میراث مکتوب- در كشور ما مترجمان بسیاری آمدهاند و رفتهاند و برخی بر جایند. این مترجمان آثار بسیاری را از زبانهای مختلف به فارسی برگرداندهاند و این آثار به میزان توانایی مترجم در انتقال كلمات و مفاهیم و ارزش اثر جای خود را در عرصۀ فرهنگ و ادب باز كردهاند.
در این میان مجدالدین كیوانی، اگرچه محققی معتبر و دانشمند است، اما شاید بیشتر به عنوان یك مترجم شناخته شود. از آنجا که مترجمان عیار دارند، از نظر من فردی مترجم است كه محقق نیز باشد؛ یعنی علاوه بر ترجمه، دستی در تحقیق و پژوهش نیز داشته باشد.
برخی محققان و مترجمان از سالهای جوانی پا به عرصه تحقیق و پژوهش گذاشته و گاه این پژوهش و تحقیق را با شغل معلمی آمیختهاند. مهمتر از آن، همیشه گفتهام که در دانشگاه دو نوع معلم داریم؛ معلمانی كه آغاز معلمی آنها در دانشگاه بوده است و معلمانی كه معلمی را از مدرسه شروع كردهاند. بر اساس مشاهدات ما گروه دوم استادان موفقتری بودند و اساسا استادان تراز اول ما از نوع دوم بودند.
در مسئله ترجمه نیز داستان به همین منوال است، بحث در این نیست كه فردی زبان خارجی بداند و زبان مادریاش نیز زبان دیگری باشد. بحث آنجاست که گاهی متأسفانه افرادی بر همین اساس كه زبان مادریشان فارسی است و در كنار آن زبان انگلیسی یا فرانسه هم میدانند، خود را مترجم قلمداد میكنند. در حالی كه چنین چیزی پذیرفته نیست و یك مترجم بایستی علاوه بر دانستن زبانی كه میخواهد از آن ترجمه كند به زبان مقصد نیز مسلط باشد.
معمولا وقتی فردی به فرنگ میرود، به شكلی آموزش میبیند كه به درستی زبان آن كشور را بیاموزد اما متأسفانه زبانی كه به آن ترجمه میشود، یعنی زبان فارسی، مثل همۀ آنچه به ایران مربوط است، غریب است و اگر بگویم بیچاره است، خطا نگفتهام. بسیار اندكاند مترجمانی كه برگردان اثری را به زبان فارسی انجام میدهند و فارسی را به صورتی دقیق خواندهاند. اگر از بسیاری مترجمان بپرسید، گلستان سعدی را برای یك بار خواندهاند، پاسخ منفی است. در حالی که زندهیاد محمدعلی فروغی میگوید وقتی میخواهم مطلبی بنویسم ابتدا چند غزل از سعدی میخوانم و بعد بخشی از گلستان و بوستان. پس از آن شروع به نوشتن میكنم. این سخن معنی عمیقی دارد.
استاد مجدالدین كیوانی از آن معدود مترجمانی است كه معلم و محقق بوده و هنوز هم هست. زبان فارسی را كه به آن ترجمه میكند، خوب میداند و متون ادبی را خوب خوانده و در وجودش حل شده است. در عین حال درست است كسی عین سعدی نمینویسد، اما سعدی پشتوانه اوست، چنانكه زندهیاد فروغی میگفت، که سعدی را پشتوانه میداند وقتی دست به قلم میبرد و به زبان امروز مینویسد، زبانی فصیح، ساده و گویا دارد.
بر همین اساس ترجمۀ كیوانی نیز با پشتوانۀ غنی غیر از زبان مبدأ همراه است و زبان فارسی را نیز نیك میداند. او محققی است كه دربارۀ هر آنچه ترجمه میكند، ابتدا سراغ شناخت و تحقیق دربارۀ موضوع میرود و بعد به ترجمه آن اقدام میكند. او وقتی متن صوفیانه را به فارسی برمیگرداند، صوفیان را به خوبی میشناسد و این طور نیست كه تنها الفاظی را از زبان دیگری به زبان فارسی برگرداند. با توجه به بهرۀ مترجم از سواد، تحقیق و قلم نیکو، با مجموعهای آثار ارجمند مواجهیم كه وقتی آن را ورق میزنیم، میفهمیم كه چه میخوانیم و كلام مترجم را درك میكنیم.
متأسفانه امروزه بسیاری از ترجمهها معلوم نیست به چه زبانی است و گویا فقط به خط فارسی نوشته شده است! در حالی كه من هر چه از آثار كیوانی خواندم، الحق و الانصاف ترجمههای بسیار گویا و روانی است با آن ویژگیهایی كه اشاره كردم. مهمترین این ویژگیها نیز تسلط بر زبان و ادب فارسی و لوازم آن است.
همچنین كیوانی از آن دسته مترجمانی است كه میتواند فارسی را به خوبی به انگلیسی ترجمه كند. ترجمۀ او از كتاب «پله پله تا ملاقات خدا» اثر عبدالحسین زرینكوب به انگلیسی به اعتراف برخی اهل ادب و زباندان انگلیسی كار ارجمندی است. او در ترجمۀ فارسی به انگلیسی نیز توانسته زبان را به گویایی و روانی منتقل كند. در یك كلام مجدالدین كیوانی از نادرههای روزگار ماست. امیدوارم آثار بیشتری از او بخوانیم و توفیق روزافزونی برایش آرزومندم.
دکتر اصغر دادبه
منبع: روزنامه اعتماد