میراث مکتوب- تحقیق و پژوهش در موضوعات مربوط به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران، بهویژه در سدههای نخست پس از اسلام، دشوار و طاقتفرسا و نیازمند صبر و شکیبایی بسیار است. گردآوری و تتبّع در منابع و مآخذ آن ادوار و درک و فهم شماری از آنها، مستلزم اطلاع و آگاهی کافی از زبانهای گوناگون است و بالجمله، برای آنکه محقق در مجامع علمی جهانی، سخنی درخور توجه داشته باشد، میباید شرایط خاصّی در خود گرد آورد و بر همۀ اینها باید افزود که شیوۀ طرح و بسط مطلب در هر دستاورد علمی، خود مرحلهای سخت و دشوار است.
پژوهش در ادب فارسی، به سبب مضامین گستردۀ این ادبیات، و رواج و گسترش آن در سرزمینهایی دوردست از ایران کنونی، محقق این عرصه را از هر جهت به مراحل و منازل دشوار میافکند و گاه ممکن است پس از سالها و ماهها تحقیق و پژوهش، حصول نتیجه به قرائت کلمهای یا عبارتی یا بیتی در نسخهای کهن، بستگی داشته باشد و آوردن نظری نو در این زمینهها، مبتنیبر منابع، به هیچ روی آسان نیست.
رسیدن به مقامی درخور اعتناء در این عرصهها، در مجامع علمی و تحقیقی، فقط به نوع تحصیلات وابسته نیست و خصال شخصی، مانند عشق و دلبستگی به موضوع و مجاهدت در تحقیق و صبر و شکیبایی، آن هم در این روزگار شتابزده، در موفقیت و کامیابی تأثیر تمام دارد. باید اذعان کرد که از میان دلبستگان به تاریخ و فرهنگ ایران و ادب فارسی، شمار پژوهشگران در مقام عالی و از آن بالاتر، مرجع، بسیار اندک است. بهویژه که در مجامع کنونی علمی و دانشگاهی، مجال برای پرورش استعدادهای درخشان در این زمینهها، چندان وسیع و گشاده نیست.
دوست عزیز و پژوهشگر عالیمقام، دکتر ابوالفضل خطیبی، که چند روز پیش روی در نقاب خاک کشید، از پژوهشگران برجستۀ یکی دو دهۀ اخیر در کار تحقیق در تاریخ و فرهنگ ایران و ادب فارسی بود و با کمال اطمینان میتوان گفت که او، با وجود درک محضر شماری از استادان بزرگ روزگار، بهویژه مرحوم استاد دکتر عباس زریاب خویی و مرحوم استاد دکتر احمد تفضّلی، فرزند خصال خویشتن بود. او کار تحقیق و پژوهش را بعد از تحصیلات در زمینۀ تاریخ در دانشگاه شیراز، در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی آغاز کرد. در آن مرکز، او در بخش پروندههای علمی، غالباً به تحقیق در مآخذ و منابع اصیل در باب تاریخ ایران و فرهنگ ایران، بهویژه در دورۀ حکومتهای نیمهمستقل، بهویژه سامانیان و غزنویان اشتغال داشت. در این مرحله، از راهنمایی اعضای آن بخش و حتّی اشخاصی مبتدی، مانند نگارندۀ این سطور دریغ نمیورزید و گاه ساعتها وقت او، صرف راهنمایی و معرفی منابع و مآخذ میشد. بعدها هم که به بخش تاریخ آن مرکز پیوست و نگارش مقالات مربوط به آن ادوار را بر عهده گرفت، پیوسته بر شایستگیهای خود افزود. آن دوره، بعدها در کار تحقیق و پژوهش پیرامون شاهنامۀ فردوسی، برای دکتر خطیبی واقعاً مفید و سودمند بود و یقین دارم که توغّل در متون آن ادوار، برای او شرایط بهتری برای فهم و درک زمینههای تاریخی و ادبی شاهنامه پدید آورد.
بعدها که به فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه فرهنگنویسی پیوست، در خدمت استاد گرانقدر دکتر علیاشرف صادقی، بر تجربههای پژوهشی خود افزود و مجموع همۀ این شرایط موجب شد که شاهنامهنویس بزرگ روزگار، دکتر جلال خالقی مطلق او را برای همکاری در تصحیح قسمتی از آن منظومۀ بیمانند شایسته تشخیص دهد.
زندهیاد خطیبی به فرهنگ و تاریخ ایران و ادب فارسی دلبستگی تمام داشت و ایراندوستی و میهندوستی او، از سیوچند سال مطالعه و پژوهش در طیف وسیعی از متون تاریخی و ادبی و یادگارهای ارجمند ایران سرچشمه میگرفت. چنانکه اعجاب و اظهار شگفتی او نسبت به شاهنامه فردوسی هم، سر در شناخت کلمهبهکلمۀ شاهنامه و ملاحظه و دقت در انواع نسخههای آن منظومه بلند و هزاران مأخذ و منبع دیگر داشت و نیک میدانست که فردوسی، در چه زمانهای و چگونه، این کاخ بلند را پی افکنده است.
آثار زندهیاد دکتر خطیبی، در مجموعۀ پژوهشهای معاصر در باب تاریخ ایران و ادب فارسی و بهویژه شاهنامۀ فردوسی، فرازی فاخر و ارجمند است و پژوهشگران در این عرصهها، میباید آن را به دیدۀ دقت و ارج و فراگیری بنگرند.
علی بهرامیان
منبع: فرهنگستان زبان و ادب فارسی