میراث مکتوب – درروزی آرام و در تهران خالیِ از فریاد وشور[1] ، صادق صندوقی در خلوتِ شهر دیده برهم گذاشت .
جوانان ونوجوانان تلگرام بازو واتس اپی واینستگرامی این روزگاران بعید می دانم نام صادق صندوقی راشنیده باشند اما کودکی های من وهم نسلانم، وچه بسا کودکی های سایه روشن و رنگ پریدۀ بسیاری در گوشه گوشۀ روستاها وشهرهای دور، به رنگ ونقش پردازی های آثار صادق صندوقی است . او تصویرگرکتاب های کودک بود . کودکی های ما سرخوش ازنقاشی های ومیناتورهای او بود . رؤیای روزهای آرزوی کودکی ها ، به رنگ هاو نقوش آثار صندوقی گره می خورد . تخیلِ صندوقی در آثارش ، تجلی «حقیقت وواقعیت وعینیت » در حافظه ها و ذهن های کودکان می شد . هرکس ، ازبزرگ وخرد ، نقاشی ها وتصویرگری های صندوقی را با نقش مایه های تاریخ ایران واسلام وصحابۀ پیامبر و مشاهیرادبیات فارسی و… در کودکی دیده باشد ، تطبیق تخیل با حقایق تاریخ تا پایانِ زندگانی بیندۀ آن تصاویر ، بدون تردید همان نقش های صادق صندوقی است . صندوقی باهنرمندی وچیردستی بی نظیر خود در نقش ونگارها و رنگ پردازی ها ، می توانست نادیده ها وگمان ها را به «دیده ها » آورد و نخستینِ تصویرها وتصورها را ازگذشته های ناپیداکران برصفحات نقش زند و درذهن ها حک کند . او این هنر را داشت که تاریخ وافسانه و حکایات وقصص مبهم و رمزآلود را عینیت وتجسم روشن بخشد.
هنر صندوقی البته به التذاذِ سرخوشانه وبی نتیجه هم ، محدود و منجر نمی شد . نقش زنی های او اسباب ِتفرج روح و موضعِ تمرکز ذهن و خیره شدن ِچشم نبود . سحاری انگشتانِ او همواره گره گشای دست وزبان و چشمِ معلمان در تدریس وآسان گر بارگران انتقالِ معناهای دیریاب ودشوارفهم در عبارات و جملات کتاب ها بود . صندوقی به یک معنی یاریگر معلمان و مربیان بود و مؤلفان و نویسندگان. هردودسته بخشی از پیشترفت های خود را درامر آموزش ، مدیون صندوقی بودند . آنجا که عبارات و کلمات و جملات ومعلمان و مربیان درمی ماندند نقش های صندوقی به پیش می تازاندند و دست معلم و شاگرد را می گرفتند . ازاین جنبه ها باید گفت ، در واقع، بخش بیشترِگرانباری های آموزش بردوش صندوقی و زمینه ساز جلب توجه کودکان وفراگیران به مطالب ونوشته های کتاب ها به عهدۀ او بود . او معلم واقعی همۀ ما بود . معلم کودکی های مابود . معلم ناپیدایی بود که خود درکلاس ها حضور نداشت اما بی حضور او هم ، پای آموزش و برانگیختنِ انگیزه ها و به وجد آوردن ها در محافل کودکی و کلاس لنگ می زد . در یک کلام ، به هنرِصندوقی ساعت ها کتاب ها را ورق زدیم ، به تصاویرخیره ماندیم ، پابه پای او تا روزگار سعدی و خیام و حافظ و ژول ورن و… رفتیم و به دیدار چهره وشمایل بزرگان و مردم وقهرمانان آن روزگاران مفتخر شدیم ، در جنگ ها و وقایع زبانزد و سرنوشت ساز تاریخ ایران واسلام حضور یافتیم و بازگشتیم . او براستی معجزه می کرد .
صادق صندوقی و زنده یاد پرویز کلانتری[2] ، نخستین معلمانِ نقاشی من بودند . معلمانی که هیچ گاه ندیدمشان اما حضور آنان دردوران کودکی ودبستانم چنان گرم و پررنگ بوده ، که اکنون هم از پسِ سالیان ، هرگز ذره ای از ارادتم به آن معلمان کاسته نشده است . از کودکی تا به امروز ، نوشتن ، نقاشی ونجاری ، سه دلدادۀ سه «نون» من بوده اند ( هرسه این دلبستگی ها با حرف «ن» آغاز می شود) . نقش های صادق صندوقی ، همیشه سرمشقِ نقاشی های ناشیانۀمن بود . هرگز هم نتوانستم به ترکیبِ رنگ ها و مهارت وظرافتِ قلم زنی ها و شگردهای نقش پردازی های او ذره ای نزدیک شوم . رنگ و قلم در دستِ او گویی غیرزمینی بود . حتی امضای او در پای نقاشی هایش به من حضور غیرواقعی ومعمایی «نقاش» را القا می کرد . احساس من این بود بخشی از هنر صندوقی از آسمان به زمین آمده است . او همیشه برایم دست نیافتنی و در رؤیاها بود . صندوقی ، جلوۀ ملموس و« ملبس و تن شدۀ» آرزوهای دست نیافتنی من بود . آنچه را آرزوداشتم بشوم صندوقی شده بود . به همین سبب هم او را خیلی دور از خود می دیدم .آن چنان دورِ دور که وقتی دانشجوی دانشگاه تهران شدم و به این شهر آمدم ، بارها به دانشکده هنرهای زیبا سرک کشیدم اما هیچ وقت جرئت نکردم سراغ ِصندوقی بروم . هیچ وقت هم نرفتم . …
بامرگ او گویی خیال انگیزترین حالات کودکی وآرزوهایی که هرگز بدان نرسیدم از صفحۀ ذهنم دور شد . برای آن روزها ،آن ساعات خوش ِلمیده در ایوانِ خانۀ قدیمی که با تماشای نقاشی های صندوقی می گذشت ، آن کوچه و آن خانه ای که دیگر نشانی از آن ، جز درخاطره ها نیست ، دلم چقدر تنگ شده است . صندوقی باخود گذشته های مرا برد .
فرهاد طاهری
شهریور 1397
- تعبیری است از فروغ فرخزاد ..در خزانی خالی از فریاد وشور ……
[2] – دربارۀ ارادتم به زنده یاد پرویزکلانتری در کتاب دریادماندگان ( اثری که امیدوارم بزودی منتشرشود) ودرفصل «نقش زنِ تصاویرماندگارعمر» مفصل نوشته ام .
زنده یاد صادق صندوقی
تصویرگری هایی از زنده یاد صادق صندوقی