میراث مکتوب- نخستین نشست از سلسله نشستهای مشترک انجمن ایرانشناسی و مؤسسۀ مطالعات ایران و اوراسیا، با عنوان «پیوندهای فرهنگی و تمدنی ایران و اوراسیا» در نیمۀ دوم مهرماه در محل مؤسسۀ ایراس برگزار شد.
هدف از برگزاری این نشست، بررسی ریشهها و پیوندهای کهن فرهنگی در راستای دستیابی به راهکارهای علمی برای گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی و برقراری صلح پایدار با کشورهای حوزۀ اوراسیا عنوان شد. کشورهای حوزۀ اوراسیا عبارتند از ایران، روسیه، جمهوریهای آسیای مرکزی، قفقاز، جوامع شرق اروپا و…
چرا اوراسیا؟
نخستین نشست از سلسله نشستهای پیوندهای فرهنگی ایران و اوراسیا به «ایرانشناسی» اختصاص داشت. دکتر مهدی سنایی، دبیر نشست دربارۀ واژۀ «اوراسیا» میگوید: «تعابیر مختلفی از حوزۀ فرهنگی ایران یا حوزۀ تمدنی ایران وجود دارد، ولی یک عنوان شناختهشده در دنیا که بیشتر مورد توجه است اوراسیاست. این عنوان شاید به این دلیل مقبول واقع شده که اوراسیا مثل خاورمیانه، یک مفهوم است و نمیتوان برای آن مرزبندی جغرافیایی تعیین کرد. اوراسیا منطقهای است در حوزۀ شمالی ایران که گاهی تا شمالشرقی و شمالغربی گسترش پیدا میکند. روسیه، تعریف ویژهای از اوراسیا دارد، چین هم تعریف خودش را دارد، اما چیزی که بهطور قطع میتوانیم بر آن تأکید کنیم این است که در هر تعریف با هر دایرۀ جغرافیایی از اوراسیا، پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی بین ایران و این منطقه وجود دارد؛ چون هم آثار معنوی ایرانی بسیاری در این منطقه یافت میشود و هم آثار فیزیکی و مادی از نوع مسجد، سرکنسولگری، تجارتخانه و مانند آن که شمارشان بسیار است و بررسی دقیق آن به پژوهش گسترده نیاز دارد.
این حوزه از روسیه گرفته تا هند، پاکستان، چین و همینطور ترکیه، از جمله جاهایی هستند که ایرانشناسی در آن فعال است.»
مودت و دوستی ایران و روسیه
مهندس محمد بهشتی، عضو شورای عالی میراثفرهنگی و گردشگری، دربارۀ مناسبات فرهنگی ایران و روسیه میگوید: «در دهۀ ۹۰، برای مذاکره با موزۀ آرمیثاژ به روسیه رفتم. همین که به روسیه رسیدیم، دوستان ایرانی مرا برای سخنرانی به محل برگزاری «همایش مناسبات ایران و روسیه» بردند که هیچ اطلاعی از آن نداشتم. با اوقات تلخی گفتم اگر میخواهید دربارۀ روابط ایران و روسیه صحبت کنید، بهتر است از پانصد سال به پیش سخن بگویید، چون در آن زمان روابطمان صمیمانه بود. آن زمان، نهتنها با هم دعوا و جنگ و زد و خورد نداشتیم، بلکه در زمینههای گوناگون فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی، داد و ستد و بدهبستان داشتیم، اما در پانصد سال گذشته، جز تلخی در کاممان، چیز دیگری نمیتوانیم پیدا کنیم. برای بازۀ زمانی پانصد سال گذشته، باید با ذرهبین به دنبال چیزهایی بگردیم که دلالت بر مودت و دوستی، مهربانی و صلح باشد که بعید است بتوانیم چیزی پیدا کنیم. در همان برنامه، دو ایرانشناس جوان روس نزد من آمدند و گفتند ما سندی داریم که موضوع آن پیماننامهای است میان طوایف روس برای تشکیل یک اتحادیه. رؤسای قبایل در این پیماننامه، نام شاهنامهای دارند. این سند تاریخی مربوط به هزار سال پیش است. خیلی جالب بود و این، دلیلی تاریخی بر روابط صمیمانه میان ایران و قبایل روس بود.»
وی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: «تا دورۀ تیموری، طی حفاریهایی که در روسیه انجام میشد، فقط سکههای اسلامی کشف میکردند؛ یعنی تا آن دوران، روسیه تنها با ایران در ارتباط بوده یا دستکم بیشترین روابط اقتصادی را با ایران داشته است. یکی از قدیمیترین آثاری هم که میتوان به آن اشاره کرد فرش پازیریک است که طی کاوشهای باستانشناسی در سیبری پیدا شده است.
تا دورۀ تیموری بیشتر مردم روسیه به جز مسکو که تازه یکجانشین شده بود، همه کوچرو و عشایر بودند و مدنیت در میانشان سابقۀ بسیار کمی داشت. به عبارتی میتوان گفت روسیه از جمله جوانترین جوامعی است که مدنیت در آن رشد میکند، اما هنوز از پس خوی عشایری خود برنیامده است. از این رو در طول تاریخ، رفتارهایی از روسیه سر میزند که بسیار خشن است. بررسی تاریخ روسیه نشان میدهد برای استقرار هر یک از حکومتهایی که در روسیه برپا شده، کشتارهای بسیاری انجام گرفته است. با بررسی نقش روسیه در دوران جنگ جهانی دوم، خواهیم دید با آن که آلمان نازی با کشورها و مردمان دیگر هم جنگید، ولی بیشترین کشتهها را روسیه داده است. این نشان میدهد چقدر جان در آنجا ارزان است!
ما به عنوان ایرانی باید نسبت خودمان را با کشورهای پیرامونمان به ویژه با روسیه درک کنیم، یعنی باید به این همسایه نگاه تاریخی هم بیندازیم، اما متأسفانه در سیاستگذاریها، مناسبات اقتصادی و مناسبات دیگر، نگاه تاریخی نداریم.
تا زمانی که نگاه درستی نداشته باشیم، مناسبات امروزمان حل و فصل نخواهد شد، بلکه ندانسته و ناخواسته رفتارهایی از ما سر میزند که هزینههایش را نسلهای آینده باید بپردازند.
ما با روسیه، پیوند تاریخی- فرهنگی بیشتری داریم تا روسیه با اروپا. این شگفتآور نیست که اروپاییها روسیه را نمیپذیرند؟ جنگ اوکراین هم همین حکایت را دارد. اروپاییها، روسها را به عنوان عضوی از افراد خانواده قبول ندارند. با تجدید نظر در نگاهمان، شاید ظرفیتهایی پیدا شود تا کمکی به روسیه هم باشد.»
ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی
دکتر محمود دهقی، رئیس انجمن ایرانشناسی، دربارۀ مشترکات ایران و اوراسیا میگوید: «اگر بخواهیم با سرزمینهای دیگر ارتباطی پیدا کنیم، این پیوندها را در کجا باید جستجو کرد؟ به نظر میرسد آن را باید در مشترکات فرهنگی یافت.
یکی از این مشترکات، تاریخ ماست. ما یک سابقۀ کهن تاریخی با کشورهای منطقۀ اوراسیا داریم. تاریخ مشترک با این سرزمینها، سرمایهای است که خیلی از کشورها ندارند. آنها نمیتوانند بنشینند و به زور چنین چیزی را برای خود بسازند؛ هرچند امروزه برخی کشورها در حال انجام کارهایی در این باره هستند. تاریخ مشترک میتواند دستاورد و بهانهای باشد برای برطرف کردن سوءظنها.
از دیگر عناصر پیوند فرهنگی، زبان، فرهنگ و سنت مشترک است. ایرانشناسی ـ چه به عنوان مفهوم علمی و چه به عنوان نهاد مدنی در قالب یک انجمن ـ مشارکتها را برجسته و از دامن زدن به عواملی که باعث ایجاد تفرقه و سوءتفاهم میشود، پرهیز میکند. ما به دنبال صلح، آشتی و زندگی هستیم.»
فقدان ایرانشناسی
ایرانشناسی باید از خانواده آموزش داده شود، سپس تا مدرسه و دانشگاه گسترش یابد. مهندس بهشتی میگوید: «تنوع فرهنگی در کشور ما یک ارزش و ثروت محسوب میشود.
در مقابل آن، وحدت فرهنگی هم داریم. این دو معارض هم نیستند. این برداشت که تنوع فرهنگی موجود در ایران، با وحدت فرهنگی در سطح کلان همخوانی ندارد، نگرشی غیرعلمی است. پس این سوءتفاهمها باید کنار گذاشته شود.»
وی در ادامه میافزاید: اگر میخواهیم راهسازی بدون نقص، کشاورزی خوب و بهداشتی عالی داشته باشیم، باید ایرانشناس باشیم. اگر میخواهیم مناسبات دیپلماتیک ما با کشورهای همسایه درست و امنیت کشورمان بالا باشد، باید ایرانشناس باشیم. ایرانشناسی لازمۀ هر کاری است؛ از ساختن راه گرفته تا کشاورزی و داشتن روابط حسنه با کشورهای همسایه.
متأسفانه ما سرزمین و فرهنگمان را نمیشناسیم؛ در صورتی که این لازمۀ زندگی امروز است. برای آن که ۸۰ درصد راههای کشور، منطبق بر مسیرهای تاریخی است و تنها ۲۰ درصد از راهها پیشینۀ تاریخی ندارند. آیا خندهدار نیست که راه تازۀ تهران ـ کاشان، بیست کیلومتر طولانیتر از راه تاریخی آن است؟ یکی از دلایل مهم این اشتباه آن است که راهسازان ما اصلا خبر ندارند که ایران کجاست و ضرورتی نمیبینند تا آن را بشناسند. بخش بزرگی از گرفتاریهای ما از فقدان ایرانشناسی است.
قدیمیترین اثر مربوط به فردوسی در ژاپن دو بیت شعر است که به خط خوش نوشته شده است. دو تاجر ایرانی به جای آنکه یک طاقه پارچۀ زربفت به یادگار بدهند، به دوستان خود که دو راهب بودند دو بیت شعر هدیه میدهند. اکنون تجار ایرانی، جز تکمصراع «توانا بود هر که دانا بود» چند بیت شعر دیگر را از بر میدانند؟ شاید چیزی نمیدانند!
بازرگانان ایرانی در گذشته، حکیم بودند و به هرجا که میرفتند آثاری از تمدن ایرانی را در آنجا به یادگار میگذاشتند. این ایرانیان بودند که در دورۀ اشکانی، آیین بودایی را ابتدا به چین و پس از آن به کره و ژاپن بردند. در دورۀ اسلامی هم این بازرگانان ایرانی بودند که اسلام را به سرزمین چین بردند.
منبع: روزنامه اطلاعات