انتشارِ نسخه برگردانِ مثنوی یِ خطّیِ مُوَرَّخِ 677 ﻫ . ق. که در قونیه نگاهداری میشود و از همین روی به نامِ «نسخه قونیه» نامبُردار گردیده است، در ترکیه و در ایران، دسترسِ پِژوهندگان را به این دستنوشت که پیش از این موردِ استفاده نیکلسون هم واقع شده و مبنایِ ویراستِ نِهائیِ وی از مثنویِ معنوی بود، آسان ساخت و گویا همین دسترسِ آسان و رونقِ بازارِ چاپ و انتشارِ مثنوی انگیزهای شد تا أفرادِ مُتَعَدِّدی از أَهلِ طباعت، به چاپِ مثنوی بر بنیادِ نسخه قونیه دست بیازند. در این میان، هم کسانی دیده میشدند که براستی متنپِژوه و مصحِّح بودند، و هم کسانی که به علّتِ آسانیِ ظاهریِ حروفی کردنِ یک نسخه خطّی بدین سودا و سود روی آوردند و خود را واجدِ أَهلیَّتِ چُنین اهتمامی پنداشتند.
به هر روی، آنچه در میانِ غالبِ چاپهایِ حروفیِ مُتَعَدّدِ متّکی بر نسخه قونیه، مشترک است، نوعی تَوَهّمِ بَسَندگیِ نسخه قونیه برایِ انتشارِ متنِ مصحَّح و مُنَقَّحِ مثنوی و استغنا از دیگر نسخههایِ خطّیِ کهنه این کتاب است. پنداری که نسخه قونیه از نوعی معصومیت و مصونیّت برخوردار بوده که خَیالِ طابعان و اهتمامگران را اینگونه آسوده گردانیده است. حال آن که براستی چُنین نیست؛ و تجربه کار با نسخههایِ خطّی، مُسَلَّم و مَبَیَّن میدارد که حتّی دستنوشتِ خودِ مؤلّف نیز أحیانًا از سَهوالقلم پیراسته نمیتوانَد بود و چه بسیار میشود که مصحَّحانِ حرفهای برایِ پیراستن ِ سَهوالقلمهایِ نسخه مؤلّف، بناگُزیر به نسخههایِ دیگری که حکایتگر کتابتهایِ دیگرِ کتاب بردستِ پدیدآورنده یا زیرِ نظرِ وی بوده باشد، روی میآورَند. معصومیّت و مصونیّت مفروض در حقِّ نسخه قونیه نیز هنگامی قابلِ اتّکاست که با بعضی سنجهها آزموده شده باشد. یکی از آن سنجهها، ـ به گمان ِ من ـ مقابله آن با بخشی از مثنوی است که به خطّ سلطان وَلَد، فرزندِ مولوی و جانشینِ او و رأسِ مولویّه در زمانِ خود، کتابت شده است.
نگارنده این سطرها که از سالها پیش بدین ضرورت میاندیشید، در فرصتی که به مناسبتِ گردهمائی بزرگداشتِ استاد عبدالباقی گولپینارلی در دانشگاهِ تهران فراهم آمد، این موضوع را با مولویپِژوه خَدوم، جَنابِ آقای دکتر توفیق هاشم سُبحانی در میان نِهاد و ایشان با استقبال از این نَظَر، بر پیگیریِ آن تأکید کردند و خوشبختانه پس از چند سال نیز تصویرِ مقروءِ خوشآیندی از دو دفترِ مثنوی که گفته میشود به خطّ سلطان وَلَد کتابت شده است، انتشار دادند. نسخه برگردانِ یادشده که از سویِ فرهنگستانِ زبان و أدبِ فارسی منتشر گردید، زمینه عِیارسنجیِ مهمّی را از برایِ آن نسخه پرآوازه مُوَرَّخ 677 ﻫ . ق . (یعنی همان نسخه معروف به نسخه قونیه) فراهم میسازد.
هم از بختِ بلندِ ماست که استاد دکتر محمّد علیِ موحِّد در مصاحبهای از اهتمامِ تازه شان به تصحیحِ مثنویِ معنوی سخن گفتهاند که در آن از «نسخههایِ تاریخداری … که در پانزده سالِ أوّلِ پس از وفاتِ مولانا کتابت شده، به اضافه نسخههای غیر موَّرخ از سه دفترِ مثنوی که … به احتمالِ قوی هر سه دفتر أَجزایِ یک نسخه کامل مثنوی به خطّ سلطان ولد بوده»، استفاده میشود و کار «با نسخههایِ مورّخ دیگری که از پانزده سالِ دوم پس از وفاتِ مولانا در دست داریم» نیز مقابله میگردد و مجموعِ اختلافاتی که «عمدةً حاصل تجدیدِ نظرها و إصلاحاتِ خود مولانا بوده است و از همین رو توجّه به آنها برایِ پژوهشگرانِ آثار مولانا أهمّیّتِ خاص دارد»، از این رهگُذَر، در اختیارِ متنپِژوهان قرار خواهد گرفت (نگر: با قافله شوق، به اهتمام محمّد طاهریِ خسروشاهی، چ:1، تبریز: ستوده، 1393ﻫ .ش. ، ص 42 و 43). باِحتمال، این تصحیحِ متّکی بر نسخههایِ کهنِ چندگانه، نخستین گامِ بلند و جدّیِ عالمانهای محسوب گردد که پس از کوششِ دانشورانه نیکلسون در راهِ تصحیحِ انتقادیِ مثنوی معنوی برداشته میشود.
برخی از ویراستهایِ دیگرِ مثنوی که در این فاصله و عمدةً به عنوانِ تصحیحِ تک نسخهای از رویِ نسخه قونیه انتشار یافته، اگرچه درحدّ خود سزاوارِ اعتنا و أحیانًا دارایِ بصیرتها و نوآوریهائی در خوانش بوده است، از کارِ بزرگ و با أهَمّیّتِ نیکلسون چُنان استقلالی نداشته است که با آن پهلو توانَد زد و گامِ بلندِ تازهای در شمار توانَد آمد.