میراث مکتوب- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چهارمین نشست از سلسله نشستهای گفتوگوی انتقادی را با عنوان «هویت ملی ایران معاصر» را با سخنرانی موسی نجفی، یحیی فوزی، سیدمحمدرحیم ربانیزاده، آزیتا افراشی، سیروس نصرالهزاده، مصطفی شهرآئینی، زهرا حیاتی و حمیدرضا دالوند سهشنبه ۲۲ آذرماه برگزار شد. دبیری نشست نیز بر عهده مالک شجاعی جشوقانی بود.
حرم امام رضا(ع)، حافظیه و تختجمشید، مظهر قداست، احترام و عظمت ایرانند
موسی نجفی در نشست بررسی «هویت ملی ایران معاصر» گفت: هنری کیسینجر، متفکر برجسته غربی در کتاب «نظم جهانی» مینویسد: در میان همه کشورهای منطقه شاید ایران دارای منسجمترین شکل ملیت و دقیقترین سنت حکومتداری بر مبنای منافع ملی باشد. البته رهبران ایران از دیرباز به دوردستهای آنسوی مرزهای کنونی ایران نگاه میکردند و به ندرت موقعیتی پیش میآمد تا به مفاهیم وستفالی یا استقلال مملکتی پایبند باشند. حالا منظورش از وستفالی قرارداد ۱۶۴۸ است که هنوز هم اروپاییها و آمریکاییها خودشان را متعهد به نظم جهانی فعلی میدانند.
او افزود: نکتهای که کیسینجر به آن اشاره میکند در میان ملتهای منطقه، کشورهای آسیایی یا خاورمیانه یا غرب آسیا، ایران بیشترین ملیت را دارد. اما نکته بعدی که میگوید جالبتر است. او میگوید الگوی امپراتوری پارسی مانند امپراتوری سنتی چین شکلی از نظمبخشی جهانی را به نمایش گذاشت که در آن اهمیت نقش دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و آسایش روانی به اندازه فتوحات سنتی و نظامی بود. هرودوت، مورخ قرن پنجم پیش از میلاد مسیح اعتماد به نفس مردمی را تشریح میکند که بیشترین آداب و رسوم بیگانه را فرامیگرفتند و خود را مرکز توفیقات بشری.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: او اشاره میکند که ایرانیها در دنیای قدیم یک نظم جهانی برای خودشان مثل چینیها بنیانگذاری کرده بودند و داشتند. اما در ادامه کتاب نظم وستفالی را فقط جمهوری اسلامی ایران توانسته به چالش بکشد نه حتی کمونیست و شوروی. در این میان کیسینجر یک نکتهای را حکایت میکند و آن قدرت تمدنی ایرانی است. به این شکل که ایرانیها در دنیای قدیم میتوانستند بر فراتر از مرزهای خودشان تاثیرگذار باشند و امروز هم یک چالش جدی با غرب داشته باشند.
موسی نجفی گفت: در بحث هویت وقتی نگاه میکنیم درباره چند ایران صحت میکنیم، یک ایران جغرافیایی یا به اصطلاح همین گربه فعلی. یک ایران سیاسی که چند برابر گربه فعلی بوده به آن بهتر است بگوییم شیر و یک ایران فرهنگی که میتوانیم بگوییم فیل. یعنی ایران بین گربه، شیر و فیل در حرکت بوده و ما میتوانیم مدعی هر سه آن باشیم، فعلا در این گربه گرفتار شدیم اما اگر بخواهیم قدری بهتر نگاه کنیم تاثیرمان در حد شیر و فیل هم خواهد بود. اما چرا اینطور است؟
او ادامه داد: برای اینکه ایرانیها از دیرباز ذاتی دارند. درباره هویت هم این نکته را بگویم که هویت بر دو گونه است؛ هم ذاتی است هم موزائیکی. در هویت ذاتی مدام به سمت شدن حرکت میکند اما در هویت موزائیکی رودخانهای است و هر دفعه به یک چیزی میرسد و این را به ذات خودش راه میدهد. اما من نظریه اول را قبول دارم که هویت ذاتی است، اما ذات هویت ایرانی چیست؟ عدالتطلبی، آرمانخواهی، حقطلبی و معنویتگرایی.
این استادیار علوم سیاسی عنوان کرد: شاید بگویید این ذات همه افراد بشر است. بله هست، نظریه نژادپرستی نداریم اما همه افراد بشر فرصت پیدا نمیکنند این ذات را از قوه به فعل برسانند؛ یعنی عوامل مختلف باعث بشود که در حد مردم یا حتی در حد یک قوم بماند و به ملت تبدیل نشود. ایرانیان فرصت کردند این ایران را به یک فرصت ملی برسانند.
موسی نجفی در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما در تکمیل هویت ایرانی میتوانیم سه نماد را ببینیم اول آستان قدس رضوی است به عنوان مقدسترین نقطه ایران. دوم حافظیه است به عنوان یکی از مکانهای محترمی که برای همه ایرانیان محترم است اما مقدس نیست یعنی کسی از حافظ شفای بیمارش را نمیخواهد بلکه از امام رضا(ع). سومین مکان تختجمشید که مظهر عظمت ایرانی است؛ یعنی هویت ایرانی هم قداست میخواهد، هم احترام هم عظمت. لذا اینجا ایرانیها میتواند این سه مولفه را در یک نگاه داشته باشند.
او افزود: هر گاه اندیشهای آمده و توانسته سه مولفه هویت ایرانی؛ مذهب شیعه، زبان فارسی و جغرافیای ایران یک نسبت معقول برقرار کند، از دل آن یک تمدن بزرگ توانسته زاده شود و همانطور که به سخنان کیسنجر اشاره کردم فراتر از ملیت خودش اثرگذار باشد به طوری که هم نظم نوینی را در دنیای قدیم پایهگذاری کنند هم توانستند نظم وستفالی را بعد از چهار قرن به چالش بکشند.
هویت مفهومی پیچیده و چند لایه
آزیتا افراشی گفت: هویت مفهوم چند لایه و پیچیدهای است و مثل هر موضوعی که به انسان و کنش اجتماعی او ارتباط دارد از ابعاد مختلفی میتوان به آن پرداخت. یکی از این منظرها و چشمانداز که هویت علم شناخت است، علم شناخت، علم میان رشتهای یا بهتر است بگویم علم چند رشتهای در قرن ۲۰ و ۲۱ محسوب میشود. بنابراین ما در حقیقت مطبق با دستاوردهای جدید علم میخواهیم در اینجا مطلبی را توصیف و تدوین کنیم.
او افزود: باید از منظر علم شناخت بر اساس وجود همگانی و مشترک ادارک و شناخت انسانها رسید. بنابراین در نگاه نخست انسانی متعلق به قوم یا سرزمینی خاص با زمانی مشخص در حقیقت این مفهوم نمیپردازد بلکه هویت را در ارتباط با تمام آن چیزی که انسان احساس میکند از این دریچه به آن پرداخته میشود.
مدیر بخش دانشنامهنگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: ویژگیهایی که در حقیقت مستقل از مکان و زمان مخصوص نوع انسان هستند. مراحلی برای تکمیل هویت میتوان برشمرد. هویت در مرحله نخست معنایی ادراکی و عصبشناسی دارد و درک خود است. اینکه ما وجود داریم و این وجود متمایز از سایر پدیدهها و انسانها و چیزها در جهان پیرامون است. ما از پس این هم متمایز هستیم اما با آنها ارتباط داریم.
آزیتا افراشی گفت: این مفهوم خود اگرچه از درک خود فردی و خودعصبشناسی آغاز میشود و در همان مراحل اولیه تولد و در مسیر رشد اجتماعی منفعلی بسط پیدا میکند. به این ترتیبی که انسان از این به یک خود اجتماعی میرسد.
جغرافیای سیاسی ایران عنصری دیرپای
محمد رحیم ربانیزاده، مدیر پژوهشکده مطالعات قرآنی گفت: در واقع هویت ملی جوهره دولتهاست، یعنی اگر هویت ملی تقویت شود، دولتها هم تقویت میشوند. جامعه انسجام و تقویت پیدا میکند. اگر هویت ملی تضعیف شود، جامعه ممکن است دچار فروپاشی اجتماعی شود. اگر بخواهیم درباره ایران صحبت کنیم میتوانید به سه عناصر ثابت اشاره کرد که در شکلگیری هویت ملی در ایران نقش داشتند.
او افزود: یکی از آنها بحث جغرافیای سیاسی است، بالاخره جغرافیای سیاسی ایران یک عنصر دیرپای در ایران است. ایران یک سابقه تاریخی دارد و برخلاف خیلی از کشورها که به شکل تصنعی ساخته یا مثلا بعد از جنگ جهانی دوم تشکیل شدند. اما ایران یک تاریخ طولانی از زمان مادها، آریاییها، هخامنشی، ساسانیان و شاپور اول خودش را شاهنشاه ایران مینامد و ساسانیان در واقع ایران را ایرانشهر نامیدند.
مدیر پژوهشکده مطالعات قرآنی عنوان کرد: حتی واژه ایران یک سابقه تاریخی و گذشته دارد و همیشه ایرانیها به ایرانی بودن خودشان افتخار کردند و این جغرافیای سیاسی را پاس داشتند و اصلا ما از همان ابتدا نظام سیاسی داشتیم، خب، اوایل خیلی گسترده در زمان هخامنشیان و بعدا تغییر و تحول پیدا کرد و دچار قبض و بسط شد. اما به هر حال فلات مرکزی ایران جوهره هویت ملی و جغرافیای سیاسی ایران بوده، همیشه مانده است و همه کسانی که در اینجا زندگی کردند، خودشان را ایرانی میدانستند و به ایرانی بودنشان افتخار میکردند.
جامعه امروز به بازخوانی شاهنامه نیاز دارد/ کدام رفتار ما مبتنی بر خرد است؟
دکتر حمیدرضا دالوند گفت: تجلی اساطیری در تاریخ ما ظهور پیدا میکند. اگر هخامنشیان امروز برای ما دوره شکوه است، تجلی این شهریاری است. اگر دوره ساسانی برای ما تمدنسازی بود و در دوره صفوی و حتی امروز نیز در دوره جمهوری اسلامی شعار سعادت انسان را سر دادیم، میخواستیم انسانی که آرمانی، انسانی و ایرانی است و در پرتو خداباوری، تساهل و تسامح و شادی به سعادت برسد.
او افزود: آنچه که از ایران باستان به امروز منتقل شده و در پی استمرار فرهنگی امروز روی دست ما مانده و وارث آن هستیم؛ در یک مثلث طلایی به نام ایرانیت، تفسیر ایرانی از اسلام (چه شیعه چه سنی خاصه تشیع) و زبان فارسی برای ما مانده است. این مثلث ظرفیتهای عجیبی دارد و بزرگترین جرم ما در دنیای امروز در خاورمیانه وارث بودن همین زیربنای تاریخی عمیق است.
این استادیار پژوهشکده زبانشناسی با نگاهی به مطالبات انسان امروز ایرانی عنوان کرد: اگر بخواهیم دریابیم ایرانی کیست؟ ایرانی انسانی است که اگر در ایران زاده شد فقط عمر زیستی ندارد، بلکه وظیفه انتقال سه هزار بار تاریخ را دارد. اگر سه هزار سال بار تاریخ را فرض کنیم مطالباتی که امروز در جامعه مطرح میشود با این کلیشه و چارچوب نگاه کنیم میتوانیم به حقانیت و نقد آن بپردازیم. من هیچ گونه زاویهای با مسائل اقتصادی ندارم که امروز در جامعه ماست و مردم حق دارند، اما انسان ایرانی را نمیشود در چارچوب این مطالبات به حق کوچک اقتصادی و اجتماعی پایین خلاصه کرد. پس شانیت ایرانی چه میشود؟
حمیدرضا دالوند گفت: ما چه وظیفهای در برابر مطالبات این انسان آرمانی ایرانی داریم؟ در این روزگار اگر بخواهیم فقط به خودمان نگاه کنیم و این انسان آرمانی و شانیت تاریخی را رها کنیم، آیندگان درباره ما جز خودخواهی توصیف دیگری نمیتوانند بکنند. اگر بخواهیم واقعا به هویت ایرانی برگردیم باید هر گونه تغییر و تحول هر حرفی را که به ویژه در حوزه دانشگاه میزنید ناظر بر این هویت و رسالت تاریخی باشد.
او ادامه داد: این رسالت در شاهنامه به خوبی تجلی پیدا کرده است، ما امروز باید برگردیم به شاهنامه، کتاب خرد که این مفاهیم را برای ما مشخص کرده است. باید برگردیم و دریابیم چه قدر در جامعه ما درباره خرد صحبت شده و کدام رفتار ما مبتنی بر خرد است؟ همچنین هر چه قدر از اَشه دور بشویم به دروغ نزدیک میشویم و هر چه قدر در جامعه دروغ رواج پیدا کند از آرمان اصلیمان دور میشویم و این رسالتی که به تک تک ما برمیگردد.
این پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی اظهار کرد: امروز مشکلاتی که ما داریم نه فقط مشکلات داخلی است بلکه ما در صحنه یک نبرد بینالمللی هستیم. گناهی که ما داریم وارث بودن همین ظرفیتی سهگانه ایرانیت، تفسیر ایرانی از اسلام (چه شیعه چه سنی خاصه تشیع) و زبان فارسی است امروز این مثلث را نشانه گرفتند. اگر ما امروز هر گونه نظر اصلاحی و نگاه تحولی درباره وضعیت کشور داریم باید به گونهای باشد که این مثلث طلایی صدمه نبیند. در آن بستری ایرانی و ایرانی که مدنظر داریم در طول تاریخ قهرمان و پرچم اهمیت دارد. نگرانی امروز من به عنوان یک پژوهشگر در این است چرا باید به پرچم ایران و تاریخمان توهین بکنیم؟ چرا امروز برای مطالبات کوچک بنیانهای کهن ملی و میهنی را زیر پا بگذاریم.
حمیدرضا دالوند گفت: نگرانی این روزهای من برای تشیع است، تشیع و ایرانیت دو وجوه توامان است که کمرنگ شدن هر کدام از اینها به نابودی دیگری منجر میشود. این نکته مهم را نباید فراموش کنیم. حالا که امروز بحث مطالبات مطرح است، جامعه فرهیخته دانشگاهی باید مطالباتش را مبتنی بر تاریخ مطرح کند. ما هم مطالبه داریم، مطالبه ما هم به احیای هلال شیعی، اقتدار و شکوه هخامنشی است به همین دلیل که تورانیان امروز کشورهای تورانی را درست میکنند. چرا ما این قدر به مسائل کوچک فکر میکنیم. چرا ما نباید به فکر مسائل کلان ملی باشیم.
فرصتها و تهدیدهای تاریخی حلقه پیوند ایرانیان
در ادامه این نشست دکتر یحیی فوزی، استاد تمام علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: در ایران شاهد یکسری ارزشهای مشترک دیرپای هستیم از جمله تاکید بر همزیستی بین اقوام مختلف ایرانی، تاکید بر وفق و مدارا، عدالتگرایی که جوهره اندیشه و فرهنگ ایرانی است. تاکید بر مبارزه با ظلم، سلطهگری، دروغ و خیلی از مسائل سوء اخلاقی جوهره ایرانیها بوده که تحت تاثیر ارزشهای کهن قرار داشت.
او افزود: اقوام مختلف ایرانی توجه خاصی به حافظ، سعدی و مولوی کاملا دیده میشود یعنی شخصیتهای فرهنگی موضوعی است که اقوام بر آنها اشتراک نظر دارند. افتخار، همراهی و همسویی در یکسری از آئینها و مناسک خاص مانند نوروز، جشنهای سده و مراسم مذهبی مانند محرم و عاشورا جزء هویتهای مشترک همه ایرانیان است که در طول تاریخ شکل گرفته است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: این همسویی و اشتراکات یک وضعیت خاصی را ایجاد کرده که به نوعی همسرنوشتی را بین ایرانیان شکل داده است. بالاخره حضور در این جغرافیا باعث شده فرصتها و تهدیدهای مشترک داشته باشند و این فرصتها و تهدیدهای مشترک ایرانیان را به هم پیوند داده است.
منبع: ایبنا