ميراث مكتوب- دكتر نصرتالله رستگار(از اتريش) در نشستي با عنوان« تاريخچه ايران شناسي در اتريش»، گفت: اين كه از چه زمان اروپا با زبان و ادبيات فارسي مواجه و آشنا شد، به طور دقيق قابل پاسخ نيست، زيرا در اين مورد فقط اطلاعات كم و پراكنده اي در دست است.
وي در بيست و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب كه روز چهارشنبه 9 دي ماه 83 در اين مركز برگزار شد، افزود: صرف نظر از روابط ايران باستان با غرب، اولين برخورد و رويارويي قرون وسطي با شرق كه در اروپا از لحاظ تاريخي و فرهنگي اهميت ويژه اي داشت، در بدو امر يك برخورد نظامي در پوشش مذهبي يعني جنگ هاي صليبي بود كه از قرن دوازدهم ميلادي به بعد صورت گرفت. جنگ هاي صليبي از يك سو باعث نزديكي گروه هاي شهسواري اروپايي به يكديگر شد، يعني فرانسوي و آلمانها و اينها در يك جبهه بودند و اينها در اين ميدان رزم از نزديك با هم آشنا شدند. بنابر اين باعث نزديكي گروه هاي شهسواري اروپايي به يكديگر شد و از سوي ديگر آنان را با فرهنگ اسلامي شرق آشنا كرد. بدين ترتيب مطالعات مربوط به شرق و در بطن آن آشنايي اروپائيان با زبان و ادبيات عربي، تركي و فارسي در قرن دوازدهم ميلادي پايه گذاري شد، البته آشنايي كليساي مسيحي در اروپا با مباني فكري و كلامي اسلام، قبل از اين تاريخ در لومباردايو اسپانيا شروع شده بود. حداقل از قرن 12 به بعد در اروپا شاهد ترجمه لاتيني متون ادبي، علمي، كلامي و فلسفي شرق هستيم كه در آن زمان اغلب به زبان عربي بود.
وي ادامه داد: از آثار اديبان و دانشمندان ايراني، مي توان در اواخر قرن 12 ميلادي از ترجمه منظومه«ويس ورامين» اثر فخر الدين اسعد گرگاني به زبان گرجي و در قرن 13 از ترجمه كتاب«المختصرفي الحساب الجبر و المقابله» تاليف ابوعبدا… محمدبن موسي خوارزمي به زبان لاتيني تحت عنوان«الگبرا» يا «الجبرا» و در قرن 13 از ترجمه جالب ترين بخش هاي فلسفي كتاب شفا اثر ابوعلي سينا به زبان لاتيني نام برد. همين طور از ترجمه لاتيني چند بخش ديگر از همين كتاب و نيز كتاب قانون ابن سينا در قرن 16. در اين مورد مي توان مثال هاي بيشتري را ذكر كرد كه همگي دال بر تداوم مبادلات فكري و فرهنگي بين شرق و غرب از قرن 12 به بعد است، اما پس از جنگ هاي صليبي آنچه اروپايي ها و به خصوص اتريشي ها را از قرن 16 به بعد با فرهنگ شرق و به ويژه با فرهنگ تركيه – عثماني آشنا كرد، جنگ هاي عثماني ها عليه سرزمين هاي شرق اروپا بود. كشور مقدس رومي ملت آلمان كه اين در اختيار اتريشي ها بود، نه آلماني ها و به هرحال اين كشور ها در قلمرو خاندان اتريشي هاپسبورگ قرار داشت. پراگ، وين و گراتس به عنوان پايتخت هاي اين امپراتوري وسيع و قدرتمند ، قرن هاي متوالي از مراكز مهم فرهنگي و علمي اروپا به شمار مي رفت تا اينكه در قرن بيستم بر اثر جنگ اول جهاني، اين امپراتوري تجزيه و سرزمين هاي عمده آن مثل بوسني و هرتسوگوينا كروواتسينا يا كروواسي، مجارستان، اسلووني، چك، بخش هايي از لهستان، دايستك يا اوكراين غربي امروز، باواريا كه در آلمان است و شمال ايتاليا مثل ونيز و ترييز و بعد از جنگ جهاني دوم هم جنوب تيرول از اتريش، جدا شدند.
دكتر نصرتالله رستگار همچنين گفت: منظورمان از ايران شناسي در اتريش، مطالعات ايران شناختي است كه پيش و بعد از حمله عثماني ها، در محدوده حكومتي هاپسبورگ ها انجام شد و از جنگ اول جهاني به بعد در جمهوري فعلي اتريش. صرف نظر از نتايج سياسي و نظامي حمله عثماني ها، دولت هاپسبورگ به خصوص بعد از شكست مجارستان در سال 1526 ناچار بود كه از يك طرف براي مذاكرات ديپلماسي با دولت عثماني و از طرف ديگر براي برقراري اتحاد سياسي با حكومت صفوي در ايران، تعدادي از مترجمين زبده و مسلط به زبان هاي تركي، تركي – عثماني، عربي و فارسي را به كار گيرد. گزارش ها و اسناد سياسي هيات هاي اعزامي اتريش به دربار صفويان و نيز مكاتبات بين دولت هاپسبورگ و شاهان صفوي از قرن 16 به بعد يعني از زمان شاه طهماسب به بعد 1524 تا 1576 و اسناد مربوط به دوران قاجار همگي دلالت بر آشنايي مترجمان اتريش با زبان فارسي دارند. بخش قديمي اين اسناد در آرشيو دولتي اتريش در وين و بخش مربوط به روابط گسترده تر ايران و اتريش در دوران قاجار، هم در وين و هم در وزارت امور خارجه، مركز اسناد و روابط ديپلماسي در نياوران نگهداري مي شود.
وي افزود: بعد از نزديك 99 سال، يعني در سال 1674 انيستيتوي زبان نوباوه گان در استانبول تاسيس شد. همزمان با آن به دستور دولت هاپسبورگ، كلاس هاي تدريس زبان فارسي، تركي و عربي تحت سرپرستي«يوهان باپتيس پودستا» كه در ايتاليا بود، ولي فكر مي كنم لهستاني الاصل بود، در دانشگاه وين نيز داير شد. اين كلاسها به مدت 3 سال ادامه پيدا كرد و از تعداد 18 دانشجو كه در اين دوره شركت داشتند، فقط 3 نفر فارغ التحصيل شدند كه در سال 1677 به همراه استادشان«پودستا» براي تكميل مطالعات شرق شناسي خود در انيستيتوي زبان نوباوه گان به قسطنطنيه اعزام گرديدند. با سفر«پودستا» به استانبول تدريس زبان هاي شرقي در دانشگاه وين متوقف شد و تا 150 سال بعد نيز راكد ماند، با اين وجود نيمه دوم قرن 17 آغاز دوران شكوفايي شرق شناسي در وين بود. اين شهر از جمله مراكز مهم شرق شناسي اروپا به شمار مي رفت. دو شرق شناس معروف به نام«يوهان پودستا» از ايتاليا و«فرانس من منينسكي» از آلمان به وين آمدند و به طور دائم در آنجا اقامت گزيدند. از كارهاي مهم«پودستا» ضمن تدريس در دانشگاه وين، تاسيس يك چاپخانه در وين بود كه در آن براي اولين بار متون فارسي و عربي و تركي به چاپ رسيد. يكي ديگر از دانشجويان اكادمي به نام « ياكوب والن اشتاين » كه علاقه وافري به ادبيات فارسي داشت، به ترجمه آثار مولانا جلال الدين رومي پرداخت، ولي محصول كارش كه شامل 6 جلد ترجمه و تفسير بود، متاسفانه همراه با خانه اش در سال 1798 در استانبول قرباني حريق شد و نيز نتوانست كار معظم ديگرش را كه برگردان شاهنامه فردوسي به آلماني بود، به پايان برساند.