ميراث مكتوب- دكتر علي اكبر ثبوت بر اين باور است: كتاب هايي كه به عنوان تاريخ فلسفه و تاريخ فلاسفه داريم، مثل همة آثار ديگري كه از ميراث فرهنگي گذشتة ما به جا ماندهاند، با وجود همة اشتباهاتي كه ممكن است در آنها يافت شود، براي ما عزيز هستند.
وي كه در نهمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان نقد و بررسي كتاب محبوب القلوب قطب الدين اشكوري در تاريخ 4 اسفندماه 82 در تهران سخن مي گفت، افزود: كساني كه در جهت احياي اين آثار كوشش ميكنند، درواقع فرهنگ گذشته را به امروز منتقل ميكنند و از انقطاع فرهنگي و ازگسيختگي و گسستگي در فرهنگ ما جلوگيري ميكنند، سعي آنان مشكور باد.
دكتر ثبوت همچنين گفت: شيوة تاريخ فلسفه نويسي در عالم اسلام متأثر از همان شيوهاي است كه خود فيلسوفان اسلامي تقريباً به صورت عام داشتند و عبارت بود از هماهنگ كردن مكتبها و نظريات مختلف با همديگر مثلاً وقتي كه به آثار فارابي مراجعه ميكنيم، ميبينيم كه در اثبات يگانگي دو مكتب افلاطون و ارسطو با وجود تمام اختلافاتي كه فكر ميكنيم ميان آنها هست، كتاب نوشته و نشان ميدهد كه اين دو يك چيز ميگويند و كاملاً با هم هماهنگ هستند. از دورة فارابي به بعد هم هر چه جلو ميآييم ميبينيم كه تمايل به ايجاد هماهنگي ميان مكتبها و نظريات مختلف، بيشتر ميشود تا به سهروردي ميرسيم كه كوشش ميكند تا نظريات فرزانگان ايران باستان را با نظريات فيلسوفان يونان اعم از ارسطو و افلاطون و تصوف اسلامي و حتي آرا و نظرات حكماي هند را همه با هم در يك قالب بريزد و به عنوان نظرات هماهنگ با همديگر معرفي كند و اوج اين شيوه را در مكتب حكمت متعاليه ميبينيم كه سهروردي، افزون بر كوششهايي كه سابقاً در جهت ايجاد هماهنگي شده بود، سعي ميكند تا مكتب محيالدين عربي را هم با آنچه از تعاليم اهل بيت در اخبار و احاديث گرفته بوده، هماهنگ كند.
وي ادامه داد: به محبوب القلوب و ديگر كتابهاي تاريخ فلسفه نگاه كنيد، ميينيد كه جالينوس و ارسطو، هر دو را از معاصران عيسي عليهالسلام تلقّي ميكنند. بعد هم نامهاي از جالينوس به عيسي عليه السلام نقل ميشود كه يا طبيب النفوس، چنين و چنان يا اينكه جالينوس به دليل سالخوردگي نتوانست به محضر عيسي (ع) حاضر شود. بنابراين خواهرزاده يا برادرزادة خود را كه «پلوس» بود به خدمت عيسي (ع) فرستاد. يعني اين كه اين پلوس كه از حواريون عيسي (ع) بوده، برادرزاده يا خواهرزادة جالينوس است، البته از آن طرف هم ميبينيم كساني كه مخالف فلسفه بودند، ميآيند و باتوجه به اين كه اطلاعات تاريخي آنان حتي كمتر از اين طائفة طرفداران فلسفه و حكمت شناسان بوده، چيزهايي ميگويند كه بسيار بيربط و حتي بعضي وقتها خندهآور است.
وي افزود: موقعي كه به سراغ حكمت شناسانمان ميرويم، به اين قضيه برخورد ميكنيم كه متأسفانه اطلاعات تاريخي آنان بسيار ضعيف است، يعني اگر آثاري را كه در تاريخ فلاسفه نوشته شدهاند، با آثاري كه نويسندگان كتب تراجم به وجود آوردهآند، مقايسه كنيم، آن وقت ميفهميم كه با وجود همة عظمتي كه در حكمتشناسان ميتوان نشان داد، در تحقيقات تاريخي، اينان از آنان خيلي عقب هستند. به عنوان نمونه مرحوم ملامهدي نراقي و مرحوم حاج ملاحسين نوري را در نظر بگيريم. مرحوم ملامهدي نراقي فيلسوف و رياضيدان و عالم بزرگ اخلاق نيز فقيهي بزرگ است، به اضافه همة كمالات ديگر. مرحوم حاج ملاحسين نوري يك محدث متتبع است. حال دو اثر از اين دو بزرگوار را كه هر دو متناسب با اين ايام محرم هستند، در نظر بگيريد. وقتي آنها را با همديگر مقايسه ميكنيم، ميفهميم كه فاصله چقدر زياد است.