ميراث مكتوب: آقاي علي بهراميان اعتقاد دارد كه تاريخ بغداد از خطيب بغدادي، در واقع در نشر يك شيوه اي از تاريخ محلي نويسي ،قرار مي گيرد كه در حقيقت اوج آن است.
وي در آغاز نشست دانش پژوهي بر پايه تاريخ بغداد خطيب بغدادي (نقد و بررسي كتاب نهاد آموزش اسلامي) گفت: يكي از مواردي كه درآن، بحث از علل عظمت مسلمين است، بحث همين آموزش و پرورش در تمدن اسلامي است و يكي از نقاط تاريكي است كه متاسفانه ما راجع به آن تحقيق نكرديم. نزديك به 100 سال است آموزش و پرورش به شيوه جديد در ايران به ممالك ديگر نزديك شده است ،اين شيوه اصلا بومي نيست و متوايش هم تصور زياد داشته، ولي اگر چنانچه ما به تاريخ 100 ساله فرهنگ و تمدن اسلامي نگاه كنيم ،ملاحظه مي شود كه اين مسئله آموزش و پرورش و تربيت در پروراندن استعدادها و ميدان دادن به آنها تا چه اندازه نقش داشته و تا چه اندازه بر سنت هاي اسلامي استوار بوده، به همين علت علماي بسيار بزرگي از درون همين سنت ها بيرون آمده اند. يعني تمام بزرگاني كه ما از آنها اسم مي بريم، حتي در همين 50ـ60 سال قبل و حتي بعضي كه خوشبختانه حيات دارند ،محصول همين شيوه آموزشي هستند. من به گذشتگان خيلي نمي پردازم .در همين عصر خودمان كساني بوده اند ،مثل محمد قزويني، محمدتقي ملك الشعراء بهار، علي اكبر دهخدا و تمام كساني كه ما مي خواهيم برايشان ارج نامه دربياوريم و براي اينكه بگوييم ما دنبال رو آنها هستيم و مي خواهيم اسم آنها را حفظ كنيم، همه اينها حاصل همين مكتب هستند. همين مكتبي كه ما ويرانش كرده ايم و هيچ چيزي هم جاي آن نگذاشته ايم . به همين دليل هم ما مي گوييم كه اغلب قدما ،آدم هايي هستند كه ذي علومند و اگر ما بخواهيم كتابي و اثري از آنها تصحيح بكنيم، چند نفرمان بايد جمع شويم و بعداً يكي از كتاب هاي آنها را تصحيح كنيم كه آخرش هم معلوم نيست چي ازآب در بيايد.
وي همچنين گفت: ما يك دسته كتاب هايي داريم كه اسم آنها تاريخ است و منظورشان تاريخ نويسي از آنچه ما در ذهنمان است، نيست . به اين معني است كه در واقع مولف اصحاب حديث خودش را در يك شهر مي گويد و اين كار منافع زياد دارد. اولاً افتخارات يك شهر است و جلوگيري مي كند از تحريف در حديث يعني كسي بگويد من حديثي را از كسي در فلان شهر شنيدم ،از روي اين كتاب مي شود فهميد كه آن آمده به آن شهر يا نيامده و مي-تواند از آن استفاده كند يا نكند. يعني در واقع مقصودشان تاريخ نگاري نبوده، منظورشان نوشتن يك فرهنگ نامه براي اصحاب خودشان بوده، يعني كسي كه در يك شهري ولو يك حديث روايت كرده باشد ، آن را ثبت مي كرده و از اين جور كتاب ها زياد است مثل اخبار اصفهان ابواصفهاني، حتي تاريخ دمشق و اين سنت است و اصحاب حديث، يكي از سنت هاي مهم شان بوده است. در مورد تاريخ بغداد خطيب بغدادي، چون بغداد مركز خلافت بوده تقريباً يك جلد آن را به بغداد و ملوك و محله ها و حتي حمام ها اختصاص داده است. بعد شروع مي كند اصحاب خودش را به ترتيب حروف الفبا، يكي يكي نام بردن، بسته به عالم بودن طرف ، گاهي سال مرگ مي دهد و گاهي نمي دهد. مواظب است كه نسب و اسم طرف را درست بدهد. عنوانش را و يا اگر در حديث جور ديگري خودش را عنوان مي كند ،آن را هم بگويد و سند خودش را به آن متصل كند. اين از نظر ما ممكن است به درد نخورد، ولي براي يك كار حديثي به درد مي خورد.
تاريخ بغداد، در اوج يك شيوه اي از تاريخ محلي نويسي قرار مي گيرد
علي بهراميان اعتقاد دارد كه تاريخ بغداد از خطيب بغدادي، در واقع در نشر يك شيوه اي از تاريخ محلي نويسي ،قرار مي گيرد كه در حقيقت اوج آن است.
مطالب مرتبط