میراث مکتوب- رساله امامت خواجه نصير از مهمترين رساله ها در زمينه امامت است. برخی گمان برده اند اين رساله تأليف دوران بعد از عصر اقامت خواجه در قلاع اسماعيلی است. در حالی که قرائن مختلف خلاف اين را نشان می دهد. اينجا چند نکته را در همين ارتباط بيان می کنم:
۱- خطبه و مقدمه خواجه بر اين رساله چنين است: “بسم اللّه الرّحمن الرّحيم الحمد للّه واسع الرحمة وسابغ النعمة ، وصلى اللّه على شافع الامّة وكاشف الغمّة وآله أولى العصمة وذوى الحكمة . وبعد ، فقد التمس منّى من هو أوحد زمانه وأفضل أقرانه ، الأخ الأجلّ ، الامام الأكمل ، مجد الدين ، شهاب الاسلام ، سند الفضلاء فخر العلماء ، علي بن ناماور ، أدام اللّه بهجته وحرس من الآفات مهجته ، تحرير رسالة وجيزة في معرفة الركن الثالث من أصول الدين ، وهو الكلام في إمامة الأئمة الطاهرين ، بحسب ما يقتضيه الأنظار ويرتضيه العقول ، دون ما استفيد من المسموع والمنقول . وذلك بحسب ظنّه وكرم خلقه . لكنّ الظنّ يصيب ويخطى والكريم يكف ويجدى . فأجبته مبتغيا رضاه ، مؤثرا هواه ، مع اعترافي بقلّة البضاعة وعدم المهارة في الصناعة واستجماع الموانع الّتي تحول بين الناظر والنظر ، من ضيق الوقت وتوزّع الخاطر والكون على جناح السفر ، وأوجزت فيه الكلام إيجازا يليق بالحال ، مقتصرا على ما لا بدّ من أصول المقال ، غير مطنب بتكثير الجواب والسؤال ، كما هو سنّة أصحاب الاعتراض والجدال . فان أسهل اللّه وأنجح الأمل استأنفت الكلام المشبع في المستقبل ، وهذا أو أن الشروع في المقصد ، واللّه ولى الاحسان.”
از اينجا معلوم می شود که اين رساله کوتاه را خواجه برای کسی نوشته به نام علی بن نام آور. هويت اين شخص برای ما معلوم نيست. خواجه با تعابير بلندی از او ياد می کند: “أوحد زمانه وأفضل أقرانه ، الأخ الأجلّ ، الامام الأكمل ، مجد الدين ، شهاب الاسلام ، سند الفضلاء فخر العلماء ، علي بن ناماور ، أدام اللّه بهجته وحرس من الآفات مهجته”. از تعابير خواجه در حق او معلوم است وی از علمای کم و بيش هم سن و سال خواجه بود و البته خواجه برای او احترام زيادی قائل بوده؛ او در مقام پرسش و دانستن از خواجه تحرير اين رساله را درخواست نکرده بود و احتمالا صرفا وجود چنين رساله موجزی را در اين موضوع مناسب می ديده. خواجه هم به در خواست او پاسخ داده در حالی که می گويد خود را متخصص در اين رشته نمی داند. خواجه در عين حال اضافه می کند که در “جناح سفر” است و فرصت اندکی دارد. نوع تعابير خواجه درباره علی بن نام آور و درباره خودش با دوران شکوه علمی و دولتی خواجه در دوران پس از رهایی از قلاع اسماعيليان سازگار نيست و بيشتر به دوران اوائل عصر ميانسالی او شباهت دارد.
۲- ما از هويت اين علی بن نام آور اطلاعی نداريم. مانا که او از خاندان آل بويه بوده و با حسن بن نام آور که نامش را در کتاب های تاريخ و در خصوص مناسباتش با نزاريان الموت می بينيم مناسبت خاندانی داشت. خاندان او سابقه مخالفت و نزاع خونينی با نزاريان داشتند. عبارت جامع التواريخ چنين است (نک: جامع التواريخ ( اسماعيليان و فاطميان )، ص ۱۵۴ تا ۱۵۵): ” و از جملهء كسانى كه هنوز خداىپرستى و ديانت و خوف و خشيت و امانت [ درو باقى بوده و ] رايحهء مسلمانى به مشام ضماير او مىرسيده است و از اين بدعتها انكار و عار مىداشته برادر زن سيّدنا بود كه او را « حسن بن ناماور » گفتندى ، از بقاياى آل بويه كه اصلشان از ولايت ديلمان بوده است ، چنانكه در تواريخ ايشان مسطور است . و بر افشاى اين بدعتها و شناعت اين فضايح صبر نتوانسته است كردن ، روز يكشنبه، ششم ربيع الاوّل سنهء إحدى و ستين و خمس مائة ، بر قلعهء لمسر ، حسن را ، معروف به « على ذكره [ السلام ] » به كارد زد ؛ مجروح شد و بدان [ جراحت ] از دنيا برفت .چون حسن به دست [ حسن ناماور به قتل آمد ] ، پسر او ، [ نور الدين ] محمد نام ، كه به زعم ايشان نص امامت بر او كرده بود، نوزده ساله بود كه به جاى پدر بنشست . و او حسن بن ناماور را ، با تمامت اقرباى او ، از مرد و زن و كودك كه بقاياى قبيلهء آل بويه بودند ، در آن ديار به عقوبت مثله بكشت و اصل و نسل بويه منقطع گردانيد.”
دور نيست که اين علی بن نام آور از خاندان همان حسن بوده باشد. خاصه که در اين رساله کوتاه خواجه نسبت به اسماعيليه و به طور خاص نزاريان نگاه بسيار منفی دارد و اين احتمالا با آن سابقه خاندان ابن نام آور با نزاريان بی ارتباط نباشد. عبارت او درباره اعتقاد آنان بر اين قرار است (بعد از آنکه اين شبهه را مطرح می کند که (۲ ۴۶۸): السبعية قائلة أيضا انّ الامام منصوب من قبل اللّه وانّه لا يخلّ بواجب ولا يرتكب قبيحا ، فيجب كونهم على الحق أيضا): …وعن الثالث أنّهم خارجون عن الملة بادّعائهم قدم الأجسام وغيرها من الخرافات ؛ ولا ينفون إخلال الواجبات وارتكاب المقبّحات عن الامام بأنّه لا يختاره ، بل يقولون : كلّ ما يفعله الامام طاعة ، وإن كان كذبا أو ظلما أو شرب خمر أو زنا . فلظهور بطلان قولهم لم نعدّه في سائر الأقوال (نک: رساله امامت چاپ شده همراه تلخيص المحصل المعروف بنقد المحصل، خواجه نصير الدين الطوسي، ص ٤٦٩).
۳- نوع تعابير او درباره اسماعيليه و نزاريان در اين رساله به کلی با آنچه مثلا در قواعد العقائد که آن را در دوره اخير زندگی و بعد از دوران اقامت در ميان اسماعيليان نوشته تفاوت دارد. هم لحن آن و هم تبيينی که از انديشه امامت در اسماعيليه دارد. در اين رساله بر خلاف قواعد العقائد که تعاليم آنان را در اين زمينه کاملا دقيق بيان می کند اينجا بيشتر معلوم است اطلاعاتش متکی بر شنيده های اوست و نه تأمل در آثار آنان و اقامت در قلاع ايشان.
۴- خواجه طوسي سال ۶۲۹ ق بخشی از غنيه ابن زهره (فقيه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هيچ ارتباطی با قهستان و نزاريان نداشت و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است. البته در اينکه خواجه هيچگاه مذهب اسماعيلی نداشت ترديدی نيست. منتهی خطایی خوانشی در تاريخ قرائت خواجه (يعنی ۶۱۹ ق به جای ۶۲۹ ق) موجب شد که بسياری از محققین پيوستن خواجه را به قلاع اسماعيلی به سال ها قبل از ۶۳۰ ق مربوط بدانند. در حالی که احتمالا خواجه تنها حدود سال ۶۳۲ ق به قهستان رفت. با اين حساب رساله امامت خواجه احتمالا همين حدود سال ۶۳۰ ق نوشته شده؛ زمانی که غنيه ابن زهره را که بخشی از آن در امامت است خوانده بود و با آن آشنایی حاصل کرده بود. می دانيم که ابن زهره خود در رد اسماعيليه کتابی مستقل نوشته بود.
هر چه هست رساله امامت خواجه تصوير او از اسماعيليه و رد باور آنان، و در مقابل، دفاع سختش از عقيده امامت اماميه اثناعشری درست قبل از پيوستن به قلاع اسماعيليه را نشان می دهد.
حسن انصاری
منبع: کاتبان ـ بررسیهای تاریخی