میراث مکتوب- خیام با نام کامل غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری، که امروزه او را با نام خیام نیشابوری میشناسیم در قرن پنجم و در شهر نیشابور دیده به جهان گشود. ستارهشناس، عارف، مفسر، ریاضیدان، فیزیکدان، زیستشناس، زمینشناس، شاعر، شیمیدان و به طور کل همهچیزدان بود و به همین خاطر به او «حجه الحق» میگفتند.
حدود سال ۴۴۹ هجری قمری خیام به سرپرستی ابوطاهر که قاضی القضات سمرقند بود، کتابی به زبان عربی در مورد معادلههای درجهسوم نوشت و نام آن را «رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» گذاشت، و از آن جایی که با خواجه نظامالملک طوسی رابطهای صمیمی و نزدیک داشت، این کتاب را به وی تقدیم کرد.
پس از آن خیام توسط پادشاه جلالالدین ملک شاه سلجوقی به اصفهان دعوت شد تا مسئولیت و سرپرستی رصدخانه اصفهان را بر عهده بگیرد. با مدیریت خیام زیج ملکشاهی یا همان سالنامه آماده شد و همچنین او طرح سر و سامان دادن به گاهشمار را تنظیم کرد. وی گاهشمار یا همان تقویم جلالی را که به نام جلالالدین ملک شاه معروف است، دستهبندی کرد، اما پس از مرگ ملکشاه اینگاهشمار به کار گرفته نشد.
خیام پس از آن توانست مهمترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را به نام «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» تالیف کند و در آن به شرح خطوط موازی و نظریه نسبتها پرداخت.
خیام در کنار ارشمیدس، نیوتن و گاوس مربع ریاضیات جهان را شکل داده است، او در دوران زندگی خود به واکاوی ریاضیِ موسیقی نیز همت گماشت و در کتاب «القول علی اجناس التی بالاربعاء» مسئله تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایههای بینیمپرده، با نیم پرده بالارونده و یک چهارم پرده توضیح میدهد. همچنین اینکه او در شاعری پیرو کسی نبود اما امروزه رباعیات خیام به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند.
مورخان زمان مرگ خیام نیشابوری را ۵۱۷ هجری قمری اعلام کردهاند. آرامگاه او در باغی بسیار زیبا در نیشابور استان خراسان رضوی قرار دارد.
خیام چهرهای چند وجهی دارد
یک استاد زبان و ادبیات فارسی در این خصوص در گفتگویی با بیان اینکه خیام در زمان خودش شاعری شناختهشده نبوده، گفت: در واقع در آن روزگار کسی خیام را شاعر نمیدانست؛ خیام چند چهره دارد، او دانشمند، هندسهدان، جبردان، ستارهشناس و… است و کسی است که بزرگترین گاهشمار جهان را بهوجود آورده است، از این رو او چهرهای شاعرانه، دانشمند و فقهی دارد.
علیرضا قیامتی ادامه داد: به همین خاطر برخی میگویند شاید چند خیام وجود داشتهاست در حالیکه اینطور نیست، تنها یک خیام وجود داشتهاست اما او را در سه وجه متفاوت میبینیم.
قائممقام خردسرای فردوسی در خصوص اینکه چرا امروزه خیام را تنها با وجه شاعری او میشناسیم، توضیح میدهد: این مسئله بهآثاری بازمیگردد که بعدها از خیام منتشر شد و این آثار به فلسفههستی، آفرینش و پرسشهایی از آفرینش اشاره داشت و اینپرسشها نیاز مردم بود. همچنین اینکه این پرسشها دربرگیرنده هستی و انسان بودند و میدانیم که هر انسانی این سوالها را در ذهنو اندیشه دارد و میخواهد بداند کیست، چرا بهدنیا آمده، آخرت و اساسا فلسفه آفرینش چیست.
«فیتزجرالد» خیام را جهانی کرد
این استاد دانشگاه گفت: در چند رباعی که از خیام نقل شد، باعث شد چهره شعری خیام بیشتر مورد توجه قرار گیرد و پس از آن ترجمه رباعیات خیام توسط «فیتزجرالد» به انگلیسی، خیام را جهانی کرد.
وی ادامه داد: شاید اگر شخص دیگری این اشعار را ترجمه میکرد خیام امروز در جهان به این اندازه شناخته شده نبود، فیتز جرالد رباعیات خیام را بی نظیر ترجمه کرد؛ او این کار را در رابطه با دیگر شعرای ایرانی هم انجام داد اما در ترجمه دیگر اشعار شاعران، بهاین اندازه موفق نبود.
این شاهنامهپژوه اظهار کرد: من باورم این است که شهرت شاعری خیام متاسفانه جنبه دانشوری، ریاضیدانی و ستارهشناسی او راکمرنگ کرده است و ما هم از این مسئله سالهاست ناراحتیم.
خوشباشی خیام فلسفی است
علیرضا قیامتی گفت: ما نباید به خاطر رباعیات خیام جنبه دانش او را نادیده بگیریم، چیزی که متاسفانه تبدیل به یک آسیب شده و همه فکر میکنند او تنها مردم را به خوشباشی تشویق میکرده، درحالیکه خوشباشی او فلسفی و همراه با نیکاندیشی،آزاداندیشی، اندیشه و یاری به دیگران است و تنها خوشباشی به هرقیمتی نیست بلکه یک خوشباشی انسانمحور با آموزههای انسانی ویژه است.
استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد در پاسخ به این پرسش که «آیا میتوان تنها ۱۷ رباعی را منتسب به خیام دانست؟»، بیان میکند: این نکته به نحوی درست است چراکه ما میتوانیم از ۱۷ رباعی به صورت مستند دفاع کنیم چراکه این ۱۷ رباعی در منابعِ دستاول وجود دارند اما این دلیل نمیشود که بگوییم بقیه رباعیات، متعلق به خیام نیست و هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند. از کجا معلوم که نسخ خطی متعلق به قرن هشتم، نهم و دهم نبودهاند؟ از کجا معلوم که نقل شهرستانی درست بوده باشد و او خودش چیزی به همین ۱۷ رباعیات ضافه نکرده باشد و یا اینکه اساسا همین ۱۷ رباعی نیز متعلق به خیام باشند؟
علیرضا قیامتی درباره چرایی انتساب برخی رباعیات به خیام توضیح داد: آنقدر رباعیات خیام بوی آزاداندیشی داشت که در آن ایام هرکسی از خوشی و شادمانی میگفت آنها را با اسم خیام منتشر میکرد، بسیاری از رباعیات الحاقی اینگونه به وجودآمدند.
او رباعیات منتسب به خیام را بیش از ۲۶۰۰ رباعی دانست و بیان کرد: در بهترین حالت همان ۱۷۸ رباعی که استاد فروغی آنها راجمع کرده مستند هستند.
توجه خیام به فرهنگ ایرانی مغفول مانده است
قیامتی همچنین گفت: عشق، علاقه، اطلاعات و آگاهی خیام نسبت به فرهنگ ایرانی متاسفانه زیاد دیده نشده است؛ در خصوص نوروزنامه خیام هم در سالهای اخیر شک و شبیهههای زیادی به وجود آمده است، با چه منطقی میگویند نوروزنامه منسوب به خیام نیست؟ ما یک نسخه خطی از نوروزنامه داریم که آن هم با نام خیام عنوان شده است و این دلیلی برای شک و تردید باقی نمیگذارد.
قائممقام خردسرای فردوسی با اشاره به نوروزنامه خیام خاطرنشان کرد: در این اثر منش، فرهنگ و باورهای ایرانی به زیبایی منعکس شده که امیدوارم پژوهشگران ما بیشتر به آن بپردازند.
وی در انتها تاکید کرد: نکته دیگر گاهشمار و تقویم جلالی خیام است که پس از ۹۰۰ سال همچنان بهترین گاهشمار جهان است وهنوز کسی نتوانسته در جهان بالاتر از این گاهشمار نسخهای را عرضه کند.
خیام در روزگار خودش به شاعری شهرت نداشت
حسین صالحی، شاعر و خطاط برجسته و خوشنام خراسانی نیز در تشریح اینکه چرا امروزه خیام را تنها با شعر او میشناسیم، گفت: ما هر شخصیت را با ظرف ادراک خودمان میفهمیم و میسنجیم و چون ظرفیت شناختی خودمان از ادبیات بیشتر بوده او را به عنوان شاعر به جهان معرفی کردهایم.
وی افزود: در دیگر کشورها هم شخصیتهای بزرگی نظیر میکلآنژ و داوینچی را داریم که امروزه تنها به عنوان نقاش شناخته میشوند، درحالیکه شخصیت نقاش داوینچی در زمان حیاتاش اصلا دارای اهمیت نبوده و او هیچکجا خودش را به عنوان یک نقاشمعرفی نمیکرده.
صالحی بیان کرد: امروزه ابوعلی سینا را هم تنها به عنوان پزشک و در بهترین حالت اخترشناس میشناسیم در حالیکه او فیلسوفی بزرگ و بنیانگذار فلسفه مشاء است.
این نویسنده با اشاره به مستندات تاریخی تصریح کرد: بر اساس مدارک میتوان گفت خود خیام به حوزه شعر و شاعری اهمیت چندانی نمیداده، شعر تنها به واسطه عظمتِ تفکرش، برای او نقش گریزگاهی را داشته که در چشمه زلال شعر لبی تر کند و آسوده شود، شاید زیباترین تعبیری که در خصوص خیام وجود دارد همان رباعی خودش باشد:
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق، نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان که را بود زهره این
این خطاط بیان کرد: او خودش را جگرآورترین فردی میداند که در زمان خود میتوانسته حرفهایی را بزند که هیچشخص دیگری درطول تاریخ جرات ندارد بزند.
تنهایی خیام مورد توجه قرار نگرفته است
حسین صالحی با اشاره به نکتهای کمتر پرداخته شده در خصوص خیام، توضیح میدهد: تنهایی خیام نکتهای است که زیاد مورد توجه قرار نگرفته است. او انسانی بزرگ و تنها بوده، بسیار تنها. انسانی بوده که حتی مرتبهای نظیر مرتبه عشق در شعرهایاش تجلی ندارند.
وی افزود: او کسی است که وقتی از حکمت زندگی صحبت میکند در جایگاهی دستنیافتنی برای هر متفکری حسرتبرانگیز است،افرادی که در طول تاریخ جانِشیفته و آگاهی داشتهاند وقتی سراغ شعر خیام رفتند این وضعیت را متوجه شدند و با او همذاتپنداری کردند و این حسرت همواره در دلشان بود که بدانند او از چه افقی به جهان نگاه کرده که این رباعیات در کوتاهترین شکل ممکن نگاشته شدهاند.
خیام یک استثنا است
صالحی با یادآوری این نکته که ما شخصیتهای ادبی بسیاری داریم، عنوان کرد: اما از یک منظر خیام یک استثنا در تمام جهان است، ما متفکری نداریم که با عددی نزدیک به ۴۰۰ بیت شعر، که معادل حدودا ۲۰۰ رباعی است، و با این مختصر گویی در جهان ماندگار شده باشد و صاحب این جایگاه بزرگ جهانی باشد.
این خوشنویس سرشناس خراسانی گفت: خیام معجزه ایجاز است، کسی که توانسته در یک کلام بسیار مختصر، با تعداد کمی رباعی در تاریخ جهان خود را بع عنوان متفکری که تفکرش مورد توجه تمام جهانیان است، خود را معرفی کند. هیچکس در جهان نیست که به او توجه نکند همه یا در مقابل او مقاومت دارند و جبههگیری میکنند، یا با او موافق هستند یعنی حتی افرادی که در مقابلاشمقاومت میکنند هم به او عنایت دارند.
وی افزود: این توجه مبین تفکر تاثیرگذار او است و این تفکر تاثیرگذار او حاصل تنها ۱۷۸ رباعی است! اگر هر رباعی را ۵ کلمه حساب کنید به عددی کمتر از ۲۰۰۰ کلمه خواهید رسید و این حیرتانگیز است که او با ۲۰۰۰ کلمه ماندگار شود.
منبع: ایبنا