کد خبر:18479
پ
irani_1-1

برنامه های جدید میراث با تغییر در دیدگاه

مالک خوب و باسخاوت، هیچوقت مستأجر خود را صاحبخانه نمی کند. طبع انسان چنین سرشته شده که هروقت احساس استغنا کرد دیگر خدا را بنده نیست.

میراث مکتوب – مالک خوب و باسخاوت، هیچوقت مستأجر خود را صاحبخانه نمی کند.

طبع انسان چنین سرشته شده که هروقت احساس استغنا کرد دیگر خدا را بنده نیست. انسانها در سختیها و مرارتها ساخته و گل وجودشان پخته می شود و…قِس (قیاس کن)علی هذا کلمات قصار دیگری به این مضامین.

دربارۀ سیر کارها و میزان توفیقات یا ناکامیهای میراث مکتوب، البته دیگران باید داوری کنند، خودم نمره خوبی به کارهای انجام شده نمی دهم.

بند یک:

زمانی تصور بر آن می رفت که اگر جایی مناسب با نمایی میراثی و تالاری شکیل و کتابخانه ای جمیل داشته باشیم دیگر مشکلی نداریم، بل بهتر کارهایمان به پیش می رود و امور بهتر از پیش مقبول خاطر ارباب دانش و فرهنگ قرار می گیرد. گذشت زمان نشان داد که خوب شد که چنین جایی را نداریم و چنین آرزویی برآورده نشد و الا هر دولتی که می آمد اول برسر جای میراث که آن از بیت المال مسلمین می دانستند، ارث خود می دانستند و عرض ما می بردند، چه اصولاً بهتر است در این اوضاع سیرت و صورت با هم تناسب نداشته باشند. چون اصحاب قدرت اغلب در پی حفظ صورتند و بقا بر صورت مسأله ها و گاه پاک کردن آن و نه حل مسأله. ما هم که مثل منطقیین سعی کرده ایم در بند ظواهر نباشیم و در قید معنا بمانیم.

            منطقی در بند بحث لفظ نیست       لیک بحث لفظ او را عارضی است

هم کسانی بوده اند که وقتی پای در میراث مکتوب می گذاشتند اول، تصوری از سرای زرنگار در سر داشتند که تیر تصورشان به سنگ می خورد و گاه درذهن مبارک خود تصویر یک پا به سن گذاشته «مااشتعل الرأس شیبا» را صورتگری کرده بودند که البته این یکی دیگر اکنون محقق شده و تطابق سیرت و صورت میسور گشته است.

از این رو، کوشش همکاران ما بر این بوده که از مبلغ ظاهر بکاهیم و بر متن و معنا بیفزاییم. از این رو اهتمام همه مصروف این می شده که سیر حرکت علمی به سمت استاندارد سازی و تحقق معیارهای شناخته شده بین اهل تحقیق و تصحیح باشد. اگر با جرأت با نشر مطالب و انتشار ویژه نامه های مربوط به منتحلان و کتابسازان و مقاله قاپان رفتیم، شاید از آن رو بود که خود را مبرّا از هر اتهامی می دانستیم و سابقۀ ارتکاب در پوشۀ کاری خود نداشتیم و با تدلیس گران عرصۀ قلم بدان سبب گلاویختیم تا بدلکاران این حوزه، حساب کار دستشان بیاید. البته همان طور که عقلای قوم گفته اند هیچگاه یک دست صدا ندارد ولی گام کوتاه ما گویا خواب بلند عده ای از سارقان فکر را آشفته کرد. نه شماتت لومة لائمی از راه منصرفمان کرد و نه ترغیب عوامفریبان به شتاب کارمان افزود. مهم انجام وظیفۀ حرفه ای یکایک ماست. کوشش ما برای افزایش بودجه، اگر در این سالیان به احراز ردیف مستقل نینجامیده، ای بسا به دلیل همراه نبودن با این جناح و آن گروه بوده است. زمانی مدیری آمد، جریدۀ متبوعش برای تخریب مدیر قبلی نوشت «در دورۀ قبل مراکزی چون میراث مکتوب از پول بیت المال بسان شترمرغ بسی فربه شده اند»، دیگری آمد و گفت «چاپ آثار کهن فارسی از اهل تصوف پول بیت المال هدر دادن است». گذشت و می گذرد، چندی دل به سرای ملک بستیم و دیری نگذشت که طرفی نبستیم و چارۀ کار را در صبر و تحمل دانستیم.

 اندک زمانی نیز چشم به سرای ملتی داشتیم که ظاهر به کسوت خدمت آراسته بودند و باطن از لباس ریا پیراسته. گاه در خلوت یاران این بیت حافظ از نظرم می گذشت و آه بر زمان وصول آن بر دل می نشست:

 خوشا آن دم کز استغنای مستی         فراغت باشد از شاه و وزیرم

با این حال چندی است که به سرایش اشعاری خلوت افکارم را پر می کنم و در این اندیشه غوطه ورم که راه رسیدن به این استغنا چیست و کلید حل معما در دست کیست؟ و به یقین رسیده ام که:

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

گاه کورسویی از دورجایی و گاه نسیمی از کاکل یار برمی خیزد و دل را می کند هوایی، با این حال پیری زودرس و نزول برف پاییزی برسر مبارک، مانع از درک این همه الطاف و عنایات نشد. لیک بی مهریهای این چرخ دوّار و سختیها و دشواریهای تداوم کار، نه تنها مانع پیگیریها نشد، که باعث درک این حقیقت شد که سختی درذات خود راحتی را در درون دارد، نه به این دلیل که گذشت زمان چون برق است، که تلخی و شیرینی عسر و یسر(دشواری و آسایش) از یک خمیره اند. طبعاً رضایت به سختی و پذیرش بی چون و چرای آن، اجر جمیل صبر را در بردارد، به شرط آن که همه چیز به دست او سپرده شود و ناسپاسی و گلایه ای رخ ننماید.

بند دو:

بیست سال زندگی کردن در کاری که خود آن را پایه گذاشتی، «نع» گفتن به دیگر سفارشها و مدیریتهای پیشنهادی و باطل دانستن آرزوهای گذشته مثل سرای زرنگارمیراثی و …، و اکنون با اندیشه ای متفاوت و تغییر دیدگاه مدیریتی مسیر و چشم انداز بیست سال بعد را مشخص و به ترسیم نقشه راه می نشینیم.

گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر

بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر 

دوسالی است که خوشکسالی آن هم از جهات مالی، به رونق این اندیشه انجامید:

  1. صرفه جویی در هر زمینه حتی بناچار قطع بیمه تکمیلی همکاران!
  2. حذف هزینه های انبارداری با فروش کتب انباری
  3. تغییر شیوه نشر از افست به دیجیتال در اغلب موارد
  4. محدود کردن شمارگان از 1000 به 100 مگر مواردی که پیش خرید یا مشارکتی در کار باشد.
  5. تبدیل کردن کتابها به لوح فشرده برای مخاطبان امروزین که طی قراردادی سازمان نور درقم متولی انجام آن است و تا اواسط سال جاری به بهره برداری می رسد.
  6. انتشار نسخه ارزان از هر اثر برای دانشجویان
  7. انتشار و فروش نسخه اندرویدی کتابها با همکاری مرکزی که توان این کار را داشته باشد برای استفاده در موبایل، تبلت، آی پد و لپ تاپ و…
  8. پیش فروش کتابهایی که آماده چاپ می شود با 20درصد تخفیف از طریق وب سایت فروش میراث مکتوب (در دست اقدام)
  9. قبول هرگونه مشارکت برای بهبود وضعیت نشر و خروج از وضعیت رکود

یادآوری می شود سال گذشته با همکاریها و یاریهای نیک مردان اهل فرهنگ، 10 عنوان کتاب منتشر شد، اما با تغییر دیدگاه خود در زمینۀ شیوه نشر به شکلی که گفته شد، دراین دوماه هفت عنوان (12جلد) منتشر شده و با این روش حتی بدون مشارکت به لطف حضرت حق بیست عنوان دیگر را هم منتشر و البته قیمت کارها واقعی خواهد شد و درعوض نسخه های دانشجویی رونق خواهد گرفت. 

با تغییر نگاه در ابعاد مختلف گفته شده که امیدوارم احساسی و شعاری تلقی نشود، کوشش برای اعلان خودکفایی و استغنا و تلاش برای وابسته نبودن به کمکهای دولتی در پایان امسال از اهداف پیش بینی شده است. به طوری که به متن و ماهیت کار لطمه ای وارد نشود. تاببینیم عهدی که بسته ایم به کجا می انجامد.

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

البته این نگاه برای خودکفایی به این معنا نیست که دریغی از کمکهای مصوب و مصرح خواهیم داشت، چه احیاء آثار کهن هیچگاه سودآوری نداشته و نخواهد داشت. بلکه می کوشیم هزینه های پژوهش را از آن طریق تأمین کنیم و کمکهای نیکومنشان عرصه فرهنگ هم می تواند دایره کار را توسعه بخشد تا علاقه مندان با فراغ بال به این حوزه  را به خود جلب کند.

طبعاً در این سالیان امکان نداشت بدون کمک های دولتی، بیش از 280 عنوان (320 جلد)، انتشار صدها شماره نشریات تخصصی(آینه میراث، گزارش میراث و میراث علمی و دهها شماره ضمائم آنها)، برگزاری دهها همایش و نشست علمی و تخصصی، تهیه صدها نسخه خطی از کتابخانه های داخل و خارج برای دانشجویان و مصححان و ….صورت گیرد. حال توقع میراثیان دوچندان است و توان دولتیان محدود،

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن

سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

از سوی دیگر، توقف و تأخر این حرکت نیز امری است نامعقول، پس راهی بهتر که دربایست است می توان در پیش گرفت.

به امید حق تعالی.

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان ز

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612