کد خبر:2180
پ
entehal_m

مثنوی انتحالیه

از قبل پیش بینی می شد که انتشار گزارش میراث ویژه نامه کتابسازی و انتحال، واکنشها و بازتابهای متفاوتی داشته باشد.

میراث مکتوب- از قبل پیش بینی می شد که انتشار گزارش میراث، ویژه نامه کتابسازی و انتحال، واکنشها و بازتابهای متفاوتی داشته باشد. سردبیر محترم نیز این «خود زنی» را در سرمقاله خود به این عبارت بیان کرده بود که « با طرح انتحال دیگران، گویند که انتحار خواهی کرد». و اما آنان که کارشان مورد نقد و افشا قرار گرفته بود، پیغام فرستادند و ما در پاسخ گفتیم اگر توضیحی دارید بفرستید در شماره بعدی چاپ می کنیم.
اما آنچه بیش از همه مورد توجه قرار گرفت، اصل اقدام میراث مکتوب بر این افشاگری روشنگرانه بود که بسیاری از علاقه مندان به فرهنگ و کتاب و علم، با ایمیلها و تماسهای خود، تشویقها نمودند و تحسینها کردند و بعضاً اعلام آمادگی نمودند تا در ویژه نامه دوم همکاری کنند و در مورد مصادیق انتحالیه که سراغ دارند، دست به قلم شوند.از این میان عزیزی که اشعاری نغز می سراید، چند بیتی مثنوی گفت و نخواست که نامش فاش شود و شعرش چاپ، اما حیفمان آمد در سایت درجش نکنیم شاید که غنچه ذوق صاحب قریحه دیگری شکفت و مقابله با کتابسازی در حوزه ادب نیز جایی بازکرد.
اکبر ایرانی! همکار عزیز کمتر این زهرابه بر جانم بریز
بس کن این موضوع بد فرجام را تلخ خواهی کرد چندین کام را
رنگ قبح از بحث تو ارزق شود زشتی از این حرفها مشتق شود
یک جوانی بهر چندین نمره کم گرد آورده نوشتاری به هم
اینهمه سرکوفت آیا جایز است؟ آن جوانی را که دنبال تز است
ناشری گر یک کتابی نشر داد داغ باید پشت دست او نهاد؟
مرده ریگی را تو وارث گشته ای طفل چون دید، تو حارث گشته ای!؟
اینهمه بخل و حسد را دور هل کوه کردی کاه مرد منتحل
نیست دزدی، اندکی کِش رفتن است نه درون! در جنب آتش رفتن است
انتحال است این، تو خواندی انتحار کین چنین آورده ای بر وی دمار
من گله دارم ز آقای ثبوت گشت بهلول و کراماتش ثبوت
گر تو مسجد را بنا کردی چه غم نام بهلولی خورد بر آن رقم
عرضه کسب درآمد چون نبود گوشت را از قرمه این گربه ربود
خوردن یارو و کار ما شده است اجر عقبی، جیفه دنیا شده است
قصه ارثیه زاکانی است آن مقسم گوئیا ایرانی است
بر مؤلف گربه نازی بنه منتحل را قاطر تازی بده
* * * *
تا خیانت را چنین گردن نهیم کور را تا حشر پیراهن دهیم
کاش اینان ذره ای بودند اصیل کی شناسد از سَبیل اینان سِبیل
هیچ بر اینان ترحم، حسن نیست دوغ با دوشاب نامردان یکی است
نهضتی باید که بر این کار زشت خمره ای آریم و برداریم خشت
مست چون گشتیم لب را وا کنیم دامن آلوده را رسوا کنیم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612