میراث مکتوب- مدتی بود در صدد فرصتی بودم تا جلسهای برای رونمایی از دیوان قطران تبریزی، نخستینفارسیسرای برجستۀ آذربایجانی (قرن پنجم هجری)، برپا کنیم و با همکاری بنیاد ایرانشناسی و ایراندوستان نیکوکار تبریزی، شعر و زبان و ذهن قطران را برای نسل علاقهمند به فرهنگ ایران معرفی کنیم و دفع شبه کنیم از کجاندیشانی که قطران را ترکزبان معرفی میکنند.
با قبول شرکت در همایش بزرگداشت جبار باغچهبان در مرند، اسباب برگزاری نشست معرفی تصحیح و چاپ جدید دیوان قطران را فراهم کردیم. بحمدالله هر دو با استقبال فراوان جوانان ایراندوست و شیفتگان فرهنگ و ادب زبان فارسی مواجه گردید.
بنده هم همواره به پیروی از مرحوم باستانی پاریزی که هرجا سخنی میگفت و مطلبی مینوشت، گریزی هم به کرمان میزد، هرجا سخنرانی کنم، از میراث مکتوب شروع میکنم و گزارشی از سیسال رنجگنج خود میگویم.
بسی رنج بردم در این سالسی
به احیای گنجینـــــۀ پارسی
بدین روی، در دانشگاه آزاد مرند سخن خود را چنین آغاز کردم: نخستین گردآورندۀ ۴۹ غزل از دیوان حافظ آنهم در عصر حافظ، دانشمند ادبدوستی از شهر شما مرند بود به نام علا مرندی، این سخن با کفزدن دانشجویان مواجه شد. بعد، از محبعلیخان یکانلو مرندی معروف به ناظمالملک یاد کردم که کتاب حقوق ملل را از او چاپ کردهایم و گفتم محبعلیخان در تثبیت حدود و ثغور و مرزهای غربی ایران از اروندرود تا ارضةالروم(ارزنةالروم) از طرف امیرکبیر مأمور شده بود و با تدبیر و کیاست و زیرکی تمام، از تمامیت ارضی ایران دفاع کرد و ایران همیشه مدیون این مرد بزرگ مرندی خواهد بود.
انشاءالله قرار است، اگر توفیق شود امسال در تهران و سالآینده در تبریز، مجلس بزرگداشتی برای محبعلیخان برگزار کنیم.
سپس در سخنانم از جبار باغچهبان چنین یاد کردم: جبار باغچهبان، پیشگام در تأسیس دبستان برای ناشنوایان و ناگویاها در تبریز بود و نخست کودکستان باغچۀ اطفال را بنیاد نهاد، بیداردلی که چشم و گوش کودکان هموطن خود را مسیحادم به هستی فرهنگ ایران گشود و به برغم مخالفتهای کوردلان دانشستیز زمانه، به این حدیث پیامبر که “طلبالعلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة” فراگیری دانش بر مرد و زن مسلمان واجب است، عمل کرد و مکتب نسوان را برای تربیت و تعلیم دختران پایهگذاری کرد. در مجلۀ قفقاز و ملانصرالدین، با زبان طنز از کجاندیشان انتقاد کرد و در مجله زبان، زبان به شکایت از وزیر وقت فرهنگ گشود و تاوان آزادگیاش را هم داد و مؤاخذه شد، اما دست از جهاد فرهنگی نشست و با شجاعت که در ذات مردم غیور آذربایجان است، در مقابل وزیر فرهنگ وقت ایستاد و در نامهای به توهینهای او چنین پاسخ داد:
” آقای وزیر! من مانند فلانی، برلن ندیده و مثل فلانی از پاریس نیامدهام. من مانند فلانی به مسکو نرفته و مثل تو میوۀ امریکا نیستم. من مانند یک علف صحرایی، به وسیلۀ باد و باران و تابش نور آفتابِ آسمانِ ایران، سبز شده و با رنگ و بوی ایرانیت خود افتخار دارم. قدرت من، فکر من، معلومات من و ایمان من، همه ایرانی است. من در ایران بخشش الهی هستم. نه مثل تو، کسب شرف کردهای از امریکا. من حسّ نوعپروری را از سعدی، جسارت را از فردوسی، شور عشق را از نظامی گنجوی، جرأت را از کاوه به ارث بردهام. شما وزیر هستی و من آموزگاری بیش نیستم. ترس و عجز در مذهب آموزگاری من الحاد است و آموزگاران همیشه در مواجهه با ظلم و دروغ پیشقدم هستند…”
استقبال جمع کثیری از «نشست بررسی تصحیح جدید از دیوان قطران تبریزی» برای همه شگفتانگیز بود. پوشه صوتی همۀ سخنرانیها در کانال تلگرامی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در دسترس علاقهمندان است.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب