کد خبر:5236
پ
tadibalnesvan-m

نویسنده اصلی «تأدیب النسوان» کیست؟

تأدیب النسوان رسالۀ خطی کوچکی در یک مقدمه و ۱۰ فصل و مجموعاً ۴۱ ورق است که تاریخ دقیق نگارش اثر و نویسندۀ آن مشخص نیست

میراث مکتوب – تأدیب النسوان رسالۀ خطی کوچکی در یک مقدمه و ۱۰ فصل و مجموعاً ۴۱ ورق است که تاریخ دقیق نگارش اثر و نویسندۀ آن مشخص نیست. با تحقیق و مطالعه بر ۶۲ نسخۀ خطی با محوریت زن در موضوع حکمت عملی شاخۀ تدبیر منزل، هفت نسخۀ خطی با موضوعی مشابه شناسایی شد که از آن میان سه نسخه، عنوان مشابه تأدیب النسوان را دارند و نسخه بدل یکدیگرند. چهار تحریر دیگر این کتاب با عنوان های متفاوتی چون آداب معاشرت نسوان، سلوک و سیرت زن، رساله ای در احوال و رفتار خواتین زنان و تأدیب النساء معرفی شده اند. تأدیب النسوان به سبب جوابیۀ بی‌بی خانم استرآبادی بیش از دیگر کتاب‌های مشابه خود شهرت دارد. با توجه به ، ناشناس بودن مؤلف و مشخص نبودن تاریخ نگارش اثر ، تفاوت عنوان نسخه ها، شباهت موضوعی و تحریرهای متفاوت، بررسی و تحقیق انجام شد.

طرح مسئله و پرسش های پژوهش

– ۱- نویسندۀ اصلی این اثر کیست؟
– ۲- چرا این کتاب تحریرهای متفاوت دارد؟
– ۳- چرا نویسنده نام خود را پنهان کرد؟
– ۴- انگیزه و هدف از نگارش چنین کتابی چه بود؟

روش تحقیق : پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا با استفاده از مقوله های استقرایی انجام گرفت و شیوۀ کار چنین بود که با بررسی سه نسخه ای که عنوان مشابه داشتند، نسخۀ کتابخانۀ ملک که معتبرتر از همه بود اساس تصحیح قرار گرفت. سپس با مقایسۀ این نسخه با دو نسخه بدل دیگر شباهت ها و تفاوت ها استخراج شد. پس از این مرحله و آگاهی از ویژگی های این نسخه ها مقایسه و تطبیق با چهار نسخه ای که عنوان متفاوت اما موضوعی مشابه داشتند انجام گرفت و با بررسی و مطالعۀ افزایش، کاهش، شباهت و تفاوت نسخه‌ها با یکدیگر، ویژگی های هر یک از دستنویس ها مورد تحلیل قرار گرفت. بدین ترتیب نویسندۀ اصلی شناخته شد و تاریخ احتمالی نگارش هستۀ اصلی این اثر مشخص گردید.

پیشینه: در سه نسخۀ موجود تأدیب النسوان نام نویسنده ذکر نشده و هیچ تحقیقی دربارۀ نویسندۀ این رساله تاکنون انجام نگرفته است. تنها در دیباچۀ کتابی اشاره شده است که : «براساس نوشتۀ G.Audibert مترجم فرانسوی تأدیب النسوان در سال ۱۳۰۷ هجری قمری/۱۸۸۹ م و E.Poweys Matters مترجم انگلیسی همان مقاله در ۱۳۴۷ هـ .ق/ ۱۹۲۸ م نویسندۀ تأدیب النسوان یکی از شاهزادگان قاجار بود که رسالۀ خود را در اوایل یا اواسط دهۀ ۱۸۸۰ میلادی به رشتۀ تحریر در آورد و از ترس واکنش زنان هم عصرش هویت خود را پنهان نگاه داشت». (جوادی ۱۳۷۱ : ۱۷)

این شاهزاده قاجاری کیست و چرا نام خود را پنهان کرده است؟برای دستیابی به پاسخ چنین پرسش هایی ابتدا به معرفی نسخه ها یا منابع اولیه کار می پردازم.
معرفی نسخه ها

۱- نسخۀ شماره ۵۸۵ ، کتابخانه و موزه ملی ملک وابسته به آستان قدس رضوی، با عنوان تأدیب النسوان، مورخ ۱۳۱۳ هجری قمری.

۲- نسخۀ شماره ۲۸۱۲ ، کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی ، با عنوان تأدیب النسوان ، تاریخ کتابت ۱۳۱۷ شمسی.

۳- تأدیب النسوان، چاپ سنگی، قطع جیبی، تاریخ ۱۳۰۴ قمری ،بی نا ،بدون شماره گذاری، مصور ،نستعلیق ،جلد مقوایی ، روکش کاغذی ، طرح ابره ، زمینه قرمز ، محل نگهداری کتابخانه مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و کتابخانه ملی.

۴- نسخۀ شمارۀ ۱۴۱۶۵ ، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی ( قم )، با عنوان تأدیب النساء ، تاریخ ۱۳۰۴ هجری قمری.

۵- نسخۀ شمارۀ ۴۹۲۵ ف ، کتابخانه ملی (تهران) ، با عنوان رساله در احوال و رفتار خواتین زنان ، تاریخ ۱۳۱۴ هجری قمری.

۶- نسخۀ شمارۀ ۲/۶۴۲۱ ، کتابخانۀ عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی (قم)، با عنوان سلوک و سیرت زن ، بی تاریخ.

۷- نسخۀ شمارۀ ۶۳۹، کتابخانه و موزه ملی ملک ، با عنوان آداب معاشرت نسوان، بی تاریخ.

یافته ها

برای پاسخ به پرسش نخست، به جمله هایی از نسخۀ شمارۀ ۱ (تأدیب النسوان و نسخه بدل های ۲ و ۳) اشاره می شود و شرحی که روایتگر و محرر این رساله در این باره نوشته است : «از حسن اتفاق روزی با یکی از دوستان از همین قبیل صحبت ها در میان بود. شرحی از سلوک زنان صحبت شد. گفتم : گویا کسی بیش از من در این مذلت گرفتار نبوده، دوستانه نگاهی کرد و لبخند زد. سبب پرسیدم : چند ورقی از احوال یکی از بزرگان که در این باب مرقوم داشته به یادگاری داد که هر وقت دلتنگ شوم به مطالعه اش پردازم و آن اوراق در نزدم ضبط است. چون این بندۀ مولف هم مبتلا بود، به دامنش آویختم و آن چند ورق را گرفته بعد از مطالعه قلم برداشتم بعضی تصرفات در آن کرده و آن را به ده فصل قرار دادم».

به استناد همین بند مشخص می شود که پیش از او، شخص دیگری همین موضوع را نوشته و او تصرفاتی در آن کرده و فصل بندی اش کرده است. دومین مطلبی که از این بند استنباط می شود این است که خواندن آن اوراق سبب ایجاد انگیزه و تمایل نویسنده جهت ویرایش همان مطلب قبلی و تدوین رساله ای جدید شده است. سومین موضوع اختلافات خانوادگی و ناسازگاری با زن در صحبت های مشترک نویسندۀ جدید با دوستش و همدردی با نویسنده قبلی است.
در خصوص یافتن نویسندۀ اصلی، نسخۀ شمارۀ ۴ (تادیب النساء) را بررسی می کنیم که مؤلف یا محرر آن شخصی به نام میرزا محمد علی بن علی نقی خان جوپاری الاصل کرمانی المسکن بود که شاهزاده محمد حسین میرزا ورقه هایی در سلوک با زنان را به او می دهد و به او دستور می دهد رونوشتی از آنها بردارد.

میرزا محمد علی پس از مقدمه، صحبت های شاهزاده را به آغاز رساله می افزاید و ضمن تصرفات فراوان و افزودن دیدگاه های خود آن را فصل بندی می کند. اینک همان بند پیشین را از این رساله بررسی می کنیم: «از حسن اتفاق روزی با یکی از دوستان از همین قبیل صحبت ها در میان بود، شرحی از سلوک زنان صحبت شد. گفتم : گویا کسی بیشتر از من در این مدت گرفتار نبوده. دوستانه نگاهی کرد و لبخندی زد. سبب پرسیدم، لمؤلفه:

کردم از وی سبب خنده سؤال
بی کم و بیش بیان کرد احوال

گفت که عموی تو مرحوم خانلر میرزای احتشام الدوله، طاب ثراه، با آن همه اقتدار کذایی از دست دختر عمش مبتلا بود و چند ورقی در این باب مرقوم داشته، کنون نزد من موجود است. به دامنش آویخته آن چند ورقه را گرفتم. بعد از مطالعه دیدم، آن مرحوم بیش از همه مبتلا بود. لهذا شرح حالی در این چند ورقه نوشته، تشکر کردم.» و بعد می افزاید : «ولی چون ناتمام مرقوم رفته بود، حیفم آمد که ناتمام و بی اسم باشد. همتی گماشته، تصرفاتی زائداً علی تصرفاته کردم».

محرر رسالۀ تأدیب النساء با نقل خاطره ای از شاهزاده محمد حسن میزرا از رازی پرده برمی دارد و نویسندۀ اصلی آن ورقه های اولیه خانلر میزرا احتشام الدوله عموی شاهزاده محمد حسن میرزا را معرفی می کند.

نسخه خطی شماره ۵ (رساله در احوال و رفتار خواتین زنان) نوشتۀ محمدحسن معتضدالدوله را هم بررسی می کنیم. او پس از ۷ سطر مقدمه وارد مطلب اصلی می شود و در آغاز خود را این گونه معرفی می کند : «این بندۀ عاصی محمد حسن الملقب به معتضد الدوله» و علت نوشتن رساله را این گونه می نویسد : «که برحسب خواهش یکی از دوستان به عرض می رساند». محمد حسن معتضدالدوله کیست؟

«محمدحسن میرزا فرزند مهدی قلی میزرا فرزند بیستم عباس میرزا نایب السلطنه در ۱۳۰۳ معاون ولایت کرمان بود و تا ۱۳۱۰ ق. در کرمان، بلوچستان، بم و نرماشیر حکومت کرد. لقب حشمت السلطنه در سال ۱۳۰۳ و معتضدالدوله در سال ۱۳۱۰ به او داده شد و در ۱۳۱۹ هـ . ق در گذشت». (بامداد ۱۳۵۰: ج ۵، ۲۲۸)

کتابچۀ او نیز تحریر دیگری از همان اوراق قبلی است با انشایی متفاوت و فصل بندی شده که با هدف تربیت زنان نوشته شده و تاکید کرده است که شایسته است در مکتب خانه این شیوه های رفتاری را به دختران آموزش دهند. به هر ترتیب در پنج نسخۀ مذکور، به اوراقی اشاره شده بود که دست به دست گشته و هر کسی بسته به ذوق خود تصرفاتی در آن کرده است، اما دو نسخۀ دیگر چنین نیست و نویسنده خود رأسا اقدام به نوشتن موضوعی کرده است که آن را در امر تربیت و آموزش آداب معاشرت به زنان ضروری تشخیص داده است.

از بررسی نسخۀ شماره ۷، «آداب معاشرت نسوان» و نسخه بدل ناقص آن «سلوک و سیرت زن» چنین برمی آید که شخص نویسنده خود آن را نگاشته است. او در آغاز این رساله نوشته است : «در شب یلدا که حد و پایانش ناپیدا، خود را مشغول کردن خواستم که مونسی برای تنهایی جویم» در چند سطر بعد می نویسد : «به هر میدانی اسب خیال راندم و به همه صحرایی توسن فکرت تاختم. دیدم سواران میدان بلاغت و دلاوران عرصۀ فصاحت نکته ای نگذاشته که نگفته باشند». نویسنده تصمیم می گیرد «شرحی در سلوک و رفتار این سلسلۀ علیۀ، اعلی الله قدرهن» یعنی زنان بنویسد. بدین ترتیب نویسنده اندرزها و دیدگاه خود را دربارۀ زنان می نویسد. بند آخر این رساله نیز به بسیاری از پرسش های این پژوهش پاسخ می دهد : «آنچه به خاطر رسید از سلوک زن با مرد در شب تنهایی، این کتاب را سیاه نمودم و اعتقادم این است که اگر کسی این نحو سلوک بکند و بد بیند، مرا لعنت بکند، والا مرا یاد و به دعای خیر شادم سازند. عمر ما که گذشته، این ها به کار ما دیگر نمی آید. ما را فراموش نکند».

به استناد این نوشته ها و مطالعۀ پنج نسخۀ قبلی به خصوص دستنویس «تأدیب النسا» می توان پس از گذشت ۱۵۳ سال که از مرگ نویسندۀ آن می گذرد، به این راز پی برد که نویسندۀ آن چند ورق که از ترس توهین زنان و یا رعایت مصالح دیگر نام خود را پنهان کرد، عموی محمدحسن میرزا معتضد الدوله بود و احتمالاً کسی جز خانلر میزرا احتشام الدوله نبود. این شاهزادۀ نویسنده، خانلر میرزا پسر هفدهم عباس میرزا نایب السلطنه بود (سپهر ۱۳۷۷ : ج ۱، ص ۵۲۴) که در ۱۲۵۱ هجری قمری و در زمان محمد شاه قاجار و صدارت حاج میرزا آقاسی حاکم یزد بود. او در سال ۱۲۵۳ ق معزول و حاکم کرمان شد تا سال ۱۲۵۶ ق که مردم از او شکایت کردند، پس او را از کرمان برداشته حاکم همدان کردند. مدتی حاکم آنجا بود و دو ماه پیش از فوت محمدشاه به حکومت مازندران منصوب شد. در ۱۲۶۴ حاکم بروجرد، لرستان، خوزستان، گلپایگان، خوانسار و بختیاری بود(۱). در زمان ناصرالدین شاه و در سال ۱۲۶۸ ق ملقب به احتشام الدوله شد(۲). در ۱۲۷۳ ق در جنگ ایران و انگلیس (جنگ محمره) فرماندۀ کل قوا بود و شکست خورد. در پایان این جنگ خانلر میرزا از قرار هر سربازی یک تومان مبلغ هشت هزار تومان به میرزا آقاخان نوری صدر اعظم هدیه داد تا خطاهایش در این جنگ نادیده گرفته شود، و اما ناصرالدین شاه به جای تنبیه به او یک قبضه شمشیر مرصع و یک جبه ترمه خلعت داد و در سال ۱۲۷۵ به حکومت اصفهان منصوب کرد. خانلر میرزا در ۱۲۷۸ در گذشت . (بامداد ۱۳۴۷ : ج ۱، ۴۷۳-۴۷۵) از این نویسنده کتابچۀ دیگری نیز در باب جنگ ایران و انگلیس در محمرۀ باقی مانده است .(کمری ۱۳۷۵)
پس آن شاهزادۀ دورۀ ناصری، خانلر میرزا احتشام الدوله بود که نخستین رساله از این نوع را پیش از سال ۱۲۷۸ قمری نوشته و احتمالاً چون دستنویسی بی نام بوده، یکی آن را «سلوک و سیرت زن» نامیده و دیگری عنوان «آداب معاشرت نسوان» را برای آن برگزیده است و کسی دیگر هم فصل بندی اش کرده، مقدمه و موخره نوشته و نام آن را «تأدیب النسوان» گذاشته است(۳).
تأدیب النسوان شیوۀ تعلیم و تربیت زن را در دورۀ قاجاریه و نگاه سنتی نویسنده را به زن نشان می دهد که چگونه زن را به اطاعت محض، سکوت، صبر و اجرای بی چون و چرای دستورات مرد می خواند و زنان را به سازگاری و ملایمت و محبت سفارش می کند. نویسنده در ظاهر با افکار متجددانه در جهت منافع زن اندرز می دهد ، حال آنکه از سنت ایرانی و فرهنگ غربی هر آنچه را به نفع اوست برگزیده و آنها را به عنوان راه و روش زندگی بهتر به زنان توصیه می کند.

نویسنده در سیاست رفتاری ملایم داشت، چنانکه لسان الملک سپهر می نویسد: «احتشام الدوله کار از در رفق و مدارا کرد». (سپهر ۱۳۷۷ : ج ۳، ۹۹۹) و می افزاید : «شاهزاده که مردی مجرب بود، آتش سخط و غضب را به زلال صبر و سکون بنشاند و دفع غوغای عامه را به آلات حرب و ضرب دست نبرد». (همان ۱۰۰۰)

سنت نصیحت گویی در ایران، سنتی دیر پا است و بسیاری از سالدیدگان از این طریق عقاید خود را گفته اند و برای اصلاح فرد و اجتماع شیوه های رفتاری توصیه کرده اند. خانلر میزرا احتشام الدوله نیز به زعم خود با نیتی خیر و به قصد اصلاح رفتار زنان و دختران اندرز داده و پیشنهاد کرده است که اگر این روشها را به کار ببندند بد نبینند. اما این دستورات به ظاهر خیر خواهانه،‌ بیشتر اجرای خواست های مردانه و بر پایۀ خدمت، اطاعت و ایثار زن بنا شده و از سویی در جهت استقرار قدرت، برتری و تسلط مردانه است. نویسنده با دیدگاه سنتی راه و رسم تربیت زنان را چنین فرض می کند. پس از او مقلدان و معاصران این نویسنده نیز با نگاهی سنتی از چنین متنی استقبال کردند و رونوشت های متعدد از آن برداشتند و به سلیقۀ خود تغییراتی در آن نوشتۀ آغازین ایجاد کردند و حتی چنان پیش رفتند که آن را مناسب آموزش در مکتب خانه های دختران دانستند. اما عده ای از زنان که به این کتاب دسترسی داشتند از انتقادات و حکم های تربیتی این شاهزاده و شیوۀ آموزش او دلگیر شدند و از بی بی خانم استرآبادی خواستند که به این نویسنده و محرران این کتاب پاسخ دهد و او کتابچۀ معایب الرجال را در پاسخ به کتابچۀ تأدیب النسوان نوشت و شاید یکی از علل ماندگاری این کتاب همان جوابیه باشد. به هر ترتیب این گونه کتابهای اخلاقی، نشان دهنده اوضاع اجتماعی، آداب و رسوم، طرز تفکر مردان و احوال زنان و به عبارتی گوشه ای از تاریخ اجتماعی ایران در دورۀ قاجاریه را نشان می دهد.

سبک نثر در این پنج نسخه متفاوت است. نویسندۀ اصلی یا خانلر میزرا احتشام الدوله در آداب معاشرت نسوان کوشش کرده است تا از سبک سعدی در گلستان و نظم و نثر توأمان تقلید کند. اما پس از مقدمه ای ادبی و کوتاه، زبان گفتاری را پیش گرفته و در بخش هایی به زبان عامه نزدیک شده است. در تأدیب النسوانهم مقدمه نثری ادبی دارد و سپس نثر، عامیانه و ضعیف می شود. در تأدیب النساء هم به همین ترتیب است اما مشخص است که میرزا محمدعلی جوپاری از دانش عربی و اسلامی بیشتری برخوردار بوده چون واژگان و اصطلاحات عربی فراوانی را به کار گرفته است.

پختگی نثر نویسنده در نسخۀ آداب معاشرت نسواناز دیگر کتاب های مشابه مشهودتر است. به طور کلی نثر تمامی نسخه ها، نثر ساده دورۀ قاجاریه و البته از نوع ضعیف آن است .مقدمه در تمام نسخه ها تفاوت دارد و سبک نثر درآن فارسی نوشتاری و در متن فارسی گفتاری است.

نتیجه

با بررسی انجام شده مشخص گردید که هستۀ اصلی این کتاب تربیتی، کتابچۀ آداب معاشرت نسوان یا به عبارت نسخه بدل دیگرش سلوک و سیرت زن نوشتۀ خانلر میرزا احتشام الدوله است که در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار و پیش از سال ۱۲۷۸ هجری قمری نوشته شده است. این کتاب بدون عنوان را محمد حسین میزرا معتضد الدوله، میزرا محمد علی بن علی نقی خان جو پاری و شخصی ناشناس که این موضوع را موافق طبع و سیلقۀ خود دیده ، بازنویسی کردند، مطالبی به آن افزودند، فصل بندی کردند و عنوان هایی چون تأدیب النسوان، تأدیب النساء و رساله در احوال و رفتار خواتین زنان بر آن نهادند و بدین ترتیب از کتابچۀ نخست، دستنویس های متعدد ساخته شد که در این مقاله پنج دستنویس شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفت . تاریخ بعضی نسخه ها ۱۳۰۴ و بعضی ۱۳۱۳ هجری قمری است اما تاریخ واقعی نگارش اثر نخستین به احتمال قوی پیش از سال ۱۲۷۸ هجری قمری است.

—————
یادداشتها:
۱٫شرح حکومت داری خانلر میرزا احتشام الدوله از سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۶۷ ق. در منطقه مازندران ، بروجرد ، عربستان ( خوزستان ، لرستان و بختیاری ) که توسط خود او نوشته شده است . در این سرگذشت نامه سیاست خود را در حکومت داری شرح می دهد و همچون فردی نارسیست از شایستگی های خود تعریف می کند . از این شرح خاطرات نسخه ای با شماره۹۵۴۹ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد که آقای صفر امیری آن را تصحیح کرده و در گنجینۀ بهارستان تاریخ ۲ ، قاجاریه به کوشش سید سعید میر محمد صادق توسط انتشارات کتابخانه ، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۷ در تهران به چاپ رسیده است (ص ۲۰۹-۲۵۳ )
۲٫ خانلر میرزا سال گرفتن لقب احتشام الدوله را ۱۲۶۷ ق. ضبط کرده ( میر محمد صادق ۱۳۸۷ : ۲۴۲ ).اما منبع دیگر ۱۲۶۸ق.را سال گرفتن لقب از سوی ناصرالدین شاه به او می داند ( بامداد ۱۳۴۷ :ج ۱ ، ۴۷۴)

۳٫ متأسفانه پس از نوشتن مقاله با راهنمایی عزیزی فاضل به وجود نسخه ای با شماره ۸۱۸۲ با عنوان نصایح مشفقانه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی پی بردم که تحریر دیگری از همین رساله است. فهرستی که این نسخه را معرفی کرده اخیرا منتشر شده است.

منابع

– بامداد، مهدی. ۱۳۴۷-۱۳۵۰٫ شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری. تهران : زوار
– بشری ، جواد. ۱۳۸۸٫ فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی .تهران : کتابخانه ، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی .ج ۲۷ .
– جوادی، حسن. ۱۳۷۱٫ رویاروئی زن و مرد در عصر قاجار، دو رسالۀ تادیب النسوان و معایب الرجال. امریکا : انتشارات کانون پژوهش تاریخ زنان .
– سپهر، محمد تقی. ۱۳۷۷. ناسخ التواریخ دورۀ قاجاریه. به اهتمام جمشید کیانفر. تهران : اساطیر،۳ ج .
– کرزن، جرج، ن. ۱۳۶۲. ایران و قضیه ایران. ترجمه غ، وحید مازندرانی. تهران : انتشارات علمی و فرهنگی.
– کمری، علیرضا. ۱۳۷۵٫ بازیابی یک واقعه : خرمشهر ۱۲۷۳ هـ . ق. کتابچۀ مرحوم خانلر میرزای احتشام الدوله در باب جنگ ایران و انگلیس در محمره . تهران : سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری.
– منزوی ، احمد .۱۳۴۹ .فهرست نسخه های خطی فارسی .تهران : موسسه فرهنگی منطقه یی ،ج۲ ، بخش ۲ .
– منزوی ، احمد .۱۳۸۱٫ فهرستوارۀ کتابهای فارسی . تهران : مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی .ج ۶ .
– هنت، کپتین. ۱۳۲۷٫ جنگ انگلیس و ایران در سال ۱۲۷۳ هـ . ق. ترجمۀ حسین سعادت نوری. تهران : شرکت سهامی چاپ، ضمیمۀ مجله یادگار.
– نسخه های خطی آداب معاشرت نسوان، تأدیب النساء، تأدیب النسوان، رساله در احوال و رفتار خواتین زنان، سلوک و سیرت زن.

روح انگیز کراچی

منبع: تاریخ ادبیات » تابستان ۱۳۸۹ – شماره ۶۵

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612