میراث مکتوب- نشست تخصصی با عنوان «مطالعات گویششناسی: گویشهای مناطق جنوب شرقی استان فارس و غرب استان هرمزگان» 29 خردادماه 1401، توسط گروه گویششناسی پژوهشکده زبانشناسیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. دبیر علمی نشست دکتر مسعود قیومی و دبیر اجرایی دکتر ایفا شفائی بودند. در این نشست 5 سخنرانی برگزار شد که چکیده سخنرانیها در ادامه از نظرتان میگذرد:
عبدالنبی سلامی
گونهگونی زبان مردم لارستان و خاستگاه هر یک از آنها
سرزمین کهن فارس با گستره تاریخی و فرهنگی خود، بسی فراتر از مرز سیاسی امروز بوده است. متأسفانه در تقسیمات کشوری، با مرزبندی سیاسی صورتگرفته امروزِ فارس، بسیاری از خویشاوندان فرهنگی آن در پشت مرزهای سیاسی ماندهاند و با ایجاد استان کهگیلویه و بویراحمد (درسال ۵۵۱۱) و استان بوشهر (در سال ۵۵۵۱ ) و استان هرمزگان (در سال ۵۵64) که سبب جدایی مناطقی از آن شده، سال به سال محدودتر شده است .لارستان نیز که منطقه وسیعی از حاشیه جنوب شرقی فارس را تشکیل میدهد، در اثر تقسیم فارس، بخش وسیعی از توابع خویش از جمله بستک، بندرلنگه و گاوبندی را از دست داده و امروز با وجود همسانی تاریخی، فرهنگی و اجتماعی جدا نشدنیشان، اما از نظر تقسیمات سیاسی کشوری، از هم دور افتادهاند، این همسانی بهویژه در زبان بومی آنها بسیار نمایان است.
در این فرصت ابتدا مختصری از شرایط زبانی مردم فارس به میان آمد و از جزایر سهگانه زبانی آن، به گستردهترین جزیره زبانی، یعنی زبان حوزه لارستان و بخشی از خویشاوندان آنها در دو استان بوشهر و بهویژه هرمزگان، پرداخته شد. در این گفتار، سخن از تعدد و گونهگونی زبانهای امروز مناطق مزبور با ساختهای متفاوت آورده میشود و در باره خاستگاه هر گروه از آنها بحث خواهد شد.
دکتر ایفا شفائی
بررسی منتخبی از پارامترهای ردهشناسی در گویش اوزی
گویش اوزی از گویشهای جنوب شرق استان فارس است که در تحقیق حاضر ویژگیهای مرتبط با ساخت سببی، ساخت مجهول، ساختهای دو مفعولی و بازنمائی فاعل های ضمیری و پارامترهای مرتبط با این ویژگیها در آن بررسی شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که در این گویش ساخت سبیی تحلیلی از دو نوع متوالی و هدفمند و نیز ساخت سببی ترکیبی از دو نوع صرفی و مرکب دیده میشود و از این لحاظ ارزش مختلط دارد. ساخت مجهول نیز از نوع تحلیلی و مجهول شخصی شناسائی شد. ساخت دو مفعولی از نوع مفعول غیر مستقیم و مفعول مضاعف است و ارزش مختلط دارد. صورتبندی فاعلهای ضمیری هم به صورتبندی و هم به صورت واژه بستی است و از آنجائیکه حضور فاعل ضمیری در جایگاه فاعل اختیاری است در رده ششم از زبانها، یعنی رده ترکیبی قرار میگیرد.
دکتر ناصر محبی
مفعول نمائی افتراقی در گویش بستکی
گویش بستکی از جمله گویشهای ایرانی است که میتوان پدیده بود. آن چه در این گویش تعیینکننده این امر است، عبارت است از :
.1 شخصیتنمایی: در این مفهوم، نشان مفعول تنها برای انسان کاربرد دارد و در مورد حیوان و اشیاء اسمهای معنی کاربردی ندارد.
.2 رفع ابهام از جمله: به این معنی که اگر در جمله، شناسه فعل باعث ایجاد تمایز میان فاعل و مفعول نشود، برای رفع ابهام از جمله و تمییز فاعل از مفعول، نشان مفعول استفاده میشود. بنابراین در گویش بستکی، تنها طیف جانداری میتواند نقش افتراقی بگیرد و طیف معرفگی هیچ جایگاهی در این امر ندارد. همچنین حضور یا عدم حضور نشانه مفعول در این گویش، در حالتی موازی قرار دارد و تنها مسئله ابهام در جمله است که حضور نشانه مفعول را ایجاب میکند.
آزاده وطنپور
واکاوی چالش های برگردان گویش اوزی به فارسی معیار
نوشتار حاضر برآن است که به چالشهای موجود در ترجمه متون و قصههای گویش اوزی به فارسی معیار بپردازد و نقش ترجمه در تغییر معنایی کلمه و مفاهیم فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد. گویش اوزی که در زمره گویشهای ایرانی جنوب غربی درنظر گرفته میشود دارای پیچیدگیهای ساختاری و معنایی منحصر به فردی است که ترجمه کلمهبهکلمه و مطابق با فرهنگ لغات را غیرممکن میسازد این پیچیدگی در برگرداندن قصههای عامیانه به فارسی معیار که بهصورت میدانی در شهرستان اوز به گویش اوزی جمعآوری شدهاند بهوضوح دیده میشود. در اینجا ابتدا به معرفی دو نظریه غالب در مطالعات ترجمه، نظریه آیینه mirror theory و نظریه همارزی طبیعی natural equivalence theory میپردازیم تا ترجمه کلمه به کلمه قصهها از گویش اوزی به فارسی معیار به چالش کشیده شود. در نهایت ترجمه به عنوان تفسیر و ترجمه به عنوان بازنمایی را به عنوان راهکارهای جایگزین که میتواند لایههای مختلف فرهنگی و اجتماعی این قصهها را بهمنظور رسیدن به ترجمهای نزدیکتر به متن فرهنگی گویش اوزی مورد واکاوی قرار دهد معرفی خواهیم کرد.
سید قطب الدین موسوی
بررسی تطبیقی نظام مطابقه در گویش رستاقی و فداغی
از آنجاییکه مطالعه تطبیقی بین زبانها و گویشهای مختلف مدتی است مورد توجه زبانشناسان و به صورت خاص مورد توجه پژوهشگران حوزه گویششناسی قرار گرفته است، در این فرصت سعی میشود، نظام مطابقه در گویش رستاقی که در غرب استان هرمزگان روستای رستاق از توابع شهرستان بندرلنگه گویشور دارد و گویش فداغی که در جنوب استان فارس در روستای فداغ از توابع شهرستان گراش گویشور دارد را به صورت تطبیقی بررسی کند. هر دو گویش (رستاقی و فداغی) در شاخه زبانهای ایرانی غربی گروه گویشها و زبانهای جنوب شرقی قرار دارد. نظام مطابقه در هر دو گویش رستاقی و فداغی دوگانه است. به این صورت که فاعل همه فعلهای لازم و فاعل فعلهای متعدی در زمان حال همواره به شکل پسوند فاعلی در فعل صورتبندی میشوند. اما فاعل افعال متعدی در زمان گذشته بهصورت واژهبست مطابقه با فاعل نمود پیدا میکنند و همواره بهصورت پیشبست هستند و میزبان آنها یا فعل است یا در صورت حضور مفعول پیش اضافهای است. در واقع این دو گویش کنایی گسسته هستند و الگوی کنایی فقط در زمان گذشته از الگوی کنایی استفاده میکند و در سایر زمانها از الگوی فاعلی_مفعولی استفاده میکند.