بارها از کارهایی که طی بیش از دو دهه در باره ادبیات حج انجام دادهام، در مقدمه برخی از سفرنامهها یا در مصاحبهها، سخن گفتهام؛ از جمله در مصاحبهای که در شماره 80 مجله میقات حج داشتم. شاید گسترده ترین آنها دوره نه جلدی سفرنامه های حج قاجاری بود که شصت سفرنامه در آن جای گرفته بود.
در کنار آن کارها که بیشتر شامل تاریخ و جغرافیای اماکن متبرکه (مانند کتاب آثار اسلامی مکه و مدینه) و یا تصحیح سفرنامه های قدیمی بود، در بیشتر سفرهایی که خودم توفیق حج یا عمره داشتم، گزارشی مینوشتم.
نخستین سالی که به حجّ مشرف شدم سال 1371 بود. در آن سال و سال بعد، به طور مشترک با برخی از دوستان گزارش عمومی فعالیت های بعثه را در ایام حج تمتع نوشتیم. دو کتاب «با کاروان ابراهیم» و «با کاروان عشق» نام آن دو گزارش بود که همان زمان چاپ شد. سال 1373 نیز به تمتّع مشرف شده و گزارش سفر را نسبتاً مفصل نوشتم که همراه با سه سفرنامه قدیمی دیگر در کتابی با نام «بسوی ام القری» در سال مزبور انتشار یافت. آن سفرنامه را در نخستین بخش این کتاب ملاحظه خواهید کرد. دو سفر دیگر، یکی عمره 77 و دیگری تمتع 78 داشتهام که ظاهرا گزارشی از آنها ننوشتم، اما گزارش سفرهای عمره و تمتع بعدی، نوشته شده که ملاحظه خواهید فرمود. در این میان، در سال 1382، بسان دو سفرِ تمتع نخست، گزارش حج تمتع را برای بعثه حج نوشتم که زیر عنوان «با کاروان صفا» انتشار یافت.
بدین ترتیب آنچه در این مجموعه عرضه شده، جمعا شامل گزارشهایی است که بنده طی سالهای 1373 تا 1393 نوشتهام و شامل بیست سفرنامه می شود. چهار مورد تمتع، پانزده مورد عمره ( سالهای 76، 78، 81 – 93) ، و یک مورد گزارش سفر به ریاض است. سال نود و سه دوبار که یکی به مناسب سفر به حائل بود.
در باره این مجموعه چند نکته را یادآور میشوم:
1. ممکن است گفته شود چطور تکرار این هم سفرنامه برای یک سفر با ماهیت یکسان ممکن است؟ باید عرض کنم، به عکس من فکر می کنم یکی از جنبه های مثبت این سفرنامهها همین است که به رغم برخی از نکات تکراری، برخی از مسائل را به صورت مستمر مورد توجه قرار داده، و امکان مقایسه و پیگیری آن ها را در طول سالیان از 1373 تا 1393 فراهم کرده است.
2. در میان این سفرنامهها، یک گزارش هست که در اصل مربوط به سفر به استان حائل عربستان است، اما چون ضمن آن عمره هم انجام دادم، و کل آن هم در سعودی است، آن را نیز در بین همین سفرنامه ها گذاشتم.
3. گفتنی است که برخی از این سفرنامه ها در «مقالات تاریخی» چاپ شده، اما شماری نیز به خصوص از این اواخر، تنها روی وبلاگ بنده آمده، و جایی انتشار نیافته است.
4. نکته دیگر در این گزارش ها، مصاحبه هایی است که با افراد مختلف کرده و اطلاعاتی از آنان در باره موضوعاتی جز حج آورده ام. حیف بود اینها را حذف کنم، چرا که ممکن است هیچ گاه در جای دیگری ارائه نشود. شاید تنها یک مورد مفصل با آیت الله انواری و نیز آیت الله اشعری در این مجموعه نیامده و جدا روی سایت ها درج شد.
5. در بسیاری از این سفرها، بیشتر عمره های از 79 به بعد، کاروانی که بنده و دوستانم در آن بودیم، مشخصاً مدیر واحدی داشته (آقای جواد مبصری) و سرور ارجمند جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی هم بوده اند. در کنار دیگران، جمع پنج نفره ما، شامل بنده به علاوه آقایان: معراجی، مهدوی راد، مهریزی و عابدی، تقریباً همیشه حضور داشتیم و کار عمده ما به جز خرید کتاب برای کتابخانه های تخصصی بود؛ گنجینه ای که امروز به دلیل همان سفرها، بسیار با ارزش شده و پژوهشگران حوزه تاریخ و نیز رشته های دیگر در کتابخانه های تخصصی قرآن، حدیث، اخلاق عرفان، ادبیات فارسی و فقه و حقوق از آن ها استفاده می کنند.
6. در این سفرنامه ها، گزارشهایی که از کتابهای چاپی در سعودی و البته مورد توجه بنده آمده، خود یک رشته مطالبی است که می تواند به صورت مستقل مورد توجه قرار گیرد.
7. علاوه بر اینها، روی نکات و مطالب تاریخی و اماکن مقدسه، به دلیل داشتن کتاب آثار اسلامی مکه و مدینه، حساسیت داشته و لذا اگر تغییر قابل توجهی در نقطه ای صورت گرفته، معمولا ًگزارش کرده ام، گرچه این کلیت ندارد.
8. شاید نگارش سفرنامه های نخست قدری متفاوت با سفرنامه های بعدی باشد که از پختگی بیشتر برخوردار است(لااقل در نگاه خود بنده)، اما وجود همه اینها کنار هم یک سیر را از هر جهت نشان می دهد.
9. برای نام این مجموعه، تلاش کردم از دیوان حافظ کمک بگیرم. در همان نخستین جستجو، این اشعار آمد:
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حـبیبم نه از بـلاد غریب
مهیمنا به رفیـقان خـود رسـان بازم
از بین دو عنوان «یاد یار و دیار » و «دیار حبیب»، اولی را انتخاب کردم. بسا می شد عنوان «سفر به دیار حبیب» را برگزینم، اما همان نام نخست را پسندیدم، هرچند مثل برخی از آدم هایی که دو نام دارند، احتیاط نام دوم را هم نگه می دارم. یکی از دوستان هم عنوان قافله دل را انتخاب کرده بود که دیر گفت، شاید آن را می گذاشتم.
10
. مجموعه حاضر را یکی از شاگردان فعالم سرکار سیده وجیهه میری، مرور کردند و آنچه از اغلاط و ناروانی در عبارات یافتند، اصلاح نمودند. لازم به توضیح است که این اثر به دلیل داشتن حالت سفرنامه ای و نگارش سریع آن در حین سفر ـ افزون بر سستیهایی که در جنس عبارات و کتابت و کتابات بنده هست ـ غالبا شکل نگارشی رسمی ندارد. در هر حال مسؤولیت آنچه از غلاط مطبعی و عبارتی مانده بر عهده من است.
11. بعد از این که همه کارهای این کتاب آماده شد، یادم آمد که سفری هم به ریاض داشتم که آن بار لطف الهی برای عمره، شامل حال ما نشد. با این حال، چون در باره فرهنگ سعودی بود و البته سفرنامه، آن را در جای خود در این مجموعه، یعنی دی ماه 1383 آوردم. جالب است که از آن سال سفرنامه عمره هم نداشتم، چرا نمی دانم.
12. فکر می کنم تا این لحظه، اولین بار است که کسی 20 بار به یک کشور و قریب به اتفاق آنها به دو شهر مدینه و مکه سفر کرده باشد و هر بیست بار سفرنامه نوشته باشد. این برای بنده می ماند تا کسی دیگر از راه برسد و بر این تعداد بیفزاید. در پایان چهل عکس را از مجموعه عکسهای این سالها که بیشتر از اماکن تاریخی و یا دوستان همراه است آورده ام. «غرض نقشی کز ما باز ماند»
زحمت کارهای چاپی و پیگیری های آن هم بر عهده جناب آقای علیرضا اباذری بود که در نقش مدیر داخلی کتابخانه فعالانه تلاش می کند که ما و مراجعین کتابخانه را مدیون خویش می سازد.
جعفريان: رسول، یاد یار و دیار، نوزده سفرنامه مکه، سفرنامه ریاض (سالهای 1373 ـ 1393)، قم، مورخ، 1393.