میراث مکتوب- امروز (یکشنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۲) در مراسم هشتاد و نه سالگی دانشکدۀ الهیات شرکت کردم. اکرم سلطانی که مدیریت دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، با تغییر او موسسۀ لغتنامه دهخدا را از ریل خارج کرد تا ریلگذاری جدید کند! سبب خیر شد تا سلطانی به کتابخانه دانشکدۀ الهیات برود. آنکس که وجودش منشأ برکت است، هرجا که باشد چون چراغ لاله است و روشناییبخش. او در این مدت کوتاه، گرد فراموشی را از اسناد و نامههای اساتید پیشکسوت دانشکده زدوده است. در این نشست، گزارشی از نامههای استاد فروزانفر را به تصویر کشاند. دکتر حبیبی، استاد انوری و استاد مجتبایی، هریک خاطراتی از حضور خود و استادان این دانشکده چون، عصار، مدرس رضوی، یزدگردی، فروزانفر و… گفتند.
آدمی حیرت میکند چطور ممکن است این همه مفاخر بزرگ در این دانشکده تدریس کردهاند. این قرن را باید قرن طلایی علم و ادب در ایران نام گذاشت. کسانی که بیتکرارند و جانشین ندارند.
دکتر شفیعی هم که به تبریز سفر کرده بود، در فیلمی که از ایشان پخش شد، سخنان ارزشمندی درباره استاد فروزانفر بیان فرمود. دیدم چگونه دانشجویان دختر با پوشش متعارف، چگونه گرد خانم سلطانی میگردند و با اساتید مصاحبه میکنند، عکس میگیرند و مجلس را شور میبخشند.
دکتر شفیعیکدکنی ـ که خدایش از آفات دهر مصون بداراد ـ برای ادای احترام به استاد زندهیاد بهمن سرکاراتی به تبریز سفر کرده بودند تا در آیین شب مهری باقری، همسر آن استاد شرکت کنند. به مناسبت در اینجا لازم است حقگذاری کنم از برخی خادمان و فعالان فرهنگ کشور؛ هر کسی که در این سالها به سهم خود سعی کرده چراغ فرهنگ را روشن نگهدارد و درخت دوستی بکارد و امید را در دلها افزون کند. علی دهباشی با آنکه مدتهاست از مشکل ریوی رنج میبرد، خود بسان موسسۀ کلان فرهنگی، چراغ فرهنگ را روشن نگاه داشته و مفاخر فرهنگ و هنر را به جوانان معرفی کرده است. با مجله و برپایی شبهای بخارا، بزرگان فرهنگ و هنر را ارج نهاده و در روزهای هفته، تازههای نشر را معرفی میکند. علیاصغر محمدخانی هم در مؤسسۀ شهر کتاب، نشستهای هفتگی برگزار میکند و خود به تنهایی متولی برگزاری جوایز ادبی بزرگانی چون مجتبایی، نجفی، موحد و… است و سالهاست به ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی یاری میرساند.
و اما سفر استاد شفیعی که خود از دیار خراسان مهد ادب فارسی است و احیاگر آثار عطار نیشابوری، به تبریز که قطب ادبی آذربایجان شریف است، بسیار جای تحسین دارد. خطهای که مقبرهالشعرای آن نماد هویت ملی و مزار سرایندگان بزرگ زبان فارسی است. معالاسف، عدهای غافل در این دیار، برای تضعیف زبان ملی کشور، سمپاشی میکنند و سعی در محو آن دارند. حضور بزرگان فرهنگ و ادب مانند دکتر شفیعی، در شهرهای مختلف ایران به شناخت بیشتر نسل جوان از مفاخر فرهنگ و ادب و طرد اندیشههای انحرافی کمک میکند. امید که متولیان امر، دست مؤسسات مردمنهاد، انجمنهای ادبی، افراد فعال بخشهای خصوصی را بگیرند و بر دستان شیفتگان ایران بوسه زنند تا بذر امید بیش از گذشته در دلها جوانه زند و نسل گریزپای امروز دلگرمتر شوند.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب