میراث مکتوب – مراسم نکوداشت مقام علمی دکتر منوچهر ستوده با حمایت علمی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، عصر روز گذشته و با حضور استادان و پیشکسوتان حوزه های تاریخ، فرهنگ و ادبیات، و جمع کثیری از دانشجویان علاقهمند در تالار فردوسی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
در این مراسم، اساتید پیشکسوتی مانند دکتر مظاهر مصفا، دکتر امیربانو کریمی، دکتر شیرین بیانی، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن و جلیل تجلیل حضور داشتند.
تاریخ و جغرافیا خواهر و برادری دوقلو هستند
نخستین سخنران این مراسم دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، استاد رشتۀ تاریخ دانشگاه تهران، بود که سخنش را با نقل بیتی از حکیم ملا هادی سبزواری آغاز کرد و گفت: «ملاهادی سبزواری می گوید: نه در اختر حرکت بود و نه در چرخ سکون/ گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند». من این شعر را برای دانشجویانی خواندم که چند ماهی است این طرف و آن طرف می جنبند تا برای دکتر ستوده مجلس تجلیلی بر پا کنند. این همت خیلی ارزش دارد و این دانشجویان همان خاک نشینانی هستند که حکیم سبزواری می گوید. روزی هر یک از این دانشجویان از بزرگان خواهند شد و نتیجۀ این احترامی را که برای استاد و معلم و مقام علم قائل هستند، خواهند دید.
باستانی پاریزی اضافه کرد: دکتر ستوده در دانشکدۀ ادبیات جغرافیایی تاریخی درس می داد. واقعیت این است که تاریخ و جغرافیا خواهر و برادری دوقلو هستند و بسیار به هم پیوستگی دارند. برخی معتقدند حوادث تاریخی در بستر جغرافیا اتفاق می افتند؛ من به صراحت، درستی این حرف را تأکید نمی کنم ولی به نظر من نباید این دو درس را از یکدیگر جدا کرد. چون بدون شناخت جغرافیا نمی شود تاریخ را به درستی درک کرد.
وی ادامه داد: مزیت دکتر ستوده این بود که در خلال تدریس جغرافیای تاریخی و جغرافیای انسانی، نظرش را دربارۀ مناطق تاریخی ایران که از نزدیک دیده بود، در کلاس ها بازگو می کرد.
این استاد پیشکسوت در پایان سخنانش گفت: دکتر ستوده با نوشتن کتابی که دربارۀ گویش کرمانی است و با کمک شاه جمشید سروشیان از زردشتیان فهمیده ای که لغات قدیم را نیز به خوبی می دانست، فراهم آمده، خدمتی بزرگ به کرمان کرد. این کتاب یکی از بهترین آثار در باب گویش های ایرانی است.
پس از سخنان دکتر باستانی پاریزی، مظاهر مصفا، استاد و شاعر پیشکسوت، شعری از سروده های خود را که در وصف استاد ستوده سروده بود، قرائت کرد.
دو سوم عمر ستوده در راستای پیوند تاریخ و جغرافیا گذشت
دیگر سخنران این مراسم دکتر شیرین بیانی، استاد تاریخ دانشگاه تهران، بود که سخنانش را با این بیت حافظ: «کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» آغاز کرد و گفت: این بیت در حقیقت وصف حال استاد ارجمندی است که یک قرن را با افتخار و بزرگی سپری کرده است و این مجلس وزین برای وی ترتیب داده شده است.
بیانی بر پیوند تاریخ و جغرافیا تأکید کرد و گفت: تاریخ و جغرافیا پیوندی ناگسستنی دارند و شاید به جرأت بتوان گفت که استاد ستوده دو سوم عمر خود را در راه تقویت این پیوند نهاده است. هر شخصیت تاریخی فرزند زمان و مکان خود است. اگر او را از آن زمان و مکان بردارند و در زمان و مکان دیگری بگذارند دیگر آن نمی شد که شد و نخواهد که شد؛ پس زمان تاریخ است و مکان جغرافیا و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. ستوده روند تاریخی دوران های گوناگون را با یاری گرفتن از جغرافیا برای ما روشن کرده است.
او افزود: کویری، کوهستانی، دریایی بودن یا نبودن، شهری یا روستایی بودن یا نبودن همه در تکمیل شخصیت یک فرد و یک دوره موثر اند و تاریخ ساز و استاد ستوده به کاویدن همین مسائل پرداخته اند و زوایای تاریک زندگی تاریخ سازان یا بهتر گفته شود روند تاریخی دوران های گوناگون را با یاری گرفتن از جغرافیا بر ما روشن کردند. استاد ستوده با واقع گرایی و درایت علمی خویش خیلی زود به این موضوع پی برد. او جاده های پر پیچ و خم ایران را گام به گام، شهر به شهر و روستا به روستا پیمود و به تعمق در آنها پرداخت تا واقعه را در دل مکان خود جای دهد؛ مکانی که از آن بیرون آمده است. و نتایج مطالعات ارزشمند خود را عرضه داشت تا ما بدون تحمل رنج راه در گوشۀ دنج خود بنشینیم و از نتایج زحمات ایشان بهره ببریم.
بیانی ادامه داد: استاد ستوده با جسم و جان تندرست و نشاطی، که مقداری از آن نیز در همان جاده های پر پیچ و خم حاصل آمده است، دیده ها و شنیده های خویش را گرد آورده و در اختیار پژوهشگران نهاده است. و تصور می کند هنوز هم، البته نه به شدت گذشته بلکه آهسته و پیوسته، در همان راهِ یافتن است.
این استاد رشتۀ تاریخ در پایان سخنانش تأکید کرد: یکی از شگردهای استاد ستوده این بود که در میانۀ عمرش در گوشۀ امنی پناه گرفت و مصداق این مصرع حافظ شد که می فرماید: «زین میان گر بتوان به که کنار گیرند».
در پایان مراسم، استاد منوچهر ستوده دقایقی پیرامون غنیمت دانستن وقت و استفاده مفید از عمر سخن گفت. وی با تشکر از برگزاری این مراسم، سخنانش را با خواندن بیتی از سعدی آغاز کرد و گفت: «صاحبا عمر عزیزست غنیمت دانش/گوی خیری که توانی ببر از میدانش/چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر/حاصل آنست که دایم نبود دورانش. این غزل توجه ما را به عمر جلب میکند، عمری که خداوند در اختیار ما قرار داده و ما را صاحب این ساعات کرده است و این غنیمت را به دست ما داده. باید بتوانیم از آن استفاده کنیم.
ستوده افزود: باید تمام دقایق و ساعات عمر خود را صرف کارهای مثبت و مفید کنیم. از تماشای ماهواره و تلویزیون و گوش کردن به رادیو به جایی نخواهیم رسید. این دقایق باید هم برای خود فرد و هم برای دیگران مفید باشد وگرنه فایدهای ندارد. عمر، ساعات دقیق و حساسی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است. می توان این سرمایه را با عشرت و نوش بگذراند و یا صرف نوشتن کتاب هایی چون «احسن التقاسیم» کرد که اثری ارزشمند و قابل تحسین است.
اهدای لوح تقدیر، اجرای موسیقی زنده، و پخش مستندی از صحبت های مرحوم ایرج افشار دربارۀ استاد ستوده، از دیگر برنامه های این مراسم بزرگداشت بود.
گزارش از سهیلا یوسفی