هدف اصلی مراکز، انجمن ها، مؤسسات فرهنگی، انتشاراتی، آموزشی و پژوهشی، تولید و ترویج علم است. هر یک به تناسب کار خود و در چارچوب اساسنامه های سازمانی خود، باید به رفع نیازهای علمی جامعه بکوشند و گره هایی را بگشایند و در شکوفا کردن استعدادهای ناشناخته و نهفته، برنامه های خود را اجرا کنند و البته دستاوردها و خروجی های این مؤسسات، غالباً انتشار کتاب و نشریات علمی است.
حال سؤال اینجا است که آیا هر کتابی می تواند به رونق نشر کمک کند؟ آیا هر کتابی می تواند هزینه های نشر را تأمین نماید؟ آیا هر کتابی ارزش حمایت دولتی را دارد؟ آیا از نشر آثار علمی و فرهنگی به خصوص متون کهن حوزۀ تمدنی و ادبی، می توان انتظار توجیه اقتصادی داشت؟
پاسخ به تمام سؤال های فوق منفی است.
هر کتابی به رونق نشر کمک نمی کند، بالاخره کنار هر گل و گلزاری، خار و خاشاک و علف هرز هم می روید که طالبان سطحی خود را نگه دارد. گروهی ناشرنما هم به نشر این آثار کم ارزش دل خوش کرده و بازار لعل فروشی را با خَزَف بی مقدار خود پر می کنند. اینان خوب هزینه های نشر را می پوشانند و انبارهای خود را از کتاب تل نمی کنند و سود در پی سود دارند و توجیه اقتصادی برایشان قابل قبول است، اما بعضی از ناشران فرهنگی خوش اقبال هم هستند که گاه با کتابهای درسی شدۀ آثار خود، چرخ نشر را می چرخانند.
لیکن ناشران تخصصی و علمی که در تولید علم در کشور، حرفی برای گفتن دارند، بدون حمایت حساب شده و منصفانه، محکوم به رکود و سقوطند. کار اینان نه تنها توجیه اقتصادی ندارد، که گاه قادر به تأمین هزینه های پژوهش و تألیف هم نیستند.
آیا می توان انتظار داشت مؤسسه ای با فروش نشریات علمی خود، حتی بتواند حق التحریر مقالات را بدهد؟ تازه این در حالی است که فلان مؤسسه، بی اذن سازمان مربوطه، مقالات نشریهای را در پایگاه خود قرار می دهد تا مثلاً در ترویج علم نیز سهیم باشد!
بنابراین، برای رونق بخشیدن به کار مؤسسات علمی انتشاراتی، می بایست منشورات آنها مورد حمایت قرار گیرد و بهتر است با مشارکت و همفکری آنان در توزیع مناسب آثار خریداری شده، اقدام نمود. متأسفانه سیاستهای کتابهای تخصصی به بهانه اینکه «قابل استفاده عموم مردم و کتابخانه های عمومی نیست»، مانع از حمایت های اساسی از ناشران معتبر شده است. ناشرانی که سُمعه و اعتبار و وجاهت نشر کشور به حضور و بروز آنها است. بدین روی، اگر در آینده تجدید نظر اساسی در سیاستهای فرهنگی نشر کتاب، اعم از ممیّزی، حمایت، نمایشگاه کتاب و جوایز کتاب سال و … نشود، وضع موجود بهبود نخواهد یافت.
اکنون که به خاطر بحران اقتصادی کشور و گرانی کاغذ و کم شدن بودجه های فرهنگی، در شرایط اقتصاد مقاومتی هستیم، خوب است که کارشناسان محترم بخش های بودجه ریزی فرهنگی، در سیاست های خود تجدیدنظر کنند. برخی از مراکزی که کمکهای دولتی با مبالغی کلان دریافت می نمایند، دستاورد و خروجی چندانی از آنها سراغ نداریم. در عوض مراکزی سراغ داریم که برنامه ها و آثار بسیاری را آماده تولید و نشر کرده اند، اما با بحران مواجه هستند. امید است این دوران صرفه جویی و ریاضت، تبدیل به فرصتی شود برای مؤسسات کمک بگیر و نیز سازمان های بودجه ریز تا در آینده، مسیر مناسبتری را برای کمکهای مالی بررسی کنند و دولت، مطابق عملکرد واقعی آنها نسبت به دادن یا ندادن مقدار بودجه ها چاره اندیشی نماید.
طبعاً دوران حصر و سختی، کوتاه خواهد بود و روسیاهی بدخواهان به ذات پلید زغالی وش آنها خواهد ماند، اگر چه در این شرایط از حجم کارها و فعالیت های علمی، کاسته یا بعضاً به حالت تعلیق درمی آید و حتی بسا سازمانها و مؤسساتی دست از فعالیتهای دراز دامن خود می کشند، اما همین تفقد و دلداری حافظ ما را بس که:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
و ما معتقدیم که «اِنَّ مع العُسر یُسراً»، چنانکه روزگار سختی گذرد، یُسر و آسایش را به همراه دارد. مهم این است که همان گونه که در ایام یُسر و آسانی، کارها را به خوبی انجام دادیم، در ایام عُسر و تنگدستی هم، حداقل بتوانیم کارهای میراث مکتوب را انجام دهیم تا در بهار علمی پیش رو، شاهد شکوفایی مجدد گلستان میراث ادبی و علمی کشور باشیم.
اکبر ایرانی- میراث مکتوب
حال سؤال اینجا است که آیا هر کتابی می تواند به رونق نشر کمک کند؟ آیا هر کتابی می تواند هزینه های نشر را تأمین نماید؟ آیا هر کتابی ارزش حمایت دولتی را دارد؟ آیا از نشر آثار علمی و فرهنگی به خصوص متون کهن حوزۀ تمدنی و ادبی، می توان انتظار توجیه اقتصادی داشت؟
پاسخ به تمام سؤال های فوق منفی است.
هر کتابی به رونق نشر کمک نمی کند، بالاخره کنار هر گل و گلزاری، خار و خاشاک و علف هرز هم می روید که طالبان سطحی خود را نگه دارد. گروهی ناشرنما هم به نشر این آثار کم ارزش دل خوش کرده و بازار لعل فروشی را با خَزَف بی مقدار خود پر می کنند. اینان خوب هزینه های نشر را می پوشانند و انبارهای خود را از کتاب تل نمی کنند و سود در پی سود دارند و توجیه اقتصادی برایشان قابل قبول است، اما بعضی از ناشران فرهنگی خوش اقبال هم هستند که گاه با کتابهای درسی شدۀ آثار خود، چرخ نشر را می چرخانند.
لیکن ناشران تخصصی و علمی که در تولید علم در کشور، حرفی برای گفتن دارند، بدون حمایت حساب شده و منصفانه، محکوم به رکود و سقوطند. کار اینان نه تنها توجیه اقتصادی ندارد، که گاه قادر به تأمین هزینه های پژوهش و تألیف هم نیستند.
آیا می توان انتظار داشت مؤسسه ای با فروش نشریات علمی خود، حتی بتواند حق التحریر مقالات را بدهد؟ تازه این در حالی است که فلان مؤسسه، بی اذن سازمان مربوطه، مقالات نشریهای را در پایگاه خود قرار می دهد تا مثلاً در ترویج علم نیز سهیم باشد!
بنابراین، برای رونق بخشیدن به کار مؤسسات علمی انتشاراتی، می بایست منشورات آنها مورد حمایت قرار گیرد و بهتر است با مشارکت و همفکری آنان در توزیع مناسب آثار خریداری شده، اقدام نمود. متأسفانه سیاستهای کتابهای تخصصی به بهانه اینکه «قابل استفاده عموم مردم و کتابخانه های عمومی نیست»، مانع از حمایت های اساسی از ناشران معتبر شده است. ناشرانی که سُمعه و اعتبار و وجاهت نشر کشور به حضور و بروز آنها است. بدین روی، اگر در آینده تجدید نظر اساسی در سیاستهای فرهنگی نشر کتاب، اعم از ممیّزی، حمایت، نمایشگاه کتاب و جوایز کتاب سال و … نشود، وضع موجود بهبود نخواهد یافت.
اکنون که به خاطر بحران اقتصادی کشور و گرانی کاغذ و کم شدن بودجه های فرهنگی، در شرایط اقتصاد مقاومتی هستیم، خوب است که کارشناسان محترم بخش های بودجه ریزی فرهنگی، در سیاست های خود تجدیدنظر کنند. برخی از مراکزی که کمکهای دولتی با مبالغی کلان دریافت می نمایند، دستاورد و خروجی چندانی از آنها سراغ نداریم. در عوض مراکزی سراغ داریم که برنامه ها و آثار بسیاری را آماده تولید و نشر کرده اند، اما با بحران مواجه هستند. امید است این دوران صرفه جویی و ریاضت، تبدیل به فرصتی شود برای مؤسسات کمک بگیر و نیز سازمان های بودجه ریز تا در آینده، مسیر مناسبتری را برای کمکهای مالی بررسی کنند و دولت، مطابق عملکرد واقعی آنها نسبت به دادن یا ندادن مقدار بودجه ها چاره اندیشی نماید.
طبعاً دوران حصر و سختی، کوتاه خواهد بود و روسیاهی بدخواهان به ذات پلید زغالی وش آنها خواهد ماند، اگر چه در این شرایط از حجم کارها و فعالیت های علمی، کاسته یا بعضاً به حالت تعلیق درمی آید و حتی بسا سازمانها و مؤسساتی دست از فعالیتهای دراز دامن خود می کشند، اما همین تفقد و دلداری حافظ ما را بس که:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
و ما معتقدیم که «اِنَّ مع العُسر یُسراً»، چنانکه روزگار سختی گذرد، یُسر و آسایش را به همراه دارد. مهم این است که همان گونه که در ایام یُسر و آسانی، کارها را به خوبی انجام دادیم، در ایام عُسر و تنگدستی هم، حداقل بتوانیم کارهای میراث مکتوب را انجام دهیم تا در بهار علمی پیش رو، شاهد شکوفایی مجدد گلستان میراث ادبی و علمی کشور باشیم.
اکبر ایرانی- میراث مکتوب