به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و هجدهمین نشست از مجموعه نشستهای علمی این مؤسسه با موضوع «متون حماسی شیعی و علینامه» روز پنجشنبه، 25 اردیبهشتماه 1399، به صورت مجازی و با سخنرانی دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر رضا بیات و دکتر اکبر ایرانی در صفحۀ اینستاگرام مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر ایرانی با اشاره به سابقۀ 27 سالۀ فعالیت مؤسسۀ میراث مکتوب در زمینۀ احیای نسخ خطی و بازچاپ و باز تصحیح متون کلاسیک و کهن، گفت: ما این افتخار را داشتهایم که در شرایطی که پس از انقلاب بنیاد متمرکزی برای احیای نسخ خطی وجود نداشت این کار را آغاز کردیم و به طور میانگین در هر سال 20 تا 25 عنوان را که البته بعضی از آنها چند جلدی بودهاند، منتشر کردیم.
دکتر ایرانی ضمن توصیف فردوسی به عنوان بزرگترین حماسهسرای ایرانی و شاید جهانی، و شاهنامه به عنوان کهنترین سند هویت ملی ایرانیان، گفت: از مفصلترین متن حماسی ملی ایرانی تصحیحات خوبی شده است که بهترین آن تصحیح استاد خالقی مطلق است؛ که جامع تمام نسخه بدلهای معتبر است و آنچه تا کنون از شاهنامه شناخته شده در این اثر آمده است و البته در این سالها بازنگری نیز شده است.
وی از آثار متنشناسانه به عنوان بخشی از منشورات مؤسسۀ میراث مکتوب سخن گفت و با اشاره به برخی آثار چاپ شده دربارۀ شاهنامه گفت: ما در حوزه شاهنامهپژوهی علاوه بر کتاب «متنشناسی شاهنامه» از استاد منصور رستگار فسایی، کتاب «سنجش منابع تاریخی شاهنامه» از آقای فرزین غفوری را نیز منتشر کردهایم که در مقام یک کتاب تحقیقی بسیار ارزشمند موفق به کسب چند جایزه شد.
دکتر ایرانی همچنین با اشاره به چاپ رسالۀ رستمنامه از سوی میراث مکتوب، گفت: بعد از خاوراننامه، که نوعی آمیزش متون حماسی ملی و اعتقادات شیعی است، شاعران نوع ادبی خاصی را در قالب کتابها و رسالههای رستمنامه ارائه کردند که مضمون آن درگیری و کشتی رستم با حضرت علی(ع) است و طبعا اقتضای باورهای شیعی این است که امام علی بر رستم غالب شده و رستم به دست حضرت مسلمان و شیعه میشود.
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب افزود: آقای دکتر سجاد آیدنلو چند رساله از این نوع را در رستمنامۀ منتشر شده از سوی میراث مکتوب، معرفی کردهاند.
وی همچنین با اشاره انتشار کتاب علینامه، با تصحیح آقایان رضا بیات و ابوالفضل غلامی، توسط میراث مکتوب، گفت: پیش از آن نیز نسخه 482 کتاب علینامه، مربوط به قرن ششم و هفتم، همراه با مقاله مفصلی که سالها پیش دکتر شفیعی کدکنی دربارۀ این کتاب نوشته بودند، به صورت فاکسیمیله توسط میراث مکتوب و با همکاری کتابخانه مجلس شورای اسلامی منتشر شده بود.
دکتر ایرانی ادامه داد: دکتر شغیعی کدکنی در مقالۀ خود میفرمایند که ربیع، سراینده علینامه، بعضی ابیات خوب و قابل توجه سروده است و میتوان گفت از 11 تا 12 هزار بیتی که در این نسخه وجود دارد 2 تا 3 هزار بیت آن قابل نقل و ستایش برانگیز است.
وی در ادامه با اشاره به انتشار بهگزین علینامه به کوشش علی موسوی گرمارودی و توسط میراث مکتوب، گفت: دکتر گرمارودی معتقدند علینامه دو سراینده داشته که ابیات خوب از یکی از سرایندگان است و مابقی از سراینده دیگر.
دکتر ایرانی با اشاره به باب شدن علینامه خوانی پس از چاپ این کتاب توسط میراث مکتوب، گفت: پس از انتشار این اثر یکی از نقالان شاهنامه به نام آقای ورمزیار، در ایام و مناسبتهای مذهبی اقدام به علینامه خوانی کرد.
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب همچنین به ضمیمۀ شمارۀ 20 نشریۀ آینۀ میراث اشاره کرد و گفت: ما در این ضمیمه مقالاتی از آقایان بهرام افشاری، محمود امیدسالار، شفیعی کدکنی، مجدالدین کیوانی و جلال متینی دربارۀ علینامه منتشر کردیم.
وی همچنین به باورمندی فردوسی به تشیع و ارادت او به خاندان اهل بیت(ع) اشاره کرد و ابیات «منم بنده اهل بیت نبی / ستاینده خاک پاک وصی / که من شهر علمم علیم در است / درست این سخن گفت پیغمبر است» را نیز به عنوان شاهد مثال ذکر کرد.
احیای فرهنگ ایرانی توسط فردوسی
در ادامه دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد به بیان مطالب خود پرداخت و ضمن خجسته دانستن برقراری ارتباط میان حماسههای شیعی و حکیم ابوالقاسم فردوسی در تقارن زمانی سالروز شهادت امیرالمؤمنین (ع) و روز بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی، گفت: شاهنامه جویبار خروشانی است که همه سرشاخههای فرهنگ ایران پیش از اسلام، اعم از سنتها، باورها و ارزشها، در آن متبلور شده و شاهنامه آنها را به دورۀ اسلامی متصل کرده و آنها را به جریان دوباره انداخته است.
وی شاهنامه را به یک چشمه که از میان سنگلاخهای مزاحمتهای تاریخی توانسته جوشنده و خروشان گذر کند تشبیه کرد و ادامه داد: قبل از آمدن تازیان به ایران، فرهنگ ایران جریان مستمر و خروشانی بود، اما زلزلهای روی داد که آن جریان را تا آستانۀ توقف پیش برد و ریزشی در بعضی امور و رکنها ایجاد کرد اما آن فرهنگ و آن جویبار راه خود را از میان سنگها پیدا کرد و در سوی دیگر عارضۀ زلزله و تکانی که ایجاد شده بود، شاهنامه، به عنوان یک نقطۀ اتصال، همه آن سرشاخههای متفرق را به هم متصل کرد و آن را با جریان اسلامی که تازه به فرهنگ ایران عرضه شده بود، پیوند داد.
دکتر یاحقی گفت: نقش شاهنامه و نقش فردسی را باید یک نقش جمعکننده دانست که سیل خروشانی ایجاد کرد که در پهنۀ فرهنگ دوران اسلامی جریان یافت.
وی این سیل خروشان را دارای آثار متعدد و شاهنامه را مولد حماسههای فارسی دانست و در این باره گفت: اگر حماسههای مختصر دیگری هم پیش از فردوسی وجود داشته چنان اهمیتی نداشته که بتواند راه را بر جریانی مانند شاهنامه ببندد و یا در نقش آن سهیم باشد؛ و از این روی شاهنامه متولی کلیه جریانهای فرهنگی و فکری و هویتیای بود که در ایران بعد از روی کار آمدن خلافت اسلامی شکل گرفت و در این جایگاه مشکلاتی را که برای جریان فرهنگ ایران به وجود آمده بود، سر و سامان بخشید.
دکتر یاحقی همۀ جریانهای پس از شاهنامه را به نوعی تحت تأثیر شاهنامه و زیر نفوذ آرا و اندیشههای فردوسی دانست و از حماسههای شیعی به عنوان نمونۀ برجستهای از این موارد یاد کرد و گفت: علینامه 60 سال بعد از حیات فردوسی و 70 تا 80 سال بعد از تکوین شاهنامه پدید آمده است و این به واسطۀ زمینهای بود که شاهنامه فراهم کرد.
وی با اشاره به وجود سنتهایی همچون سوگواری برای سیاوش در سنت ایرانی پیش از اسلام که حتی تا دورۀ اسلامی نیز ادامه داشته است، گفت: آن چیزی که در دوره اسلامی به عنوان مناقبخوانی و قصهگویی دینی میبینیم مسبوق به سنتی است که پیش از اسلام در ایران، چه به شکل قصهگویی غیرمذهبی و چه در شکل مذهبی آن، وجود و استمرار داشته است و از طریق شاهنامه با هیئت و صورت اسلامی دوباره زنده شد.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: گوسانها راویان قصههای ملی و مردمی بودند و در دورۀ اسلامی هم روایتهایی که قُصّاص از سرگذشت پیامبران و سرگذشت بزرگان دین نقل میکردند میتواند به نوعی تحت تأثیر و زیرمجموعۀ همین سنت باشد.
وی با بیان این که به نظر نمیرسد در شبه جزیرۀ عربستان سنت قصهگویی جایی داشته باشد، اظهار کرد: ما در عربستان مفاخرات عهد جاهلی را داریم ولی سنت قصهگویی به نظر میرسد یک سنت ایرانی باشد که ما سابقه بسیار درخشانی در این زمینه داشتهایم.
دکتر یاحقی ادامه داد: کتاب هزار و هفت سال که بعدا بنیاد هزار و یک شب قرار گرفت و تا قرن چهار و پنج هجری نام این کار را در آثار بعضی شاعران میبینیم، از یک سنت قصهگویی دراز آهنگ از پیش از دورۀ اسلامی، خبر میدهد که به دوره اسلامی هم منتقل شد و کسانی که معتقدات دینی داشتند قصههای دینی را به جای قصههای ملی و قصههای غیر دینی رواج دادند.
وی همچنین با اشاره به ماجرای نذر بن حارث که برای مقابله با دعوت پیامبر اسلام (ص) و جذب مخاطبان، به نقل داستانهای اسطورهای ایرانی میپرداخته اشاره کرد و گفت: این معارضه خوشبختانه پاسخ داده و آن داستانها در اسلام اساطیر الاولین نامیده شد، و در دورۀ اسلامی کسانی که معتقد به دین و تعالیم دینی بودند روایتهای پیامبران و قصههای دینی را نقل میکردند.
دکتر یاحقی گفت: از دل جریان راویان دینی یا قُصّاص، مناقبیان بر آمدند که قصاصی بودند که دارای اعتقادات شیعی بودند و بیشتر بر قصههای اهل بیت (ع) و مخصوصا شخص حضرت علی (ع) تأکید داشتند و بیشتر در پی معرفی معارف مذهبی خود بودند.
وی فلسفۀ شکلگیری حماسههای دینی را برقراری نوعی توازن و تعادل در فضای فرهنگی جامعه با تأکید بر عناصر دینی دانست و گفت: با توجه به این که در ادبیات حماسی و با محوریت شاهنامۀ فردوسی قصههای ملی و قصههای پهلوانی فراوان در جامعۀ ایرانی وجود داشت و برای این که توازنی در جامعه اسلامی و جامعهای که در آن دیانت حرف اول را میزد ایجاد شود حماسههای شیعی شکل گرفت و خوشبختانه این پدیده با فضا و جایگاه شاهنامه، که سرایندهای مروج آیین تشیع داشت، هیچ منافاتی نداشت.
دکتر یاحقی ادامه داد: در شرایطی که ارزشهای ملی و حماسی در جامعۀ ایران بارور بود مناقبیان میخواستند جنبۀ دینی و مذهبی را هم گسترش دهند و از سنت موجود در ایران، یعنی نقل روایات گذشتگان، برای ایجاد این توازن استفاده کردند.
وی با بیان این که شاید نتوانم با سخن آقای امیدسالار که معتقدند علینامه با شاهنامه هیچ تعارضی ندارد، کاملا همراهی کنم، اظهار کرد: به هر حال اگر از تعارض هم سخن نگوییم باید گفت که این اثر در توازن شاهنامه است و ربیع، شاعر علینامه، این خلأ را حس کرده که باید معارف دینی و شیعی هم در کنار حماسههای ملی مطرح شود و ناگزیر شد کمی این مباحث را پس بزند تا راه برای داستانهای مورد اعتقادش هموار شود؛ چرا که گسترش این اعتقادات را یک وظیفه شرعی برای خود میدانست.
دکتر یاحقی افزود: این تلاش را در زمانی شاهد هستیم که در قرون پنجم و ششم تعارضات و مجادلات کلامی زیادی بین شیعه و سنی در گرفته بود و لازمه این تعارض از نظر ربیع شاید آن بود که جویبار پرخروش پهلوانی و حماسی را کمی عقب بزند و کمی با آن تعارض پیدا کند تا راه برای این گونه مذهبی هم باز شود.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان این که البته به دلیل عظمت شاهنامه از نظر هنری و فنی، حماسههای مذهبی هرگز نتوانستند راه را بر ژانر حماسی ببندند، اظهار کرد: در ادامه نیز در کنار گونۀ ادبی شیعی و به مراتب بیشتر، آثار ملی و آثار حماسی متعددی، چه در پیروی از شاهنامه و چه به طور خاص در زمینۀ روایتهایی که ریشه در شاهنامه داشت، پدید آمد.
دکتر یاحقی با اشاره به تعدد نسخههای یافته شده در حوزۀ حماسههای شیعی، از نیاز به دهها سال فعالیت و اهتمام برای تصحیح آنها سخن گفت و اظهار کرد: این نسخهها که شامل انواع مختارنامه، انواع حمزهنامه، انواع غزانامهها و … میشود، هم به لحاظ موضوع و هم به لحاظ نوع روایت و شاخ و برگهایی که پیدا کردهاند، دارای تنوع گستردهای هستند.
وی افزود: افزودن شاخ و برگ به روایت اصلی در مورد شاهنامه هم وجود داشته است و همان کاری که راویان و نقالان شاهنامه میکردند و به داستان شاخ و برگ میدادند.
اهمیت و جایگاه علینامه
در ادامۀ این نشست دکتر رضا بیات، یکی از مصححان علینامه، به بیان مطالب خود پرداخت و در ابتدا با تأکید بر جایگاه رفیع فردوسی در زبان فارسی گفت: فردوسی چنان قلهای را ساخته که هیچ کس نمیتواند به نزدیک آن برسد و هر کسی ادعای برابری با فردوسی داشته باشد عِرض خود را برده است.
وی در خصوص تأثیرپذیری علینامه و دیگر منظومههای مذهبی از شاهنامه گفت: علینامه قطعا از واژگان فردوسی بهره برده و از جنگ هم سخن گفته است اما این که در شیوۀ تصویر کردن صحنههای رزم و رزم پوشی، گفتگوها کاملا از شاهنامه اثر پذیرفته باشد، به نظر جای تحقیق بیشتری وجود دارد.
دکتر بیات افزود: شاهنامه بسیار فارسیتر از علینامه است و منظومههای شبیه علینامه به خاطر موضوعشان دارای واژگان عربی هم هستند و واژگان تراشنخورده و عامیانه و بعضا محلی هم در آنها دیده میشود.
وی گفت: هر چند مشهور است که علینامه به تقلید از شاهنامه سروده شده و خود سراینده هم در ابتدای کتابش این نکته را گفته است اما وقتی متن کتاب را میبینیم، هر چند مشتمل بر روایت جنگهای جمل و صفین است اما صحنههای نبرد بسیار کمی دارد و بیش از آن که منظومه رزمی باشد یک منظومه کلامی است.
این پژوهشگر ادب شیعی ادامه داد: بخش اعظم این منظومه به مکاتبات میان سپاه امیرالمؤمنین و سپاه معاویه اختصاص دارد و صحنههای رزم در آن خیلی گذرا و سردستی مطرح شده است چون هدف شاعر چندان اثبات جنگاوری نیست.
دکتر بیات با اشاره به مسامحهای که در رابطه با گونهشناسی این منظومهها وجود دارد، اظهار کرد: بخش قابل توجهی از منظومههای مذهبی که عمدتا هم در بحر متقارب سروده شده و به لحاظ زبانی هم تحت تأثیر شاهنامه هستند و سعی میکنند از فردوسی تقلید کنند منظومۀ حماسی به معنای پهلوانی و جنگاوری محسوب نمیشود و باید آنها را منظومه روایی خواند و نه منظومه حماسی.
وی در ادامه با اشاره به شرایط روزگار سرایش علینامه گفت: ربیع این منظومه را در حال و هوای حاکم در دورۀ غزنویان که به واسطۀ تعصبات مذهبی کاملا بسته بوده و سنی و شیعهکشی جریان داشته، سروده است.
بنیانگذار مؤسسۀ فرهنگی هنری سلیس ادامه داد: این فضا به شکلی بوده که بسیاری از اساتید نمیتوانستند باور کنند علینامه در چنین شرایطی تولید شده و معتقد بودند این منظومه مربوط به ادوار بعد است و با تاریخسازی اعلام شده که این منظومه مربوط به قرن پنجم است.
وی افزود: این در حالی است که شخصی که اثر به او تقدیم شده در همان دوره زندگی میکرده و قرائن زبانی هم نشان میدهد که این اثر مربوط به قرن پنجم است و در سال 482 سروده شده است.
وی ضمن بیان این مطلب که ربیع کار مهمی از نظر محتوایی انجام داده و شجاعت زیادی از خود در تولید این منظومه نشان داده است، افزود: البته نهان زیستی ربیع باعث شده که شناخته نشود و منظومه هم ناشناخته باقی باقی بماند و در واقع او توانسته این اثر را تولید کند، اما نتواسته است آن را توزیع کند؛ که به دلیل شرایط بسیار دشوار آن زمان بوده است.
دکتر بیات با بیان این که ربیع راهی را باز کرده که پس از او بسیار پر رهرو شده است، به برشمردن نمونههای منظومههای مذهبی پس از ربیع پرداخت.
به گفتۀ وی وصیت منظوم امیرالمؤمنین(ع) (قرن ششم)، منظومۀ تاریخ محمدی از ملامحسن کاشی (قرن هفتم)، حرز النجات منظومهای در فقه شیعی از سلیمی تونی، و کتیب معجزات که به نظم در آمدۀ بهجة المباهج توسط حیرتی تونی است (قرن هشتم)، خاوراننامه، منظومه انتقامیه در موضوع قیام مختار از طغان شاه، مظهرالعجائب و معراجنامه سروده عطار تونی، (قرن نهم)، شهادتنامه ابن همام شیرازی، مجمع البحرین اثیری، سیف النبوه از حسین ندایی نیشابوری، عمدة الاشعار از محمدقاسم قاسمی گنابادی، سعادت نامه از نظام استرآبادی، (قرن دهم)، حمله حیدری، فارغ نامه (قلعه خیبر) از فارغ گیلانی، نظم اللعالی از ابوالقاسم قاری مشهدی، فوز عظیم از عظیمای نیشابوری، مناقب مرتضوی از میرمحمدصالح کشفی، دلیل الجنان عباس ناسخ ترک، (قرن یازدهم و دوازدهم) برخی از این نمونههاست.
این پژوهشگر ادب شیعی ضمن بیان این که در دورۀ قاجار سرودن این گونه آثار بسیار رواج یافته است، افزود: من در کار تحقیقی مختصری که انجام دادم حدود 260 منظومه را شناسایی کردم که در همین حوزه میگنجد و در همین حال و هوا سروده شده است.
دکتر بیات افزود: منظومههای روایی گاهی اوقات همراه با پهلوانی، در حوزۀ مذهبی، بسیار زیاد سروده شده است و این جریان هنوز هم ادامه دارد که میتوان به آثار آقایان امید مجد، مهدی شفیعی، قربان ولیی، به عنوان نمونههایی از این سنت کاملا زندۀ منظومهسرایی اشاره کرد.
وی همچنین با اشاره به جدیتر شدن پژوهش در حوزه منظومههای دینی، گفت: در سالهای اخیر دو پایاننامه کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی مجموعا بیست و پنج منظومه حماسی مذهبی را به صورت مبسوط معرفی کردهاند و علاوه بر این تا کنون 12 پایاننامه درباره علینامه کار شده است که نشان میدهد پژوهش در حوزه منظومههای دینی رواج یافته است.
برخی نکات تکمیلی
در بخش دیگری از نشست نیز دکتر ایرانی برای تکمیل مباحث با اشاره به ماجرای نذر بن حارث گفت: نذر بردهفروشی از قریش بود که با زبان فارسی آشنایی و به دربار ساسانیان رفت و آمد داشت و در آنجا اشعار عربی میخواند و داستانهای اساطیری ایرانی را نیز میشنید و زمانی که به میان اعراب بازمیگشت آن داستانها را نقل میکرد.
وی ادامه داد: از آنجا که نذر عودنواز بود مردم تحت تأثیر داستانهای او قرار میگرفتند و بعضیها به او جذب میشدند و من در کتاب حال دوران آوردهام که این اقدام نذر بن حارث اولین مقابله سیاسی با اسلام از طریق شعر و موسیقی بوده است که با آیهای که این کار را فروش لهو الحدیث خواند در برابر او موضع گرفته شد و تأکید شد که نباید برای مقابله با آیات قرآنی از این روش استفاده شود.
دکتر ایرانی همچنین در خصوص اعتراض سرایندۀ علینامه به فردوسی بخاطر پرداختن به جنگاوریهای رستم و پهلوانان ایرانی و این دست مباحث، گفت: متون حماسی اسطورهای و افسانهای معمولا معانیای را در پشت داستانها مد نظر دارند و فردوسی نیز خواسته از طریق بیان داستانهای افسانهای که پوسته و قالب را تشکیل میدهد مبانی اخلاقی و انسانی و فتوت و جوانمردی و خردورزی را بیان کند و بنابراین اعتراض شاعر علینامه به این داستانها وارد نیست.
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب افزود: همچنین زمان و شرایطی که فردوسی در آن قرار داشته و احساس خطری که به واسطۀ حاکم شدن فضای عربزدۀ دوران خلفای عباسی، برای زبان فارسی کرده است او را بر آن داشته که شاهنامه را سروده و از زبان عربی حداقل استفاده را ببرد.
وی افزود: این در شرایطی است که دستگاه خلافت برای تغییر زبان کشور تلاش میکرده و حتی دانشمندی همچون ابوریحان بیرونی نیز روی خوشی به فارسی نشان نمیدهد و زبان علمی را زبان عربی که در ایران به عنوان زبان رسمی مطرح بوده، میدانسته است.