میراث مکتوب – برای نوشتن تاریخ فلسفه اسلامی نخست باید گزارش قدم به قدم آن را نوشت، بهویژه دورههایی که غریب و مغفول مانده است.
حوزه شیراز بدون شک، یکی از حوزههای تأثیرگذار در تاریخ فلسفه اسلامی بوده است؛ پس از فعالیتهای فلسفی خواجه طوسی و شاگردانش و پیش از مکتب اصفهان.
مکتب شیراز دورهای است مابین مکتب مراغه و مکتب اصفهان، مکتب مراغه دوره شرح و بسط است، چه برای فلسفه مشاء و چه برای فلسفه اشراق و مکتب اصفهان دوره تأسیس و طرح نو درانداختن است؛ مباحث فلسفی در عرصههای کلامی جا میافتد و راه برای طرح اندیشههای نو باز میشود ولی این به منزله کلامی شمردن مکتب شیراز نیست.
مکتب شیراز تنها در مقابله مدرسه دوانی و مدرسه دشتکیها منحصر نیست بلکه جریانی است که از بیضاوی شروع میشود و با قاضی عضدالدین ایجی ادامه مییابد و با میرسید شریف گرگانی تثبیت میشود و با سید صدر و دوانی اوج میگیرد و تا فخر سماک استرآبادی همچنان به حیات خود ادامه میدهد. اینکه از این حوزه میتوان بهعنوان مکتب شیراز سخن گفت، از آن روست که کل این دوره بازگوکننده جریان واحد و برخوردار از اوصاف مشترک است.
مکتب شیراز را برخی مترادف سید سند شمردهاند و برخی دیگر که شاید جامعتر دیدهان، بدان دورانِ مهیا و آمادگی لقب دادهاند. برخی تمامی فعالیتهای فیلسوفان آن را در سایه فلسفه صدرایی ملاحظه کردهاند؛ برخی آن را کلامی و نه فلسفی دانستهاند و دوره فترتش نامگذاری کردند؛ برخی آن را کلامی و فلسفی دانستهاند و دوره فترتش نامگذاری کردند و با وجود این، هیچ یک بدان، آنچنان که بوده نپرداختهاند. اگر مکتب شیراز عبارت از أخرای مدرسه دشتکیها باشد، تلاشهای سید شریف که بسترسازی کرده، حزه ملاجلال دوانی که همزمان و مقابل آن بوده، کوششهای جمالالدین محمود که این دو مقابل را به هم پیوند داده، نادیده گرفته میشود؛ و اگر دوران آمادگی محسوب گرددمتضمن این است که هیچ نظریه مستقل و اصیلی پرداخته نشده و صرفاً مباحثاتی صورت گرفتهباشد و با اینکه فلاسفه صدرالمتألهین خود نتیجه اجتنابناپذیر تدقیقات و تعمیقات مکتب شیراز و مکتب جدید مؤسسین مکتب اصفهان است، منصفانه نیست تلاش دوقرن و نیمیِ حکما و متکلمین که فضل تقدم با ایشان بوده هیچ شمرده شود و به صرف اینکه کتابی که آن بحثها حول محورش بوده، کتابی در علم کلام است نمیتوان مباحث بیشمار اولیه را که عمدتاً فلسفی بوده، کلامی محسوب کرد و آن را دوره فترت اسلامی نامید…
حوزه شیراز بدون شک، یکی از حوزههای تأثیرگذار در تاریخ فلسفه اسلامی بوده است؛ پس از فعالیتهای فلسفی خواجه طوسی و شاگردانش و پیش از مکتب اصفهان.
مکتب شیراز دورهای است مابین مکتب مراغه و مکتب اصفهان، مکتب مراغه دوره شرح و بسط است، چه برای فلسفه مشاء و چه برای فلسفه اشراق و مکتب اصفهان دوره تأسیس و طرح نو درانداختن است؛ مباحث فلسفی در عرصههای کلامی جا میافتد و راه برای طرح اندیشههای نو باز میشود ولی این به منزله کلامی شمردن مکتب شیراز نیست.
مکتب شیراز تنها در مقابله مدرسه دوانی و مدرسه دشتکیها منحصر نیست بلکه جریانی است که از بیضاوی شروع میشود و با قاضی عضدالدین ایجی ادامه مییابد و با میرسید شریف گرگانی تثبیت میشود و با سید صدر و دوانی اوج میگیرد و تا فخر سماک استرآبادی همچنان به حیات خود ادامه میدهد. اینکه از این حوزه میتوان بهعنوان مکتب شیراز سخن گفت، از آن روست که کل این دوره بازگوکننده جریان واحد و برخوردار از اوصاف مشترک است.
مکتب شیراز را برخی مترادف سید سند شمردهاند و برخی دیگر که شاید جامعتر دیدهان، بدان دورانِ مهیا و آمادگی لقب دادهاند. برخی تمامی فعالیتهای فیلسوفان آن را در سایه فلسفه صدرایی ملاحظه کردهاند؛ برخی آن را کلامی و نه فلسفی دانستهاند و دوره فترتش نامگذاری کردند؛ برخی آن را کلامی و فلسفی دانستهاند و دوره فترتش نامگذاری کردند و با وجود این، هیچ یک بدان، آنچنان که بوده نپرداختهاند. اگر مکتب شیراز عبارت از أخرای مدرسه دشتکیها باشد، تلاشهای سید شریف که بسترسازی کرده، حزه ملاجلال دوانی که همزمان و مقابل آن بوده، کوششهای جمالالدین محمود که این دو مقابل را به هم پیوند داده، نادیده گرفته میشود؛ و اگر دوران آمادگی محسوب گرددمتضمن این است که هیچ نظریه مستقل و اصیلی پرداخته نشده و صرفاً مباحثاتی صورت گرفتهباشد و با اینکه فلاسفه صدرالمتألهین خود نتیجه اجتنابناپذیر تدقیقات و تعمیقات مکتب شیراز و مکتب جدید مؤسسین مکتب اصفهان است، منصفانه نیست تلاش دوقرن و نیمیِ حکما و متکلمین که فضل تقدم با ایشان بوده هیچ شمرده شود و به صرف اینکه کتابی که آن بحثها حول محورش بوده، کتابی در علم کلام است نمیتوان مباحث بیشمار اولیه را که عمدتاً فلسفی بوده، کلامی محسوب کرد و آن را دوره فترت اسلامی نامید…
کتاب در ده فصل زیر نگاشته شده است-
فصل اول- پیشینه حوزه فلسفی شیراز؛ بیضاوی و ایجی
فصل دوم- میرسید شرفالدین جرجانی
فصل سوم- صدرالدین دشتکی
فصل جهارم- جلالالدین دوانی
فصل پنجم- داستان مناظرات دشتکی و دوانی
فصل ششم- غیاثالدین منصور دشتکی
فصل هفتم- شمسالدیم محمد خفری
فصل هشتم- جلالالدین محمود شیرازی
فصل نهم- ملاحبیبالله باغنوی
فصل دهم- محقق فخری
فهرست ماخذ مکتب فلسفی شیراز
«مکتب فلسفی شیراز» نگاشته سید محمدعلی مدرس مطلق، به سفارش دانشگاه پیام نور استان اصفهان توسط مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در اسفند ماه سال ۱۳۹۱ به چاپ رسیده است.