ميراث مكتوب: نوزدهمين نشست مر كز پژوهشي ميراث مكتوب، با عنوان نقد و بررسي كليات بسحق اطعمه شيرازي در تاريخ دوشنبه30 شهريور 83 در اين مركز برگزار شد.
سخنرانان اين نشست آقايان دكتر نجف دريا بندري، دكتر مصطفي ذاكري، دكتر رستگار فسايي ، دكتر نصرالله پورجوادي و آقاي شيخالحكمايي بودند. در آغاز اين نشست، ابتدا دكتر دريابندري با اشاره به چاپ هاي مختلف اين اثر، به اجمال به اهميت و جايگاه ديوان بسحق در ميان آثار مشابه پرداختند. در ادامه دكتر ذاكري به سير تاريخي آثاري كه در موضوع اطعمه تأليف شده ، اشاره داشته و به نظم درآوردن اسامي غذاها در قالب نظم و طنز را به عنوان سبك ابتكاري بسحق دانستند. آقاي شيخالحكمايي نيز ضمن اشاره به كاستي هاي تصحيح از جمله نبود فهرست ها و نمايههاي در خور اين اثر، به نزاعي كه دربارة مؤلف اين اثر وجود دارد ،پرداخته و تصريح داشتند كه ابواسحاقِ اطعمه همان احمد اطعمه است. دكتر رستگار فسايي نيز به انگيزة خود از تصحيح اين اثر، روند تصحيح و مشكلاتي كه فرا رو داشتند و نيز اهميت و ويژگي هاي آن اشاره داشتند. ايشان بر اين باور بودند كه پرداختن بسحاقِ به اطعمه و غذاها در قالب نظم، حاكي از بحران اقتصادي – اجتماعي آن دوران است. در واقع بسحاق در اين اثر در صدد بيان معضلات اجتماعي عصر خود بوده است. در پايان ،دكتر نصرالله پورجوادي ضمن پرداختن به اين نكته كه اهميت كليات بسحاق از حيث موضوع يعني مقولة آشپزي نيست، بلكه ويژگي هاي ادبي آن است، انگيزة مؤلف از پرداختن به اين موضوع را، نه بيان اوضاع اجتماعي ،بلكه نوعي تفنن شعري دانستند.
دكتر اذكايي هم گفت:او خودش گفته كه من سعي كردهام غزلياتم را در 1000 بيت منحصر كنم. اين نشان ميدهد كه به تدريج شعر نگفته و زمان معيني را براي خودش در نظر گرفته. من تعداد غزلياتش را احصاء كردهام كه بيشتر از 982 غزل نيست, شايد اين تعداد در نسخهها ،كم و زياد شده است.
در اين نشست مطرح شد: امروزه ما شعرهاي احمد اطعمه را جدا كردهايم ،يعني آنچه را كه قطعاً متعلق به احمد اطعمه ميدانستم. آنچه را نيز كه هميشه گفتهاند از آن سبحاق اطعمه است ، جدا كردهايم. حال اگر در آينده رسيديم به سندي كه ثابت كرد اين دو ،يكي بودهاند، جاي دوري نرفتهايم. منطقاً ميپذيريم كه باتوجه به اين سند قاطع اين دو ،يكي بودهاند، اما تا آن زمان نميتوانيم قضاوت شخصي خود را ملاك ارائه يك متن ادبي قرار دهيم.
همچنين عنوان شد كه شايد، سخن نظام قاري مهمترين دليل بر يكي بودن ،اين دو باشد، زيرا او تنها كسي است كه از نظر زماني فاصلة كوتاهي با شخصيت مورد نظر ما دارد و رسماً اعلام ميكند كه من به تقليد بوسحاق, اطعمه ديوانم را سرودهام و هيچ اشارهاي به دو نفر بودن آنها نميكند. اگر آنها در آن زمان دو نفر بودند، قطعاً ميبايست اشارهاي به آن ميكرد.
دكتر رستگار هم مي گويد: چرا نميگوييد اين احتمال وجود دارد كه يكي, ديگري را نميشناسد؟ من مشكلترين بخشي كه ميتوانستم در تصحيح اين ديوان داشته باشم ،اين امر بود كه با چه نظري بپذيريم كه اينها دو نفرند و با چه نظر بپذيريم كه نيستند !من استدلال كردن را ميپسندم, اما براي اين مقصود كه بنويسم كه آقاي پورجوادي هم به فلان دلايل اعتقاد دارند كه اين دو يكي هستند ، هرگز نميتوانم بگويم چون آقاي پورجوادي با استناد به دلايلي چنين فرمودند، پس بپذيريم كه اين دو ،يكي هستند و من نخواهم گفت كه بسحاق با احمد اطعمه يكي بوده است.
دكتر پورجوادي در ادامه نشست گفت: روشي كه شما ميفرماييد درست است. عرض من اين است كه تا ششصد يا هفتصد سال، همه ميگفتند كه اين دو ،يكي بودهاند و همة ادله هم دال بر اين بوده است. عقل هم اين را ميپذيرد. حال پرسش من از نظر روش تحقيق اين است كه آيا ما بايد دلايل كساني را _كه اينها را دو نفر ميدانند _پذيرفته و سپس بر عليه نظر اول ،دليل اقامه كنيم يا از همان ابتدا بايستي در فرض آنها شك كنيم. ما بايد فرض را بر اين بگذاريم كه اين دو، يك نفر بودهاند تا زماني كه با دلايل متقن و قاطع ،دو نفر بودن آنها به اثبات برسد.
آقاي دكتر رستگار در پاسخ گفت: ديوان بوسحاق اطعمه از اولين نسخههايي كه چاپ شده ، نام بوسحاق اطعمه را بر خود داشته و هيچ كس آن را احمد اطعمه نخوانده است. گرچه در بعضي متون گفته شده كه نام او احمد بوده ، اما او مشهور به بوسحاق اطعمه است و همواره به مولانا جلالالدين سبحاق اطعمه شيرازي مشهور بوده است. نكته مهم اين است كه كسي نگفته ديوان بوسحاق اطعمه متعلق به احمد اطعمه است.