ميراث مكتوب- پنجاه و ششمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان « خداي نامه يا يك واحد ادبي؟» با سخنراني دكتر محمود اميدسالار(آمريكا)، روز دوشنبه 10 ارديبهشت ماه 86 در اين مركز برگزار شد.
در آغاز اين نشست، دكتر اكبر ايراني، گفت: تاريخ ايران اعم از تاريخ باستان پيش از اسلام و تاريخ ايران پس ازاسلام، هركدام درجاي خودش براي ما مهم است و بايد به آن توجه علمي، دقيق و اصيل داشته باشيم.
مدير عامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب، با اشاره به توجهات وهمين تشويق ها در بين دانشجويان و علاقه مندان به حوزه ايران شناسي، مفيد فايده واقع شده، افزود: مهم است كه ديگران براي ما تاريخ ننويسند و يا آنچه نوشته شده، تحريف نكنند و اين توجه با پژوهش آثار حماسي و انتشار اين آثار محقق مي شود. ما بايد ايران پيش از باستان را به نيك بشناسيم، اما منظومه هايي هم در دوره اسلامي سروده شده كه مربوط به تاريخ پيش از اسلام بوده است.
وي گفت: در حال حاضر به اين سمت حركت مي كنيم كه در بحث تصحيح و تحقيق متن، به يك شيوه نامۀ متد و قابل توجه اي برسيم، مثل همان رسم الخطي كه فرهنگستان بعد از چند ويرايش و پيدايش مختلف، به هر حال نهايي كرده و الان هم شايد به اين سمت برويم كه يك دستور العمل در تصحيح متن و يكي در متن پژوهشي داشته باشيم.
در ادامه، تنها سخنران اين نشست، دكتر محمود اميدسالار از آمريكا، گفت: داستان خداي نامه، سرگذشت پهلوانان و تاريخ حماسي ايران است. وقتي اسلام در ايران مستقر شد، با استقرار سيادت فرهنگي جديد، طبعا خيلي از متون قديم ايراني به عربي ترجمه شد.
به گفته وي، خداي نامه يك كتابي بوده به زبان پهلوي، شامل تاريخ حماسي ايران و تاريخ سلاطين ايران قبل از اسلام. اين كتب در منابع يوناني بسيار ذكر شده و برخي از نويسندگان باستان يوناني به شيوع داستان هاي پهلواني ميان ايرانيان هم اشاره كرده اند. كتاب خداي نامه در دوران ساسانيان تنظيم مي شده و در آن، چند مطلب قابل تامل است، يكي اينكه در مقدمه باز بايسون قلي كه در سال هشتصد و بيست و نه هجري به فرمان شاهزاده بايسون قلي نوشته شده، آمده كه چون انوشيروان به جمع آوري تاريخ گذشته تمايل بسياري داشته، پيوسته به اطراف و اكناف جهان فرستادي تا در هر مملكت حكايات ملوك آنجا يا هر قضاياي ديگر كه شايسته ذكر بودي، تفحص نموده و تحقيق مي كردند و نسخه آن به كتابخانه مي سپردند و چون به زمان يزد گرد شهريار رسيد، مجموع آن تواريخ، متفرقا در خزانه او جمع آمده بود. دانشور دهقان را بفرمود تا آن تواريخ را فهرستي نهاد و از ابتداي دولت كيومرث تا انتهاي سلطنت خسرو پرويز در ياد كرد و هر سخن در آنجا كور نبود از موبدان و دانايان بپرسيد و به آن ملحق گردانيد و تاريخي جمع شد در غايت كمال.
در پايان اين نشست، جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد كه بخشي از آن چنين است:
از دكتر سئوال شد: بدون اينكه بر اشكانيان تأملي بشود، وارد ساسانيان شديد. نظر حضرتعالي در باره اشكانيان و در مورد همين كتاب هايي كه شبيه خداي نامه است، چيست؟
دكتر اميد سالار گفت: تعداد زيادي از كتاب هايي كه در فهرست ابن نديم ذكر كرده اند، مي گويند مربوط به دوره اشكانيان بوده است. تداوم فرهنگ ايران از دوره هخامنشي و حتي تا بعد از استقرار اسلام در اين مملكت، به نظر من غير قابل ترديد است، امادر مورد اشكانيان چون منابع مدون و كتبي خيلي به دستمان نرسيده، آنچه كه مي گوييم بر حدس و گمان استوار است و يا بيشترش بر اساس مطالعات باستان شناسي يا مطالعاتي است كه از متون يوناني و بيزانس و رومي يا لاتين بدست مي آيد و يا اقوام همسايه.
گفته شد: درست كه ساسانيان تاريخ اشكانيان را از بين برده بودند، ولي درشاهنامه نيز با وجود اينكه به تاريخ اشكاني توجه نمي شود و با چند بيت از آن رد مي شوئد، داستان اردشير و اردوان و بقيه تاريخ اشكاني را ما در آنجا نمي بينيم و اين خود، نشان مي دهد كه در خداي نامه ها كه تاريخ شاهان بوده، بخش اشكانيان راساسانيان زده بودند. بنابراين ما يك قرائني داريم كه اين قرائن بيشتر از قرينه است كه اشكانيان تاريخ شان در خداي نامه بوده و بعدا بوسيله ساسانيان زده شده، ولي داستان هايشان كه در تدوين خداي نامه ها بوجود آمد، دو مرتبه وارد خداي نامه ها شده است.
سوال شد: خداي نامه را يك منشا مكتوب در نظر مي گيريد و يا نه، آنها را گردآوري شده از روايات شفاهي مي دانيد؟
دكتر اميد سالار گفت: من فكر نمي كنم كه اينها از يك منبع آمده، اينها منابع گوناگوني داشته، منتها تدوينش ادبي بوده و به نظر من، تدوينش عاميانه نبوده و يك امپراطور وسيعي كه خاندان هاي بسيار اشرافي و پولداري بوده، اينها كاتب و كتابت داشتند و لابد ادبيات هم داشتند.