کد خبر:5162
پ
atashak-m1

نقدی بر رساله آتشک

چاپ آثار تاریخ علم، با هدف شناسایی بخشی از دانش ادوار پیشین انجام می‌شود

میراث مکتوب – چاپ آثار تاریخ علم، با هدف شناسایی بخشی از دانش ادوار پیشین انجام می شود. بخشی از این دانش ها را صرفاً می توان از دید تاریخی ارزش گذاری کرد اما بعضی از آن ها علاوه بر ارزش علمی، از دیدگاه زبان فارسی نیز ارزش دارند.

آثار پزشکی از جمله آثاری هستند که متون فراوان و نسخه های پرشماری از آن ها بر جای مانده که بسیاری از آن ها نه ارزش علمی چندانی برای بررسی های تاریخ علمی دارند و نه از دیدگاه زبانی سودمند هستند. بنابراین برای گزینش چنین آثاری برای چاپ، بایسته است تا نکات گوناگونی مدّنظر قرار گیرد. متأسّفانه در سال های اخیر شاهد چاپ نمونه هایی از آثار پزشکی کهن بوده ایم که یا متن اثر از دیدگاه تاریخ پزشکی و ویژگی های زبانی دارای ارزش چندانی نبوده و یا چاپ های منتشر شده دارای استانداردهای لازم در زمینه تصحیح متون نبوده اند. یکی از این چاپ های غیراستاندارد، چاپی است که اخیراً از رساله آتشک عمادالدّین محمود شیرازی با مشخّصات زیر منتشر شده است:
رساله آتشک، عمادالدّین محمود شیرازی، تصحیح دکتر مسعود کثیری و زهرا حسین هاشمی و فاطمه علیان، اصفهان، انتشارات مانی، ۱۳۹۲ ش.

با خواندن مقدمه دانسته می شود که این متن زیر نظر آقای دکتر کثیری توسّط دو دانشجوی ایشان در مقطع کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه اصفهان تصحیح شده است. با این حال دانسته نیست که چرا نام ناظر، بعنوان یکی از مصحّحان بر روی جلد درج شده است. از سویی اگر ایشان علاوه بر نظارت، در تصحیح نیز دخیل بوده اند، این پرسش بر جای می ماند که چگونه این همه نادرستی در متن از چشم ایشان به دور مانده است؟ نکته دیگر آنکه رساله آتشک یک متن کهن پزشکی است که باید توسّط پژوهشگران تاریخ علم بررسی شود و دانسته نیست که چرا استادان و دانشجویان رشته تاریخ به تصحیح آن پرداخته اند؟ اگر صرفاً هر چیزی را که تاریخی از آن گذشته بعنوان یک مطلب تاریخی بپذیریم، آنگاه می توان رشته هایی چون باستان شناسی یا تاریخ علم و تاریخ ادیان و… را منحل کرد و تحقیقات مرتبط با این رشته ها را به گروه های تاریخ دانشگاه ها سپرد.

از این کتاب ۱۰۴ صفحه ای، چهار صفحه به مقدّمه آقای دکتر کثیری اختصاص یافته که به مطالبی درباره مؤلف و آثارش بویژه رساله آتشک پرداخته شده است. جز این، ۱۰۰ صفحه باقی مانده کتاب به متن اثر اختصاص یافته است. از این ۱۰۰ صفحه، نیمی از آن به چاپ عکسی یکی از نسخه های اثر و نیمی دیگر به چاپ حروفی آن اختصاص یافته است. برای این کار، در یک صفحه تصویر نسخه و در روبروی آن متن حروفچینی شده همان صفحه از نسخه چاپ شده است. به عبارتی، تصویر نسخه همراه با صورت حروفی آن در برابر یکدیگر آورده شده است. بنابراین، متن حروفچینی شده در حدود پنجاه صفحه را در بر می گیرد؛ با این توضیح که برای برابری صفحات نسخه با متن حروفچینی شده، ناگزیر شده اند تا اندازه فونت و فاصله سطرها را بزرگ تر از اندازه متعارف برگزینند. اگر اندازه حروف و فاصله سطور به حد متعارف می بود، گمان می رود که صفحات این متن در حدود ۴۰ صفحه چاپی در قطع وزیری می شد.

اینکه برای چاپ یک رساله چهل صفحه ای، دو دانشجوی کارشناسی ارشد زیر نظر یک دکتر به کار پرداخته اند، قاعدتاً باید نشانگر دشواری بی اندازه چنین متنی باشد؛ بویژه که به گواهی صفحه عنوان: «این اثر تحت قالب یک طرح پژوهشی با حمایت های مالی و معنوی قطب مطالعات فرهنگ و تمدن شیعه در عصر صفوی به چاپ رسیده است» و خب باید حتماً طرحی از قبیل فیل هوا کردن بوده باشد که نیاز به چنین پشتیبانی هایی داشته است. پس اندکی نیز درباره متن تصحیحی گفتگو می کنیم تا در یک نگاه گذرا ببینیم چه اندازه برای این اثر زحمت کشیده شده است.
چنانکه گفتیم در مقدمه کوتاه کتاب، به اختصار درباره نویسنده و آثار او گفتگو شده است. یکی از نخستین پرسش هایی که در رویارویی با هر متن تصحیحی برای خواننده پیش می آید، نسخه یا نسخه های مورد استفاده در یک چاپ است که متأسّفانه در مقدّمه کتاب، حتی اشاره نشده که نسخه مورد استفاده مصححان که اتفاقاً چاپ عکسی آن را هم منتشر کرده اند متعلق به کدام کتابخانه است و شماره و مشخصاتش چیست. بنابراین برای آنها که احیاناً می خواهند از کتاب استفاده کنند، یادآور می شویم که دستنویس مورد استفاده کوشندگان، نسخه ۶۳۰۷ کتابخانه مجلس مورخ ۹۸۴ ق است که بر دست علی رضا بن حسن بن مسعود طبیب کتابت شده است. این شخص گویا برادرزاده نویسنده بوده و نسخه ای که کتابت کرده، تاکنون کهن ترین نسخه شناخته شده از اثر به شمار می آید. از این دیدگاه، البته مصحّحان نسخه خوبی را برگزیده اند امّا این نسخه نیز دارای اغلاطی است که کاربرد یک یا چند نسخه دیگر برای تصحیح متن را ضروری می سازد. متأسفانه مصححان گویا نیازی ندیده اند که از نسخه دیگری استفاده کنند و لذا در برخی صفحات، با آوردن کلمه «ناخوانا» یا قرار دادن چند نقطه در متن به خواننده نشان داده اند که نتوانسته اند کلمه یا ترکیبی را بخوانند و اگر کسی می خواهد شکل درست را دریابد، چشمش کور برود نسخه های متن را به دست بیاورد. این دیگر کاری نبوده که بر عهده مصححان باشد.

احیاناً اگر خواننده ای آنقدر سمج باشد که بخواهد چنین کاری کند برای آگاهی وی اشاره می کنیم که در فهرستواره دستنوشت های ایران (ج ۱، ص ۵) مشخّصات ۲۲ نسخه از رساله آتشک ثبت شده که اصل یا تصویری از آن ها در ایران نگهداری می شود و تعداد آن ها با احتساب نسخه های بیرون از ایران باید بیش از این ها باشد.

متن اثر همانند یک نسخه حروفچینی شده است، یعنی همه مطالب بدون پاراگراف بندی و کاربرد نشانه های ویرایشی در پی یکدیگر آورده شده و حتّی عناوین و سرفصل های رساله نیز از متن، متمایز نشده است و یا لااقل برای نشان دادن پایان یک فصل و آغاز فصل بعدی از قرار دادن یک نقطه در میانه آن ها دریغ شده است.

در این وضعیّت، می توان گمان برد که کوشندگان قصد داشته اند تا شیوه رونویسی کردن اولیه از روی یک نسخه را به خوانندگان آموزش دهند. پس باید لااقل انتظار داشت که نسخه را درست رونویسی کرده باشند. نمونه این دقّت در کار را مثلاً می توان در نخستین صفحه متن (ص ۹ با احتساب مقدمه) دید. متن چنین آغاز می شود: «الحمدالله المحمود فی کلّ فعاله …» که باید «الحمد لله» می آمد. یا در سطر یازدهم همان صفحه آمده: «… ذکر اطبا بر فرض که تألیف داشته باشند …» که در اصل نسخه چنین است «… ذکر اطبا بر فرض که مرتبه تألیف داشته باشند …» که همین هم درست است و نویسنده می خواهد بگوید که اگر نویسنده ای دارای شایستگی یا توانایی (مرتبه) تألیف بود الخ.

برای نمونه دیگری از دقت نظرهای مصححان، عبارت زیر را از صفحه سوم متن در زیر نقل می کنیم و آنجا که مصححان اشتباه کرده اند، شکل درست کلمات و تعبیرات را که در نسخه درست ضبط شده در میانه کروشه می آوریم:
«بباید دانست که این مرض را اقسام مبتلینه «ص: متباینه» هست چنانچه منفذر «ص: متعذّر» است که آن را در حدی واحد ارتباط دهند امّا به حسب الامکان در تعریف او کلامی که موافق قواعد کلی این قسمت «ص: فنّ است» بیاوریم … گفته اند که فضلات طمشی «ص: طمثی» که با خون و رطوبات بدنی آمیخته و مختلط است در وقتی که مغمور رطوبات صالحه است طبیف «ص: طبیعت» را از آن اذیتی و خوفی نیست …».

کلمه «طمث» (ریمناکی) که در عبارت بالا نادرست ضبط شده، در سطر نهم همین صفحه و همچنین سطر اول صفحه بعد از آن، باز بصورت «طمش» ضبط شده درحالی که در نسخه همه جا درست است. جالب توجه اینجاست که مصححان، برخی از کلماتی را که شکل نادرست آن ها را در متن آورده اند، در پاورقی معنی هم کرده اند. مثلاً در معنی کلمه «مبتلینه» ؟؟ که در بالا دیدیم، آورده اند: «گرفتار درد، بلا و محنت». که باید برای فرهنگ نویسانی که چنین کلمه ای را تاکنون در جای دیگری ندیده اند قابل توجّه باشد و از دو دانشجوی تاریخ دانشگاه اصفهان و استادشان لغتنویسی را بیاموزند.

در اینجا یک نکته را یادآور می شویم و آن اینکه نقد نوشتن برای کاری چون متن رساله آتشک بسیار آسان است. نیازی نیست که نویسنده چندین نسخه از متن را به دست بیاورد تا بتواند نادرستی های این چاپ را دریابد. اگر همان صفحه نسخه را که چاپ شده با متن حروفچینی شده روبرویش مقابله کنیم، بی هیچ زحمتی بسیاری از نادرستی ها دانسته می شود و شمار آن ها هم اندک نیست. اگر این نادرستی ها را با عبارات هوچی گرانه همراه کنیم، می توان برای مجلات نقد و جشنواره هایی که به آن گونه نقدها جایزه می دهند نقدی پرمایه فراهم ساخت. چون ما از چاپ کردن غلطنامه برای چنین آثاری پرهیز داریم، از یادکرد دیگر موارد صرفنظر می کنیم.

مرکز پژوهشی میراث مکتوب

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612