاب، یکی از مؤثرترین افراد در شکل گیری علمی به نام سیره است، کسی که باید سهم مهمی در گرایش موجود در نقلهای سیره داشته باشد. گرایشی که در درجه اول عمری ـ زبیری و در درجه دوم اموی و در درجه سوم غیر علوی است.
مرویات الامام الزهری فی المغازی (۲ جلد) تالیف محمد بن مسلم ابن شهاب زهری تصحیح محمد بن محمد العواجی توسط وزارت التعلیم العالی السعودی منتشر شده است.
منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران