کد خبر:18660
پ
4-1

رسول جعفریان، صد شکر که هست و صد حیف که رفت

همّتی دارد چون کوه و اراده‌ای نستوه. کارکرد و نتیجۀ عملش نشان می‌دهد که نمونۀ یک ایرانی شیفتۀ کتاب و یک مدیر توانا و خستگی‌ناپذیر است.

میراث مکتوب- دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در پی کنار رفتن رسول جعفریان از ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، در یادداشتی از خدمات ارزشمند او یاد کرد.

 

 

مدّت‌ها بود درخواست کرده بود که جانشینی برایش معرّفی کنند. دو هفته پیش که برای شرکت در مراسم اهدای جایزۀ کتابدار نمونه به خانم دکتر نوش‌آفرین انصاری به دانشگاه تهران رفته بودم، سری به ایشان در دفتر کارش زدم. کیف در دست، قصد خروج به سمت قم را داشت. طبق روال هر هفته، سه‌شنبه تا جمعه برای تدبیر امور و مدیریّت «کتابخانۀ تاریخ اسلام و ایران» در قم، در رفت و آمد است. کتابخانه‌ای غنی و ارزشمند که خود مؤسّس آن بوده و الآن بالغ بر 300 هزار کتاب تخصّصی دارد.

همّتی دارد چون کوه و اراده‌ای نستوه. کارکرد و نتیجۀ عملش نشان می‌دهد که نمونۀ یک ایرانی شیفتۀ کتاب و یک مدیر توانا و خستگی‌ناپذیر است. جعفریان مرا یاد ابوعلی مسکویه معروف به خازن، کتابدار برجستۀ آل‌بویه می‌اندازد. کسی که در ری بالغ بر ده‌هزار نسخۀ خطّی در کتابخانه داشت. هم ندیم بود و هم مصاحب وزیر و در عین حال، ده‌ها رساله چون تجارب الامم نوشت. از این دست ایرانیان شیفتۀ کتاب، در فرهنگ و تمدّن ایران اسلامی بسیارند. رسول جعفریان هم یکی از آن‌هاست.

سال 67 او را نزد مرحوم جعفر مرتضی عاملی مورّخ شهیر لبنانی در قم دیدم و با او آشنا شدم. دانستم که جویای دانایی است. نهادی ناآرام برای شناخت و معرفت از رهگذر تاریخ دارد.

در کنار دروس حوزوی، تاریخ تشیّع را کاوید و کتابی کلان در این باب نوشت. از تاریخ اسلام به صفویه گرایید و کتاب‌ها و رساله‌های متعدّدی تصحیح و تألیف کرد. مجموعه‌ای ارزشمند از 223 رسالۀ فارسی و عربی را در ده جلد با عنوان «میراث اسلامی ایران» با حمایت حجّةالاسلام محمود مرعشی در کتابخانۀ آیةالله مرعشی نجفی –رحمة الله علیه- منتشر کرد.

این پیشینۀ پژوهشی موجب شد تا خوشبختانه به قول حافظ “همای اوج سعادت به دام او افتد” و به ریاست کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی منصوب شود. حمایت بی‌دریغ مدیری مقتدر چون علی لاریجانی از او، موجب بروز و ظهور ظرفیّت‌های پنهان جعفریان در ادارۀ چنین کتابخانه‌های ارزشمندی شد. رخصت در امان بودن از گزند و طعن بخیلان را از رئیس مجلس گرفت و سمند اداره و اصلاح امور را چهارنعل به تاخت آورد. او می‌دانست عمر چنین ریاست‌هایی به قول سعدی «برف است و آفتاب تموز»، پس آستین همّت بالا زد و دو کار سترگ را در کتابخانۀ مجلس به سرانجام رسانید.

نخستین کار، فهرست‌نگاری نسخه‌ها بود که سالیان دراز متوقّف مانده بود و کسی از کمّ و کیف نسخه‌ها خبر نداشت. پس فهرست‌نگاران را از قم و تهران جمع کرد و اتاقک‌هایی برای کار هرکدام ایجاد کرد تا کار به‌صورت گروهی و روشمند پیش برود. گاه، برخی از فهرست‌نویسان، شب و روز به کار فهرست‌نویسی نسخه‌های خطّی مشغول بودند و در مدّت کوتاهی، 8000 نسخه فهرست‌نویسی شد که آن‌ فهارس را چاپ و منتشر کرد. برخی فهرست‌های قدیمی را هم که نایاب بودند، به شکلی جدید و با برخی بازبینی‌ها از نو منتشر کرد. از چاپ «فهرستوارۀ دستنوشت‌های ایران» (دنا) که مشتمل بر فهرست مشترک اطّلاعات تمام فهارس چاپ‌شده در ایران بود هم حمایت کرد و در اختیار عموم گذارد.

کار دوم جعفریان در کتابخانۀ مجلس، تهیۀ تصاویر دیجیتالی نسخه‌ها بود که در همان مدّت کوتاه، به بهترین‌شکلی صورت گرفت و پس از اتمام، با یک اقدام انقلابی، برای اوّلین بار، تابوی بخل گنجوری نسخه‌های خطّی را شکست و تصویر تمام نسخه‌ها را روی سایت کتابخانۀ مجلس گذاشت. خبری که عدّه‌ای را مبهوت و اهل تحقیق را شادمان کرد. این در زمانی بود که ما برای تهیۀ نسخه جهت برنامه‌های مرکز و پژوهشگران متقاضی نسخه‌ها با مشکلات عدیده‌ای مواجه بودیم.

تا آن زمان در هیچ جای دنیا، کتابخانه‌ای در آن سطح و شمار از نسخه‌ها، چنین کاری را به انجام نرسانده بود. بعدها کتابخانه‌های دیگر هم به تبعیّت از کتابخانۀ مجلس، آمادگی خود را برای برخط کردن تصاویر نسخ خطّی یا دست‌کم دیجیتالی کردن و تسهیل دسترسی به نسخه‌ها نشان دادند. البته هنوز هم هستند برخی کتابخانه‌ها مانند کتابخانۀ کاخ گلستان که به آسانی تصویر نسخ را در اختیار نمی‌گذارند و گویا این گنجینه‌ها را، که متعلّق به بیت‌المال است، ملک طلق خود می‌دانند و خیلی که لطف داشته باشند، تصویر نگاتیو سیاه و سفید نسخه را در اختیار پژوهشگر قرار می‌دهند که امیدواریم در مدیریّت جدید وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، نسبت به این نوع خدمات‌رسانی تجدیدنظر شود و از کاری که دکتر جعفریان در کتابخانۀ مجلس و سپس در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران کرد، درس بگیرند و از خود نام نیک بر جای گذارند. بی‌شک آنچه از مدیران و رؤسا به یادگار می‌ماند، کارهای نیک و ماندگار آن‌هاست. شوربختانه وقتی مدیران موفّق کنار گذاشته می‌شوند، آن مؤسّسه نابود می‌شود و نمونه‌اش را در «مرکز نشر دانشگاهی» دیدیم. همانگونه که با رفتن جعفریان از کتابخانۀ مجلس هم مدیران جدید آمدند و محدودیّت‌ها را مجدّداً با خود آوردند و «یادش به خیر»ی برای جعفریان بر جای گذاشتند و رفتند.

جعفریان به‌رغم سه روز حضور در قم، و علاوه بر کار تدریس در گروه تاریخ دانشگاه تهران، منشأ خدمات بسیاری در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران هم شد. تقریباً شبیه همان کاری که در کتابخانۀ مجلس کرد. البته دیگر نه آن حمایت‌ها در کار بود و نه از بودجه و کمک‌های مالی خبری.

 

 

وجود امثال جعفریان در کشور نشانگر این حقیقت است که اگر به افراد توانمند، متخصّص، دردآشنا و مسئولیّت‌پذیر، فرصت کار و تلاش داده شود، ثمره‌اش برای فرهنگ کشور دوچندان خواهد بود. خطر مقدّم داشتن افراد غیرمتخصّص در کارهای کلان، موجب عقب‌گرد در جامعه می‌شود؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام این خطر را گوشزد فرموده که: «تقدیم الاَراذلِ و تأخیرِ الافاضلِ» باعث به هدر رفتن فرصت‌ها و سرمایه‌ها می‌شود.

اکنون جعفریان در کار توسعۀ «کتابخانۀ تاریخ اسلام و ایران» در قم است و طرح‌ها و برنامه‌های کلان برای آن دارد. هرچند، گاه از اوضاع زمانه شکوه می‌کند و در برابر مدّعیان طبّ خرافی و… مطلب می‌نویسد و توئیت می‌زند و آگاهی‌سازی می‌کند، امّا از نوشتن مقالات در نشریاتی چون آیینۀ پژوهش و… و نقل مطالب نغز از نسخه‌ها دست نمی‌شوید و حاصل مطالعات خویش را به هر شکل ممکن در رسانه‌های حقیقی و مجازی به اشتراک می‌گذارد.

جامعۀ پویا جامعه‌ای است که مدیران کارآمد و لایق را بیابد، بشناسد و ارج نهد و حمایت کند و بر صدر بنشاند، تا خود نیز همراه آنان بالا رود و از احترامی که به ایشان می‌گذارد، خود نیز محترم شمرده شود.

آنچه از آدمیان –حتّی افراد بدنام در امور مختلف- بر جای می‌ماند، کارهای نیک آنان است. روزی بر سر همین موضوع با جعفریان گفت‌و‌گو می‌کردم. او می‌گفت صفویان این همه جنایت کردند، حتّی به فرزندان خود رحم نکردند، امّا آثار علمی به‌جای مانده در دوران آن‌ها و همچنین آثار هنری و معماری باشکوهی که از آنان در شهرهایی چون اصفهان بر جای مانده، موجب شده است که از صفویان به نیکی یاد شود.

توئیت خداحافظی‌اش را برایم فرستاد.

جواب دادم: خسته نباشی دلاور.

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612