میراث مکتوب- مولانا جلالالدین بلخی در تاریخ ادبیات فارسی در کنار اعتراف در مقام عارف صاحبنظر و صوفی صاحب مشرب، به حیث شاعر خیالپرداز و سخنور ممتاز شناخته شده است که در ادامه شعرای عرفانگرایی چون سنایی و عطار نه تنها برای نبوغ شعر عرفانی، بلکه در رونق ادب فارسی مقام ویژهای دریافته و به قول خودش آتشی در بیشه اندیشههای مریدان کلام موزون افروخته است. حتی به روزگار خویش این ارادت و ادامتش را از جاده پیشینیان به گونه ذیل جلوه ریخته:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار میرویم
بحث شناخت هنر نگارندگی و پرتو ارزشهای بدیع در آثار مولانا در پژوهشهای زیادی از دانشمندان شرق و غرب جایگاه جداگانهای یافته است و اینجا از تألیفات محققانی چون رینلد نیکلسون، آن ماری شیمل، برتلس، عبدالحسین زرینکوب، بدیعالزمان فروزانفر، سیروس شمیسا، شفیعی کدکنی و دیگران میتوان یادآور شد که هر یکی هنر مولانا را در آیینه پندار و تفکر خویش بازشناسی کردهاند.
مسلم است که بازتاب هنر شاعری مولانا جلوههای ویژهای دارد و یک بعد کشف آن در کاربندی عناصر جغرافیای تاریخی و فرهنگ تاجیکی در آثار شاعر تظاهر میکند که در محور بررسیهای مقالهای (که فشردهاش را در اینجا میآورم) قرار میگیرد. حتی حدس هم میتوان زد که این موضوع بیشتر از مرز مباحث دانشمندان مولوی پژوه تا جایی هم بیرون مانده یا کمتر به آن توجه ظاهر شده است. وابسته به این، در مقاله مسائل ذیل مطرح و به معرض پژوهش گذاشته میشود:
۱ـ کاربندی مفاهیم و مطالب مربوط به جغرافیای تاریخی فرارود در پیوند و مناطق مربوط به سرزمین قدیمه تاجیکان و بازتاب ارزشهای هنر شاعری در ضمن آنها. مسلم است که در آثار مولانا، خاصه در مثنوی معنوی به وجود تاریخی شهر و بلاد و اسکان و مواضع تاریخی اشارت میشود که به گذشته اقوام ایرانی، از جمله تاجیکان پیوند قوی دارند؛ مثلا در «قصه پادشاه و کنیزک» که اولین حکایت مثنوی است، در کنار ذکر سمرقند که شهر مشهوری نقل به شمار میرود، مواضع کوه غاتیفر و اسمای جغرافی دهبید و سرپول یاد شدهاند که هر دو هم به این شهر مرتبط هستند. مورد دیگر در کلیات شمس تبریزی از شهر خجند یاد میکند که از شهرهای فرارود بوده، زمان حمله مغول به کام عدم فرورفت و تیراز که در شعر فارسی بیشتر اشارت به شهر خجند میکند و امثال این. وابسته به آنچه گفته آمد چند سوالی پیش میآید که دریافت پاسخ به آنها اصل تحقیق و پژوهش یکی از موضوعات مقاله خواهد بود:
الف) علل اصلی توجه مولانا به شهر، اسکان، مکان و مواضع جغرافیای مذکور که از پهنای تاریخ مردمان ایران بیرون آمده به جغرافیای تاریخی تاجیکان ربط قوی دارند.
ب) رمز عرفانی کاربندی این مفاهیم.
پ) جلوههای هنر شاعری مولانا که در ضمن این مطالب نهفتهاند. خاصه آن مفاهیم که در ایجاد تلمیحات تاریخی هم نقش موثر گذاشته، جنبههای هنری آثار مولانا را تقویت بخشیدهاند.
۲- بحث دوم مقاله به پرتو عناصر فرهنگی تاجیکی در آثار مولانا و حفاظت واژه و ترکیب خواص اشعار او در گویش معاصر تاجیکی پیوند میگردد. در ضمن این موضوع بررسی تابشهای مختلف سنن فرهنگی، عناصر فرهنگی ملی در آینه میراث مولانا نیز قرار میگردد؛ از جمله کاربندی امثال و حکم تاجیکی، کاربرد واژه و تعابیری که از فرهنگ مردمی این منطقه سرچشمه میگیرند. برای تایید نظر خویش میتوان به استفاده مثل «با دم شیر بازی نکردن» اشارت نمود که در مثنوی به کار رفته و دیرگاهی است که در زبان شفاهی مردم تاجیک استفاده میشود. مولانا در ذکر داستان «ابراهیم ادهم و لب دریا» از دفتر دوم مثنوی فرموده:
با دم شیری تو بازی میکنی
بر ملایک ترکتازی میکنی
این ضربالمثل میان تاجیکان معروفیت بیشتر دارد و اما نکته جالب آن است که محمدعلی حقیقت سمنانی در کتاب «ضربالمثلهای منظوم فارسی» اصل ظهور آن را از مثنوی دانسته است. در تکیه بر این نظر، امکان دارد که خود مثنوی معنوی همچون سرچشمه تظاهر امثال و حکم فارسی بررسی شود که این هم جنبهای از بارگاه هنر شاعری خداوندگار مثنوی را آشکار میکند. در اصل مقاله شیوههای تظاهر ضربالمثل یادشده و امثال و حکم دیگر در مثنوی و آثار دیگر منظوم فارسی مورد بررسی قرار میگیرد. جنبه دیگر این پژوهش به کاربرد واژههایی مربوط است که امروز در گویش مردم تاجیک و زبان شفاهی به کار گرفته میشوند؛ برای نمونه از مثنوی کلمات و تراکیبی را چون شرحه شرحه، پالان، بیروزی، زله، داس و بیل، کرفس، دارو گیر، مرغزار، چراگاه، طومار، دهلیز، نرم نرمک، جفته، غار، وبال، غیش، کل، بغل، گذر (به معنی مفهم جغرافیایی) غلو، شوره، نغز، بتر، ملال و امثال اینکه تعداد آنها در آثار مولانا کثیر است، با ذکر ابیات شاهد میتوان آورد که در شیوه گفتار مردم تاجیک بازتاب خاصی دارند و حتی در گویش تاجیکی با همان معانی در مثنوی کاربست شده استفاده میشوند. در کنار این، مولانا ضمن کاربندی آنها از هنر سخنوری خود شاعرانه استفاده کرده که پژوهشی عمیق مسأله نیز جنبه فراوان ادبی پیدا میکند. این بخش از پژوهش از دیدگاههای ذیل جریان میگیرد:
۱- بررسی شیوهای کاربرد این نوع کلمات در آثار مولانا.
۲- تعیین هماهنگی معنایی کلمات در آثار مولانا و گویش معاصر تاجیکی و تابشهای معنوی آنها در مقایسه و مقابله با فرهنگنامههای پیشین و جدید.
۳- کارگاه هنری مولانا در جریان استفاده کلمات مذکور. در رهگذار بحث این موضوع، با استفاده از این کلمات در آثار مولانا این مفاهیم شاعرانه تحقیق میشود. نمونه این بخش عبارات شاعرانه در بیت زیر آشکار است که با استفاده از کلمه شوره تعبیر تخم نسل به شوره ریختن ساخته که کنایه از آن اجرای عمل بیهوده است:
چون که تخم نسل را بر شوره ریخت
او به خویش آمد، خیال از او گریخت
در کنار این، بازتاب عناصر سنتهای فرهنگ تاجیکی هم در مثنوی بسامدی زیاد دارند که در ضمن آنها تقویت هنر شاعری و جلوههای خاص ارزشهای ادبی آثار مولانا به مشاهده میرسند که تحقیق موضوع از اهمیت ویژه برخوردار است. سنن یادشده هم بیشتر در بطن قسمتی از ترکیبها و عبارات نهفتهاند که اینجا نیز بخش دیگر عبارات شاعرانه مطرح میشود؛مثلا وقتی مولانا واژههایی امثال بال، طومار، نان و نمک و مانند این را در اشعار خود استفاده میکند، ضرورت توضیح پدیدههای فرهنگی مردمی که در وجود آن کلمات و عبارتها جای دارند، پیش میآید. در قبال توجه به این انواع عبارات، بخشی از کنایات شعر مولانا تشریح مییابند که بر مبنای رویش مذکور تعبیر آفرینی تظاهر کردهاند.
۴- برای تألیف مقاله به جز از آثار مولانا بیش از ۳۰ سرچشمههای دست اول، کتب مرجع، فرهنگهای فارسی و آثار پژوهشی به کار گرفته میشود.
۵- بررسی عمیق موضوع تحقیق مقاله تدوین دو فرهنگنامه مربوط به اشعار مولانا را در پی خواهد داشت:
الف) فرهنگ مفاهیم عبارات و مصطلحات مستعمل گویش تاجیکی در شعر مولانا.
ب) فرهنگ ترکیب عبارات و کنایات اشعار مولانا.
نورعلی نورزاد
منبع: روزنامه اطلاعات