میراث مکتوب- «به ایرانم، به ایران گرامیام، به ایران جاودانیام».
هجدهم خرداد زادروز سعید نفیسی نویسنده و محقق بزرگ و نامآور ایران است. سعید نفیسی (زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ در تهران – درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ در تهران) زبانشناس، پژوهشگر ادبیات فارسی، تاریخنگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود. او جزو نسل اول استادان دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود.
نفیسی صاحب صفات برجستهای بود که جمع آن صفات در یک فرد کمتر دیده میشد. تندکار و پرکار بود. از بسیاری کار احساس خستگی نمیکرد. کتابها و رسالهها و مقالههایی که چاپ کرده، مصاحبههایی که از او نشر شده، گوشهای است از مقدار کار او، جز این مقادیر کثیری نوشتههای چاپنشده و کتب استنساخشده از او به جای مانده که مقدارش کمتر از آثار چاپشدۀ او نیست.
نفیسی تندکار بود. در نوشتن توانا بود. مقالهها و خطابههای خود را سریع و بی قلمخوردگی مینوشت. نثرش زیبا و استوار و فصیح بود. بسیاری از نوشتههای او از بهترین آثار نثری عصر کنونی به شمار میآید. حافظهاش سریع و قوی بود.
نفیسی مرد مادّی نبود. برای مال دنیا ارزشی قائل نبود. گشادهدست بود. کتب عزیز و نفیس خود را بی هیچ نگرانی و خسّتی به دوست و آشنا میسپرد و کم اتفاق میافتاد که خواستار برگرداندنش باشد، مگر اینکه بدان نیازمند شود.
زندگی را آسان میگرفت. برآمدن آرزو و خوشآمدن دوستان را بر هر چیزی برتری مینهاد. به گفتهٔ زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب، نفیسی شخصیتی چند بعدی داشت: مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبانشناس، روزنامهنگار.
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است؛ که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، بهطوریکه نویسنده میکوشید، اندیشههای خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور مانده و ضمن دوری کردن از عناصر ادبی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
نفیسی شوق وافر و عطشی شدید به تحقیق و تجسس داشت. به همین ملاحظه بود که مشارکت در هر مجمع و کنگرۀ علمی را واجب میشمرد. میخواست که همواره با جریان تحقیقات مرتبط با ادب ایران همراه باشد.
نفیسی به ادبیات گذشتۀ ایران پیوستگی و دلبستگی تام داشت. از آن آثار مایه گرفت و مایۀ حیات خویش را در احیای آن آثار ریخت. بزرگترین خدمت او همین بود که عدهای زیاد از نوشتههای منثور و منظوم بزرگان ایران را منقّح ساخت و به چاپ رسانید.
پختگی و شیرینی نثرش بیگمان از آن بود که متون قدیم را خوب میشناخت و از بس چنان آثار را استنساخ کرده بود ذهنش و قلمش تأثر پذیرفته بود.
نفیسی با تاریخ ایران نیک آشنا بود و روحش از وقایع تاریخی اثرپذیر شده بود. مجموعه داستانهای تاریخی که به نام ماه نخشب نوشت، نشانی است از دید او در تاریخ و نمونهای است از زیباترین نثر فصیح معاصر و بهترین نوشتۀ نویسندۀ آن. عبارتی که در صدر این مقاله به نقل درآمده یکی از زیباترین و عمیقترین جملات آن کتاب است.
علاقمندی نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران، باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهشی پدیدآورد و تعداد بسیاری از متنهای منثور و منظوم فارسی را به شیوهای علمی منتشر کند و از گمنامی بیرون آورد.
کتابخانه شخصی و کممانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود به او این امکان را میداد که به مهمترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. صادق رضازاده شفق درباره سعید نفیسی مینویسد:
«من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. میتوانم بگویم که در همه عمر مردی در کتابدوستی و مطالعه و فراواننویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم… در عین فراواننویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمیداشت، مدتی نگذشته مقالهای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر میکشید… در هر صورت اینگونه ثمربخشی حیرتآور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچیک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمیرسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخالتواریخ مقایسه کرد… تندنویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن میکرد ساعتی نمیگذشت که ستونها و صحیفههایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش میگشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان دادهاند، به چشم میدید.»
منبع: روزنامه اطلاعات