ميراث مكتوب- سيد احمد محيط طباطبايي در پنجاه و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: در حوزه فرهنگي هميشه بر بخش مثبت و پر را بيشتر بايد در فرهنگ ملي تكيه كرد و نه بخش هاي خالي.
وي در نشستي با عنوان « شناخت گل نوشته هاي دوران هخامنشي از ديدگاه اجتماعي و زبان شناسي» كه روز دوشنبه 2 بهمن ماه 85 در اين مركز برگزار شد، افزود: در زمينه گل نوشته ها، همان طور كه اشاره شد كلاً اين مسئله برمي گردد به كشفيات باستان شناسي كه در آغاز قرن انجام شد. در دوره پهلوي اول، سال هاي بعد از 1310 توسط هيئت باستان شناسي مركز شرق شناسي شيكاگو و باستان شناساني كه توسط آن هئيت به ايران آمده بودند، طي كاوش هايي كه در تخت جمشيد صورت داده بودند ماحصل آن سه جلد كتابي است كه چاپ شده و مي شود ملاحظه كرد، تعداد متناوبي گل نوشته به دست آمده كه يكي از مباحث ما تعداد و رقم اين گل نوشته هاست. اين گل نوشته ها بعدها منتقل شد به مركز شرق شناسي شيكاگو كه در روي آن مطالعه و پژوهش شود. در واقع الواح به شيكاگو رفت و توسط استاد ارفعي و شاگردانش قرائت شد، البته طبق توافق آن ها امانت قرار داده شده بود و اين در واقع امانت موقت، ادامه پيدا كرد و در سال هاي 1377 به بعد با آغاز فعاليت مجدد جناب آقاي دكتر ارفعي در حوزه فعاليتشان به صورت رسمي و آموزشي در سازمان ميراث فرهنگي وقت، يكي از كارهايي كه دكتر پيگيري كردند در واقع تعيين تكليف اين الواح بود كه در مركز شرق شناسي شيكاگو و توافق هايي بود كه در جهت انتقال اين ها به ايران صورت گرفته بود. توافقي شده بود كه سيصد و خرده اي از آن ها بازگشت پيدا كرد به موزه ملي ايران و مابقي آن هم قرار بود كه مراحلي را طي كند كه دچار يك سري مسائلي غير علمي و حاشيه اي و مسائل سياسي و اجتماعي شد كه محل بحث مان در اين جلسه نيست و اين جلسه بيشتر مي خواهد به ويژگي هاي علمي، محتوايي و چرا اين ها به شيكاگو رفت؟ به چه علت، شخص خاصي و افراد محدودي اين را مي دانستند؟ و امروزه خواندن اين نوع خط و در واقع زبان در چه شرايطي قرار دارد؟ بپردازد.
وي ادامه داد: تمام مسائل يا مشكلاتي را كه در حوزه نگهداري و حوزه مختلف ميراث فرهنگي و حفاظتش وجود دارد، كه اشارتي هم بر اين موضوع رفت، در واقع بحث 10 ساله، 20 ساله و 30 ساله و اين ها نيست كه يك بحث كلي و طولاني و بسيار مفصل است و آسيب شناسي اش بسيار طولاني و كلي است كه بخواهيم به اين بپردازيم، اما به هر صورت در واقع باقيماندن، حفظ و نگهداري بيشتر از 6500 قطعه (شئ) كه حوزه ايران باستان يا 190 خرده اي هزار شئ در كاخ گلستان، يا بيش از 270 شئ در سعدآباد و نمونه هاي مختلفش، 20 هزار قطعه شئ در موزه وزارت كه مي توانيم بشماريم و برويم. بالاخره به همت و تلاش عزيزاني بود كه اسمشان هم هيچ وقت گفته نمي شود و در پشت صفوف رونما قرار مي گرفتند و در مقام امينان اموال و نگهدارندگان اين ميراث تاريخي و فرهنگي با زحمت خودشان اين ها را حفظ و حراست كردند تا به نسل امروز برسد. واقعيت اين است وقتي كه شما آن چه در جنگ عراق و امريكا اتفاق افتاد و بر موزه بغداد رفت و آن چه در تاريخ معاصر ايران بر موزه هاي ما رفت، يعني اگر شهريور بيست را در قياس مع الفارغ مشابه بدانيم با آن چيزي كه نبردهاي امريكا و انگليس پس از اشغال عراق اتفاق افتاد كه همان حادثه در ايران اتفاق افتاد، اما متولي هاي ما حالا به هر شكل هيچ وقت موزه ايران و باستان را در معرض غارت و تهديد كه قرار ندادند، كودتايي كه صورت مي گيرد، كاخ گلستاني كه بالاخره دست قاجار دادن يا قزاق هايي مي آيند و سلسله جديدي به وجود مي آيد، آخرش غارت نمي شود به مفهوم كلي قضيه، و آن چه كه اتفاق مي افتد حتي در انقلاب شكوهمند اسلامي، وقتي كه دوستان ما از چين و جاي ديگر مي آيند تعجب مي كنند از وجود اكثريت بالقوه آثار در كاخ نياوران و سعدآباد، مجموعه موزه ها را دارم مي گويم. من بحث جامعه را بحث نمي كنم. بحث فقط بحث موزه است و كساني كه در اين حوزه ها در زمان اين رويدادها حضور داشتند. درواقع با در نظر گرفتن جميع شرايطي كه همه بهتر از من مي دانند و مشكلات و دشواري هايي كه در حوزه فرهنگ هميشه وجود داشته، حاشيه بودنش و ساير مسائلش، يك مقدار بايد براي خودمان و آن ها هم حق و عدالتي را قائل شويم كه به چه شكلي توانستند اين اشياء و آثار را در تندباد اين حوادث و جرياناتي كه گذشته به هر حال آنچنان حفظ بكنند كه موقعيتي فراهم مي شود كه آقاي دكتر ارفعي دوباره به مجموعه باز مي گردند. سامان دهي تالار كتيبه ها چه در موزه ايران باستان، چه در شوش و چه در جاهاي ديگر… در واقع يعني مي توانيم قسمت پر ليوان را ببينيمم، نصف ليوان هم خالي است. مي توانيم بخش خالي ليوان را هم مطرح كنيم. هر دو هم صحيح، اما به هر حال در حوزه فرهنگي هميشه بر بخش مثبت و پر را بيشتر بايد در فرهنگ ملي تكيه كرد و نه بخش هاي خالي.
محيط طباطبايي افزود: موقعيت و وضعيت طبيعي، تاريخي ايران از نظر فرهنگي تاريخي، طبيعي ايران به طور كلي طي يك نوع ويژگي را به اين منطقه داده كه يك نوع منطقه ارتباطي است، يعني به هر حال چه حاده هاي شرق و غرب، چه مسير ابريشم چه مسير ادويه چه كل الاجمعين ارتباطات جنوب به شمال و غرب به شرق كه بين حوزه هاي فرهنگي هست، اينجا محل عبور و ارتباط بوده، چه از آن سمت، چه از اين سمت، پس هرگونه ادّله و دليلي كه بتوانيم به طور شواهد بياوريم چه در دره سن، چه در خوزستان، چه در شمال، چه در آسياي ميانه، چه در قسمت هاي پايين نجد ايران، چه در حالا يك امري است كه مي تواند اتفاق بيافتد و به هر حال حتماً اين هم دنبال خواهد شد.