کد خبر:22909
پ
D8B3D8A7D984D8B1D988D8B220D985DB8CD8B1D8A7D8AB20D98020D8B1D988D8B220DA86D987D8A7D8B1D985

گزارش روز چهارم گرامیداشت سالروز تأسیس مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

در روز چهارم گرامیداشت بیست‌وهشتمین سال تأسیس مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب سخنرانی‌های محمدعلی آذرشب، محمدحسن ابریشمی، نجفقلی حبیبی، ابوالفضل خطیبی، محمدابراهیم ذاکر، محمدحسین ساکت، عمادالدّین شیخ‌الحکمایی، فاطمه قاضیها، و جمشید کیان‌فر پخش شد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، به مناسبت گرامیداشت بیست‌وهشتمین سال تأسیس این مؤسسه، از روز دوشنبه ۲۷ دی‌ماه تا پنجشنبه ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۰، مجموعه‌ای از گفتارهای اساتید و پژوهشگران برجسته دربارۀ فعالیت‌ها و دستاوردهای مؤسسۀ میراث مکتوب به صورت ضبط شده در صفحۀ اینستاگرام @mirasmaktoob و صفحۀ آپارات به نشانی www.aparat.com/mirasmaktoob پخش شد.

 در روز پنجشنبه ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۰، یعنی روز چهارم از این مراسم گرامیداشت، سخنرانی‌های محمدعلی آذرشب (استاد دانشگاه تهران، مترجم و پژوهشگر زبان و ادبیات عربی)، محمدحسن ابریشمی (پژوهشگر و نویسندۀ حوزۀ تاریخ کشاورزی ایران)، نجفقلی حبیبی (استاد بازنشستۀ فلسفه دانشگاه تهران، مصحح و پژوهشگر فلسفه اسلامی)، ابوالفضل خطیبی (شاهنامه‌پژوه و عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، محمدابراهیم ذاکر (دندانپزشک و مصحح کتب تاریخ پزشکی)، محمدحسین ساکت (نویسنده، مترجم و پژوهشگر حوزۀ حقوق و اسلام‌شناسى)، عمادالدّین شیخ‌الحکمایی (سندپژوه و پژوهشگر مؤسسۀ باستان‌شناسی دانشگاه تهران)، فاطمه قاضیها (سندپژوه، مصحح و پژوهشگر متون)، و جمشید کیان‌فر (پژوهشگر و مصحح نسخ خطی پخش شد. در ادامه گزارش این سخنرانی‌ها را می‌خوانید.

مؤسسۀ میراث مکتوب در پی برانگیختن احساس عزت و سربلندی نسل حاضر است

دکتر محمدعلی آذرشب

بسم‌الله الرحمن الرحیم

میراث مکتوب یک ملت ریشۀ هویت و شخصیت و فرهنگ و تمدن اوست. برای احیای این شاخص‌ها، یعنی هویت و شخصیت و فرهنگ و تمدن، باید ریشه‌های آنها احیا شوند. احیای میراث مکتوب امت اسلامی مقدمه‌ای لازم است برای آنچه امروز تحت عنوان برپایی تمدن نوین اسلامی مطرح می‌شود. اما احیای میراث مکتوب باید هدفمند باشد؛ یعنی باید مقصد و جهت این احیا مشخص شود و به سوی آن حرکت کرد.

مرکز پژوهشی میراث مکتوب خوشبختانه به دست کسی اداره می‌شود که خود و یارانش به این حقیقت واقف هستند که هدف احیاگری است. آنچه من اطلاع دارم این مرکز پژوهشی در پی انتشار آثاری است که افتخارات گذشتگان را بیان کند و این افتخارات نخست باعث احساس عزت و سربلندی نسل حاضر، به ویژه نسل جوان، در مقابل دیگران شود. این عزت خود مهم‌ترین ابزار حرکت امت به سوی احیا و به سوی حرکت در صحنۀ تاریخ است؛ چنانچه فوکویاما در پایان تاریخ و انسان واپسین به صراحت بیان می‌کند که عزت موتورِ حرکت‌دهندۀ جوامع بشری به سمت پیشرفت است. علاوه بر این احیای میراث گذشتگان می‌تواند اساس و پایۀ حرکت به سوی آینده باشد؛ آینده‌ای که هم اصالت در آن هست و هم معاصرت.

من به حکم تخصصم پیشنهاد می‌کنم که مرکز محترم میراث مکتوب عنایت بیشتری به احیای میراث زبان و ادبیات عربی در ایران داشته باشد. چون این میراث با دید تمدنی ارائه شده نه با دید قومی؛ یعنی ایرانیان از آغاز تشرف به اسلام، زبان و ادبیات عربی را به عنوان زبان تمدنی تلقی کرده‌اند و خدمات تعظیمی که به زبان و ادبیات عربی داشته‌اند با هدف تمدنی بوده است. احیای میراث زبان و ادبیات عربی در ایران می‌تواند یکی از افتخارات ایرانیان در عرصۀ تمدن اسلامی و عامل پیوند ایران با جهان اسلام و با حوزۀ تمدنی ایران و عرب باشد.

در پایان به کلیۀ دست‌اندرکاران مرکز تبریک می‌گویم؛ به ویژه جناب آقای دکتر ایرانی عزیز، که تا جایی که اطلاع دارم از صفر شروع کرده ولی با پشتکار مؤمنانه این مرکز را به یکی از مراکز علمی و فرهنگی بین‌المللی مبدل کرده است. والسلام علیکم.

پیشنهاد بازچاپ برخی مجلات و کتب

دکتر محمدحسن ابریشمی

به نام خدا؛ خرد داد و گردان سپهر آفرید

من محمدحسن ابریشمی از هشتادوسه سال عمر خود طی شصت‌وپنج سال گذشته کتاب خریده و خوانده‌ام. آثاری هم از من به چاپ رسیده است؛ از جمله «شناخت زعفران ایران» که مرحوم استاد محمدعلی جمالزاده مقدمه‌ای بر آن نوشته‌اند. کتاب دیگر «زعفران ایران؛ شناخت تاریخی» است که آقای دکتر یاحقی آن را ویرایش کرده‌اند و استاد بزرگوار مرحوم دکتر زرین‌کوب مقدمه‌ای بر آن نوشته‌اند. کتاب «پستۀ ایران» که در انتشارات نشر دانشگاهی در سال ۷۳ به چاپ رسیده و در همان سال برنده جایزۀ کتاب سال شده است. این کتاب هم با مقدمه‌ای از دکتر زرین‌کوب و شرحی از مرحوم جمالزاده به چاپ رسیده است. چهارمین کتابی که دربارۀ زعفران نوشته‌ام «زعفران از دیرباز تا امروز» است که مؤسسه انتشارات امیرکبیر آن را چاپ کرده است. در این فاصله حدود چهل مقاله دربارۀ ابریشم و چندین مقاله دربارۀ خرما و بعضی مقالات دربارۀ زیره و دیگر محصولات و پدیده‌های کشاورزی ایران نوشته‌ام. آخرین کتاب من هم «تاریخ رُستنی‌ها و پدیده‌‌های نباتی در تاریخ طبری» است که در همین ماه جاری توسط مرکز نشر دانشگاهی در ۸۵۰ صفحه به چاپ رسیده است.

مطالعات من در این ۶۵ سال روی مباحثی از تاریخ کشاورزی ایران بوده است. بر خود لازم می‌دانم از انتشارات گذشته مثل مرحوم زوار، طهوری، جعفری، اقبال و غیرو نام ببرم که همواره مشتری آنها بوده‌ام.

از ۲۸ سال قبل با مؤسسۀ انتشاراتی مرکز پژوهشی میراث مکتوب آشنا شدم و از قدیمی‌ترین مشتریان و خریداران کتاب این مرکز بودم. با عرض تبریک و تهنیت از صمیم قلب، به مناسبت و بیست و هشتمین سال تأسیس مرکز پژوهشی میراث مکتوب به کارکنان و مدیریت فرهیخته و ارجمند این مرکز که تلاش‌های بی‌شائبۀ دقیق و مستمر در باب جستجو برای دستیابی به آثار مکتوب دوران‌های گذشته و در پی آن پژوهش و نشر این گونه آثار داشته و دارند، آرزوی تندرستی و بهروزی برای آن گرامیان دارم و امیدوارم در این کار دشوار، در این شرایط و احوال بسیار سخت، موفق باشند و انتشارات آثار مکتوب همچنان مرتب و بی‌وقفه استمرار پیدا کند. این‌هیچ مدان از قدیم‌ترین علاقه‌مندان و شیفتگان و مشتریان آثار وزین نشر مرکز پژوهشی میراث مکتوب بوده و نان و نمک‌خور این مرکز نیز شده‌ام. به جهت همین علاقه چند کلمه‌ای به عنوان پیشنهاد مطرح می‌کنم.

یک ـ تجدید چاپ مهم‌ترین مجلات علمی و تخصصی دوران‌های قاجار و عصر پهلوی اول که بسیار نایاب و بسیار مفید است و به کار پژوهشی در باب تاریخ علوم و هنر و غیره می‌آید. از جمله قدیمی‌ترین و مهمترین مجلات کشاورزی ایران مانند مجلۀ «فلاحت مظفری» که در عهد مظفرالدین شاه به چاپ رسیده و با استقبال هم مواجه بوده است. این قدیمی‌ترین مجله‌ایست که مسائل فنی و حرفه‌ای آن زمان را در باب کشت و کار و باغبانی و آبیاری مطرح کرده و چندین شماره منتشر شده است. دومین آنها مجلۀ «فلاحت و تجارت» است که شادروان سعید نفیسی در فروردین ۱۲۹۷ آن را چاپ و نشر کرده و مرحوم ملک‌الشعرای بهار نخستین مقاله در باب کشاورزی را در این مجله به چاپ رسانده است. سومین مجله مجله‌ایست با نام مجله «فلاحت؛ راهنمای دهقان»، که به همّت و شادروان مصطفی‌قلی بیات شماره اول آن در فروردین ۱۳۰۲ شمسی ظاهراً در آلمان به چاپ رسیده است و شماره دوم آن در ماه ثور یا اردیبهشت ۱۳۰۲٫

مجلۀ بعدی هم با نام «باغ و بوستان فلاحتی و علمی» ماهی یکبار منتشر می‌شده که محمد صادق اتابکی شمارۀ اول آن را در سال ۱۳۱۱ به چاپ رسانده است. مورد دیگر مجله‌ایست که در دانشکدۀ کشاورزی که نام مدرسه عالی فلاحت داشته، تقریباً چند سال به طور مستمر چاپ شده و با استقبال مواجه شده است. این مجله با همان عنوان مجلۀ مدرسه عالی فلاحت کرج به صورت ماهانه از اسفندماه ۱۳۰۹ یعنی ۲۱ فوریه ۱۹۳۱ به چاپ رسیده است. در این مجله مطالب علمی و فنی زیادی مطرح شده است. من شخصا از این مجلات در نوشتن تاریخ کشاورزی و ابوابی از تاریخ کشاورزی بهره گرفته‌ام.

پیشنهاد دیگر من این است که بعضی از کتاب‌ها و آثار معاصرین از جمله شادروان ایرج افشار را در زمینۀ نسخه‌شناسی و کتاب‌شناسی که مدت زیادی از چاپ آن‌ها گذشته تجدید چاپ کنند. در اینجا باید عرض کنم که من خیلی چیزها از مرحوم ایرج افشار آموختم و بسیاری کسان دیگر هم از ایشان چیزها یاد گرفتند.

پیشنهاد دیگر من این است که در پایان هر کتاب از متون گذشته، در بخش نمایه‌ها، اسامی جانوران، رستنی‌ها و کانی‌ها را بیاورند و علاوه بر آن فهرستی هم از واژگان شاذ و نادر و کمیاب ارائه کنند. این گونه نمایه‌ها برای اهل تحقیق در تاریخ علم و فرهنگ و هنر و … بسیار ارزشمند و کارآمد است.

در نهایت در این شرایط که حوزۀ نشر فوق‌العاده به قهقرا رفته و تیراژ کتاب‌ها از حدود ده هزار و بیست هزار به پنجاه و شصت و گاهی ده  تا بیست رسیده، برای مدیریت محترم میراث مکتوب جناب دکتر ایرانی و همکاران محترمشان آرزوی موفقیت دارم.

احیای مخطوطات به توسعه فرهنگ اسلامی کمک کرده است

دکتر نجفقلی حبیبی

بسم‌الله الرحمن الرحیم

در ابتدا از اینکه برای مراسم بیست و هشتمین سال تأسیس مؤسسه میراث مکتوب به بنده هم افتخار دادید، سپاسگزاری می‌کنم. بنده از اول هم در خدمت میراث مکتوب بودم و ارتباط نزدیک داشتیم و تا حالا هم ارتباط معنوی و همکاری محفوظ بوده است. حتی وقتی آقای ایرانی در اوایل کار می‌خواستند مجوز رسمی بگیرند اسم من هم جزء هیئت اولیه ذکر شده بود. بنابراین همکاری من با مؤسسه خیلی طولانی و مساوی با عمر مؤسسه است و از این بابت من خیلی افتخار می‌کنم.

دربارۀ آقای ایرانی هم باید عرض کنم که از همان ابتدا جوان فعال و پُرکار و با نشاطی بودند و از جمله زیبایی‌های ایشان این است که خستگی‌ناپذیرند. من می‌دانم که این کار در سازمان‌ها و نهادها چقدر با مشکلات و دردسرها مواجه می‌شود و مسئول‌هایی که باید جواب بدهند جواب نمی‌دهند، همکاری‌هایی که باید بکنند نمی‌کنند، کمک‌هایی که باید هر کدام بکنند نمی‌کنند. بنابراین دوندگی‌های زیادی دارد و حوصلۀ زیاد می‌خواهد. به نظر من جناب آقای ایرانی خیلی خیلی زحمت کشیدند و خوب توانستند در مقابل نه گفتن‌ها، یا امروز برو فردا بیا و مانند این مسائل و موانع و مشکلاتی که در نتیجۀ کمبود بودجه پدید آمده، مقاومت کنند. بنابراین در مورد مؤسسۀ میراث مکتوب به یکی از چیزهایی که باید توجه شود مسئلۀ مقاومت و استقامتِ آقای ایرانی است که خیلی زحمت کشیده‌اند و در مقابل همۀ ناملایماتی که پیش آمده خم به ابرو نیاورده و مقاومت کرده‌اند و کار را با هر زحمتی بوده پیش برده‌اند.

مسئلۀ بعدی کاری است که انجام شده، یعنی چاپ و انتشار آثاری که معمولاً خطی بوده و چاپ نشده بوده و بسیاری از کتاب‌هایی که چاپ کردند برای اولین بار تصحیح و چاپ شدند. چنین کاری نیازمند انگیزه است؛ انگیزۀ ارتقاء سطح فرهنگ ملی، حفظ آثار اسلامی و آثار دانشمندان مسلمان و انتقال این مواریث به جهان خارج.

انتشار مجلات و تصحیح و چاپ برخی رسالات در قالب همین مجله‌ها که در جای خود کار بسیار ارزشمندی بوده از دیگر کارهای این مجموعه است. علاوه بر این به تدریج که پیش آمدند موفق شدند با دانشمندان و نویسندگان اعم از داخلی و خارجی بیشتر مرتبط شوند و حتی جلساتی را برگزار می‌کردند که بعدها به تدریج شکل گرفت و به دلیل ناهار آبگوشت که از سوی خودشان یا متولیانی تأمین می‌شد، جلسات ماهانه آبگوشتی خوانده شد و طرف‌دارانی هم پیدا کرد. به تدریج افرادی از خارج از کشور مانند پژوهشگران حوزۀ ایران فرهنگی از کشورهای آسیای میانه و حتی مستشرقین هم در این جلسات حضور پیدا کردند.

من آرزو می‌کنم که جناب دکتر ایرانی و مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب سال‌های سال به عنوان یک نهاد بسیار بزرگ فرهنگی کشور همچنان به خدمات خود ادامه بدهند. هنوز ما آثار مخطوط فراوانی داریم، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، که برای اولین بار هم چاپ نشده‌اند. چاپ آنها نیازمند تصحیح این آثار است و برای تصحیح نیاز به افرادی داریم در این کار تخصص داشته باشند. البته در این سال‌ها به خاطر وجود مؤسساتی مانند میراث مکتوب و موارد مشابه، جوان‌ها در دانشگاه‌های کشور، در حوزه‌های علمیۀ قم یا جاهای دیگر به این کار تشویق شدند و مخطوطات مورد توجه قرار گرفت و تصحیح و آماده خواندن شد. این سیر به توسعه فرهنگ اسلامی خیلی خیلی کمک کرده است. من امیدوارم مؤسسۀ میراث مکتوب هم همچنان بالنده پیش برود و برای انتشار آثار بزرگ‌تر و بیشتر و توسعۀ بیشتر در سطح ملی و بین‌المللی، موفق باشد.

«میراث مکتوب» موفق‌ترین سازمان در نوع خود پس از انقلاب بوده است

دکتر ابوالفضل خطیبی

به نام خداوند جان و خرد

ابوالفضل خطیبی هستم؛ عضو هیئت علمی بازنشسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی. مرکز پژوهشی میراث مکتوب در سال ۱۳۷۲ آغاز به کار کرد و اینجانب به مقتضای تحصیلات و مشاغل خود در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز نشر دانشگاهی از همان آغاز شکل‌گیری این سازمان با فعالیت‌های آن آشنا شدم و تا به امروز ادامه دارد. دربارۀ موفقیت‌ها و کامیابی‌های این سازمان در حفظ و احیای میراث مکتوب هزاران سالۀ ایران و اسلام هیچ‌کس تردید ندارد. انتشار صدها عنوان کتاب و مجلات علمی و پژوهشی پُروپیمان گویای این کامیابی است. تا آنجا که می‌توان گفت در این زمینه موفق‌ترین سازمان بعد از انقلاب بوده است و تأثیرات که این مؤسسه در پیشبرد مطالعات ایرانی و اسلامی در داخل و خارج از ایران نهادِ بی‌نظیر است.

واقعیت این است که در ایران توفیقِ چنین سازمان‌هایی قائم به شخص خاصی است و تردیدی نیست که دوست نازنین ما دکتر اکبر ایرانی در مقام مدیر و راهبر این سازمان سهمی بسزا در این کامیابی داشته و دارد و به رغم مشکلات مالی، که معمولاً گریبانگیر چنین سازمان‌های بدون بازده مالی می‌شود و در نهایت به تعطیلی آنها می‌انجامد، توانسته مرکز میراث را از گردنه‌های سخت گذر دهد و تا به اینجا برساند. البته باید این نکتۀ مهم را یادآور شد که چنین سازمان‌هایی نباید قائم به شخص باشند. بعد از انقلاب تجربۀ سازمان بزرگی چون مرکز نشر دانشگاهی پیش روی ما است. تا زمانی که دکتر نصرالله پورجوادی آنجا را با شیوۀ خاص خودش می‌گرداند رونق شگفتی داشت. صدها کتاب عموماً کتاب‌های درسی دانشگاهی و کمک درسی و بیش از ده مجله مرتب منتشر می‌شدند و بزرگ‌ترین مرکزِ معتبر در ایران شناخته می‌شد. ولی به سبب یک اتفاق، دکتر پورجوادی از مرکز کنار رفت و متأسفانه فعالیت‌های متنوع و متعدد آن رو به افول نهاد و مدیران بعدی نتوانستند یا نخواستند و یا نگذاشتند مرکز نشر دانشگاهی مانند گذشته رونق خود را بازیابد. مجلات یکی یکی از انتشار بازماند و کتاب‌های درسی دیگر منتشر نشدند و شد آنچه نباید می‌شد.

بعد از افول فعالیت‌های مرکز نشر دانشگاهی خوشبختانه بخشی از فعالیت‌های آن نهاد را مرکز میراث مکتوب به انجام رساند و همچنان می‌رساند. به مثل مجلۀ «گزارش میراث» جانشینِ شایسته‌ای شد برای مجلۀ «نشر دانش» که ویژۀ نقد کتاب بود و به حق از شهرتِ بسزایی برخوردار بود. مرکز میراث مکتوب گذشته از انتشار دو مجلۀ «گزارش میراث» و «آینۀ میراث»، به مناسبت‌هایی که پیش می‌آید جلسات هم‌اندیشی مختلفی هم دارد و این نشان می‌دهد که مرکز پابه‌پای رویدادهای زمان پیش می‌رود و پویا و زنده است.

در پایان من چند انتقاد را هم مطرح می‌کنم و انتظار دارم اگر وارد هستند در نظر گرفته شوند. یکی اینکه هر دو مجلۀ مرکز از زمان انتشار عقب هستند. البته این آفت معمولاً گریبانگیر بیشتر مجلات در ایران هست. یادم می‌آید نشر دانش را می‌گفتند ساعت مرکز نشر دانشگاهی. یعنی همان روزی که باید منتشر می‌شد، انتشار می‌یافت. حتی یک روز هم عقب نمی‌افتاد. شایسته است که مرکز میراث ترتیبی اتخاذ کند که این دو مجله سر زمان خودش منتشر شود.

دیگر اینکه فعالیت‌های مرکز را اگر به دو دستۀ ایران‌شناسیِ ایرانِ پیش از اسلام و بعد از اسلام و اسلام‌شناسی تقسیم کنیم، شایسته است که به مطالعاتِ ایران‌شناسی بیشتر بها داده شود. به نظر من امروز مطالعات و پژوهش‌های متنوع و متعددی در زمینۀ اسلام‌شناسی با بودجه‌های هنگفت در حال انجام است و شایسته است مرکز به پژوهش‌های مرتبط به ایران‌شناسی بیش از گذشته بها بدهد.

در پایان برای مرکزی میراث مکتوب توفیقات روزافزون آرزومندم و برای مدیر فرهنگ‌دوستِ آن دکتر اکبر ایرانی تندرستی و طول عمر آرزو می‌کنم تا فعالیت‌های ناب فرهنگی را همچنان هدایت کنند و به سرمنزل مقصود برسانند. حق نگهدارتان.

ضرورت سرمایه‌گذاری بیشتر بر میراث مکتوب

دکتر محمدابراهیم ذاکر

درود بیکرانم را پیشکشِ شما فرهیختگان و اندیشمندان و خانوادۀ بزرگ مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب می‌کنم. بیش از یک چهارم سده از گشایش و رونمایی این سازمان بزرگِ علمی پژوهشی گذشته است. سال ۱۳۷۲ خانۀ بسیار کوچکی، نه در قد و قوارۀ کشوری مثل ایران با فرهنگ و تاریخ کهن و چندین هزار ساله و مه در اندازۀ ثروتمندترین کشور منطقه، برای گروهی با مناعت طبع بالا و دل‌های بزرگ، تئوریسین و تئوری‌پرداز علوم طبیعی و علوم انسانی ساخته شد. می‌توانیم بگوییم پیشانی آبروی نظام و ویترینِ توجه هر حاکمیتی باید چنین محیطی بوده باشد. ولی شوربختانه امروزه توجه کمی به آن می‌شود و به‌گونه‌ای کم‌توان شده که برای چاپ ۵۰ جلد کتاب خودش از یک عنوان کتاب، ناگزیر است به کمکِ ثروتمندانِ نیکوکار تکیه کند.

به هر روی من درود خود را بر سامان‌دهندگان، کارکنان و خدمتگزاران مرکز پژوهشی میراث مکتوب به ویژه دکتر اکبر ایرانی که با مدیریت خردمندانه و فداکارانه‌اش بیش از یک چهارم سده رهبری این سازمان فرهنگی و پژوهشی را به عهده دارد، عرض می‌کنم. سازمانی که بزرگان علمی، ادبی، تاریخی، فرهنگی، و حتی گروهی از پزشکان، چه در ایران چه خارج از ایران، را در بر دارد.

مرکز پژوهشی میراث مکتوب، به نظر من، بر دو پا و دو بخش استوار است. بخشی در پشتیبانی از پژوهشگران و محققان و تصحیح‌کنندگان میراث نوشتاری پیشینیان، از کتاب و رساله و اسناد و مدارک کهن تا دورۀ دارالفنون و بهتر بگویم تا پایان دورۀ چاپ سنگی یا آغاز چاپ سربی، است. توجه به ایشان از هر منظر، مانند مسائل بهداشتی، مالی، اداری، فرهنگی، اجتماعی و در پایان و پس از مرگ، بزرگداشت ایشان و زنده نگه داشتن یاد آنان را من می‌بینم که با کوشش مدیریت و کارکنان این بخش اداره دارند انجام می‌دهند و عالی است. ولی حالتِ ایده‌آلش نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتر نظام و گسترش این مرکز دارد. سرمایه‌گذاری برای افتخار فرهنگی یک کشور بازدهی و سودِ مادی ندارد و هیچ‌گاه بخش خصوصی در آن ورود نمی‌کند. هزینه‌های آن معمولاً و همیشه وابسته به سرمایۀ دولت و دارایی‌های وقف شدۀ ثروتمندانِ نیکومنش است.

بخش دوم زنده نگهداشتن آثار نوشتاری و زدودن گرد و غبار از متونی‌ست که اندیشمندانِ کهنِ سرزمین ما آنها را خلق کرده‌اند و در نتیجۀ انتشار این آثار مکتوب پُر رونق‌تر کردن بازار تاریخ علم است که بخشی از تاریخِ چندین هزار سالۀ آن با فرهنگ و تمدن دین مبین اسلام درآمیخته است.

این مرکز تاکنون و پس از این سه دهه، در حدود صدها مقاله، ده‌ها همایش و سیصد و شصت و اندی عنوان کتاب را به چاپ رسانده است. کتاب «التشریح» با تصحیح من جزو ده کتاب آخر این مرکز است. در زمینه‌های گوناگون دانش، از تاریخ، جغرافیا، پزشکی، علوم ریاضی، اخترشناسی تا علوم قرآنی و حدیث و تراجم الرجال آثاری با کمترین مبلغ خرید در این مرکزِ با شکوه می‌بینیم که برای آبروی حاکمیت و آبرویِ مردم ایران فراهم آمده و چنانچه این سرمایه‌گذاری‌ها و فضا بیشتر شود و کارمندان افزایش پیدا کند، کارنامۀ این مرکز پژوهشی درخشان‌تر خواهد شد و افتخارات ملی در سطح کشوری و جهانی افزایش پیدا می‌کند. از سوی دیگر سد و مانعی در مقابل به یغما رفتن بخشی از میراث فرهنگی ما توسط همسایگان ایجاد می‌شود.

نام نخست این دفتر پیش از آغاز نشر میراث مکتوب بود که بالی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و افتخاری برای نظام به‌شمار می‌رفت. ولی پس از یک دهه کار و تلاش مرکز نشر با دریافت چند مجوز پژوهشی از وزارت علوم و تحقیقات به مرکز پژوهشی میراث مکتوب تغییر پیدا می‌کند. اینک و در چنین برنامه فراهم‌آوری شده برای سالروز زاده شدن این مرکز پژوهشی، دوست دارم و شایسته می‌بینم که یادی از استادم، همکارم و دوست گران‌مایه‌ام زنده‌یاد دکتر غلامرضا جمشیدنژاد کنم که سیزده یا دوازده اسفند ۱۳۹۹ به همراه همسرشون چشم از جهان فرو بستند. آشنایی من با ایشان در این مرکز بود و در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی آغاز شد. ایشان انسانی خلیق، فروتن، دوست‌داشتنی، اندیشمندی بزرگ و وارسته در تاریخ و ادبیات عرب و علوم قدیم و جدید و دارای فضل و کمال زیاد بود. بیش از دو دهه با این مرکز همکاری داشت و همواره یار و یاورِ میراث مکتوب به‌شمار می‌آمد. درگذشت ایشان را باز هم به خانوادۀ محترمشان به‌ویژه همکاران خانم جمشیدنژاد اول دختر شادروان جمشیدنژاد دوستِ گران‌مایه‌ام، و جامعۀ دانشگاهی و خانوادۀ فرهنگی میراث مکتوب تسلیت می‌گویم و برای بازماندگان بردباری و شکیبایی آرزو می‌کنم.

افزون بر آن می‌خواهم ایده‌آل‌هایم را در قالب چند پیشنهاد هرچند ناممکن یا کم ممکن‌الاجرا بازگو کنم.

یکی از ایده‌هایم گردآوری مراکز همسوِیِ میراث مکتوب، مثل انجمن آثار و مراکز دیگری که وجود دارد و همسو و هم‌آرمان و نزدیک‌الهدف‌اند. به نظر من خوب است که این مراکز زیرِ پرچم کتابخانه ملی تجمیع کنند و فضای فیزیکی بسیار گسترده‌تری در اختیار آنها قرار داده شود. در آن صورت بازدهی کارها در یک بازۀ زمانی کوتاه، بسیار درخشان‌تر و با شمارگان بیشتر نمایان می‌شود و جلوی تکرار کارها و مکررنویسی گرفته خواهد شد.

پیشنهاد دیگرم در صورتی که پیشنهادِ اول تحقق نیابد، بهتر و آسان‌تر کردن دسترسی به تولیدات فرهنگی این مرکز است. به طور مشخص منظور من آثار مربوط به حوزۀ پزشکی است. در حال حاضر اگر کسی نام کتاب و نویسنده را نداند و فقط بخواهد بداند که برای مثال میراث مکتوب در حوزۀ پزشکی چه تولیداتی داشته است، به سختی می‌تواند به این اطلاعات دست یابد. باید همه صفحات سایت را ورق زد تا به نتیجه رسید.

علاوه بر این خوب است که از هر یک از آثار مرکز که به چاپ می‌رسد معرفی چکیده‌ای در حد ده تا بیست سطر یعنی در حدود یک برگۀ آچار، از کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی و محتویات کتاب وجود داشته باشد که حتی اگر یک بینندۀ ناآشنا با نام کتاب هم آن را ببیند اطلاعات نسبتاً سودمندی به دست بیاورد و چه بسا خریدارِ آن کتاب شود.

مورد دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که حدود به چهار پنج سال پیش به واسطه دکتر ایرانی من با دکتر حسن اتوکش، فوق تخصص نفرولوژی اطفال و از بزرگان هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی، در همین مرکز آشنا شدم و فتح بابی برای انجام کاری زیبا شد و ما سنجش پیشاپیش‌شناسی رازی را با دانش پزشکی نوین انجام دادیم و مرکز پژوهشی میراث مکتوب چاپ کرد. ما در واقع چکیده‌ای از دانش پزشکی نوین را در کنار پزشکی کهن گذاشتیم و به نظر من کار زیبایی شد. همین کار را من با کتاب التقسیم و التشجیر رازی انجام دادم و دانشگاه علوم پزشکی ایران آن را چاپ کرد. باز هم با کمک دکتر حسن اتوکش و نظارت ایشان صد و پنجاه بیماری از سر تا پا را از زبان رازی و در پایان از زبان دانش پزشکی نوین بازگو کردم. من فکر می‌کنم این کار را می‌شود دربارۀ تاریخ علم و علوم دیگر مثل جغرافیا، ریاضیات، اخترشناسی، فیزیک، شیمی نیز انجام بدهیم.

من خوشحالم که در کنار میراث مکتوب هستم و آخرین کارم هم کتاب سمیّۀ عمادالدین شیرازی است که تصحیحش به پایان رسیده و آن را هم باز به سبک این دو کتاب اخیرم زیر نظر دکتر حسن اتوکش با زهرشناسی دانش نوین برابرخوانی کرده‌ایم. امیدوارم که برای پژوهشگران تاریخ علم سودمند باشد.

در پایان درود فراوان و شادباش بیکران دارم برای زادروز میراث مکتوب و خجستگی آفرینش آن و دست‌مریزاد به کارکنان پُرتلاش آن. امیدوارم که تندرست و نیرومند راه پژوهش را همین‌گونه که یک چهارم سده هموار کردید، باز هم هموارتر ادامه بدهید. درود بر همگی.

ضرورت همسویی با پویش‌های علمی روز در حوزۀ میراث مکتوب

محمدحسین ساکت

ای نام تو بهترین سرآغاز / بی نام تو نامه کی کنم باز

شاد باش و فرخنده باش می‌گویم به مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برای کارنامۀ نسبتاً درخشانی که در مدت ۲۸ سال از آغاز تا امروز داشته است. طبیعی است که در یک گسترۀ  زمانی ۲۸ ساله مؤسسه حتماً به نقطه‌های قوّت و ضعف خود پی برده و با گوشِ جان هم انتقادات و راهنمایی‌های از سر نیکخواهی دوستان را می‌پذیرد. بی‌گمان در مصاحبه‌ها و گفتگوهایی که انجام شده به این‌ها پرداخته شده است و توجه و التفات هم خواهد شد.

من نظرم این است که در مؤسسه، با توجه به کمبودهای مالی و تنگناهایی که این روزها با آن روبرو هستیم، چه از نظر مالی، چه از نظر حوصلۀ خواندن و چه از نظر صرف وقت و مسائل دیگر اجتماعی که جای گفتنش اینجا نیست، باید به مطالبی بپردازیم که بیشتر به درد جامعه و به درد پویش‌های علمی امروز ما می‌خورد.

برای مثال ارائۀ متون حوزۀ پزشکی عموما به جز نشان دادن جنبه‌هایی از تاریخ پزشکی کاربرد چندانی ندارد. بنابراین اگر بخواهیم متونی را در زمینه‌های دانش پزشکی کار کنیم خیلی باید گزیده کار شود و به آثار و حوزۀ‌هایی بپردازیم که با علم روز هماهنگی بیشتری دارد.

در مورد نجوم هم همینطور. حالا در مورد نجوم شاید بتوان گفت که کارایی آثار این حوزه کمی بیشتر از پزشکی است ولی در این زمینه هم به همین ترتیب باید عمل کرد و نباید روی متن‌هایی که جنبۀ تاریخی صرف دارند و نه جنبۀ علمی و کاربردی، کار بشود.

زمینه‌هایی که الان باید خیلی به آن توجه شود و جای آن‌ها خالی است زمینه‌های فلسفی و برخی از زمینه‌های فقهی است. البته از انجام کارهای تکراری در همین حوزه‌ها هم باید پرهیز شود و بیشتر به آثار پیش از قرن نهم باید توجه کرد. البته به دلایلی مؤسسه روی خوش و استقبالی به مسائل فقهی نشان نداده است. شاید علت آن این است که خارج از حوزۀ کاری ماست ولی من نظرم این است که اگر متون قابل اعتنایی سده‌های دورتر داشته باشیم باید به متخصصین و کارشناسان داده شود و تصحیح و چاپ شود. در زمینه‌های ادبی هم الان تا اندازه‌ای ما متون بسیار خوبی داریم، حالا چه در لغت، چه در معانی و بیان و چه در موضوعات دیگر. در کلام هم همین طور زمینه‌های فراوانی وجود دارد. خوشبختانه یکی از اعجازهای فرهنگ و تمدن اسلامی انبوه و انباشته‌ای از این دست‌نوشته‌ها است که گرچه در سده‌های گذشته و در گذر زمان به علت‌های مختلفی مورد یورش و هجوم و دستبرد قرار گرفته، سوخته شده، از بین رفته یا به تاراج رفته ولی هنوز شما می‌بینید مثل چشمۀ زاینده‌ای هر از گاهی در جایی کشف می‌شود که فلان دست‌نوشت یا کپی اون وجود دارد. این اعجاز فرهنگ و تمدن اسلامی است که سبب ماندگاریش هم شده است. خود قرآن کتاب نامیده شده و یکی از اسم‌های آن و مهم‌ترین اسمش کتاب است. خود این انگیزۀ بسیار بسیار مؤثری بوده در این که در طول سالها دانشمندان به نوشتن پرداخته‌اند؛ برابر دستور پیامبر گرامی که فرمود «قیّدوا العلم بالکتابه؛ دانش‌ها را با نگارش به بند در آورید». همین سفارش باعث شده که سیلِ انبوهی از نگاشته‌ها به یادگار مانده است و الان از گنجینه‌های فرهنگ و تمدن بشری است و فرهنگ و تمدن یونانی و رومی هم با همین نگاشته‌ها و دست‌نوشته‌ها به اروپا منتقل و جهان باختر از آن برخوردار شد.

من این پویش و گرایش را تبریک و شادباش می‌گویم و امیدوارم ان‌شاءالله با گذر از تنگناهای مالی و غیرمالی و با گوشۀ چشمی که ان‌شاءلله متصدیان امر به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که این مؤسسه تا حدی به آن وابستۀ است، خواهند داشت، راه پیشرفت باز شود و ان‌شاءلله همه بتوانیم از کوشش‌ها و پویش‌های علمی این مؤسسه بهره‌مند شویم.

پیشنهاداتی برای فعالیت‌های آتی / تدوین استاندارد، اولویت‌بندی و تصحیح گروهی

عمادالدّین شیخ‌الحکمایی

خدمت همۀ همراهان و همکارانِ میراث مکتوب عرض سلام دارم. امسال برابر است با بیست و هشتمین سال فعالیت این مؤسسۀ گرامی و جا دارد که تبریک و شادباش بگویم خدمت همۀ جامعه فرهنگی، پژوهشگران، دانشگاهیان و فرهیختگان و به ویژه مدیر ارجمند جناب دکتر ایرانی و مجموعۀ همکاران میراث مکتوب. به گمان من عامل اصلی موفقیتِ این مؤسسه در طول حدود یک قرنِ کوچک، حدود سی سال، تمرکز بر کار تخصصی و پرداختن به حوزۀ تصحیح متون، انتشار حدود چهارصد جلد کتاب، انتشار دست کم سه مجلۀ تخصصی در این حوزه و برگزاری نشست‌های متعدد که همه حول موضوع کتاب، تصحیح و معرفی آثار ارجمند بوده است، می‌باشد. میراث مکتوب می‌تواند نمونه‌ای از یک مؤسسۀ موفق باشد که با کمترین امکانات بیشترین بهره‌وری را در طول این مدت داشته است. من عامل اصلی دیگر را در ثبات مدیریت این مجموعه می‌دانم. کسی که ایدۀ تشکیل چنین مؤسسه‌ای را داشته، در طول سالیان دراز در کنار آن مؤسسه همچون فرزند خود بوده و به رغم افت و خیزهایی که در جامعۀ ما وجود داشته، توانسته است به خوبی مؤسسه را هدایت کند و به چنین نتیجه‌ای برسد؛ چنان که ما امروز بعد از بیست و هشت سال در مورد کارنامۀ ارزشمند این مجموعه صحبت می‌کنیم. البته طبیعی است که بعد از مدّت حدود سی سال الان می‌توانیم بنشینیم و آسیب‌شناسی کنیم و اهداف را مجدداً مورد بررسی قرار بدهیم و برای آیندۀ این مؤسسه برنامه‌ریزی کنیم.

به گمان من یکی از کارهایی که لازم است در این مرحله به صورت جدی‌تری به آن پرداخته شود موضوع استانداردسازی حوزه تصحیح است. تا جایی که می‌دانم غالب آثاری که به میراث مکتوب پیشنهاد شده است یا از طرف میراث پیشنهاد شده برای تصحیح، توسط محققین ارجمندی انجام شده که هر کدام ذوق و سلیقه و استانداردهای خودشان را دارند. ولی می‌توان از این به بعد روش میراث مکتوب در تصحیح را به صورتی استاندارد مطرح کرد و حتی به ثبت رساند. برای رسیدن به این مقصود باید به عنوان مثال آنچه در مقدمۀ یک تصحیح آورده می‌شود و آنچه در ارتباط با خود تصحیح متن و و نسخه‌ها، نسخه‌بدل‌ها، شیوۀ ارائۀ آنها و روش‌های مختلف تصحیح وجود دارد، مشخص شود؛ همچنین در مورد تعلیقاتی که به متن زده می‌شود و مجموعه فهارس که در انتهای کتاب گذاشته می‌شود. هر کدام از اینها می‌تواند تابع یک مجموعۀ استانداردِ کاملاً روشن باشد، به شکلی که ما را از اینکه بخواهیم در مقدمه کتاب‌ها در مورد روش انجام کار و جزئیات آن توضیح بدهیم، بی‌نیاز کند و همین که گفته شود روش تصحیح این متن منطبق با چهارچوب، اصول و استاندارد مؤسسه میراث مکتوب است کافی باشد. البته رسیدن به چنین چارچوبی مستلزم برگزاری مجموعه‌ای از جلسات و انتقال تجربیات و گردآوری و مکتوب کردن نظرات متخصصان است تا در نهایت بتوان نتیجه را به صورت یک مجموعۀ مدون در اختیار جامعۀ فرهنگی و علمی قرار داد.

از سوی دیگر گمان می‌کنم که لازم باشد به موضوع اولویت‌بندی‌ها بیشتر بپردازیم؛ به این معنا که از مجموعه‌ها و فهرست‌های ارزشمندی که در سال‌های اخیر تهیه شده و همچنان رو به تزاید است فهرست‌های دقیقی از آثاری که از اولویت انتشار برخوردارند، تهیه بشود و تمرکز کارها بر روی این آثار باشد. برای مثال با توجه به اهداف مؤسسه و اهدافی که می‌تواند تبیین و تصحیح و تکمیل شود، می‌توان در یک برنامه سه ساله یا پنج ساله تمرکز مؤسسه را بر پیشینۀ زبان فارسی گذاشت و تمامی متون مرتبط با زبان فارسی را تا مثلاً قرن ششم یا هفتم شناسایی کرد و بر اساس اولویت مواردی را که تاکنون به چاپ نرسیده، تصحیح و منتشر کرد. در پایان کار ممکن است از بین ۱۰۰ متن شناسایی شده ۵۰ مورد به چاپ برسد و در مرحلۀ بعد می‌توانیم گام بعدی را برداریم.

حوزۀ دیگری هم که تصور می‌کنم در چارچوب کار میراث مکتوب قرار می‌گیرد ولی شاید کمتر به آن توجه شده باشد حوزۀ کتیبه‌ها و اسناد است. انتشارِ مجموعه‌هایی از کتیبه‌های دورۀ اسلامی، البته در حوزۀ فراتر از حوزۀ سیاسی ایران، یعنی هر آنچه به دنیای فارسی‌زبان مربوط می‌شود، می‌تواند یکی از شاخه‌هایی باشد که از این به بعد توجه بیشتری به آن بشود. همچنین حوزۀ اسناد هم، با توجه به اینکه نسبتاً مغفول مانده و توجه کمتری به این مجموعه‌های منسجم و منظم شده، می‌تواند در برنامۀ انتشار میراث مکتوب قرار بگیرد.

آخرین نکته‌ای که می‌توانم به آن اشاره کنم ضرورت تربیت افرادی است که بتوانند این مسیر را با قدرت ادامه بدهند. به گمان من باید برنامه‌ریزی‌ای صورت گیرد که بخش قابل توجهی از کار تصحیح متون را بشود به یک خط تولید تبدیل کرد. به صورت معمول وقتی یک محقق و مصحح می‌خواهد نسخه‌ای را تصحیح کند، پس از شناسایی، باید نسخه‌های متعدد را به دست بیاورد و شروع کند به بازنویسی و مقابله آن متن و الی آخر. وقتی این کار به صورت فردی انجام می‌شود زمان بسیاری را می‌گیرد و شاید همۀ دوستان اهل تصحیح چنین تجربیاتی داشته باشند که گاه ده‌ها کار ناتمام را به دلیل اینکه بخش‌هایی از آنها به دلایلی متوقف مانده، پشت دست دارند. ولی اگر گروه‌های تخصصی همان طور که عرض کردم نسخه‌ها را شناسایی کنند، نسخه‌ها تهیه بشود، علاقه‌مندان، دانشجویان یا کسانی که به هر حال دوست دارند، در یک بخش کار بازنویسی اولیۀ نسخ را انجام بدهند و بعد گروهی به مقابلۀ نسخ بپردازند. در مرحلۀ بعد کار صفحه‌بندی و ویرایش اولیۀ متن هم انجام بشود و مواردی را که نیاز به تعلیقات دارد مشخص کنند. در نهایت هم نمایه‌های تخصصی که باید در انتهای کتاب وجود داشته باشد تنظیم شود. ولی مجموعه همۀ این کارها می‌تواند زیر نظر یک متخصص انجام بشود که در حوزۀ مربوطه اشراف دارد و می‌تواند حرف نهایی را بزند. کار هم به نام فرد متخصص ارائه می‌شود ولی در مقدمۀ کتاب و در صفحه شناسنامه، نام کسانی که در بخش‌های مختلف همکاری کرده‌اند می‌تواند قید بشود.

همچنین از تجمیع تجربیات کسانی که در مراحل و بخش‌های مختلف کار نقش تخصصی ایفا می‌کنند، می‌توان به استانداردهایی رسید که پیشنهاد تدوین آن داده شد. در این صورت سرعت انتشار متون مهم می‌تواند خیلی افزایش یابد. کسانی هم که در بخش‌های مختلف کار مشارکت دارند، با تجربیاتی که به دست می‌آورند، بعد از انجام چند کار طبیعتاً می‌توانند به سطحی از تخصص برسند که خودشان هم متونی را انتخاب و تصحیح کنند.

در نهایت مجدداً خدمت همۀ اهالی میراث مکتوب عرض تبریک دارم و برای محققین ارجمند و این مؤسسه گرامی آرزوی عاقبت بخیری می‌کنم. با آرزوی تداوم و انتشارِ آثار بسیار دیگر. سپاسگزارم.

اهمیت اسناد دارالشورای کبری و ضرورت انتشار آن

فاطمه قاضیها

به نام خداوند جان و خرد

با سلام و درود. بیست و هشت سال قبل در یک روز زمستان مؤسسه میراث مکتوب افتتاح شد تا به احیای فرهنگ غنی گذشته کشورمان بپردازد و با تصحیح و تدوین و نشر آثار گذشتگان توسط فرزانگان و دانشمندان فعلی بتواند گامی در جهت ارائۀ آثار و معرفی اندیشمندان و صاحبان علم و قلم در طول تاریخ که گاهی در تنگنا و با نور شمع به خلق آثار علمی پرداخته‌اند، راهگشا باشد. قبل از سال ۱۳۹۶ من با این مؤسسۀ وزین و دورادور آشنا بودم و از فعالیت‌های آن هم نسبتاً آگاه بودم ولی در سال ۹۶ چهاردهمین کتاب من به نام دست‌نوشته‌های ناصرالدین شاه از سفر شکار در فیروزکوه آماده نشر شد و من توسط یکی از دوستان به آقای دکتر ایرانی معرفی شدم و ایشان با سعه صدر پذیرفتند که این کتاب را منتشر کنند. از همان سال ۹۶ من به جلسه‌های آخرین چهارشنبۀ هر ماه دعوت می‌شدم و در بسیاری از این جلسات شرکت می‌کردم و از فضلِ صاحبان علم که در آنجا بودند و در آن جمع سخن می‌گفتند، بهره‌های بسیار بردم و و موجب افتخار هم شد.

در مورد اینکه چه چیزی از نظر من ارزش دارد که منتشر شود باید بگویم اسنادی مربوط به دارالشورای کبری در آرشیو وزارت خارجه واقع در نیاوران وجود دارد که به نظر من از هر حیث دارای اهمیت است. ناصرالدین شاه وقتی از سفر عتبات برگشت دارالشورای کبری را تأسیس کرد که در آن زمان مرکب از حدود شانزده نفر بود؛ برخی از شاهزادگان دانشمند و طراز اول مانند علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم و نصرت‌الدوله وزیر جنگ و همچنین رجال درجه اول مثل معتمدالملک وزیر خارجه و حسنعلی خان گروسی سفیر ایران در پاریس و افراد صاحب نام دیگر در این شورا حضور داشتند. تمام مسائل مملکتی در این شورا مطرح می‌شد و اینها تصمیم می‌گرفتند و اسنادی که به آنها اشاره کردم صورت‌جلسۀ همین تصمیمات و صحبت‌هایی است که در آنجا مطرح می‌شده است. این اسناد بسیار اهمیت دارد که در اختیار محققین قرار بگیرد چون راجع به همه امور مملکتی در آنجا صحبت می‌شده است. محققین همۀ رشته‌ها به این اسناد نیازمندند و برای آنها راهگشا خواهد بود که بدانند در آن زمان این افراد چه مذاکراتی انجام می‌داده‌اند، آیا مذاکرات و اقدامات‌شان به نفع ملت بوده و آیا کسی بوده که بخواهد به نفع بیگانه کار کند و اگر هیچ کدام از اینها نبوده، صرف این که چه مطالبی عرضه می‌شده و مورد بحث قرار می‌گرفته می‌تواند مورد استفادۀ محققین همۀ رشته‌ها قرار بگیرید و به نظر من اسناد بسیار باارزشی است.

اهمیت میراث مشترک

جمشید کیان‌فر

به نام آن که جان را فکرت آموخت

حدود سال ۱۳۷۵ بود که من جلوی کتاب‌فروشی‌های دانشگاه تهران قدم می‌زدم و داشتم کتاب می‌خریدم که به کتابی برخوردم با عنوان بخشی از تفسیر کهن به پارسی که یک نشان جدیدی از نشر روی آن دیده می‌شد و نشان می‌داد که ناشر جدیدی پیدا شده که در عرصۀ متون می‌خواهد فعالیت کند. طبق معمول کتاب را برداشتم. اول قسمت‌های صفحه عنوان و مشخصات کتاب و مقدمه را تورقی کردم و از آن جهت که کار تصحیح بود، معمولاً در این موارد به سراغ آخر کتاب می‌روم که ببینیم آیا کتاب برای مثال فهرستِ اسامی دارد، فهرست مکان دارد، یا واژه‌نامه دارد. برخی از ناشرین دیگرِ فعالیت‌های‌شان را در پایان کتاب‌ها معرفی می‌کنند. به آخر که رسیدم واژه‌نامه‌ها را دیدم، و دیدیم که بله یک صفحه نشان‌دهندۀ این است که ناشر از سال ۱۳۷۴ دارد فعالیت می‌کند و ۱۹ کتاب هم منتشر کرده است و می‌تواند این بیستمین کارش باشد. ولی جالب این بود که در عطف کتاب نوشته بود «میراث مکتوب ۱». یعنی این اولین کتاب بوده که به چاپ سپرده شد ولی دیر به بازار عرضه شده است.

این آشنایی من با مرکز میراث مکتوب بود که به عنوان یک ناشر شروع به فعالیت کرد. البته ۶-۷ سال بعد این افتخار را پیدا کردم که به‌عنوان همکار وارد این مجموعه بشوم و آن زمانی بود که دیگر از انتشارات پا فراتر نهاده بود و تبدیل به یک مرکز پژوهشی شده بود. در آن زمان مرکز دارای یک نشریه بود که من به عنوان سردبیر در این نشریه همکاری‌ام را با میراث شروع کردم. البته قبل از آن هم یک یا دو قرارداد برای چاپ کتاب داشتم که میراث مکتوب هم آن متون را چاپ کرد.

در دوره‌ای که من به عنوان همکار وارد مرکز شدم، بسیار جذب کارهای آن شدم و حس کردم که دو سه مسئله می‌تواند در این مرکز پژوهشی به عنوان اساس کار قرار بگیرد. به همین دلیل طرحی به نام میراث مشترک به آقای ایرانی، مدیر مرکز پژوهشی، دادم بر این مبنا که متون ما فقط آن آثاری نیست که در کتابخانه‌های ایران و یا آرشیوهای ایران وجود دارد، بلکه بخش عمده‌ای از میراث ما در سه نقطه از جهان در همسایگی‌مان نگهداری می‌شود؛ یکی میراث ایرانی در ماوراءالنهر، میراث مشترک ما در شبه قاره و همین‌طور میراث مشترک ایران و عثمانی در کل گسترۀ قلمرو آن و فراتر از ترکیۀ امروزی. البته پیشنهاد دادم که می‌شود محدودۀ فراتر از ترکیه را در دو مجموعۀ دیگر به عنوان میراث مشترک مورد بررسی قرار داد. پیشنهاد این بود که از این دو مجموعه یکی به میراث مشترک ایران و اروپا اختصاص یابد. به هر حال ما در اروپا هم نسخ خطی زیادی داریم و باید آنها هم احیا بشود؛ چنان که بخشی از آن را خود اروپاییان به چاپ رسانده‌اند و بخشی را هم ما باید انجام بدهیم. همچنین بخش دیگری از این میراث مشترک تحت عنوان ایران و جهان عرب شناسایی شود. ما در مصر هم نسخ خطی فارسی داریم، در عربستان، در کتابخانه‌های سرزمینِ شامات، شامل لبنان و سوریه و اردن و غیره هم میراث مشترک داریم.

البته این فکر خیلی بدیعِ بنده نبود و شاید اصلاً از خود کارهای میراث سرچشمه گرفت که وقتی کارهای میراث را بررسی کردم یکی دو تا کار از ماوراءالنهر یا نسخه‌ای را که در هندوستان بوده چاپ کرده بودند و آقای ایرانی این طرح را پذیرفتند و به اصطلاح قرار شد که این کار انجام شود. خوشبختانه در بعضی زمینه‌ها این کارها صورت گرفته ولی در بعضی زمینه‌ها یک مقداری تعلل شده است. ممکن است مشکلات و مسائل چاپی که این روزها ما درگیرش هستیم، مانع شده باشد. در حقیقت زنده نگه داشتن جهان نشر خودش یک هنر است؛ نمی‌گویم مصیبت، چون مصیبت شامل نشر شده، ولی حفظ نشر یک هنر و کاردانی می‌خواهد که به هر حال دارد توسط افراد دلسوز صورت می‌گیرد. در هر صورت در راستای آن طرح کارهای مهم و خوبی انجام شد که از جمله می‌توان به چاپ نسخه‌برگردانِ “الابنیه” اشاره کرد که می‌شود گفت میراث مشترک ایران و اتریش بوده است. همچنین در حوزۀ میراث مشترک با عثمانی هم دو سه کتاب تاریخی خوب چاپ شده است و من امیدوارم که مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب این میراث مشترک را یک مقدار جدی‌تر بگیرد و تا حدی از فعالیّت فعلیش پا را فراتر بگذارد؛ چرا که ما نسخ بسیار خوب و نفیس و منحصر به فردی در این قلمرو میراث مشترک داریم.

در پایان بیست‌وپنجمین و یا به‌عبارتی بیست‌وهشتمین سال فعالیت میراث مکتوب را تبریک می‌گویم و آرزوی توفیق روزافزون برای مدیر این مؤسسه و دیگرِ دست‌اندرکاران که از دوستان و آشنایان هستند، دارم.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612