میراث مکتوب- داشتم با خودم فکر میکردم که اگر پژوهشگرانِ سدۀ بعد، از طریق کتابها، مقالات، فیلمها و همایشها، به موجودیِ ادبیاتِ سدۀ ما نگاه کنند و از این راه بکوشند که سهمِ استادانِ ادبیات فارسی را تعیین کنند، سهمی که برای استاد «رسول شایسته» در نظر میگیرند، چه قدر است و شأن و جایگاهِ او را چگونه ارزیابی میکنند؟
احتمالاً آیندگانی که ایشان را ندیدهاند و تنها از راهِ کتابها و مقالات و حضور در انجمنها و همایشها و رسانهها، دربارهشان داوری میکنند، احتمالاً جایگاهِ شایستهای برای ایشان در نظر نمیگیرند و بعید میدانم که در کتابهای تاریخ ادبیاتِ آیندگان، بیش از یک صفحه و شاید بیش از یک بند به ایشان اختصاص یابد؛ زیراکه ایشان کتاب و مقاله ننوشتهاند، سخنرانی نکردهاند، در همایشها حضور نیافتهاند و چندان ردی از خود بر جای نگذاشتهاند. مهمترین جاهایی که نام ایشان دیده میشود، در برخی از مجلدات لغتنامۀ دهخدا و همۀ مجلدات لغتنامۀ فارسی است. در لغتنامۀ دهخدا نام ایشان در میان خیل عظیمی از افراد که در پدید آمدن این کتاب شگفتآور سهیم بودهاند، به کلی گم شده و هیچگونه تشخّصی ندارد و در لغتنامۀ فارسی هم نام ایشان به عنوان ویراستار ارشد، یا ناظر علمی آمده است و کسی که از بیرون، به این نام نگاه کند، او را تا سر حد یک ویراستار تنزّل میدهد.
وقتی به این موضوع فکر میکنم که احتمالاً در کتابهایی که آیندگان دربارۀ ادیبان و پژوهشگران زمانۀ ما خواهند نوشت، نام استاد شایسته، یا به کلی مفقود خواهد بود و یا بخشِ بسیار اندکی را به خود اختصاص خواهد داد و بسیاری از کسان که از نظر دانش و دقت و نیروی تحلیل، به هیچ روی با ایشان قابل مقایسه نیستند، حضوری پررنگتر خواهند داشت، بیدرنگ توجهم به این نکته جلب میشود که چه قدر داوریهای ما دربارۀ گذشتگان نیز نادرست و بیپایه است. چه بسا کسانی که نامهای آنها با احترام و طمطراق در کتابهای تذکره و طبقات و تاریخ یاد شده است و چه بسا انسانهای دانا، فرهیخته، دقیق و والا که فراموش شده و از یادها رفتهاند؛ چراکه مردمان غالباً کمیت را بر کیفیت، شتابزدگی و سرآسیمگی را بر وقار و آهستگی، و هیاهو و غوغا را بر آرامش و خاموشی برتری میدهند و ازاینرو غالب صفحات تاریخ به تعریف و تمجید از کسانی اختصاص دارد که نه دانشی فراوان داشتهاند و نه منشی والا. بیگمان نامهای بسیاری از بزرگان طرازِ اول سرزمین ما در تذکرهها نیامده است و نامهای کسانی که به هیچ روی با آنها قابل مقایسه نبودهاند، با احترام تمام یاد شده است.
باری، استاد رسول شایسته مردی است از تبار سیبویه و احمد بن خلیل و ابوعلی فارسی. مردی که اشراف او بر متون ادبیات فارسی با کسانی همچون بدیعالزمان فروزانفر و جلالالدین همایی قابل قیاس است و دقتِ نظر و وسواس علمیشان را با کسانی مانند محمد قزوینی و علی اکبر دهخدا میتوان مقایسه کرد. مردی که با کمال فروتنی و بیادعایی، مجموعۀ کاملی از فضل و فضیلت را در خود گرد آورده است و آرام و بدون هیاهو گرم خدمت به زبان و ادبیات فارسی است. دقتِ نظرِ حیرتآور، اطلاعات بسیار گسترده، توانگریِ عظیمِ روحی، فروتنی و افتادگی از جمله ویژگیهای این مرد بزرگ است. هرکس که از نزدیک این مرد بزرگ را دیده است، تصدیق میکند که
جهانی است بنشسته در گوشهای
و
در سه گز تن عالمی پنهان شده.
ایرج شهبازی