من با توجه به نظریۀ تاریخ گرایی جدید (New historicism) مقدمۀ گلستان را بازخوانی کرده ام که امیدوارم در آینده بتوانم منتشر کنم. تاریخ گرایی جدید معتقد به متنیت تاریخ و تاریخیت متون است، یعنی اولاً تاریخ هم مثل متون ادبی فقط یک روایت ندارد و ثانیاً متون ادبی با توجه به تاریخ معنی می دهد. از جمله بحث های متعدد من در آن رساله، یکی هم سکوت سعدی است که در مقدمۀ گلستان بدان اشاره کرده است:
«یک شب تأمل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می خوردم و سنگ سراچۀ دل به الماس آب دیده می سفتم و این بیت ها مناسب حال خود می گفتم:
هردم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی
عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غره هنوز
بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن از صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم:
زبان بریده به کنجی نشسته صم بُکم
به از کسی که زبانش نباشد اندر حُکم
می گوید چون عمری را تلف کردم و دیگر زمان چندانی ندارم دلگیر شدم و تصمیم گرفتم که معاشرت نکنم و سخن نگویم. دوبار لغت پریشان را آورده است که می تواند تعابیر مختلف داشته باشد که من فعلاً وارد این بحث نمی شوم و آن سخنان انتقادی و سیاسی و امثال آن می گیرم. سپس می گوید کسی که صم بکم در گوشه یی نشسته بهتر از کسی است که اختیار زبانش را ندارد.
متن كامل اين مقاله را با كليك بر روي گزينه دريافت فايل مطالعه كنيد.
يادآور مي شود مجموعه مقالات با قافلۀ شوق (ارج نامۀ استاد محمدعلی موحد) به اهتمام محمد طاهري خسروشاهي از سوي انتشارات ستوده به چاپ رسيده است.
اخبار مرتبط
…………………………………………………