در این نشست چون دیدارهای پیشین نخست دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب به میهمانان خوشامد گفت و هر یک از نشست های دوستانۀ مرکز را مشمول برکتی خاص دانست و افزود: در هر نشست با دوستان جدیدی آشنا می شویم که به ارتقای فرهنگ و حفظ میراث این سرزمین علاقه منداند و در این مکان از حضور علمی یکدیگر استفاده می کنند. این از برکات دیدارهای چهارشنبۀ ماست.
مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب از اتفاقات ماه گذشته در این مرکز خبر داد و گفت: امسال ما به رغم همه مسائل و مشکلاتی که وجود داشت و دارد، توفیق داشتیم که دو اثر از انتشارات میراث مکتوب برنده جایزه کتاب سال شوند. جلد چهارم «کتاب شناسی آثار فارسی چاپ شده در شبه قاره» که دکتر عارف نوشاهی تألیف کرده بودند و حاصل بیش از سی سال زحمت ایشان بود. در این کتاب حدود ۱۲ هزار مدخل و کتاب که در طول دویست سیصد سال اخیر در شبه قاره چاپ شده، جمع آوری شده است و این از افتخارات اسلامی و ایرانی است. جلد پنجم این کتاب نیز آماده شده و امیدواریم در سال آینده به چاپ برسد. دیگر کتاب «نور العیون» تألیف ابوروح محمد بن منصور بن ابیعبدالله بن منصور جرجانی یمانی با مقدمه و تصحیح یوسف بیگباباپور زیر نظر دکتر مهدی محقق بود که شایستۀ تقدیر دانسته شد. ناگفته نماند که کتاب ترجمه «پله پله تا ملاقات خدا» که دکتر مجدالدین کیوانی سردبیر نشریه آینۀ میراث به انگلیسی ترجمه کردند نیز برندۀ جایزه جهانی کتاب سال شد و کتاب دکتر حسن رضایی باغ بیدی سردبیر قبلی نشریۀ آینۀ میراث جایزۀ شایستۀ تقدیر کتاب سال را به خود اختصاص داد؛ که به همه این بزرگواران تبریک می گوییم.
دکتر ایرانی همچنین از آثار تازه منتشر شده این مرکز خبر داد و گفت: کتابی که در این ماه توفیق انتشار آن را داشتیم، «عهدنامه مالک اشتر» به ترجمه محمد ابراهیم بدایع نگار تهرانی بود. این عهدنامه به تصحیح دکتر محمود عابدی است که بر آن مقدمه مفصل و خوب و عالمانه نوشته اند. البته انتشار این اثر به حمایت آقای صیرفیان ممکن شد.
وی با اشاره به کمی بودجه در بخش انتشارات خواهان همکاری بیشتر دوستداران میراث مکتوب با این مرکز شد و گفت: حوزۀ نشر یکی از حوزه های فقیر و کم بضاعت است. دولت بودجه برای خرید و یا پیش خرید ندارد و حتی حق التالیف هم نمی دهد، در چنین شرایطی امیدواریم بتوانیم با این گونه فرهنگ سازی ها کتاب های بیشتری را منتشر کنیم. مرکز ما هم اکنون بیش از سی یا چهل عنوان کتاب و قرارداد دارد که در نوبت چاپ و تولید مانده اند. بسیار امیدواریم حرکتی که شروع کردیم و تا کنون ۶ نفر را به چاپ کتاب و کمک به ما مشتاق کرده است، با استقبال بیشتری مواجه شود.
مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب از برنامه های در پیش روی این مرکز خبر داد و گفت: دوشنبه پنجم اسفند ماه در مجتمع باغ زیبا همایش علمی کوشیار گیلانی برگزار خواهد شد. دبیر علمی این همایش دکتر محمد باقری است و هشت سخنرانی در آن روز خواهیم داشت.
وی افزود: مراسم از ساعت ۱۵ تا ۱۹ انجام می شود. کوشیار گیلانی از علمای ریاضیدان قرن چهارم هجری است و این همایش یک نشست کاملاً تخصصی است. در بخش افتتاحیه و عمومی مراسم دکتر معصومی همدانی و دکتر باقری سخنران خواهند بود و در بخش تخصصی در حوزۀ نجوم و ریاضی دکتر جان لنارت برگن سخنرانی خواهند کرد که از عالمان متخصص در زمینه تاریخ ریاضی دوره اسلامی است و کتاب «گوشه هایی از تاریخ ریاضی دوره اسلامی» را نوشته است. این همایش با همکاری و مشارکت پژوهشگاه تاریخ علم و در دو بخش برگزار می شود. روز دوشنبه در تهران و روزهای چهارشنبه و پنج شنبه در گیلان ادامه خواهد یافت.
دکتر ایرانی با نزدیک شدن ۱۸ اسفند ماه به سالروز درگذشت استاد ایرج افشار اشاره کرد و گفت: چند وقت پیش پیشنهادی در سایت مرکز گذاشتیم و از علاقمندان و کسانی که با ایشان خاطراتی دارند دعوت کردیم که به مناسبت سومین سال درگذشت استاد ایرج افشار، برای ما بفرستند تا در بخشی از سایت که به اسم ایشان درست کردیم آن ها را درج کنیم. تا کنون ۱۰ – ۱۵ دریافت کردیم و امیدواریم دوستان دیگر هم برای پربار شدن این بخش به ما کمک کنند.
ایرانی در پایان سخنش ضمن تبریک به استاد دکتر مهدی محقق جهت بازگشت به انجمن آثار مفاخر ملی، به نقل خاطره ای مشترک با ایشان پرداخت. وی گفت: سال ۷۶ مرکز ما که هنوز مؤسسه نشده بود به انجمن آثار و مفاخر وابسته بود. هر چه نامه نوشتیم و پیگیری کردیم اثری نداشت تا این که تغییرات شد و بالاخره دکتر مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد شد و دکتر محقق را به حق برای انجمن مفاخر انتخاب کردند. آن زمان آقای احمد مسجد جامعی معاونت پژوهشی را به عهده داشتند. به توصیه ایشان خدمت دکتر محقق رسیدم و بسیار راحت طرح مساله کردم. گفتم که ما در مرکز خود کار کرده و آثاری منتشر می کنیم، ولی آرم و سربرگ انجمن بر کارهای ما می خورد. و تمام فعالیت های ما به اسم انجمن تمام می شود. ایشان پرسیدند: برای چی؟ گفتم: تشخیص وزیر این گونه بوده که چون عرصۀ فعالیت ها و کارهای ما یکی است، ما و انجمن باید در یک مجموعه با هم باشیم. دکتر محقق گفتند: نه من موافق نیستم. دلیلی ندارد که شما کار کنید و به اسم ما تمام شود؟ این خاطره بسیار برای من خوشایند بود و هست. آن زمان بود که فهمیدم چقدر مهم است که هر کسی در جایگاه خودش باشد. برای من آن لحظه تعیین کننده بود؛ چون ما به همراه نامه موافقت ایشان نامه ای به وزیر نوشتیم و ایشان هم موافقت کردند که میراث مکتوب به عنوان یک مؤسسۀ مستقل فرهنگی غیردولتی ثبت شود.
باید به رشد فرهنگ کمک کرد
پس از اتمام سخنان دکتر ایرانی، دکتر مهدی محقق دقایقی سخن گفت و به نقل خاطره ای پرداخت. وی گفت: در حین صحبت های دکتر ایرانی به یاد خاطره ای مشابه افتادم. من طرح دانشنامۀ جهان اسلام را در بنیاد دایره المعارف اسلامی ریختم و خدمت مقام معظم رهبری بردم. چون پیش از آن در ۱۳۲۱ به کمک دوستانی مانند دکتر حسین معصومی همدانی، بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی دایره المعارف تشیع را تأسیس کرده بودیم، جزوه ای ۲۰ صفحه ای در مورد طرح تأسیس دایره المعارف تشیع داشتم. در یکی از فرصت ها این طرح را خدمت حضرت آقا بردم. ایشان فرمودند کار خوبی است ولی در فکر این باشید که دایره المعارف اسلام را تدوین کنید. و طرح آن را به من واگذار کردند که نوشتم و فرستادم. یادم است که وقتی آقای بجنوردی به من پیشنهاد همکاری در دایره المعارف بزرگ اسلامی را دادند، به ایشان گفتم: من طرحی به آقا دادم؛ اگر جوابی نیامد به شما ملحق می شوم. اما اگر ایشان دستور اجرای طرح را بدهند آن وقت یک دایره المعارف دیگری خواهد شد. بعد از این که من به کانادا رفتم صحبت یکی شدن دو دایره المعارف پیش آمد. به سبب این فکر بود که ما دانشنامه جهان اسلام را از «ب» شروع کردیم و آن ها از «الف» شروع کردند. خدمت آقا رفتم و پیشنهاد مطرح شده را با ایشان در میان گذاشتم. ایشان قبول نکردند و گفتند مملکت ۷۰ میلیون جمعیت دارد؛ نه تنها دو دایره المعارف واجب است بلکه ده دایره المعارف هم اگر داشته باشد لازم است.
دکتر محقق در ادامه سخنش افزود: ما مملکتی بودیم که فرهنگ مان به شرق و غرب صادر می شده و این مسأله واقعا مهم است. چند سال پیش برای مجد الدین فیروز آبادی در فیروز آباد فارس مراسم بزرگداشتی گرفتیم و از سفرای کشورهای خارجی نیز دعوت کردیم. دکتر عبد الهادی رییس فرهنگستان علمی مراکش یکی از میهمانان آن مراسم بود که سخنرانی نشست را شروع کرد. ایشان گفت: زمان برگزاری این مراسم با چهلم درگذشت پدر پادشاه مراکش همزمان بود. نمی دانستم باید چکار کنم. از یک سو حضورم در مراکش الزامی بود و از طرفی محقق مرا برای بزرگداشت مجدالدین فیروز آبادی صاحب قاموس المحیط دعوت کرده بود. به خدمت پادشاه رفتم و گفتم: وقتی فیروزآبادی این کتاب را نوشت، گفت شما عرب ها ما را گنگ زبان می دانید، حالا بیاید و زبان خودتان را از ما بگیرید. ملک گفت برو به مجلس بزرگداشت فیروز آبادی. چرا که او صد ها مرتبه مقامش بلندتر و پیروزتر از پدر من است. به خاطر این که نه هر مراکشی بلکه هر فرد عرب زبانی که بخواهد قرآن را بفهمد باید کتاب لغت قاموس المحیط در کنارش باشد.
رییس انجمن مفاخر فرهنگی ادامه داد: افراد علم دوست در مملکت ما کم نیستند ولی اعتماد نمی کنند. وقتی به چنین مراکزی می آیند و با فعالیت های این مرکز آشنا می شوند، کمی امیدوار می گردند. فرهنگی که در کشور ما وجود دارد در دیگر کشورهای اسلامی نیست و این افتخار ایرانیان است. اگر فرزندان ما بخواهند در این مملکت باشند و ما بخواهیم که به آن افتخار کنند، باید به فرهنگ و رشد آن کمک بکنیم. من فعالیت های این مرکز را تأیید می کنم و از دکتر ایرانی و سایر علم دوستان و فرهنگ دوستانی که به رشد این فعالیت ها کمک می کنند تشکر می کنیم. آرزو می کنم ای کاش در مملکت ما ده ها نفر مثل دکتر اکبر ایرانی پیدا می شدند که چنین مؤسسه ای را اداره می کردند که این همه آثار خوب نتیجه اش باشد.
پایان بخش دیدار دوستانه بهمن ماه مرکز پژوهشی میراث مکتوب شعرخوانی علی موسوی گرما رودی بود که شعری از زنده یاد نوذر پرنگ را خواند. متن کامل این شعر در ادامه می آید:
میگذشت از سر بازار سحر خیزان دوش
پیر خورشید گران، شب شکن آینه پوش
من ز هنگامه قامت چه بگویم، میبرد
پیر ما مژده صد صبح قیامت بر دوش
گفتم ای معنی جان طرف طراز سخنت
باز کن گوشه حرفی به من راز نیوش
نفسی خرج صفا کرد و تراوید چو نور
عرق آیه گل از سخن عطر فروش
پدرت، راتبه صبح نخستین می خورد
ای پسر دلق میان زرکش ازرق تو مپوش
آتش سفسطه اندر جگر جام مزن
یعنی از فرط غم سوختگان باده منوش
مُهر لعل لب آن بت به لبت تا کی و چند
چند چون غنچه چراغت خورد آتش خاموش
دیده را قاعده فهم طبیعت آموز
خواهی ار فهم کنی معنی پیغام سروش
نشنوی شیون افتادن مهتاب در آب
تا چو یاس از در و دیوار نیاویزی گوش
به دو زلف تو که از تاب خیالش گاهی
میرود معنی ابیات بلندم از هوش
گزارش از سهیلا یوسفی