این کتاب همچون اسکندرنامه به لحاظ سرگرمکنندگی و آشنایی با تعبیرات عامیانه کهن و نیز دربرداشتن مواد تاریخ اجتماعی ایران بسیار درخور توجه است.
کتاب داستانی رموز حمزه و ماجراهای عمرو عیار یکی از داستانهای عامیانه معروف ادبیات فارسی است که همچون دیگر داستانهای عامیانه پیرامون شخصی حقیقی، داستانی مجازی نوشته شده است. این داستان را به حمزه عموی پیامبر یا حمزه آذرک از روسای خوارج سیستان نسبت دادهاند. در این کتاب گردآورنده قسمتهای جداگانه و در عین حال مستقلی از این کتاب را انتخاب کرده که نسبت به دیگر بخشها جذاب تر و شیرین تر است.
یکی از مفصلترین و معروفترین داستانهای عامیانه ایران طی قرنهای اخیر رموز حمزه است. همانند بیشتر داستانهای عامیانه قهرمان و شخصیت اصلی داستان، تاریخی است اما زندگی او در هالهای از افسانه فرو رفته است. این داستان جذاب مورد توجه شخصیتهای تاریخی همچون اکبر تیموری و نادرشاه افشار قرار گرفته و کسانی در قصهخوانی حمزه و یا نقاشی و صورتپردازی رموز حمزه نام برآوردهاند که در تذکرهها از آنها یاد شده است.
نکته جالب توجه درباره رموز حمزه این است که دامنه گسترش این داستان از ایران هم فراتر رفت و تا هندوستان، اندونزی، جاوه و مالایا نیز رسیده بود. این جریان تا آنجا ادامه یافت که کتابی در آداب حمزهخوانی با نام «دستورالفصحاء» به دستور اکبر شاه تیموری تالیف شد.
داستان این چنین آغاز میشود که حمزه دل به مهر دختر انوشیروان، مهرنگار میبندد و انوشیروان برای آنکه سنگ بزرگی جلوی پای حمزه بیندازد و برسر راه ازدواج حمزه با دخترش مانعتراشی کند وی را برای گرفتن خراج نزد عزیز مصر میفرستد و حمزه آنجا گرفتار و زندانی میشود و عمروبن امیه ضمری عیار که وردست حمزه و در واقع شخصیت بسیار جذاب رموز حمزه است در راه رهایی حمزه میکوشد و داستان به اینگونه ادامه پیدا میکند.
بازیهای بختک و عمرو در باغ داد و عاشق شدن مهرنگار به حمزه، گرفتاری حمزه و عمرو به دست دوالپا، رفتن عیاران حمزه به مصر برای نجات او، نجات یافتن انوشیروان از دست قران حبشی، بهبودی حمزه و مسلمان شدن نسا، عیاری کردن سنقر و خلاصی فریبرز به دست انورآرای و عمرو، گرفتار شدن عمرو و حمزه به دست فتنه بلخی، عاشق شدن علمشاه و شمسه به یکدیگر، عیاری کردن عمرو با یزدک و گرفتاری او و آمدن نقابدار مرصعپوش برخی از عناوینی است که در کتاب «رموز حمزه و ماجراهای عمرو عیار» گردآوری شده است.
در بخشی از این داستان میخوانیم: «از پادشاهی نوشیروان یکسال و هفت ماه گذشته بود که کیقباد بیمار شد. نوشیروان گریان بر بالین او آمد. کیقباد باز هم سفارش بوذرجمهر را به او کرد و از دنیا رفت. در مداین عزای عمومی اعلام کردند. چهل روز سوگواری نمودند سپس با صلاحدید بوذرجمهر نوشیروان از عزا درآمد و در قصر بر تخت نشست. اما بختک بدجنس با نفوذ خود شاه را به لهو و لعب وادار کرد. ظلم همهجا را فراگرفت و نصیحت بوذرجمهر بر شاه اثر نداشت. تا اینکه روزی پادشاه و وزیران برای شکار به بیرون شهر رفتند. نوشیروان درختی دید که نصف آن خشک و نصف دیگرش سبز بود. چیزی نگفت مقداری راه که رفتند سه نفر دزد را دست بسته آوردند. نوشیروان دستور داد آنان را بکشند. دزدان گفتند ما را نکش که زبان مرغان میدانیم و تا چهل روز به شما یاد میدهیم. بختک که میدانست آدمیزاد هرگز زبان مرغان نمیداند به شاه گفت اول بوذرجمهر یاد بگیرد و بعد به شما یاد دهد و …»
چاپ نخست کتاب «رموز حمزه و ماجراهای عمرو عیار» با گزینش و ویرایش علیرضا ذکاوتی قراگزلو در ۲۰۳ صفحه با شمارگان۵۵۰ نسخه و بهای ۱۰ هزار تومان از سوی انتشارات معین روانه بازار کتاب شده است.
منبع: ایبنا