ميراث مكتوب: سي و يكمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان «انديشه و اخلاق در اسلام براساس روضه الانوار عباسي» روزدوشنبه 27تيرماه 84 در اين مركز برگزار شد.
در ابتداي اين نشست كه با حضور دكتر منصور صفت گل، حجت الاسلام و المسلمين رسول جعفريان، دكتر اسماعيل چنگيزي اردهايي و دكتر بهرام اخوان كاظمي برپا شد ،دكتر ايراني گفت:اخلاق و انديشه سياسي در اسلام هميشه از اهميت ويژه اي برخودار بوده و اگر شرايط فرهنگي و اجتماعي در جوامع بازتر باشد، شرايط انديشيدن و تفكر نيز بيشتر خواهد شد و جامعه نيز متاثر از اين انديشه ها، رشد و پويايي خواهد داشت.
پس از سخنراني دكتر ايراني، دكتر اسماعيل چنگيزي اردهايي، مصحح كتاب روضه الانوار عباسي به سخنراني پرداخت. وي، مختصري از انگيزه خود را در تصحيح اين كتاب بيان داشت و گفت: كتاب هايي كه در زمينه تعليم ملكداري و آموزش اخلاق سياسي تأليف گرديده، اكثراً توسط اهل سنت نوشته شده و محقق سبزواري با تأليف كتاب روضه الانوار عباسي اين نقيصه را در حوزه فرهنگي و انديشگي شيعه، جبران كرده است. تبيين انديشه هاي سياسي محقق سبزواري و نظرات او درباره كاركرد دولت و حكومت، به عوان يك فقيه شيعي، بسيار مهم است.
سخنران بعدي، دكتر بهرام اخوان كاظمي (استاد علوم سياسي دانشگاه شيراز)بود. وي گفت: در حوزه انديشه هاي سياسي اسلامي، با مشكلات چندي مواجه هستيم كه از آن جمله ،قلت تحقيقات جدي در اين باره، حب و بُغض هاي فرقه اي، ضعف و ابهام در تقسيم بندي نحله هاي فكري و … محقق سبزواري با تأليف روضه الانوار عباسي در رفع اين مشكلات و كاستيها كمك كرده است.
دكتر منصور صفت گل نيز كلياتي را درباره سنت اندرزنامه نويسي در حوزه انديشه هاي سياسي اسلامي ابراز داشتو افزود: اندرزنامه ها عموماً در تبيين مطالب از يك قالب عمومي و ساختار معين برخوردارند و با چرخش هاي اعتقادي در جامعه، محتواي آنها و ديدگاه مؤلفان آنها تغيير مي كند. بايد بررسي كرد كه آيا روضه الانوار عباسي واقعاً حاوي مطالب بديع و خلاق درباره فلسفه سياسي هست كه منعكس كننده ويژگي هاي اندرزنامه نويسي دوره صفوي باشد يا نه؟
حجت الاسلام و المسلمين رسول جعفريان هم ابتدا از تأثير نحله هاي فكري گذشته بر نظرات و انديشه هاي محقق سبزواري سخن گفت و اظهار داشت : روضه الانوار عباسي، تلفيقي است از افكار و نظرات گذشتگان در حوزه تفكرات حكومتي و سياسي. محقق سبزواري، مُدافع مشروعيت عرفي سلطان است، نه مشروعيت شرعي.
سي و يكمين نشست از سلسله نشست هاي مركز پژوهشي ميراث مكتوب، مانند نشست هاي گذشته، با پرسش هاي شركت كنندگان جلسه و پاسخ هاي سخنرانان، ادامه يافت.
دكتر جعفريان گفت: نفس اينكه حكيم را مقدم بر مجتهد مي دانند، اين نشان مي دهد كه بيش از آنكه ذهن محقق سبزواري متمركز بر مفهوم مجتهد بگردد، روي مفهوم حكيم مي گردد و اين تقدم، مهم است و ثانياً اين بحث را در جايي مطرح مي كند كه در حال گفتن اين مسئله است كه پادشاه بايد علما را به خود نزديك كند و نزديك شدن علما به پادشاه را براساس چنين رتبه اي مي داند.
آقاي چنگيزي هم افزود: در تقسيم بندي هايي كه شده، خود غزالي هم سياست اصلي را سياست انبياء مي داند، ولي باز در تقسيم بندي او سلطان نقش محوري دارد و اشاره اي كه دارد بيشتر به پادشاه آرماني افلاطون است ،ولي در حوزه واقعيات ، عصمت و عدالت را براي سلطان لحاظ نمي كند و اين دال بر اين است كه امام شيعي هم به عنوان شاه موجود مد نظرش نبوده.
دكتر صفت گل هم چنين گفت: در يادداشتي اشاره كرده اند كه كتاب روضه الانوار نسخه ديگري هم دارد كه در قم چاپ شده و مقايسه اين دو جالب است. در مقايسه اي كه من كردم ،تفاوت هاي جالبي را ديدم كه جاي مطرح شدن آن نيست. در آن مقدماتي كه محقق سبزواري نوشته اند، در قسمت آخر كه فهرست را معرفي مي كنند مثلاً مي گويند باب فلان درباره فلان و فلان است. در كتاب چاپ دكتر چنگيزي آمده:« مواسم جاسوسان و خبرگيران». در آن چاپ، البته توضيح نداده اند كه مراسم يعني چه؟ آقاي چنگيزي مواسم خوانده ام و توضيح داده اند كه اين مواسم، ماليات اضافي بوده كه گرفته مي شده. من به نظرم نمي آيد مواسمي داشته باشيم، به خصوص كه در اصطلاحات مالي دوره صفوي، چيزي به اسم مواسم نداريم. مرسوم و مرسومات داريم كه البته ماليات نيستند و پرداختني اند و از طرف ديوان پرداخته مي شده.
دكتر چنگيزي هم توضيح داد: من زماني كه ذكر كردم كه محقق سبزواري از دولت رقيب و محيط سياسي و اجتماعي اش تمجيد كرده، قصد انتقاد نداشته ام، بلكه خواسته ام بگويم محقق سبزواري آنقدر شجاعت داشته كه حتي در كتاب خودش در حالي كه شيخ الاسلام شهر است و با حكومت پيوند دارد، وقتي مي خواهد مطلبي را جا بيندازد ،به راحتي مي آيد و از دولت عثماني ياد مي كند.
دكتر ساكت هم معتقد است :خود اين هنجارشكني در نامگذاري قابل تأمل است. اصولاً اندرزنامه-نويسي از ديد سياسي را ما از سنت فلسفه يونان داريم. در مورد فارابي هم كه آقاي دكتر اخوان اشاره كردند تقريباً شاهكاري كه كرد انديشه سياسي غرب راو يونان را، در قالب انديشه اسلامي شرقي آورد.
آقاي جعفريان نيز مي گويد: ولي در نظريه سياسي، اين كاملاً مشهود است كه مشروعيت عرفي غير از مشروعيت شرعي است و محقق سبزواري هم در اين كتاب كاملاً بحث عرفي مي كند و كاري به شرع ندارد. يكي از استدلالات شگفت فقهي كه در آثار او مي بينيد با همان سبك و سياقي كه در كشف-الاسلام يا جداهرو علامه دارد، در اينجا نمي بينيد. او از ته دل ،موافق شرعي حكومت پادشاه نيست.
دكتر چنگيزي در اين باره گفت:خيلي از علماي شيعي در زمان سلطان جائر، همكاري با سلطان حكومت-ها را اينگونه توجيه مي كردند كه امام عصر و امام زمان رهبري و امامت را دارند و اين ها با نيت اطاعت از امام عصر و براي اينكه امور مردم زمين نماند، اقدام مي كردند.
دكتر صفت گل هم بر اين باور است كه در دوره صفويه براي علماء ما، سلطان جوري وجود نداشت. دو حيطه وجود داشت. يك حيطه واقعيت اجتماعي و سياسي كه عبارت بود از حضور يك نظام سلطنتي و يك پادشاه و يك حيطه نظري كه پشتوانه قوي و قدرتمندي داشت و برمي گشت به نظريه امامت. براي همه علما در حيطه تئوري و نظريه- يعني آنجا كه به اعتقادات از منظر تئوري مربوط مي شد- يك اصل بدون خدشه وجود داشت، به نام وجوب حكومت امام و سپس استمرار آن از طريق نيابت. اين را نمي توان نديده گرفت، اما در عمل اجتماعي و سياسي چنين چيزي تحقق نمي يافت و به اين دليل، دست بر قضا خود سبزواري هم در روضه الانوار خيلي به دقت مي گويد و حتي از تعبير امم عصر استفاده مي كند.