میراث مکتوب- فریدالدین محمد عطار نیشابوری شاعر، عارف و فیلسوفِ شهیر و خوشآوازه ایرانی و یکی از بزرگترین شخصیتهای ادبی و عرفانی در تاریخ ادبیات فارسی محسوب میشود که در دوره سلجوقیان در کهندیار نیشابور زندگی میکرد و آثارش تاکنون از برجستهترین آثار ادبی و عرفانی محسوب میشود.
شاید عطار که از بنیانگذارانِ ادبیات نمادین در جهان است، به دلیل تحولات عمیقی که در عرفان ایجاد کرد و ژرفاندیشیاش به مسائلی مانند عشق، عقل، وجود و معنویت به شاعری جهانی تبدیل شده است آنچنان که از ادوارد فیتز جرالد تا سیلوستر دوساسی و فون اشتوئمر به دنبال شناخت اندیشههای او و آثارش رفتند و این شناخت دریچه تازهای به روی شاعران آلمان و انگلستان و فرانسه باز کرد تا آنجا که از آثار او اقتباسهای بسیاری نظیر مجمع مرغان نوشته ژان کلود کارییر نگاشته و توسط پیتر بروک به صحنه رفت.
بیست و پنجم فروردینماه روز بزرگداشت عطار، شاعر شهیر نیشابوری بهانه خوبی برای گفتوگو با چند تن از استادان شعر و ادبیات پارسی خراسان در خصوص آثار و اندیشههای این شاعر بلندآوازه است. به همین مناسبت گفتوگوهایی با علیرضا قیامتی، حسین صالحی و محمدرضا سرسالاری انجام شده که متن آنها را در ادامه میخوانید.
علیرضا قیامتی اظهار کرد: سابقه عطار در سبقه جهانی و پیشینه ادبیات بسیار زیاد است، باید او را از نو شناخت اما ما آن طور که باید به این شاعر بزرگ نپرداختهیم، بسیاری از متفکران، اندیشمندان و نویسندگان غربی نظیر ویکتور هوگو در «افسانه قرون» تحتتاثیر این شاعر خراسانی بودهاند.
عطار ما را از دربار جدا میکند
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد ادامه داد: او نخستین شاعری است که شعر ما را کاملاً از دربار جدا کرده و در خدمت اخلاق و عرفان قرار میدهد آنچنان که خودش میگوید:
شکر ایزد را که درباری نیم / بسته هر ناسزاواری نیم
من ز کس بر دل کجا بندی نهم / نام هر دون را خداوندی نهم
نه طعام هیچ ظالم خوردهام / نه کتابی را تخلص کردهام
او شور و سوز را وارد شعر کرد
قیامتی با بیان اینکه عطار شور و سوز را وارد شعر و ادبیات فارسی کرده استِ، ادامه داد: او شور و سوز را به ادبیات عرفانی ما وارد کرد، در این خصوص خودش میسراید:
این چه شورست از تو در جان ای فرید / نعره زن از صد زفان هل من مزید
گر تو با این شور قصد حق کنی / در نخستین شب کفن را شق کنی
وی با اشاره به همین شور در اشعار عطار بیان کرد: این همان شوری است که به مولانا منتقل می شود همانطور که میگوید:
اگر شور مرا یزدان کند توزیع بر عالم / نبینی هیچیک عاقل شوند از عقلها عاری
علیرضا قیامتی ادامه داد: یا سوزی که عطار از درد و دل خون وارد شعر فارسی میکند:
گرچه عطارم من و تریاک ده / سوخته دارم جگر چون ناک ده
گر تو مرد رازجویی بازجوی / جان فشان و خون گری و راز جوی
زانک من خون سرشک افشاندهام / تا چنین خون ریز حرفی راندهام
گر مشام آری به بحر ژرف من / بشنوی تو بوی خون از حرف من
ز دلم آن سفره را بریان کنم / گه گهی جبریل را مهمان کنم
این شاهنامهپژوه برجسته اظهار کرد: یا در جای دیگری میگوید:
درد و خون دل بباید عشق را / قصه مشکل بباید عشق را
ساقیا خون جگر در جامکن / گر نداری درد از ما وامکن
عشق را دردی بباید پردهسوز / گاه جان را پردهدر گه پردهدوز
ذره عشق از همه آفاق به / ذره درد از همه عشاق به
عشق مغز کاینات آمد مدام.. لیک نبود عشق بیدردی تمام
قدسیان را عشق هست و درد نیست / درد را جز آدمی درخورد نیست
لزوم تبدیل اندیشههای عطار به آثار نمایشی
علیرضا قیامتی بیان کرد: در جای جای این اشعار درد سوز عشق را میبینیم که عطار آن را فریاد میزند کاری که ما امروز میتوانیم انجام دهیم این است که حکایتهای منطقالطیر، الهینامه، تذکرهالاولیا و مصیبتنامه که اخلاقی، عارفانه و پندآموز هستند را به شیوههای نوین نظیر تئاترهای خیابانی کوتاه و دیگر انواع آثار نمایشی تبدیل کنیم تا نسل جدید با آن آشنا شود.
وی افزود: ما بارها منطقالطیر را خواندهایم اما غافل شدهایم که در درون منطقالطیر دهها داستان کوتاه دلانگیز است بنابراین باید این داستانهای انسانی و اخلاقی را از دل داستانهای بلند بیرون بکشیم.
درآمیختن اندیشههای وحدت وجودی با اشراق و آزاداندیشی
این استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی گفت: عطار مفهومی را در عرفان بنیانگذاری کرد که درآمیختن اندیشههای وحدت وجودی با اشراق و آزاداندیشی است که بعدها در عرفان ما نهادینه و پدیدار شد بنابراین این آزاداندیشی عطار که از زبان مجانین و عقلا بیان میشود نقطه عطفی در ادبیات عارفانه ما بود که از عطار در شعر آغاز شد و در شعر ادامه پیدا کرد.
منطقالطیر از گنجینههای بزرگ آموزشی تاریخ ادبیات است
پس از آن با حسین صالحی، خوشنویس، مدرس و شاعر خوشنام خراسانی گفتوگو کردیم، او که بارها منطقالطیر را از منظر اجتماعی و روانشناسی واکاوی کرده است در این خصوص گفت: منطقالطیر فریدالدّین عطّار نیشابوری کتابی شگفت است. این منظومه علاوه بر ارزش شعری و ساختاری، یکی از گنجینههای بزرگ آموزشی و محتوایی تاریخ ادبیات ماست. در این کتاب نسخهای برای «رفتارِ فردی با حفظ جایگاه اجتماعی» در قالب داستانی جدّاب و شیرین بیان شده است که در تاریخِ پربارِ ادبیات ما بی نظیر است.
وی افزود: گوناگونی تعالیم عرفانی در سرزمین ما به گونهای است که نمی توان از راهِ مقایسه، داوری درستی داشت. اما به نظر میرسد، بیشترِ تعالیم عرفانی و تربیتی حاوی دستوراتی برای خودسازی فردی است. در منطقالطّیر عطار هم هفت وادی معرفی میشود که مرغان بنا به ظرفیتِ وجودی خود، آن منازل را طی میکنند، اما در کنارِ هم، برخی بیشتر و برخی کمتر. بسیاری از آنان بنا به دلایلی در میانه ی راه باز میمانند.
مفهوم «منطق» در «منطقالطیر»
این خوشنویس این نوعِ نگاه را دارای ریشهای دیرین در حکمت کهن ایرانی دانست و اظهار کرد: هر یک از پرندگان ویژگیهایی دارند که به تدریج بازگو میشود، سپس با استدلال پاسخ داده میشود. علّت در راهماندگیها بیان و تشریح میشود.
حسین صالحی ادامه داد: مسیری که پیش رویِ سالکان قرار دارد مطابق نام کتاب «منطق» دارد. هرچند منظور از منطق در عنوانِ این اثر منطبق با منطقی که امروزه تعریف می شود نیست. به عنوان نمونه در حکایت طاووس چنین می خوانیم:
بعد از آن، طاوس آمد زرنگار / نقش پرّش صد، چه؟ بلکه صد هزار
چون عروسی جلوه کردن ساز کرد / هر پرِ او جلوهای آغاز کرد
گفت تا نقّاش غیبم نقش بست / چینیان را شد قلم انگشت دست
گرچه من جبریل مرغانم ولیک / رفت بر من از قضا کاری نه نیک
یار شد با من به یک جا مار زشت / تا بیفتادم به خواری از بهشت
این خوشنویس نامآشنای خراسانی تصریح کرد: این جلوه گری ها صورت استدلالی دارد، طاووس خود نمیداند کجای کارش عیب است. پاسخ هدهدِ دانا هم در نوع خود از «منطق» گفتاری پیروی می کند:
هدهدَش گفت ای ز خود گم کرده راه / هر که خواهد خانهای از پادشاه
گوی نزدیکی او این زان به است / خانهای از حضرت سلطان به است
حضرت حق هست دریای عظیم / قطرهٔ خرد است جنات النعیم
صالحی ادامه داد: در این نوع گفتوگو، درگیری مبتنی بر عواطف و احساسات نمیبینیم. آنچه سایرِ مرغان را از کمال باز میدارد نیز، در قالب معایب شخصیّتی بیان می شود نظیر غرور و نخوت در بلبل، خودپسندی و خودبینی در طاووس، کم ظرفیّتی و کوتاهی در بط، سرکشی و سربه هوایی در کبک، سرگرم شدن به غیر در همای، مشغولیت به ظواهر در باز، ادعای بی پایه در بوتیمار، زرپرستی و دنیادوستی در بوف و سالوسی در گنجشک.
وی افزود: باید توجه داشته باشیم که این مرغان، از میان جمع بزرگی از پرندگان رهپو شدهاند. عطار این واقع بینی را دارد که انواع این معایب را برشمرد. آن هم در سالکان، نه غافلان. هدهد راهنما نیز، سخن ها را می شنوَد و پاسخ می گوید. نوعِ تعامل هدهد با هموندان هم نکات اخلاقی و مدیریتی بسیاری دارد.
«منطقالطیر» ساختاری مونولوگگونه ندارد
این شاعر خراسانی ادامه داد: زیباست که آنچه در این داستانِ سراسر رمز و راز رخ می دهد ساختار «خطیب _ مخاطب» ندارد. به زبان امروزی، یک واگویهی تک صدایی (مونولوگ) نیست. در سرتاسرِ داستان گفت و گوهای چند صدایی (دیالوگ) هاست که تعیین کننده است.
پایانبندی ممتاز
وی افزود: اوجِ این کتاب، پایانبندی ممتاز آن است. جایی که مرغان خسته، زخمی و حیران به منزل آخر می رسند. این همه راه آمده اند که سیمرغ را ببینند، کدام سیمرغ؟ و اینگونه میخوانیم:
گر نگشتی نقش پرّ او عیان / این همه غوغا نبودی در جهان
چون نه سر پیداست وصفش را نه بن / نیست لایق بیش از این گفتن سخن
یعنی موجودی کامل، بی عیب و نقص / اما حاصل داستان به کجا می انجامد؟
سیمرغی درکار نیست!
این پژوهشگر مشهدی ادامه داد: سیمرغی در کار نیست و مرغان به خود باز می نگرند. به راهی که آمده اند، شوری داشته اند و پای در راه طلب گذاشته اند، سپس عشق به آنها توان ره پیمودن داده، طلب و عشق سبب سازِ شناخت شده و این جملگی وارستگی و بی نیازی را به ارمغان آورده. تا اینجا هنوز در گیرودار صفات زمینی هستند، چهار منزل بسیار دشوار طی شده اما پای رهپوی آنها هنوز بر زمین است.
وی با بیان اینکه توحید و یگانگی پس از اینها می آید، تشریح کرد: این رسیدن به یگانگی است، نه اعتقاد به آن. رسیدن به این چشمه ی دست نایافتنی اما پایان راه نیست و پس از آن حیرت است، این مرتبه را شاعرانِ پس از عطّار بسیار ستوده اند و بدان پرداخته اند.
حسین صالحی در پایان اظهار کرد: اکنون که مرغان از تمامی تعلّقات گذشته اند، فقر ونیستی را تجربه می کنند. اما سیمرغ کجاست؟ چه می بینند؟ بله، سیمرغی درکار نیست.خود آنها «سی مرغ» اند که در کنارِ هم «سیمرغ» شده اند و ااین حیرتانگیز است.
قدرتستیزی عطار!
پس از آن به سراغ محمدرضا سرسالاری، شاعر، نویسنده و دکترای زبان و ادبیات فارسی رفتیم تا بدانیم عطار به خاطر کدام ویژگیها امروزه شاعری جهانی شده است، او در این باره گفت: معدود شاعرانی هستند که در میان خیل شاعرانی که در خدمت قدرت و مکنت پادشاهان بودند نمود خاصی دارند.عطار یکی از بزرگترین آنهاست که به واقع هیچوقت در خدمت هیچ حاکم و پادشاه و خلیفهای نبوده و این ویژگی در لابهلای آثار گوناگون عطار دیده میشود.
این روزنامهنگار که سابقه برگزاری ۷ دوره جشنواره شاهنامهخوانی بانوان را در کارنامه درخشان کاری خود دارد اظهار کرد: اساساً عطار به شاعری معروف است که عرفان نظری را به عرفان عملی رسانده و در نوع خود به همین لحاظ منحصربهفرد است. عطار اثر مستقلی که به ستیزهگری با قدرت و ستم اربابان زر و زور بپردازد ندارد ولی در جایجای آثار حکمی و عرفانی خود فضاهای اینگونه را مستقیم و غیر مستقیم به تصویر میکشد که من چند نمونه از منطقالطیر و مصیبتنامه را یادآوری میکنم به عنوان مثال عطار در منطقالطیر ابتدا در معرفی خود به مخاطب دربیتی میگوید «شکر ایزد را که درباری نیم / بسته ی هر ناسزاواری نیم» که به نوعی استراتژی و جهان بینی خود را بیان میکند و به شکلی مرزبندی و جبههگیری خودش را در مقابل درباریان زورگو و ناسزاوار اعلام میکند.
ضرورت قرار نگرفتن در کنار سلاطین در آثار این شاعر نیشابوری
این مدرس زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: یا در جایی دیگر در همین کتاب ضرورت قرار نگرفتن در کنار سلاطین را چنین به رخ میکشد که:
شاه دنیا گر وفاداری کند / یک زمان دیگر گرفتاری کند
شاه دنیا فیالمثل چون آتش است / دورباش از وی که دوری زو خوش است
سرسالاری بیان کرد: جالب این است که این اشعار شجاعانه درست در رصد جاسوسان و مشرفان حکومتی است ولی میبینیم که عطار بدون کمترین ملاحظه و یا صلاحاندیشی این ابیات را به نگارش در آورده است.
وی با ذکر مثالی دیگر از مصیبتنامه عنوان کرد: عطار داستانی از جستجوی هارون الرشید و فضل وزیر خود دارد که به دنبال زاهد کامل میگردند ودر این حکایت در خطاب به پادشاهان می نویسد «عدل نبود اینکه بنشینی خوشی.. میزنی در هر سرایی آتشی» و یا در جایی دیگر در همین مصیبتنامه باز هم خطاب به پادشاه میگوید:
گر تو هستی عادل و پیروزگر / همچو من در غم شبی با روز بر
گر در این سختی و جوع و بیدلی / طاقت آری، پادشاه عادلی
وی ابراز کرد: که به نوعی او شرط انصاف و فهم درد مردم را، چشیدن مشکلات و شراکت در مصایب آنان میداند.
غفلت عطارپژوهان از ظلمشکنی او
محمدرضا سرسالاری ادامه داد: و به همین شکل در صفحه به صفحه آثار خود این خصلت قدرتستیزی و ظلمشکنی را دارد و عجیب است که در آثار بسیاری از استادان دانشگاه و محققان این وجه عطار بزرگ مغفول مانده است.البته استاد بزرگوارم پرفسور رضا اشرفزاده را استثنا میکنم که ایشان این مسئله را بارها و بارها در آثار و مقالات خود خاطر نشان کردهاند و کسانی که افتخار شاگردی ایشان را داشته اند میدانند که ایشان پیوسته در کلاسهای عطارشناسی خود در این باب سخن گفتهاند.
ریلگذاری عرفان نظری به سمت عرفان عملی
این شاعر و فعال فرهنگی درباره مهمترین شاخصه عطار گفت: مهمترین ویژگی عطار نسبت به هم نسلان و اسلاف و اخلاف او، که باعث گرایش اندیشمندان جهان نسبت به اوشده این است که همانطور که اشاره شد عطار با ریلگذاری عرفان نظری و گفتاری به سمت عرفان عملی و کرداری، که البته با زبانی جذاب و مبتکرانه گفته شده به اعتقاد من به یک زبان جهانی و بین المللی رسیده که برای زبان ترجمه و به خصوص اندیشمندان غربی بسیار جذاب است.
وجوه هرمنوتیکال منطقالطیر
محمدرضا سرسالاری ابراز کرد: شما به کنفرانس پرندگان و یا همان منطقالطیر بنگرید که داستانی بسیار جذاب است که وجوه هرمنوتیکالی هم دارد از سفر هزاران مرغ سخن میگوید که به راهنمایی هدهد که نماد ظریفی از پیامبران و برگزیدگان خداوند است در کوه قاف به خدمت سیمرغ که باز نمادی از خداوند وپادشاه جهان است میرسند و تعلیق این سفر و بعد پایانی بسیار شکوهمند وغافلگیرانه که داستان دارد این اثر را در زمره بزرگترین آثار عرفانی دنیا قرار میدهد که درعین حال جذابیتهای خاص خود را دارد.
وی افزود: به همین جهت است که آثاری این چنین که برای فضاهای عرفانی و نهایتاً رسیدن به ساحتهای بلند انسانی راهکارهای عملی ارائه میکنند دارای اقبال و جایگاه ویژه در دنیا هستند. البته عدالتخواهی و ارائه یک نمونه کامل و بارز از فضایی مبتنی بر حاکمیتی عدالتگستر از جذابیت های دیگری است که در حکایات عطار که بسیاری از بزرگان بعد از عطار هم از همین حکایتها الگو برداری کردند وجود دارد.
لزوم بازشناسی مفاخر ادبی
سرسالاری بیان کرد: به نظرم نه تنها عطار که هر شاعر یا شخصیت ادبی دیگر این سرزمین را باید از دریچههای نو نگریست متاسفانه بیشتر تحقیقات ادبی و مقالات و تالیفات امروز در حوزه ادبیات پرشده از نقل قول های تکراری که کمتر حرف تازهای در آنها دیده میشود.مقالات، پایاننامهها و رسالهها و حتی سخنرانیهای ادبی که با شور و حرارت فراوان نوشته و برگزار میشود عمدتاً خالی از حرفی تازه و نگرشی جدید است که مخاطبش بیشتر مردم عادی و مخاطبین ذوقی ادبیات هستند. امیدوارم این روال تغییر کند و شاهد تحقیقات و مطالعات نو در حوزه ادبیات باشیم.
مرجانه حسینزاده
منبع: ایبنا