میراث مکتوب- در تعریف سلیمالنفس نوشتهاند پاکنهاد، بیاذیت، بیآزار، نیکسرشت. یعنی آدمی که دیگران از دست و زبان او نرنجند، او را دوست بدارند و او هم ایشان را دوست بدارد یا دست کم با ایشان جنگ و جدل نکند. ترجمان همان شعر حافظ که آن را شرط آسایش دو گیتی خوانده: با دوستان مروت، با دشمنان مدارا. آدم سلیمالنفس به عقیده من کسی است که بد دیگران را نمیخواهد، صادق و روراست است، بیشیله پیله و خودمانی است، از کسی خورده بردهای ندارد، دلش پاک و بزرگ است. مهربان است.
چگونه میشود که آدمی چنین باشد، که با خود و با جهان آشتی کند و سر ستیز و جدال با خویشتن و عالم و آدم را نداشته باشد؟ لابد خیلی تمرین میخواهد، تربیت فراوان و سعی بلیغ میطلبد. آدم باید خیلی روی خودش کار کند. به چنین مرتبهای رسیدن احتمالاً مستلزم بیخواهشی و مناعت طبع و بزرگمنشی است. نیازمند اینکه آدمی از افقی ورای چارچوبهای تنگ به زندگی نگاه کند و صوفیمسلک و درویشمنش باشد. جیفه دنیا در نظرش بیارزش باشد و برای رسیدن به جاه و مقام و مال و منال، حرص نزند.
هیچ وقت افتخار آن را نداشتم که استاد محمد علی اسلامی ندوشن را از نزدیک ببینم، در حالی که در این چهل و چند سال زندگی، روشنفکران و نویسندگان و پژوهشگران و متفکران ایرانی زیادی را از نزدیک دیدهام و افتخار شاگردی و همنشینی با ایشان را داشتهام. با استاد اسلامی ندوشن به واسطه آثارش آشنا شدهام، کتابها و نوشتههایش را خواندهام و چیزهایی را که دیگران درباره او نوشتهاند و گفتهاند، خوانده و شنیدهام.
همین اندک آشنایی با واسطه کلمات خواندنی و شنیدنی اما سبب شده عجیب مهر او در دلم بنشیند. فکر میکنم اگر بخواهم به تعداد انگشتان یک دست، آدم سلیمالنفس از میان روشنفکران بزرگ ایرانی یاد کنم، قطعاً یکی از ایشان محمد علی اسلامی ندوشن است. چهره صمیمی و مهربان این استاد فقید چنان دلنشین است که آدم نمیتواند راجع به او ظن بد به دلش راه بدهد. مهمتر از آن اما قلم شیرین و شیوا و محکم و استوار اوست که بیشک یکی از نمونههای درخشان نثر فارسی در دوران معاصر است. این قدرت بیان قطعاً ناشی از همنشینی فرهنگی او با بزرگانی چون فردوسی و سعدی و حافظ و مولاناست.
اما نثر زیبا و بلیغ استاد اسلامی ندوشن، تنها علت ارادتم به او و حدسم بر سلامت نفس او نیست. مهم چیزهایی است که با آن قلم نگاشته. کافی است کتاب روزها را که خاطرات اوست، بخوانید. متوجه عرضم خواهید شد. در این کتاب استاد اسلامی ندوشن با صداقتی مثالزدنی درباره خودش و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالیاش توضیح میدهد. جلد اول این اثر که به راستی شاهکار است، به خوبی نشان میدهد که گل هویت او در کدام کوره پخته و او را به شخصیتی سلیمالنفس و دوستداشتنی بدل کرده. همچنین است داوریهای معتدل و بدون بغض و کینه او نسبت به دیگر نویسندگان و روشنفکران.
استاد اسلامی ندوشن در زندگی واقعی نیز نشان داد که اهل هیچ خط و ربطی نیست، دلبسته کتاب و ادبیات و فرهنگ است و در عین حال که دلسوز کشورش است و به زبان و ادبیات آن خدمت میکند، اما برای قدرت و مقام نمیجنگد و کاری به کار قدرتسالاران ندارد. در هیچیک از دارودستههای فکری و روشنفکری عضو نیست. اهل مریدپروری و دعواهای حیدری-نعمتی نیست و سرش به کار خودش است. به کسی بد نکرده و بد کسی را نمیخواست. حضورش دلپذیر و خواستنی بود و همه او را دوست داشتند. پاکنهاد و نیکسرشت بود، خلاصه عرض کنم، سلیمالنفس بود.
محسن آزموده
منبع: ایبنا