میراث مکتوب – در آیین بزرگداشت زندهیاد استاد محمدتقی دانش پژوه، در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، حاضران از جوانمردی و بخشندگی آزادهمردی نیکوکار سخت شگفتزده شدند، زیرا او خانۀ بسیار گران قیمت و ارزشمند خود را، در همان منطقۀ باغ فردوس تهران، به بنیاد موقوفات بخشید، در راه اعتلای فرهنگ ایران و زبان فارسی، همان اهدافی که دکتر محمود افشار را نیز سالها قبل به بخشش و وقف بسیاری از اموال ارزشمند خویش برانگیخت. در سالها و حتی سدههای دور، آنگاه که هنوز اقتصاد ایران این چنین به نفت آلوده نشده بود، رسم خوشایندی که اکنون به آن «وقف فرهنگی» گفته میشود، رواج تمام داشت و شماری از ثروتمندان فرهنگدوست، از بذل اموال خود در راه ترویج دانش و فرهنگ دریغ نداشتند و با آن همه توصیههای اکید اولیای دین و مذهب بر گسترش تعلیم و تعلم، چنین بخششهایی را در حیات ممات خویش، نزد خداوند متعال مأجور میدانستند و ثواب دنیا و آخرت خود را چشم میداشتند. در اواخر دورۀ قاجار، بیشتر کتابها، که به طریقۀ سنگی و با دشواریهای خاص نشر میشد، «بانی» داشت و انتشار برخی آثار خاص با مجلدات متعدد، بدون حمایت یک یا چند تاجر و بازرگان متدیّن و دانشدوست ممکن نبود. کمابیش روشن است که چاپ و نشر کتاب در شرایط آن روزگار، سودی برای بانی آن به بار نمیآورد و او از آغاز این نکته را نیک میدانست ولی به اجر معنوی حاصل از چاپ و نشر کتاب خشنود بود.
نیکوکاریهایی از این دست، فقط به چاپ و نشر کتابهای سودمند منحصر نمیشد و انواع خدمات فرهنگی دیگر را از ساخت مدرسه و مسجد و مکتب و پرورش استعدادهای درخشان و مانند اینها در بر میگرفت و جای خوشبختی است که هنوز هم نمونههایی از آن جوانمردیها را در روزگار خود میبینیم. مایۀ کمال تأسف است که آلودگی صدر و ذیل میهن ما به نفت، فرهنگ ما را نیز تردامن کرد و هر گاه که از جیب دولت کاسته شد، نخست توشۀ اهل فرهنگ نقصان یافت. بیبرگی بنیادها و مؤسسات فرهنگی در این چند سال اخیر، موضوع غمانگیزی است که غالب اهل دانش و فرهنگ از آن آگاهی تمام دارند و بلکه آثار آن را با همۀ وجود درک میکنند. در میان مؤسسههای فرهنگی ایران، بیآنکه خدای ناخواسته خدمات شایان هر یک به فرهنگ ایران و اسلام نادیده گرفته شود، سهم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بسیار چشمگیر بوده است. مؤسسهای که در کنار تألیف و نشر مجموعۀ گرانسنگ و ارزشمندی مانند دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دهها و صدها کتاب مرجع دیگر، کتابخانۀ عظیم آن، از حیث گردآوری انواع کتاب و مجله و سند در زمینههای مربوط به تاریخ و فرهنگ اسلام و ایران، آن هم با امکانات بسیار ناچیز و گاه ابتدایی، شگفتانگیز و حیرتآور است و به همین سبب هم از سالیان پیش بسیاری از بزرگان و سرآمدان دانش و فرهنگ، کتابخانهها و مجموعههای شخصی خود را به کتابخانۀ این مرکز اهداء کردهاند. با این همه نشر آن مجموعه کتابهای مرجع و گردآوری این کتابخانه و فهرست بلند خدمات مرکز دائرةالمعارف، در برابر خدمت مهم دیگر این مرکز به آیندۀ علم و فرهنگ این کشور، وزن چندانی ندارد و آن تربیت و پرورش نسل جوان و علاقهمند به تحقیق و پژوهش در زمینههای مربوط به فرهنگ اسلام و ایران است. مرکز دائرةالمعارف در این سی سال، به واقع دانشگاهی جامع و علمی و کاربردی بوده است و مستعدان و دلبستگان دانش و فرهنگ، در آن عرصۀ فراخی برای کار پژوهش و نگارش داشتهاند. اوضاع مالی این مرکز، از هنگام تأسیس، گرچه فراز و بیشتر فرود داشته است، اما در این چند سالۀ اخیر، به وضعیت بسیار ناگواری رسیده و اگر عشق و دلسوزی و پایمردی رئیس و پژوهشگران و کارکنان صبور آنجا نبود، چراغ مرکز در برابر تندباد حوادث، روشن نمیماند. اکنون جای خردهگیری از اولیاء امور نیست، زیرا به اصلاح تن نزار و دست تنگ ملت اشتغال دارند، اما از فرهنگدوستان نیکوکار میتوان انتظار داشت که بنا بر سنّت سلف صالح، به یاری بشتابند تا این مرکز علمی بیش از این فسرده نشود و طرحهای گستردهای که برای تحقیق و پژوهش دربارۀ وجوه گوناگون فرهنگ و تمدن اسلام و ایران در دست دارد، به سرانجام مقصود برسد.
نیکوکاریهایی از این دست، فقط به چاپ و نشر کتابهای سودمند منحصر نمیشد و انواع خدمات فرهنگی دیگر را از ساخت مدرسه و مسجد و مکتب و پرورش استعدادهای درخشان و مانند اینها در بر میگرفت و جای خوشبختی است که هنوز هم نمونههایی از آن جوانمردیها را در روزگار خود میبینیم. مایۀ کمال تأسف است که آلودگی صدر و ذیل میهن ما به نفت، فرهنگ ما را نیز تردامن کرد و هر گاه که از جیب دولت کاسته شد، نخست توشۀ اهل فرهنگ نقصان یافت. بیبرگی بنیادها و مؤسسات فرهنگی در این چند سال اخیر، موضوع غمانگیزی است که غالب اهل دانش و فرهنگ از آن آگاهی تمام دارند و بلکه آثار آن را با همۀ وجود درک میکنند. در میان مؤسسههای فرهنگی ایران، بیآنکه خدای ناخواسته خدمات شایان هر یک به فرهنگ ایران و اسلام نادیده گرفته شود، سهم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بسیار چشمگیر بوده است. مؤسسهای که در کنار تألیف و نشر مجموعۀ گرانسنگ و ارزشمندی مانند دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دهها و صدها کتاب مرجع دیگر، کتابخانۀ عظیم آن، از حیث گردآوری انواع کتاب و مجله و سند در زمینههای مربوط به تاریخ و فرهنگ اسلام و ایران، آن هم با امکانات بسیار ناچیز و گاه ابتدایی، شگفتانگیز و حیرتآور است و به همین سبب هم از سالیان پیش بسیاری از بزرگان و سرآمدان دانش و فرهنگ، کتابخانهها و مجموعههای شخصی خود را به کتابخانۀ این مرکز اهداء کردهاند. با این همه نشر آن مجموعه کتابهای مرجع و گردآوری این کتابخانه و فهرست بلند خدمات مرکز دائرةالمعارف، در برابر خدمت مهم دیگر این مرکز به آیندۀ علم و فرهنگ این کشور، وزن چندانی ندارد و آن تربیت و پرورش نسل جوان و علاقهمند به تحقیق و پژوهش در زمینههای مربوط به فرهنگ اسلام و ایران است. مرکز دائرةالمعارف در این سی سال، به واقع دانشگاهی جامع و علمی و کاربردی بوده است و مستعدان و دلبستگان دانش و فرهنگ، در آن عرصۀ فراخی برای کار پژوهش و نگارش داشتهاند. اوضاع مالی این مرکز، از هنگام تأسیس، گرچه فراز و بیشتر فرود داشته است، اما در این چند سالۀ اخیر، به وضعیت بسیار ناگواری رسیده و اگر عشق و دلسوزی و پایمردی رئیس و پژوهشگران و کارکنان صبور آنجا نبود، چراغ مرکز در برابر تندباد حوادث، روشن نمیماند. اکنون جای خردهگیری از اولیاء امور نیست، زیرا به اصلاح تن نزار و دست تنگ ملت اشتغال دارند، اما از فرهنگدوستان نیکوکار میتوان انتظار داشت که بنا بر سنّت سلف صالح، به یاری بشتابند تا این مرکز علمی بیش از این فسرده نشود و طرحهای گستردهای که برای تحقیق و پژوهش دربارۀ وجوه گوناگون فرهنگ و تمدن اسلام و ایران در دست دارد، به سرانجام مقصود برسد.
علی بهرامیان