کد خبر:17093
پ
neshast201462028229

گزارش نشست «رونمایی و معرفی مخزن الأسرار نظامی»

یکصد و چهل و ششمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به رونمایی و معرفی چاپ عکسی نسخه‌ای از «مخزن الأسرار نظامی» اختصاص داشت.

به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و چهل و ششمین نشست از سلسله نشست‌های این مؤسسه، با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی، در قالب وبینار و با موضوع «رونمایی و معرفی مخزن الأسرار نظامی»، روز یکشنبه 3 اسفندماه 1399، برگزار شد.

در این نشست جواد بشری با موضوع «نگاهی به پیشینۀ چاپ عکسی آثار نظامی، نگارگری ماوراء النهر و کتاب‌پردازی بخارا»، پژمان فیروزبخش با موضوع «نکاتی دربارۀ خوشنویسان و کتابداران بخارا در حدود قرن دهم قمری»، و علی صفری آق‌قلعه با موضوع «ضرورت بررسی‌های نسخه‌شناسانه بر پایۀ مکاتب نسخه‌پردازی» سخن گفتند و مدیریت نشست نیز به عهده الوند بهاری بود.

در ابتدای نشست الوند بهاری در معرفی کتاب گفت: «مخزن‌الاسرار نظامی» که به تازگی از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسیده نسخه هنری مصوری به خط نستعلیق‌نویس بسیار برجسته میرعلی هروی مورخ ۹۴۴ هجری قمری است که نگاره‌هایی از قرن نهم دارد. این اثر به صورت نسخه‌برگردان از دستنویس به نشانیSupplement person 985  کتابخانۀ ملی فرانسه با مقدمۀ علی صفری آق‌قلعه چاپ شده است.

وی در معرفی اولین سخنران نشست، دکتر جواد بشری، گفت: ایشان دانش‌آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و استادیار گروه زبان و ادبیات این دانشگاه هستند. چند سال پیش مدت کوتاهی که سرپرستی کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی را داشتند منشأ خدمات بسیاری بودند. بیشتر فعالیت آقای بشری در حوزۀ متن‌پژوهی، نسخه‌شناسی، و فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی بوده و مقاله‌های فراوانی در این حوزه‌ها نوشته‌اند. تازه‌ترین مقاله ایشان «تعیین انتساب چند شعر به شیخ بهایی» است که در شمارۀ ۶۶ آینه میراث منتشر شده است.

بهاری با اشاره به کتاب‌هایی از دکتر بشری که از سوی میراث مکتوب چاپ و منتشر شده است، گفت: «ترجمه منظوم وصیت‌ امام علی (ع) به امام حسین (ع)» سروده سید حسن غزنوی ده سال پیش منتشر شد. «تحقیق در مجالس تفسیری فضل بن محب نیشابوری و ابیات فارسی آن» را هم با همکاری دکتر محمد افشین‌وفایی منتشر کردند‌.

وی افزود: سال گذشته نیز کتاب «احوال شیخ اجل سعدی» از ایشان منتشر و با استقبال فراوانی مواجه شد. امسال هم دو متن ارزشمند یکی به نظم و یکی به نثر با مقدمه ایشان چاپ عکسی شده است؛ یکی نسخۀ ارزشمندی از ترجمه کلیله و دمنه نصرالله منشی که انتشارات ادبیات قم منتشر ‌کرده است و یکی هم رسائل العشاق و وسائل المشتاق سیفی نیشابوری.

 

نگاهی به پیشینۀ چاپ عکسی آثار نظامی، نگارگری ماوراء النهر و کتاب‌پردازی بخارا

در ادامه دکتر بشری به بیان نکات خود پرداخت و در ابتدا ضمن تبریک به آقای علی صفری آق‌قلعه برای چاپ بسیار نفیس نسخه مخزن الاسرار و یادکرد خدمات ایشان به مطالعات ایران‌شناسی در سالیان اخیر، گفت: عزیزان حاضر به فعالیت‌ها و پژوهش‌ها و خدمات آقای صفری واقف‌اند؛ از جمله تحفة ‌العراقین خاقانی از درخشان‌ترین کارهای ایشان است که روزانه توسط محققین به آن مراجعه می‌شود و یک کتاب بالینی و مرجع است. کتاب «اشعار پراکنده فارسی در متون تا سال ۷۰۰» از شاهکارهای تألیفات ایشان است. کتاب «نسخه‌شناخت» هم جزو کتب مرجع در مطالعات نسخه‌شناسی محسوب می‌شود‌.

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ادامه داد: «اصطلاحات مربوط به کتاب‌آرایی» کتابی است که در روزگار خودش پیشگام بوده و هنوز کتابی بهتر از آن در این زمینه نوشته‌نشده است؛ با اینکه در یکی دو سال اخیر دو کتاب دیگر با عنوان دست‌نامه یا درس‌نامه نسخه‌های خطی منتشر شد، اما با فاصله بسیار پایین‌تر از کتاب نسخه‌شناخت قرار دارند. همچنین کارهای ارزشمند دیگری در قالب کتاب و مقاله از ایشان منتشر شده‌ است. کاری نیست که با چاپ آن ایشان نام خود را زیر سؤال برده باشد بلکه به اعتبار موضوع افزوده است.

وی گفت: الان هم که مخزن‌الاسرار نظامی، نسخه پاریس به خط میرعلی، با مقدمه ایشان چاپ عکسی شده، باز نشان داد که در حوزه مطالعات کتاب‌شناسی، کتاب‌آرایی و تاریخ ایران به معنی وسیع، ایشان حرف برای گفتن دارد و اسنادی را از منابع دیریاب و از نسخه‌های خطی استخراج می‌کند که این اسناد تا پیش از آن به این صورت کنار هم قرار نگرفته بوده است؛ بعضی از این‌ها برای اولین بار است که مطرح می‌شود و برخی هم پیش از این در زبان فارسی به این صورت انعکاس نداشته است.

بشری ضمن سپاس از مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برای چاپ مخزن الاسرار با کیفیت نفیس، گفت: میراث مکتوب در دهه ۸۰ پیشتاز بود و در دهه ۹۰ هم با تجربیاتی که مدیر محترم این مجموعه، آقای دکتر ایرانی، داشتند فعالیتش را ادامه داده است و محققان ایران‌شناسی، متن‌شناسی و تاریخ هنر این فعالیت‌ها را در ذهن دارند؛ که از آن جمله چند کتاب در موضوع آثار شاخص نظامی در نسخه‌های هنری و نسخه‌های شاهانه و سلطنتی است.

این پژوهشگر متون و ادب کهن فارسی با بیان این که ارزشی فرهنگی و توسعه‌ای باید برای این دست کارها لحاظ شود، اظهار کرد: هنگامی‌که یک متن به این شکل چاپ می‌شود، ممکن است ضرورت چنین چاپی بر همگان روشن نباشد؛ یعنی مشخص نباشد که متن مخزن ‌الاسرار نظامی که به این صورت منتشر شده برای مطالعات ادبی و متن‌شناسی زبان فارسی و در تاریخ هنر، کتاب‌پردازی و مطالعات مربوط به فیزیک نسخه خطی چه جایگاهی دارد‌.

وی به ظور مشخص دربارۀ متن مخزن ‌الاسرار منتشرشده گفت: ممکن است تصور شود این نسخه از نظر صحت ضبط و فاصله‌ای که با دورۀ نظامی دارد چندان قابل توجه نیست، اما وقتی با وجه دیگر این نسخه، یعنی اهمیت هنری آن، مواجه می‌شویم، کاملاً مجاب می‌شویم که این نسخه باید به این شکل منتشر می‌شد.  

بشری همچنین با تأکید بر ارزش توسعه‌ای و فرهنگی و حیثیتی این نوع چاپ‌ها برای مطالعات ایران‌شناسی، گفت: گاهی برخی از متن‌ها باید چندین بار به شکل‌های مختلف منتشر شود. برای مثال اسم و شخصیت و آثار نظامی برای ما ارزش تمدنی دارد و در میان کشورهای دیگر ارزش حیثیتی دارد. برخی از نهادها در کشورهای همسایه مشغول چاپ آثاری با این رویکرد هستند. مثلاً فهرست ندیم بغدادی اخیراً در ترکیه منتشر شده است. آیا با وجود چاپ‌های متعدد تحقیقی از این اثر، که در سایت‌ها هم در دسترس است، چاپ عکسی نسخه خطی این فهرست ضرورت داشته است؟

وی وجه چنین چاپی را ایجاد و تقویت ارزش‌های توسعه‌ای، فرهنگی و حیثیتی برای یک کشور دانست و گفت: توجه به این امر در کشور ما در سالیان دور وجود داشت اما اکنون لازم است که توجه بیشتری به این امر اختصاص پیدا کند. برای مثال مؤسسۀ ارسیکا در ترکیه کتاب‌های فراوانی را با این رویکرد به صورت چاپ عکسی منتشر کرده است، حتی کتاب‌هایی که قبلاً فایل‌های آن‌ها در اختیار محققان بوده‌ است. تاجیکستان در این حوزه فعال بوده است. ازبکستان به آثار علیشیر نوایی خیلی توجه می‌کند. دانشنامه قدرخان در سال‌های اخیر به صورت چاپ عکسی در تاجیکستان منتشر شده است. قلندرنامه، از آثار اوایل قرن هشتم، در یکی از کشورهای مشترک‌المنافع با کیفیت فوق‌العاده نفیس منتشر شده است. در این نوع چاپ کیفیت‌ها باید توسط دولت‌ها حمایت شود. در کشورهای عربی نیز فراوان به این امر با این رویکرد توجه شده‌ است.

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران با اشاره به سابقه این گونه چاپ‌ها گفت: در ایران در دهه‌های دورتر بنیاد فرهنگ متولی چاپ این آثار فارسی با این رویکرد بود. در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ مرکز انتشار نسخ خطی تأسیس شد که با حمایت دولتی آثار متنوعی را چاپ کرد؛ که البته کیفیت‌ها خیلی خوب نبود. مثلاً خمسه نظامی نسخه دانشگاه از متونی است که بحث پیرامون آنها زیاد است و واقعاً تاریخ آن ۷۱۸ نیست اما به‌هرحال نسخه‌ای است که از میان نسخه‌های مهم نظامی آن سال‌ها به صورت عکسی چاپ شد. شاهنامه فلورانس، مفاتیح الاسرار شهرستانی، لب‌الحساب و موارد دیگری را هم می‌توان نام برد.

وی همچنین با اشاره به راه‌اندازی گنجینه نسخه‌برگردان از سوی استاد ایرج افشار، گفت: در این قالب نیز چندین اثر به شکل بسیار ممتاز و با شمایل بسیار نفیس و آبرومند منتشر شد. مؤسسۀ میراث مکتوب نیز در این زمینه استانداردها را رعایت کرده و آثار نفیسی را به صورت عکسی به چاپ رسانده است. ناشران دیگری همچون نشر سخن و موقوفات افشار هم چاپ عکسی داشته‌اند.

بشری در ادامه به مجموعۀ چاپ شده در مؤسسۀ میراث مکتوب پرداخت و گفت: یکی از آثار شاخص زبان فارسی که از نظر هنری همیشه مورد توجه نقاشان، مصوران، مذهبان، کتاب‌پردازان و خوشنویسان بوده آثار نظامی بوده است. بیشترین نسخه‌های آثار فارسی که برای‌شان مینیاتور تهیه‌شده و به کتاب‌پردازی آن‌ها توجه ویژه شده آثار نظامی، فردوسی و جامی است و آثار دیگر ادبیات فارسی در رده‌های بعدی قرار دارند. بر این اساس نظامی مسبب پدید آمدن تعداد زیادی از نگاره‌های هنرمندانی است که در قلمرو ایران به معنای وسیع تاریخی آن زیسته‌اند.

وی ادامه داد: بسیاری از نمونه‌های برتر و پر استناد مینیاتورها و نگاره‌های شاهانه مانند مجنون در صحرا در کنار دد و دام، مجنون در کنار کعبه، شیرین در حال شستشو در چشمه، پیرزن و سنجر، اسکندر در ظلمات و برخی از شاهکارهای نگاره‌های مربوط به معراج پیامبر (ص) در نسخه‌های آثار نظامی متبلور شده است. اهمیت نسخه‌های هنری آثار نظامی متفاوت از چیزی است که ما در نسخه‌های کهن از نظر متنی سراغ داریم.

این پژوهشگر متون و ادب کهن فارسی ضمن اشاره به ضرورت آغاز فعالیت‌های جدیدی در زمینۀ کتابشناسی آثار نظامی با توجه به در اختیار قرارگرفتن فایل نسخه‌ها، دربارۀ سابقۀ چاپ‌های عکسی نسخه‌های آثار نظامی گفت: نسخه دانشگاه تهران نسخۀ معروفی است که توسط مرکز انتشار نسخ خطی در سال ۱۳۶۸ با کیفیت پایین، که اقتضای آن سال‌ها بود، منتشر شد. تاریخ ذکر شده در نسخه ۷۱۸ است که در آن سال‌ها پذیرفته شد. این نسخه خطی توسط هیتلی، محقق فرنگی، بررسی شده و ایشان اشاره می‌کند که در سال ۱۳۵۰ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران از این نسخه بازدید کرده و مقدمه‌ای نوشته که همراه با مقدمۀ مرحوم دانش‌پژوه و مقدمۀ جمال‌الدین شیرازیان در ابتدای کتاب آمده است. این چاپ عکسی از نظر زمانی بر دیگر نسخه‌های چاپ عکسی تقدم دارد.

وی با اشاره به چاپ عکسی کامل بخش‌های به جا مانده از خمسۀ نظامی شاه‌طهماسبی نسخه بریتانیا، مورخ ۹۴۶ به خط شاه محمود نیشابوری با کتاب‌آرایی میرک اصفهانی و چند نفر دیگر، گفت: این نسخه ۱۷ نگاره دارد و قبلاً در کتاب استوارت کری‌ولش چاپ ۱۹۷۹ میلادی در صفحات ۱۳۴ تا ۱۷۵ معرفی شده بود، اما برای اولین بار در ایران چاپ عکسی آن به‌صورت نفیسی منتشر شد. برخی نسخه‌های نفیس، کهن و شاهانه از آثار نظامی نیز اخیراً از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب چاپ و عرضه شده است،

بشری ضمن اشاره به وجود برخی نسخه‌های هنری آثار نظامی در کتابخانه‌ها و موزه‌های مهم که نه به‌صورت کامل، بلکه در قالب جزوه‌ها و کتابچه‌هایی منتشر شده است، گفت: یک نسخه بسیار نفیس در کتابخانه دانشگاه اوبسالا در سوئد نگهداری می‌شود که کتابچه‌ای راجع به آن، و حاوی تمام نگاره‌های این نسخه در قالب سیاه‌وسفید، در سال ۱۹۸۱ چاپ شده است. در ابوپسالا دو نسخه فوق‌العاده نفیس نگهداری می‌شود که حاوی مینیاتور و نگاره‌هایی است که یکی از آن‌ها نسخه نظامی است.

وی از نسخه‌ای که به شماره or12208  در کتابخانه بریتانیا نگهداری می‌شود، به عنوان یکی دیگر از نسخه‌های نظامی که در تاریخ هنر به خصوص دوره گورکانیان هند حائز اهمیت فراوان است، نام برد و گفت: این نسخه قبلا متعلق به چارلز ویلیام دایسون پرینس بوده و در مطالعات تاریخ هنر با عنوان نسخه دایسون پرینس معروف است، اما اوراق اصلی آن بعداً به کتابخانه بریتانیا منتقل شد. برخی از صفحات دیگر آن در گالری والترز نگهداری می‌شود.

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ادامه داد: این نسخه تابه‌حال چند بار مورد پژوهش قرار گرفته و کتاب‌های تحقیقی دربارۀ آن به چاپ رسیده است. از آن جمله کتابی از باربارا برند که در ۱۹۹۵ کتابچه‌ای درباره این نسخه نوشت و برخی از ویژگی‌های هنری این نسخه را در آن معرفی کرد. این نسخه به دلیل ذکر جزئیات مربوط به درآمد خوشنویس اثر، که در دربار اکبرشاه گورکانی در هند مشغول به کتابت این دست‌نویس هنری بوده و روزانه ۳۳ مصرع را کتابت می‌کرده، مورد توجه قرار گرفته و در مطالعات تاریخ خوشنویسی به آن زیاد استناد شده است.

وی با اشاره به برخی نسخه‌های موجود در ترکیه گفت: اس چوکین نیز در پژوهشی که در ۱۹۷۷ میلادی منتشر شده به نسخه‌های شاهانه که در کاخ توپقاپی یا توپکاپی سرای در استانبول نگهداری می‌شود، پرداخته است. ترجمه فارسی این کتاب با عنوان «مینیاتورهای نسخه‌های پنج گنج نظامی در موزه توپقاپی» به چاپ رسیده است.

بشری با اشاره به وجود شمار دیگری از نسخه‌های بسیار نفیس و حائز اهمیت آثار نظامی و با تأکید بر ضرورت چاپ عکسی این نسخه‌ها و یا انجام پژوهش‌های مستقل دربارۀ آن‌ها، گفت: پنج گنج نظامی موزۀ ارمیتاژ مورخ ۸۳۵، که برای شاهرخ در هرات تهیه‌شده و از آثار مکتب هرات محسوب می‌شود، یکی از این آثار است. نسخه ارزندۀ دیگری در کتابخانه ملی تبریز هست که دوستان تبریزی باید همت کرده، آن را بررسی و منتشر کنند. نسخه‌ای در چستربیتی هست که اخیراً در پژوهش‌های مرتبط با کتابخانه چستربیتی در پژوهش‌های دو سه سال اخیر تصاویری از آن منتشر شده است. نسخۀ دیگری هم در موزه برلین موجود است که ما تصاویری از چند صفحه آن را داریم اما دسترسی به موزه‌ هنرهای اسلامی در برلین بسیار دشوار است. این نسخه مورخ 823  و جزو نسخه‌های ابراهیم‌سلطان تیموری محسوب می‌شود که به دستور او و در کارگاه‌های کتاب‌پردازی او تهیه شده است.

وی با اشاره به مکتب بخارا و دعوت مخاطبان به خواندن مقدمۀ جناب آقای صفری بر کتاب مورد بحث در این جلسه، گفت: این حوزه وضعیت خاصی دارد و این مسئله مطرح است که آیا می‌توان به آن هم، در کنار مکتب‌هایی مثل شیراز، تبریز، هرات، اصفهان و قزوین در دوره صفوی، مکتب گفت یا نه. آیا بخارا پارامترهای مربوط به یک مکتب هنری و کتاب‌پردازی را دارد یا خیر؟ این‌ها مباحث تئوریک است که من به آن وارد نمی‌شوم، ولی محققان در این باره بحث‌های متنوع و متفاوتی دارند.

بشری ادامه داد: پس از اتمام دورۀ مکتب هرات، هنرمندان این مکتب به چند جا منتقل شدند و برخی از خوشنویس‌ها و نگارگران مکتب هرات به دربار ازبکان و سلاطین شیبانی رفتند و فعالیت‌هایی را رقم زدند. برای مثال ادامه کار بهزاد در مینیاتور در آنجا با شاخصه‌های مربوط به خودش دنبال شد. محققان روس، اندکی با اغراق، این مکتب را بسیار برجسته کرده‌اند و بخشی از عناصر مربوط به مکتب هرات را متعلق به مکتب بخارا دانسته‌اند. اما به‌هرحال برای بررسی وضعیت مکتب هرات لازم است به مطالعه محققان روس، البته با وسواس و احتیاط، حتما مراجعه کنیم؛ اگرچه برای ما دشواری دارد. از جمله این افراد می‌توان به میم. میم. اشرفی، محقق ازبک، اشاره کرد که سال‌ها راجع به مینیاتور کارهای زیادی انجام داد و برخی کتاب‌های او به زبان فارسی منتشر شده است.

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ضمن بیان این مطلب که برخی از نسخه‌های هنری شاهانه منسوب به مکتب بخارا در آثار همین محققان روس برای اولین بار عرضه شده است، گفت: از آنجا که دسترسی ما به کتابخانه‌ها و مجموعه‌های روسیه بسیار دشوار است، لازم است که جریانی را در مطالعات هنر، تاریخ هنر و کتاب‌پردازی شکل بدهیم و از کسانی که به زبان روسی مسلط هستند بخواهیم برخی از کتاب‌ها را یا به‌صورت کامل یا به‌صورت چکیده معرفی کنند و حداقل یک کتاب‌شناسی توصیفی تحلیلی در یک جلد مربوط به محققان روس تهیه شود.

وی از آکی مشکین و آناتولی ایوانف به عنوان دو محقق حوزۀ مطالعات مربوط به کتاب‌پردازی و نسخه‌آرایی مربوط به نسخه‌های موجود در گنجینه‌های روسیه یاد کرد و گفت: یک کتاب آلبوم‌مانند زیر نظر مرحوم آکی‌مشکین و آناتولی ایوانف در سال ۱۹۶۸ منتشر شد که یک مجموعه سه‌جلدی است. در این مجموعه مینیاتورهای ایرانی قرن‌های ۱۴ تا ۱۷ میلادی، یعنی از قرن هشتم هجری به بعد، در قالب یک آلبوم فوق العاده نفیس، در قطع رحلی سلطانی، در سال ۱۹۶۸، در انتشارات نائوکا در شوروی سابق، به چاپ رسیده است. شاید بیشترین تصاویر و مینیاتورهای این مجموعه مربوط به آثار بهزاد است و از نظر نفاست و چاپ در روزگار خودش فوق‌العاده است. برخی از تصاویر این کتاب سیاه‌وسفید و برخی هم رنگی است.

بشری در پایان ضمن تأکید بر لزوم توجه به این موارد در مطالعات معاصر، گفت: یکی از آثار م. اشرفی هم که در سال‌های اخیر منتشر شده، و بهزاد را با اغراق به مکتب بخارا متعلق دانسته، کتاب «بهزاد و شکل‌گیری مکتب مینیاتور بخارا در قرن 16 میلادی» است که انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را چاپ کرده و لازم است دوستانی که به این مطالعات علاقه‌مندند این آثار را بررسی کنند.

 

مروری بر کتاب

در ادامه الوند بهاری به معرفی اثر منتشر شده پرداخت و گفت: این چاپ عکسی ۲۵۶ صفحه دارد که ۱۷۰ صفحه آن شامل متن مخزن الاسرار به خط میرعلی هروی و ۷۸ صفحه شامل مقدمه مفصل آقای علی صفری آق‌قلعه است. ایشان در مقدمه به مخزن الاسرار و نظامی پرداخته‌اند و حدس‌ها و بحث‌ها دربارۀ تاریخ سرودن مخزن‌الاسرار را مرور کرده‌اند و به نتیجه رسیده‌اند. آقای صفری بیشتر به جنبه‌های هنری این نسخه پرداخته‌اند، چرا که اهمیت این نسخه هم از همین جنبه و بیشتر در نگاره‌ها و در خط آن است وگرنه از نظر متن دست‌نویس‌هایی ارزشمندتر و کهن‌تر از این نسخه نیز وجود دارد.

وی ادامه داد: آقای صفری در مقدمه خود به زمینه‌های مکتب بخارا، ویژگی‌های نسخه‌های مکتب بخارا، زندگی و آثار میرعلی هروی به‌تفصیل پرداخته‌اند. همچنین درباره خمسه نظامی و نگارگری ایرانی و دربارۀ نگاره‌های خمسه و پدیدآورانش نوشته‌اند. در مقدمه دو نگارگری که نگاره‌هایشان را در این نسخه می‌بینیم معرفی شده‌اند و کارهایشان بررسی شده است. آقای صفری سرانجام به خوشنویسان مکتب بخارا پرداخته‌اند و در خاتمه نکته‌هایی تکمیلی درباره مخزن ‌الاسرار پاریس، یعنی همین نسخه خطی میرعلی هروی که در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می‌شود، بیان کرده‌اند.

بهاری در ادامه در معرفی سخنران بعدی نشست دکتر پژمان فیروزبخش گفت: ایشان دانش‌آموخته دکترای ایران‌شناسی با گرایش زبان‌شناسی ایرانی از دانشگاه هامبورگ است و در حال حاضر به‌عنوان استاد و پژوهشگر در دانشگاه کیل آلمان همکاری می‌کنند. مقاله‌های بسیاری از ایشان خوانده‌ایم و از سال‌ها پیش سلسله مقاله‌های ایران‌شناسی‌شان را در بخارا می‌خوانیم. حوزه کار ایشان زبان‌ها و گویش‌های ایرانی اما کتاب‌هایی که منتشر کرد‌ه‌اند بیشتر در باب معاصرین بوده است.

وی از جمله کتاب‌های دکتر فیروزبخش به «گزارش‌های سیاسی واشنگتن و یادداشت‌های زندان الله‌یار صالح» با همکاری استاد ایرج افشار، چاپ عکسی «دفتر چهارم مثنوی مورخ ۷۰۱ ق.» با همکاری دکتر محمد افشین‌وفایی، چاپ درسی از «رستم و سهراب» فردوسی بر اساس چاپ دکتر خالقی مطلق برای دانشجویان با همکاری دکتر افشین‌وفایی، «یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس» و «خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشت‌های روزانه از سال ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰» با همکاری دکتر افشین‌وفایی، اشاره کرد.

 

نکاتی دربارۀ خوشنویسان و کتابداران بخارا در حدود قرن دهم قمری

در ادامه دکتر فیروزبخش به بیان مطالب خود پرداخت و گفت: برای من باعث افتخار است که در مجلسی صحبت کنم که به مناسبت انتشار کتاب دانشمند خبیر روزگار ما، آقای صفری برگزار شده است. وجود ایشان در این روزگار غنیمت است. آقای صفری با همت و پشتکاری مثال‌زدنی و با نظم و دقت و حوصله کم‌نظیر مشغول پژوهش‌های خیلی مهمی هستند. جنبه‌ای که خود من در ایشان دوست دارم این است که ایشان از محققان اهل اصطلاح هستند؛ بدین معنی که برایشان اصطلاحات قدما مهم است و به آن توجه دارند. نکته دیگر تنوع کارهای درجه‌یکی است که ما از ایشان سراغ داریم و نشان از توانایی منحصربه‌فردی در وجود ایشان دارد. جا دارد به مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب تبریک بگویم که از وجود ایشان برخوردار است.

وی در ادامه با اثر منتشر شده را انتخابی خوب برای چاپ عکسی توصیف کرد و گفت: در روزگار ما دسترسی به تصاویر نسخه‌های خطی خیلی آسان‌تر شده و از این جهت برای انتخاب نسخ برای چاپ عکسی باید سخت‌گیری بیشتری داشت. از نسخ منحصربه‌فرد که بگذریم، نسخ نفیس هنری کماکان قابلیت خود را برای چاپ عکسی حفظ کرده‌اند و این نسخه مخزن‌الاسرار نظامی نیز از همین قبیل است. صرف‌نظر از عرضه درست نسخه به لحاظ فنی، بخش بزرگی از ارزش چاپ عکسی بسته به مقدمه‌ای است که بر آن نوشته می‌شود و آقای صفری این‌بار هم مانند دفعات پیش نشان داد که به نحو احسن از عهده این کار برمی‌آیند.

فیروزبخش ادامه داد: اهل فن حتماً می‌دانند که نوشتن چنین مقدمه‌ای بر صدر این کتاب ممکن نیست جز، به تعبیر مرحوم مینوی، با مداومت در تحقیق و کوشش مورچه‌وار برای جمع‌کردن اطلاعات و با فیش‌برداری منظم که در طول سال‌ها حاصل می‌شود و کاری نیست که فرد برای تحقیق معینی بنشیند و این اطلاعات را پیدا کند. نکته دیگر اینکه آقای صفری انتخاب خیلی خوبی کردند و این خودش هنر است که آدم تشخیص بدهد برای چه کتابی چه مقدمه‌ای باید بنویسد و ایشان هم با پرداختن به مکتب بخارا، به خوشنویسان و نقاشان بخارا تا قرن دهم و حامیان‌شان و کتابخانه‌های این حامیان، انتخاب درستی داشتند.

این استاد و پژوهشگر دانشگاه کیل آلمان افزود: این هم به دغدغه‌های ایشان برمی‌گردد که برای شناسایی و طبقه‌بندی دوره‌ها و سبک‌های مختلف در جنبه‌های مختلف و متفاوت حوزۀ نسخه‌پردازی دارند. آقای صفری در مقدمه هم کشفیات زیادی را ارائه کرده‌اند و هم نوشته‌جات پیشینیان را به طرز چشمگیری به اصلاح درآوردند‌ و مقدمۀ ایشان از این جهت هم خیلی مهم است.

وی در ادامه ضمن بیان این مطلب که در مکاتب خوشنویسی چیزی به اسم مکتب بخارا یا حتی مکتب هرات نداریم و این چیزی است که آقای صفری هم در مقدمه تصریح کرده‌اند، اظهار کرد:

طبقه‌بندی مکتب‌های خوشنویسی، که به‌طور سنتی از قدیم وجود داشته، استوار بر اشخاص است. مکتبی که آقای صفری به اسم مکتب بخارا نام می‌برد ناظر به هنر کتاب‌آرایی و نسخه‌پردازی است و نه خوشنویسی.

فیروزبخش دربارۀ مکتب‌های خوشنویسی گفت: بعد از دوره تکوین خط نستعلیق، که از اواخر قرن هشتم شروع می‌شود، با ظهور سلطان‌علی مشهدی، خوشنویس اواخر قرن دهم، با اولین مکتب جدی خط نستعلیق مواجه هستیم که دورۀ کوتاهی داشته است. بعد از آن با مکتب میرعلی مواجهیم و مکتب میرعلی زمینه‌ساز ظهور مکتب میرعماد می‌شود و بلندمدت‌ترین مکتب خط نستعلیق همین مکتب میرعماد است که تا دوره قاجار ادامه داشته است. در دوره ناصری، با ظهور یکی از نوابغ خوشنویسی، یعنی میرزای کلهر و ضرورتی که صنعت چاپ سنگی ایجاد می‌کند، مکتب جدیدی پدید می‌آید که تا 10 یا 15 سال پیش جاری بود.

وی ضمن بیان این مطلب که امروزه دوباره اقبال خوشنویسان به مکتب میرعماد، به‌ویژه خطوط میرزا غلامرضا و کسانی است که در آن سبک می‌نویسند، افزود: تعالی هر هنری قائم به ظهور و وجود نوابغ در آن رشته است و شرایط تاریخی ایران هم به‌گونه‌ای بوده که مکاتب خوشنویسی آن قائم به افراد بوده که طبعاً این افراد با دستگاه قدرت در هر دوره‌ای هم مرتبط بوده‌اند.

این دانش‌آموخته ایران‌شناسی در خصوص اهمیت میرعلی هروی در تاریخ خوشنویسی، گفت: خط خوش میرعلی و تناسب آن در نیمه اول قرن دهم هجری باعث شد از تنوع سبک‌های ابتدایی‌تر و شخصی‌تری که قبلاً در خط نستعلیق وجود داشت کم شود و به بیان امروزی خط نستعلیق استانداردسازی شد. پیش از میرعلی هروی خط نستعلیق شکل‌های متنوع‌تری داشت و با تعدد سبک‌های شخصی بیشتر مواجه بودیم و حتی یک خوشنویس در طول حیات هنری خود، یک سبک را دنبال نمی‌کرد.

وی آثار سلطان‌علی مشهدی را نمونۀ این امر دانست و گفت: از زبان نویسندۀ جواهر الاخبار، که در ۹۸۴ نوشته شده یعنی ۳۰ سال بعد از مرگ میرعلی نوشته شده، می‌خوانیم که «ملا میرعلی در خط نستعلیق گوی سبقت از همه برده، هم جلی و هم خفی و هم قطعه و هم کتابت در همه‌جا یکتای بی‌همتاست» و بعد در ادامه می‌گوید «میانه ملا میرعلی و ملا سلطان‌علی نسبت نمی‌گنجد. خط ملا میرعلی به یک منوال است. خط بد او را کس ندید و خط بد ملا [یعنی سلطان‌علی] بسیار است اما فی‌الواقع گاهی کتابت‌های خفی کرده که قدرت بشر نیست. تناسب در خط سلطان‌علی نیست».

این استاد و پژوهشگر دانشگاه کیل آلمان افزود: وجود استادانی مثل میرعلی هروی و بعدتر میرعماد، شیوه‌های متعدد موجود در آن دوره را به هم نزدیک‌تر می‌کند و ما اساساً بعد از میرعماد شاهد یکدستی در سبک‌ها و شیوه‌ها هستیم.

وی سبک میرعلی را قدیمی‌ترین و اولین سبکی دانست که با معیارهای خوشنویسان امروز و خوشنویسان دوره قاجار نزدیکی دارد و در این باره گفت: پس از میرعلی اصول و موازین به‌قدری تغییر کرد که با آنچه پیش از او بود متفاوت شد و آنچه امروز در ذهن خوشنویسان معیار شناخته می‌شود اساسا در سبک میرعلی هروی به بعد دیده می‌شود. البته پیش از آن در متون با اصطلاحاتی مانند نستعلیق شیرازی یا نستعلیق تبریزی مواجه هستیم. ولی بعد از این دیگر خوشنویسان نستعلیق به مکتبی مربوط به شهر یا دربار وابسته نیستند بلکه مکاتیب و سبک‌های هنری از سلسله شاگردی و استادی شناخته می‌شود.

فیروزبخش با اشاره به دشواری تعیین انتساب آثار خوشنویسان پیش از حتی میرعماد، وجود سبک‌های مختلف حتی در آثار یک شخص واحد را یک علت این امر دانست و گفت: برای مثال در منابع ذکر شده که سید احمد مشهدی، شاگرد میرعلی، بعد از مرگ استادش شیوه خوشنویسی خود را تغییر می‌دهد. بنابراین تعیین انتساب قطعات و مرقعات خوشنویسان پیش از دوره میرعلی و حتی بعد از او، به‌استثنای خوشنویسان طراز اول، به جز با اتکا به قرائن بیرونی ممکن نیست. آقای صفری در مقدمه این اثر توجه ویژه‌ای به دقت در انتخاب قطعات و مرقعات اصیل داشته و بحث‌های پرفایده‌ای کرده است.

وی در توضیحات دیگری دربارۀ جایگاه میرعلی هروی گفت: تا ظهور میرعماد، مشهورترین و مقبول‌ترین خوشنویس میرعلی بود و اوج شکوفایی نستعلیق را در بخارا در نیمه اول قرن دهم رقم زد. از وجوه دیگر اهمیت این خوشنویس این است که مورد اقبال شاهان تیموری گورکانی هند بود و نفوذ شهرت و خط میرعلی در دربار تیموریان هند هم از ذکر نویسندگان آن منطقه پیداست، هم از تعدد آثارش و هم اینکه در آنجا لقب قبلة ‌الکُتّاب را به او داده بودند. پسر میرعلی، محمدباقر، هم بعداً به آن سامان می‌رود و تحت حمایت عبدالرحیم خان خانان قرار می‌گیرد.

فیروزبخش با اشاره به یکی از یافته‌های آقای صفری که در مقدمۀ چاپ عکسی مخزن الأسرار بیان شده، گفت: ایشان تاریخ هجرت میرعلی هروی به هرات را با دقت بیشتری بیان کرده‌اند. ایشان نشان داده‌اند آنچه در منابع بوده، غلط است و اثبات کردند که سال ۹۳۲ باید سال مهاجرت احتمالا اجباری یا خانه کوچ او از هرات به بخارا بوده باشد. روشی که آقای صفری در مقدمه پی گرفته‌اند و توجهی که به جعلیات قدیم و میرعلی‌های دیگر احیانا داشته‌اند، توانسته‌اند خطوط کلی زندگی او را ترسیم کنند و به گمان من راه را برای یک تک‌نگاری خوب درباره میرعلی، که جای آن خالی بود، هموار کرده و بخش بزرگی از این راه را طی کرده‌اند.

وی با اشاره به موضوع قرار گرفتن میرعلی هروی تحت حمایت حبیب‌الله ساوجی بعد از فتح هرات که آقای صفری آن را به اشعار خود خوشنویس، یعنی میرعلی، در مرقع بهرام میرزا مستند کرده است، گفت: جا دارد اضافه کنم که این اشعار در کتاب تاریخ حبیب السیر هم هست که به اسم همین حبیب‌الله ساوجی ساخته شده است. نکتۀ دیگری که راجع به میرعلی می‌توان به آن اشاره کرد این است که مرقعی از مناجات خواجه عبدالله انصاری به خط میرعلی هروی، در مجموعه پراکنده شده مرحوم قاضی، هست که به رسم کتابخانه خواجه حبیب‌الله در دارالسلطنه هرات در سال ۹۲۰ نوشته شده بود.

این دانش‌آموخته ایران‌شناسی همچنین با اشاره به اشعاری از میرعلی هروی که به خط خود او نوشته شده و به صورت کتیبه کاغذی در دارالسیاده حرم رضوی بر در دارالحافظ و مقابل بالینگاه نصب بوده است، گفت: چنان که آقای صفری هم نشان داده‌اند میرعلی پیش از حکومت عبدالعزیزخان در بخارا هم در دستگاه او بوده و گویا عبدالعزیزخان از جمادی ‌الثانی ۹۳۸ تا ربیع ‌الاول ۹۴۰ در مشهد بوده که این تاریخ برابر با تاریخ این کتیبه‌ها است. از اسناد مربوط به مرمت این کتیبه‌ها که در آرشیو آستان قدس باقی مانده معلوم است که این کتیبه‌ها کاغذی بوده است؛ چرا که یک صحاف آنها را مرمت کرده است. در هر صورت احتمال این هست که میرعلوی هروی پیش از حاکم شدن عبدالعزیز خان بر بخارا در دستگاه او بوده باشد و این حدسی است که دیگران هم مطرح کرده‌اند و شاید پر بیراه نباشد.

وی با اشاره به یکی دیگر از یافته‌های آقای صفری دربارۀ میرعلی هروی، گفت: نکته دیگر تأییدکننده دقت آقای صفری این است که نسخه‌ای از آثار سعدی در کتابخانه بریتانیا هست که در رقمش دست برده‌اند و این‌طور جلوه داده‌اند که خط میر علی است، در حالی که تاریخ نسخه با دورۀ میرعلی سازگار نیست. آقای صفری با هوشمندی دریافته‌اند که این خط متعلق به شاگرد میرعلی یعنی میرحسین کلنگی است. در تائید خواستم بگویم این نسخه یک یادداشت قدیم بر پشت خود دارد که تقریباً آن را به‌کلی پاک کرده‌اند. من پیش‌ازاین به طریقی توانسته بودم تا حدی آن را بخوانم.  در این عرضه‌داشت قدیم صریحا نوشته است که نسخه به خط نستعلیق میرحسین کلنگی است و این نشان می‌دهد حدس ایشان چه قدر درست بوده است.

فیروزبخش همچنین با تمجید از بررسی آقای صفری دربارۀ زندگی محمود مذهب هروی، گفت: چند وقت پیش در حراج ساتبیز نسخه‌ای از بوستان سعدی یا اوراقی از آن معرفی شد که در ایام حکومت عبدالله بهادرخان شیبانی ساخته شده و چند نگاره از محمود مذهب دارد که تاریخ دارد و معلوم می‌کند که ایشان تا سال ۶۷۰ زنده و فعال بوده است.

وی همچنین با تشکیک دربارۀ یک مورد در زندگی میرعلی هروی، گفت: مشهور است که لقب سلطانی را از سلطان حسین بایقرا گرفته، اما اگر توجه کنیم که قدیمی‌ترین اثر تاریخ‌دار میرعلی مربوط به ۹۱۴ است و از ۹۱۹ به بعد این آثار فزونی می‌گیرد، و هم اگر توجه کنیم که ذکری از او در مجالس النفائس علیشیر نوایی نیست و آنچه در ترجمۀ فارسی این کتاب هست افزوده فخری هروی است و عمر میرعلی هروی را هم بعضی جاها 63 و بعضی جاها ۷۰ سال گفته‌اند، این‌طور استنباط می‌شود که در زمان حیات سلطان حسین بایقرا سنی نداشته و واقعا هم اثری از او باقی نمانده است. بنابراین من مطمئن نیستم که این لقب سلطانی را، چنان که محققین معاصر گفته‌اند، از سلطان حسین بایقرا گرفته باشد.

این استاد و پژوهشگر دانشگاه کیل آلمان سپس به بیان نکته‌ای درباره کتابداری و کتابداران قدیم پرداخت و ضمن اشاره به مغفول بودن این حوزه، گفت: مقاله معروف مرحوم دانش‌پژوه به نام «گنجور و برنامه او» را حتما اهل فن می‌شناسند، اما به نظرم جا دارد کسی مثل آقای صفری یک تحلیل مفصل در این‌باره بکند.

وی در ادامه به بیان برخی نکات تکمیلی پرداخت و گفت: از دستگاه شیبانیان ما یک نسخه دیگر از دیوان عصمت بخاری را می‌شناسیم که برای کتابخانه سید عزیزالدین بهادرخان است. بر اساس آن چه از مطالعه سال‌ها پیش در ذهن دارم، گمان می‌کنم عبدالعزیزخانی که در این مقدمه از او صحبت می‌شود پسر عبیداله‌خان نیست، بلکه عبدالعزیز بعدیست که حاکم بخارا در ۱۰۵۹ بوده است. در هر صورت این نسخۀ دیوان عصمت بخاری به اهتمام خواجه لطف‌الله کتابدار ساخته شده است و ما به این واسطه یکی دیگر از کتابداران دستگاه شیبانی را می‌توانیم شناسایی کنیم و می‌بینیم که لفظ «به اهتمام» هم تکرار شده است و چیزی است شبیه «به کوشش» امروز. این از قدیمی‌ترین نمونه‌های ثبت این اصطلاح است و نشان از طرز ساختن و تهیه این نسخه‌های نفیس و قدیمی دارد.

فیروزبخش درباره سلطان میرک کتابدار که نسخه مخزن الاسرار موضوع جلسه، به اهتمام او ساخته شده است، گفت: جز آنچه آقای صفری در مقدمه گفته‌اند، دو یا سه نسخه دیگر ه هست که من معرفی می‌کنم. البته ممکن است خود آقای صفری هم دیده باشند و به مناسبتی صلاح ندیده‌اند ذکر کنند. یک نسخه از تحفة ‌الاحرار جامی در کتابخانه چستربیتی هست که، بر اساس اطلاعات کاتالوگ کتابخانه، ظاهراً به خط میرعلی هروی است و به اهتمام سلطان میرک کتابدار و برای عبدالعزیزخان این نسخه ساخته شده است. بنا بر کاتالوگ کتابخانه نسخه مورخ ۹۱۵ است و محققانی هم که خواسته‌اند تاریخ آن را اصلاح کنند، ۹۵۵ را ذکر کرده‌اند که نمی‌تواند درست باشد و اظهار نظر منوط به دیدن دست‌کم تصویر خوب نسخه است.

وی ادامه داد: نسخه بعدی یک نسخه از گلستان سعدی در بنیاد … است که در ایام عبدالعزیزخان در محرم ۹۵۴ درست شده و از قرار نوشتۀ آقای ریشا / ریشار، سلطان میرک کتابدار آرایه‌هایی از جمله شش مجلس نقاشی به این نسخه افزوده است. خوشبختانه گویا فیلمی از این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران هست که احتمالاً می‌شود با بررسی آن فهمید اوضاع از چه قرار است؛ اما مرحوم دانش‌پژوه که این نسخه را در دسته میکروفیلم‌ها ثبت کرده‌اند کاتب را سلطان‌علی مشهدی ثبت دانسته‌اند. که این البته در نوشته آقای ریشا/ریشار نیست و تاریخ را هم متفاوت و محرم ۹۰۶ خوانده‌اند. ایشان از میرک کتابدار هم با لقب «سلطان» یاد کرده‌اند. ما می‌دانیم که میرک کتابدار، کتابدار سلطان حسین بایقرا بوده است ولی تا جایی که من دیده‌ام نه خود او و نه دیگران از عنوان «سلطان» استفاده نکرده‌اند.

این دانش‌آموختۀ ایران‌شناسی با اشاره به وجود نسخه‌ای از یوسف زلیخا به خط سلطان‌علی در ۸۹۸ و با نقاشی از میرک کتابدار در بنیاد کورکیان نیویورک، گفت: این میرک در واقع روح‌الله نقاش میرک هروی است که با سلطان میرک هروی که در این کتاب ذکرش آمده، تفاوت دارد. باید این را بررسی کرد و دید که آیا نسخه گلستان بنیاد … نمونه‌ای از کارهای سلطان میرک کتابدار عبدالعزیز خان است یا میرک کتابدار که در دستگاه سلطان حسین بایقرا بوده است.

وی با اشاره به نسخه‌ای از بهارستان جامی، گفت: نسخه دیگری که به اهتمام همین سلطان میرک جمع شده و ممکن است به کتابت خود او هم باشد، نسخۀ بهارستان جامی موجود در موزه گلبنکیان است که برای عبدالعزیز خان در ۹۵۴ نوشته شده و چون در انجامه‌اش ذکری از نام کاتب نیست و اسم سلطان میرک پایین انجامه ثبت شده است، احتمال داده‌اند که باید خط خود سلطان میرک باشد.

فیروزبخش همچنین با اشاره به اطلاع دیگری که از کتاب «تذکره مذکر احباب» دربارۀ سلطان میرک به دست می‌آید، گفت: آقای نجیب مایل هروی که این کتاب را تصحیح و چاپ کردند نسخه‌ای را که متعلق به آقای نوشاهی بوده در اختیار نداشته‌اند. آقای نوشاهی هم بعد از چاپ کتاب مقاله‌ای نوشتند و اختلافات نسخه را ذکر کردند. از جمله اختلافات مهمی که نسخه ایشان با صورت چاپی دارد در جایی است که از سلطان میرک اسم می‌رود و در نسخه ایشان این نکته‌ای اضافه وجود دارد که سلطان میرک بیتی را نقش نگین خود کرده بود، با این عبارت که «سلطان میرک ز لطف باری / هم منشی و هم کتابداری». این نشان می‌دهد که ایشان منشی هم بوده‌اند.

وی سپس به دیگر خوشنویسان بخارا پرداخت و گفت: درباره سید احمد حسینی مشهدی، که شاگرد خوب میرعلی و از خوشنویسان شهیر زمان خود و جامع مرقعی به نام مرقع امیرغیب بیگ بوده، آقای صفری مطرح کرده‌اند که آیا باید او را از هنرمندان مکتب بخارا دانست یا خیر. بنده گمان دارم با توجه به تاریخ آثار سید احمد و با توجه به تصریح منابع کهن‌تر، سید احمد مشهدی در بخارا از میرعلی تعلیم گرفته است و میرعلی سال ۹۳۲، همان‌طور که آقای صفری نشان داده‌اند، از هرات رفته و فعالیت هنری سید احمد با استناد به آثارش، از حدود سال ۹۶۵ شروع می‌شود؛ بنابراین اگر در هرات از میرعلی تعلیم گرفته باشد نمی‌توانیم بپذیریم نزدیک به ۳۰ سال هیچ اثری از او به ما نرسیده است. یکی دیگر از آثار سید احمد مشهدی نسخه‌ای است از بوستان که از قدیمی‌ترین آثار او است و در ۹۶۶ در رزه باخزم یعنی بین مشهد و هرات نوشته بود.

این استاد و پژوهشگر دانشگاه کیل آلمان با اشاره به فهرستی که آقای صفری از خوشنویسان بخارا تهیه کرده‌اند و با بیان این که مشخص است این فهرست با زحمت زیاد طی سال‌ها تهیه شده است، اظهار کرد: من می‌خواهم چند نفر را به این فهرست اضافه می‌کنم. یکی میرعلی بخاری که ممکن است گاهی در منابع با میرعلی هروی اشتباه گرفته شده باشد. آقای صفری در بخش دیگری، به مناسبت صحبتی که از تصاویر محمود مذهب می‌کند، به نقل از کتاب حبیبی اسم این خوشنویس را برده‌اند و احتمالاً به علت اینکه نسخه‌ای از ایشان سراغ نکرده‌اند، اسمشان را در بین خوشنویسان بخارا نیاورده‌اند. میرعلی بخاری برای کتابخانه عبدالعزیز خان یک نسخه از دیوان علیشیر نوایی نوشته بوده که در موزه هنرهای اسلامی استامبول ترکیه نگهداری می‌شود.

وی همچنین از خوشنویسی به نام یاری بخاری نام برد و گفت: یک نسخه جالب از مکتب بخارا در کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود که نسخۀ مثنوی مولوی است که به خط سه نفر از خوشنویسان بخارا نوشته شده است. این نسخه از این‌جهت که متن و حاشیه نشده و از جهات دیگر، این‌طور به نظر می‌رسد که یک کار ناتمام است و در واقع صورت خام کتاب، پیش از نسخه‌پردازی و آماده‌سازی آن، است. این نسخه از اول تا آخر دفتر سوم به خط یاری بخاری است و این اسم را هم باید به خوشنویسان بخارا افزود.

فیروزبخش ضمن بیان این که دفتر چهارم به خط میرکلنگی و دفتر پنجم به خط یک شاگرد بسیار معروف میرعلی یعنی محمود احمد بن اسحاق شهابی است، گفت: بخشی که به خط یاری بخاری است رقم ۹۵۷ دارد و تاریخ دفتر پنجم رجب ۹۵۶ است. بنابراین معلوم است که این کاتبان کار را تقسیم کرده بودند و دفتر پنجم یک سال زودتر از یاری بخاری تحویل داده شده است. متأسفانه آخر نسخه کسرنویسی شده، یعنی احتمالاً یا افتاده بوده یا هم تولید نشده است و برای همین دفتر ششم رقمی ندارد.

وی افزود: از یاری بخاری دو قطعه را هم مرحوم بیانی در کتابشان معرفی کرده‌اند و بعد از مدخل یاری بخاری یک مدخل هم به نام «یاری هروی کاتب» است. البته نسبت «هروی» در هیچ‌کدام از رقم‌هایی که ایشان نقل کرده‌اند، نیست و به عقیده بنده به‌احتمال بسیار زیاد ممکن است مقداری از این آثار از یاری بخاری است.

فیروزبخش در پایان از میرماه ابن میرعرب، برادرزاده میرکلنگی، به عنوان یکی دیگر از خوشنویسان نام برد و گفت: در دانشگاه پرینستون نسخه‌ای موجود است که در سال ۱۰۰۹ در سمرقند کتابت شده و من به جهت این که تصویر آن مناسب نبود نتوانستم نام نسخه را بخوانم. حتما خود آقای صفری این کار را بهتر از هرکسی می‌توانند انجام دهند و امیدوارم چنان‌که روش کار ایشان است درصدد تکمیل کار برآیند تا فایده‌ای که به ما می‌رسانند مثل همیشه بیشتر باشد.

در ادامه الوند بهاری در معرفی آقای علی صفری آق‌قلعه گفت: آقای صفری برای کسانی که پیگیر کارهایشان بوده‌اند، نیاز به معرفی ندارند. دوستان به کارهای قبلی ایشان مانند تحفة ‌العراقین، رساله جلدسازی و کیهان شناخت از میان تصحیحاتشان و کتاب‌هایی مانند نسخه‌شناخت و اشعار فارسی پراکنده در متون تا سال ۷۰۰ هجری. من هم برای اینکه افزوده باشم به کتاب تازه ایشان «فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانه کنگره امریکا» اشاره می‌کنم که تازه به چاپ رسیده است و امیدواریم فرصتی باشد تا نشستی هم برای بحث درباره این‌ کتاب داشته باشیم.

 

ضرورت بررسی‌های نسخه‌شناسانه بر پایه مکاتب نسخه‌پردازی

در ادامه آقای صفری به بیان مطالب خود پرداخت و در ابتدا با تشکر از دکتر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، گفت: شکل‌گیری این کتاب مرهون پشتیبانی‌های دکتر ایرانی است و سه کتاب دیگر هم که هم‌زمان با این کتاب چاپ شد کارهایی است که باید جاهایی مانند فرهنگستان هنر از آن پشتیبانی کند، اما میراث مکتوب هم در این سال‌ها تلاش کرده جور برخی مؤسسات را، که کم‌کاری می‌کنند، بکشد.

وی در ادامه با اشاره به شرایط شکل‌گیری یک علم، گفت: وقتی می‌توانیم از وجود یک علم سخن بگوییم که درباره شاخه‌های گوناگون آن کتاب‌ها و مقالات متعددی وجود داشته باشد، نشریاتی برای انتشار پژوهش‌های مرتبط با آن منتشر شود و این جریان تداوم داشته باشد. طبیعت میلیون‌ها سال وجود داشته و انسان هم تاریخی چند هزارساله بر روی زمین دارد؛ اما عمر دانش‌هایی مانند فیزیک، شیمی و بسیاری دیگر از علوم طبیعی از ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال فراتر نمی‌رود‌. این دانش‌ها از روزی به وجود آمدند که پژوهشگران و دانشمندان متعددی وقت خود را بر شناسایی موضوع این دانش‌ها متمرکز کردند.

صفری با اشاره به وجود گنجینه‌های عظیمی از نسخه‌های خطی، گفت: مواد لازم برای پژوهش در دانش نسخه‌شناسی در اختیار ما قرار دارد، اما متأسفانه هنوز دانش نسخه‌شناسی بسیار نوپاست و علی‌رغم پژوهش‌هایی که تاکنون منتشر شده، اما هنوز چشم‌انداز روشنی درباره آینده این دانش و شاخه‌ها و گرایش‌های احتمالی آن وجود ندارد. علت آن هم شاید این است که هنوز به نسخه‌شناسی به‌عنوان یک دانش سودمند نگریسته نمی‌شود. این در حالی است که مطابق شواهد، نسخه‌های خطی بخش قابل‌توجهی از بازار هنر جهانی را به خود اختصاص داده و در حراجی‌‌های بزرگ همواره جایگاه ویژه داشته است.

وی ادامه داد: اگر از معدود پژوهشگرانی که به‌عنوان کارشناس در حراجی‌ها همکاری می‌کنند، چشم‌پوشی کنیم، عملاً دانش نسخه‌شناسی هیچ درآمدی از این بازار ندارد. حتی اگر موارد مالی را هم در نظر نگیریم باز هم دلایل متعددی وجود دارد که سیاست‌گذاران فرهنگی سرزمین‌های اسلامی را موظف می‌کند از این پژوهش‌ها پشتیبانی کنند. برای نمونه یکی از مهم‌ترین محمل‌های هنر دوره اسلامی همین نسخه‌های خطی هستند. هنرهایی چون خوشنویسی، نگارگری، تذهیب، جلدسازی و هنرهای دیگر که اتفاقاً از همه هنرهای دوره اسلامی بهتر حفظ شده و شمار انبوهی از آن‌ها برجای مانده است. این‌ها نیازمند شناسایی دقیق هستند‌.

این پژوهشگر نسخه‌شناسی با اشاره به کمکی که دانش نسخه‌شناسی می‌تواند به متن‌شناسی داشته باشد و به این طریق از بسیاری از لغزش‌ها جلوگیری به عمل آید، گفت: برای مثال نسخه‌ای که مرحوم علی‌اصغر حکمت به‌عنوان اساس در کشف الاسرار استفاده کردند، اگر خیلی هم آن را قدیمی حساب کنیم مربوط به قرن هشتم است؛ ولی ایشان در مقدمه نوشته‌اند که نسخه مربوط به روزگار تألیف اثر است؛ در حالی که کشف الاسرار در سال۵۲۰ تألیف شده است. این در حالی است که مرحوم حکمت خودشان نسخه‌های ارزشمندی داشتند که الان در دانشگاه تهران نگهداری می‌شود و با نسخه بیگانه نبودند اما چون با نسخه‌شناسی آشنایی نداشتند متأسفانه در این زمینه اشتباه کردند.

وی با اشاره به آسیبی که بها دادن بیش از اندازه به یک نسخه متأخر، به پژوهش می‌زند، گفت: برای مثال از کشف الاسرار نسخه‌های قدیمی‌تر هم هست که هر کدام بخش‌هایی از اثر هستند و حتی نسخه‌های نزدیک به کامل هم داریم. البته در اینکه نسخه استفاده شده از سوی مرحم آقای حکمت نسخۀ بسیار مهمی است بحثی ندارم، اما خواستم بر این نکته تأکید کنم که آشنا نبودن با نسخه‌شناسی گاهی می‌تواند به متن‌شناسی آسیب بزند. برای مثال ما می‌دانیم که ۷۰۰ (سبع مئة) را خیلی راحت می‌شده با یک دست‌کاری کوچک به 900 (تسع مئة) تغییر داد. نمونه‌های متعددی داریم که بین استادان در این باره گفتگو پیش آمده است. این موضوع دربارۀ نسخه‌ای که برای تصحیح منظومه مهر و مشتری اساس قرار گرفته هم وجود دارد و مصحح یک نسخه قرن دهمی را نسخۀ قرن هشتمی تصور کرده است.

صفری درباره دیگر ضرورت‌های پشتیبانی از دانش نسخه‌شناسی از سوی سیاست‌گذاران کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران، گفت: یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث رنسانس علمی در غرب شد تغییر نگاهی است که برخی دانشمندان به جریان دانش داشتند. در زمینۀ نسخه‌شناسی نیز که دانشی نوپا محسوب می‌شود نیاز است افرادی که سال‌ها با نسخه‌ها سروکار داشته‌اند بر اساس تجربیات‌شان، دورنمایی را ترسیم کنند که بر اساس آن دیگران هم کار را پیش ببرند.

وی ضمن اشاره به دغدغه جدی خود در زمینۀ نسخه‌شناسی که باعث فاصله گرفتنش از علایق متن‌شناسانه شده است، گفت: من طی سال‌هایی که وقتم را روی نسخه‌شناسی گذاشته‌ام، به این نتیجه رسیدم که لازمۀ پیشبرد نسخه‌شناسی توجه به مکتب‌ها است. همان‌طور که آقای فیروزبخش اشاره کردند، در بررسی مکتب‌ها جزئیات فراوانی وجود دارد. البته ایشان اشاره کردند که خوشنویسی را باید بر اساس اشخاص بررسی کرد، و من می‌خواهم اضافه کنم که حتی نگارگری را هم باید بر اساس اشخاص بررسی کرد.

مؤلف کتاب نسخه‌شناخت در ادامه با اشاره به برخی روش‌های تقلیدی در بررسی آتار هنری، گفت: جریانی از قدیم در اروپا پدید آمده و تصوراتی شکل گرفته، اما گاهی افرادی که به‌اندازه کافی بر موضوع تسلط ندارند، مقدماتی را که فرنگیان برای کاربرد خاصی مطرح کرده‌اند به دوره‌های بعدی تعمیم می‌دهند. برای مثال در بررسی نگارگرهای فرنگی، گاهی می‌گویند فلان رنگ سبز چون در فلان کار به‌کار رفته، کار جعلی است؛ چرا که در تاریخی که بر اثر رقم خورده، اصلا این رنگ وارد نشده بوده است. مبنایشان هم این است که گمرک ونیز، در سال فلان، گزارش داده بوده که فلان ماده مثلاً از چین واردشده و از این تاریخ مثلاً تا سه سال هم این رنگ به کار می‌رفته است.

وی ادامه داد: فرنگی‌ها وقتی چنین شیوه‌ای را برای پژوهش‌شان به کار می‌برند، متکی بر آرشیوها است. آنها آرشیو دارند و خیلی وقت‌ها آرشیوشان حتی در جنگ جهانی هم حفظ شده است. آنها می‌توانند ماده را آزمایش کنند. من در این سال‌ها دیده‌ام که مثلا افرادی گفته‌اند فلان مینیاتور باید مربوط به قرن دهم باشد چون رنگ سبز در آن به‌کاررفته و منبع‌شان هم گفتۀ استادشان است. من هم نمونه‌هایی را برایشان فرستادم و گفتم این رنگ سبز در دوره‌های دیگر هم وجود داشته است. بنابراین اینکه فرنگی‌ها یک شیوه را به کار می‌برند، دلیل نمی‌شود ما هم این شیوه را به کار ببریم.

صفری ضمن بیان این مطلب که مسیر و روش و آیندۀ نسخه‌شناسی را باید بر اساس آن چه قابل اتکا است، بنیان کنیم، اظهار کرد: ما می‌بینیم که مباحث مربوط به رنگ و ترکیب‌بندی و چیزهایی که نگارگرها یا هنرمندان ما برای پدیدآوردن آثارشان اصلا به آنها توجه نداشته‌اند و آثارشان با آن ذهنیت به وجود نیامده است، به صورت تقلیدی در پژوهش‌ها استفاده می‌شود که به نظر من درست نیست.

وی دربارۀ ابتنای پژوهش‌های نسخه‌شناسی بر مکاتب، گفت: در ابتدا باید مشخص کنیم چه آثاری از هر مکتب موجود است. تعریف من از مکتب هم البته به نوعی بینابینی است؛ یعنی وقتی از مکتب صحبت می‌کنیم گاهی باید کارگاه یک شاهزاده یا پادشاهی را در نظر بگیریم و گاهی باید به عنوان آثار یک منطقه یا یک دوره از آن صحبت کنیم. بنابراین تعریف مکاتب هم گاهی متفاوت است، اما وقتی از مکتب صحبت می‌کنیم بیش از همه باید بدانیم که از کارگاه‌ها صحبت می‌کنیم. نمونه‌های آن هم از قدیم وجود داشته است. از سلطان ابراهیم غزنوی هم نمونه‌هایی مکتوب در تاریخ بیهق داریم و هم نمونه‌هایی مثل عثمان وراق. یعنی از اواخر قرن پنجم هم مکتوب و هم نمونه‌ها را داریم. البته خیلی از مکاتبی که در این میانه وجود داشته از بین رفته است.

این پژوهشگر متون و نسخ خطی با بیان این که علاوه بر چالش تعریف مکاتب، باید به وام‌گیری مکاتب از یکدیگر نیز توجه داشت، اظهار کرد: وقتی ما از یک مکتب صحبت می‌کنیم این‌طور نیست که بخشی برش‌خورده از تاریخ باشد و نه به بعد و نه به قبلش توجهی نداشته باشیم. گاهی مرزبندی مکاتب به‌آسانی نیست. به عنوان مثال مکتب بخارا یک مکتبی است که همه‌چیز خود را از مکتب هرات گرفته است‌؛ یعنی نوآورانه نیست و این مکتب در ترکیب اجزا یک مکتب جدید محسوب می‌شود. خوشنویسی ثابت است، تذهیب و تشعیر هم قبلا بوده، اما نوع ترکیبی که ارائه می‌دهد متفاوت است. تفاوت بسیاری از مکتب‌ها را وقتی بررسی کنید در جزئیاتی است که در ترکیب‌بندی وجود دارد.

وی ادامه داد: مثلاً در مکتب ترکمانان، به‌خصوص دستگاه پیربوداغ، حاکم همان هنرمندان شیراز را با خود کوچانده و حتی کارگاه هم جای ثابتی نیست. مثلاً اگر مقاله آقای سکی، پژوهش‌گر ژاپنی، را ببینید، مجموعه ترجیعات سرکاری که در مجلس هست، تاریخ‌ها و جایگاه‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها در اردوگاه با شاه همراه بوده‌اند. برخی را در شیراز، بخشی را مثلا در همدان و بخشی را در بغداد نوشته‌اند. اصولا ترکمان‌ها مثل مغول‌ها مدام در اردو بوده‌اند. بر همین اساس مکتب ترکمانان همان مکتب شیراز است که هنرمندانش به تبریز و بغداد کوچانده شده‌اند.

صفری دربارۀ دشواری شناسایی مکاتب از طریق ترکیب‌بندی‌ها، گفت: پژوهشگر اولاً باید نمونه‌های مکاتب دیگر را بشناسد؛ یعنی مکتب شیراز را به‌عنوان یک مجموعه شناخته باشیم و بعد ببینیم در مکتب ترکمانان چه تغییری ایجاد شده است. خوشنویسی معمولاً به‌راحتی تغییری نمی‌کند. مثلاً در مکتب ترکمانان همان خوشنویسی و همان تذهیب‌ها را داریم اما اندازه و قطع نسخه تغییر می‌کند که در نتیجۀ آن اندازه سرلوحه‌ها تغییر می‌کند و نوع جلد و نقش ترنجش کشیده‌تر می‌شود. این تغییرات هم توسط همان هنرمندان قبلی ایجاد می‌شود.

وی در بخش پایانی سخنانش با تشکر از دکتر ایرانی، سخنرانان نشست و شرکت‌کنندگان، گفت: در روزگار ما پشتیبانی از پژوهش‌ها سخت شده و همۀ مؤسسات به نوعی درگیر این دشواری هستند، اما با وجود خشک‌سالی پیش آمده مؤسسۀ میراث مکتوب تلاش کرده این چراغ را روشن نگاه دارد. همچنین از دوستانی که وقت گذاشتند و در این جلسه شرکت کردند، تشکر می‌کنم؛ به‌خصوص دوستانم آقای فیروزبخش و آقای بشری که وقت گذاشتند و کار را بررسی کرده و سخنرانی آماده کردند. معمولاً کسی برای این‌طور جلسات خیلی وقت نمی‌گذارد اما دوستان لطف داشتند و سپاس‌گزارم.

این پژوهشگر متون و نسخ خطی با اشاره به توجه داشتنش به برخی نقدهای مطرح شده به کار، گفت: آقای ریشار اشاره کرده‌اند که این نسخه برای کتابخانه میرزا مهدی‌خان استرابادی بوده و مهرش هم در نسخه وجو دارد. من در عکسی که از نسخه داشتم این مهر را ندیدم و برای همین در مقدمه اشاره نکردم، درحالی‌که می‌دانستم چنین موضوعی مطرح شده است. یکی از افرادی که بعد از تیموریان هند خیلی علاقه داشته نسخه‌های میرعلی را جمع کند، میرزا مهدی‌خان بوده است و من یک نسخه منسوب به میر را که در کتابخانه او بوده در مقدمه معرفی کرده‌ام.   

وی افزود: اخیراً هم یک نسخه بسیار نفیس از او را در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران از نزدیک دیدم. این نسخه با جلدی نفیس که لقب علی‌اشرف را دارد در کتابخانه میرزا مهدی‌خان تشعیرسازی شده و یک کار خیلی ممتاز است و نشان می‌دهد که بعدا در دوره نادری هم به گرداوری این‌ها علاقه وجود داشته است.

صفری در پایان ضمن بیان این که جزئیات این موارد باید در آینده مورد توجه قرار گیرد، گفت: کاری که من انجام دادم تا حدی با عجله گردآوری شد و ما ناگزیر بودیم برخی یادداشت‌ها را زودتر تکمیل کنیم و به‌هرحال من مجبور شدم به برخی موارد اشاره نکنم و از آنها بگذرم و این جزء نقدهایی است که بر کار وارد است.

توجه روزافزون به متون و نسخ خطی

در پایان این نشست نیز دکتر ایرانی ضمن تشکر از همراهی سخنرانان و شرکت‌کنندگان در نشست، گفت: از آقای صفری که چراغ نسخه‌شناسی را در میراث مکتوب روشن‌تر نگاه داشته‌اند و هر روز کوشش‌ها و فعالیت‌های ایشان پررونق‌تر است سپاسگزارم. در سال‌های اخیر محققان، افراد، مؤسسات، مراکز، دانشگاه‌ها و دانشجویانی به موضوع تحقیق و تصحیح متون بیشتر روی آورده‌اند و توجهات بیشتر شده و از این جهت اگر ما خودمان را جز افرادی بدانیم که در روشن نگه‌داشتن چراغ تصحیح متون و نسخه‌شناسی نقش داشته‌اند، خدای را سپاس می‌گوییم. ان‌شاءالله همچنان بتوانیم در این اوضاع و با وجود بحران‌ها دوام بیاوریم و کارها را ادامه دهیم.

وی افزود: سالی که گذشت بسیار پر بحران و پردردسر بود و اینکه ما در این سال پر بحران کارمان کم نشد و هم تعداد نشست‌ها و هم تعداد انتشارات رونق بیشتری داشت، درسی برای ما بود؛ به‌رغم اینکه ریالی به این مؤسسه افزوده نشد و کمکی نشد. ما همچنان در آروزی این هستیم که توجه اهل فرهنگ به این حوزه بیشتر شود و ما هم به کار خود ادامه می‌دهیم. امیدواریم که در سال آینده هم بتوانیم آثار ارزشمندی را در زمینۀ چاپ عکسی و تصحیح متن ارائه کنیم.

 

 
 
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612