میراث مکتوب- این استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران درباره جایگاه صائب تبریزی در شعر فارسی اظهار کرد: پیدایی صائب در شعر فارسی به تحولات سیاسی و اجتماعی ایرانیان در عصر صفوی باز میگردد؛ تا پیش از صفویه، حدود قرن نهم، جامی را خاتمالشعرای شعر فارسی میخواندند، به تعبیری پایانبخش سبک عراقی. در آن دوره ملجأ و مأمن شاعران، دربار پادشاهان بود.
او با بیان اینکه تا قرن نهم هجری محل فروش متاع شاعران [شعر]، دربار پادشاهان بود، توضیح داد: در آن دوره زبان شعر، زبان اهل فضل بود؛ شعر زبان کسی بود که قرآن و حدیث میدانست، شاعران گذشته را میشناختند و از سوی دیگر به علوم مختلف از طب و نجوم گرفته تا عرفان آشنایی داشتند به همین دلیل شعر تا پیش از صائب و به قدرت رسیدن صفویان، برای اهل فضل بود و مخاطبانش نیز اهل فضل و درسخواندگان جامعه. کسانی که بعدها خودشان ممکن بود شعر بگویند و بهعنوان ادیب و شاعر ظاهر شوند، میتوان گفت تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر نشاندهنده این جریان بوده است.
هادی افزود: در آن زمان شعر مخاطبان خاصی داشت و جز برخی از کتابها مانند «شاهنامه» فردوسی یا اشعار حافظ و سعدی کمتر شعری میتوانست به میان مردم کوچه و بازار راه پیدا کند؛ اما در عصر صفویه به دلیل گرایشهای دینی و به طور خاص گرایشهای شیعی صفویان، دیگر دربار دوستدار آن نوع شعر نبود و طبعاً دنبال شاعرانی بود که در درجه اول به روایتهای دیگری شعر میگویند، مدح میکنند، غزل عاشقانه یا شعر عارفانه میگویند و بعد شعر آنها به تبلیغ اندیشههای شیعی صفویه که حکومت صفوی بر اساس آن بنیان نهاد شده، میپردازد. همین توجه سبب ۲ اتفاق شد؛ اول سفر شاعران به هند و دوم پیدایی جریان شعر شیعی. گرچه پیشاز این دوره هم شاعران شیعه داشتیم؛ مانند ناصرخسرو به باور اسماعیلیون یا کسایی مروزی که برای امام حسین (ع) مرثیه گفته است اما دوره صفویه روزبازار این اندیشههاست به همین دلیل دوازده بند محتشم در این دوره به وجود میآید و جریان شعر مذهبی با رویکرد شیعی باتوجهبه وجود مقدس حضرت امیرمؤمنان علی (ع) و فرزندان ایشان و واقعه کربلا استمرار پیدا میکند. این اتفاقات باعث شد شعر از دربار به میان عامه مردم راه پیدا کند. هرچند به گمانم حکومت صفوی، شعر با رویکردی شیعی را به جهت تحکیم بنیاد سیاسی و اعتقادی خود، میپسندید.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: زمانی که شعر از دربار به زندگی مردم عادی و قهوهخانهها آمد، رنگ زندگی پیدا کرد. در این دوره شاعران میکوشند از زندگی شعر بیافرینند، از زندگی عبرتآموزی کنند، از زندگی خیالبافی و خیالسازی کنند. اگر شاعری در قرن ششم سراغ طب و نجوم و عرفان میرود، شعر سبک هندی، سراغ چنین مضمونی میرود «از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت / هر شیشه دلی طاقت دیدار ندارد» برای لذتبردن از این شعر به مقدمات لازم نیست، لازم نیست لغت بدانید، لازم نیست نجوم بدانید، لازم نیست عرفان بدانید، فقط لازم است یکبار به مناسبت عشقی که در زندگی تجربه کردهاید، دلتان فروریخته باشد و به آینه نگاه کرده باشید.
او تأکید کرد: به باورم شعر سبک هندی، روایت شاعرانه خود زندگی است؛ همین زندگی روزمره، شب و روز، همین راهرفتن، گفتوگوکردنها، تکیهکلامها، نصیحتکردنها، عشقبازیها آنهم در سطحی که همه مردم آن را درک کنند.
او با اشاره به شهرت تکبیتیهای شاعران سبک هندی بهخصوص صائب تبریزی، گفت: دلیل این شهرت این است که بین غزلها گاهی یک یا دو بیت بهقدری خوش به دل مینشیند که انگار تجربه همه آدمها و همه زمانها و مکانهاست. « نزاکت آنقدر دارد که در وقت خرامیدن/ توان از پشت پایش دید نقش روی قالی را ».
هادی درباره اینکه چگونه میتوان امروزه از خواندن شعر صائب لذت برد، گفت: به باورم هنوز هم از تکبیتیهایش میتوان لذت برد یا بسیاری از غزلهای او برای همه زمانها است و لذتی که از شعر انتظار میرود و اثری که باید در جان و احساس آدمی بگذارد، در شعر صائب وجود دارد. چند سال پیش غزلی را برای کتابدرسی انتخاب میکردم؛ « دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است/چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است» این شعر برای همه زمانها است و اگر تجربهای از عشق داشته باشید، میتواند دلنشین باشد.
صائب تبریزی و دانشگاه!
این استاد دانشگاه تهران همچنین درباره توجه دانشگاهیان به شعر صائب هم توضیح داد: اگر شروع تحصیلات دانشگاه و پیدایی دانشگاه تهران را در حدود ۱۰۰ سال پیش بدانیم و پیدایی دانشگاه ادبیات و استادانی که به دانشگاه آمده و شروع به تحصیلات دانشگاهی به معنایی امروزی کردهاند؛ باید بگویم در ابتدا توجه استادان به سبک عراقی و خراسانی بود و کسی کاری به سبک هندی نداشت. گویی همان اندیشهای که در دوره بازگشت وجود داشت و اهل فضل کاری به سبک هندی نداشتند و میگفتند به شیوه پیشینیان شعر بگوییم، در میان استادان نیز وجود داشت، آنها شعر سبک هندی را قابل مطالعه و پژوهش نمیدانستند. در آن زمان امیری فیروزکوهی یکتنه بار معرفی صائب تبریزی و دفاع از این شاعر را به دوش کشید. بهگونهای که دیوان صائب را چاپ کرد. بعدها استاد و همکار فقیدمان مرحوم استاد امیربانو کریمی در پژوهشهایش به صائب توجه داشت و گزیدهای از اشعار او را انتخاب کرده و در دانشگاه تهران تدریس میکرد که بخشی از این اقدام به دلیل دلبستگی خانوادگیاش بود. بعد هم محمد قهرمان به تصحیح دیوان صائب همت گماشت و «فرهنگ اشعار صائب» گلچین معانی هم باعث شد تا صائب در پژوهشهای دانشگاهی موردتوجه قرار بگیرد.
او درباره توجه عامه مردم به شعر صائب و استفاده از شعرهایش بهعنوان مثل، گفت: صائب تبریزی در ردیف شاعرانی است که تعداد قابلاعتنایی از اشعارش برای ما باقیمانده است؛ در پایان جلد ششم کتاب مرحوم قهرمان، هفت هزار و پانزده شماره آخرین غزل صائب است. شاعری با این حجم شعر، نکته مهمی است.
هادی در ادامه درباره استفاده از شعر صائب بهعنوان مَثَل گفت: شیوهای در نزد بلاغییون وجود دارد که به آن تمثیل میگفتند و اساسش بر تشبیه بوده است. بعدها استاد شفیعی کدکنی گفت نامش را اسلوب معادله بگذارید. این نوع شعر دو مصرع مستقل دارد که هر مصرع از نظر نحوی کامل است؛ اما زمانی که باهم خوانده میشوند، درواقع مصرع اول به مصرع دوم مانند شده است و حالتی از تشبیه مرکب را میسازد مثلاً «صورت نبست در دل ما کینه کسی» و مصرع دوم «آیینه هرچه دید، فراموش میکند» بهتنهایی این مصرعها خواند میشوند؛ اما زمانی که باهم میخوانیم خوانند متوجه میشود مصرع اول به مصرع دوم تشبیه شده است؛ شاعر میخواهد بگوید دل من در فراموشکردن کینهها بهمانند آینهای است که نقشهایی را که دیده فراموش میکند. این شیوه در نزد صائب و دیگر شاعران سبک هندی از شیوههای معروف و مشهور است.
او به علاقهمندان پیشنهاد کرد: «مجموعه رنگین گل» گزیدهای از اشعار صائب به انتخاب محمد قهرمان را که انتشارات سخن چاپ کرده بخوانند؛ غزلهای فوقالعاده و تکبیتیهایی که بیان حال آدمی در وضعیتهای مختلف است. سپس تکبیتی از صائب را خواند «در کوی مکافات محال است که آخر / یوسف به سر راه زلیخا ننشیند» یا در فرهنگ ایرانی مادران برای بدرقه مسافر، آب و آینه میگذارند، صائب میگوید «بنمایید به جز آینه و آب، کسی/ که به دنبال سرم روز سفر میگرید» این لحظهها و انتخابهای شاعرانه مخصوص سبک هندی است و در شعر کس دیگری آن را نمیتوان یافت و با آن ارتباط عاطفی برقرار کرد.
روحالله هادی در پایان گفت: باید دقت کرد سبک هندی 2 شاخه دارد؛ سبک هندی که در ایران است و نمونهاش صائب تبریزی و بعد کلیم کاشانی و دیگران و شاخه دوم که در شبهقاره هند است که با شاعرانی چون بیدل ادامه پیدا میکند. سبک هندی در شاخه ایرانی با ذائقه و پسند و دنیای اطلاعات و معارف ما ایرانیان سازگاری بیشتری دارد تا شاخه هندی. شاخه هندی برای مخاطب ایرانی بسیار دشوار است؛ پر از رمز و رازهایی که شاید برایمان قابلدرک نباشد.
منبع: ایسنا