کد خبر:18325
پ
فاقد تصویر شاخص

در حسرتِ ” فراغتیّ و کتابیّ و گوشۀ چمنی”

آخرین کتابی که چاپ کردم، حال دوران بود. پاکیزه شدۀ رسالۀ دکتری ام که یک سال بعد از دفاع و نشر، در سال 1386 در دومین جشنوارۀ بین المللی فارابی، برندۀ جایزه شد. اگر اصرار و پیگیری اساتید و ضیق وقت نبود، آن هم به سرانجام نمی رسید. از آن سال به بعد، قبض و بسط ایام عمر، حالی و مجالی را فراهم نکرد تا در کنار ترتیب شوؤن اداری و تدبیر امور منزل، فراغتی دست دهد و کتابی به دست گیریم و گوشۀ چمنی را به خلوت برگزینیم و نسخی را که بعضاً مقابله و حروفنگاری هم شده، در حاشیۀ امور دیوانی و دفتری خود، به تنقیح و تصحیح آن بنشینیم. صد البته این نکته، هم حاکی از ناتوانی این کمینه در مدیریت است و هم توجیه تنبلی و از زیر کار در رفتن.

آخرین کتابی که چاپ کردم، حال دوران بود. پاکیزه شدۀ رسالۀ دکتری ام که یک سال بعد از دفاع و نشر، در سال 1386 در دومین جشنوارۀ بین المللی فارابی، برندۀ جایزه شد. اگر اصرار و پیگیری اساتید و ضیق وقت نبود، آن هم به سرانجام نمی رسید. از آن سال به بعد، قبض و بسط ایام عمر، حالی و مجالی را فراهم نکرد تا در کنار ترتیب شوؤن اداری و تدبیر امور منزل، فراغتی دست دهد و کتابی به دست گیریم و گوشۀ چمنی را به خلوت برگزینیم و نسخی را که بعضاً مقابله و حروفنگاری هم شده، در حاشیۀ امور دیوانی و دفتری خود، به تنقیح و تصحیح آن بنشینیم. صد البته این نکته، هم حاکی از ناتوانی این کمینه در مدیریت است و هم توجیه تنبلی و از زیر کار در رفتن. خب بوده اند و هستند، مدیرانی که به رغم مشاغل اداری و تدریس در مراکز دانشگاهی، هر ماه مقاله یا کتابی، مزیّن به نامشان نشر شده و می شود. البته بنده هم گاه بی آنکه به فکر گوشۀ چمنی باشم، وسوسه می شوم، فراغتی فراهم آورم تا شاید کتابی یا دست کم مقالی را هم. جالب است؛ خیلی از اهل علم را می شناسم که به رغم نداشتن مشاغل اداری و فراغت از تدریس موظّف خود، چندان مقالی و کتابی را قلمی نمی کنند که، نه می توان این را حمل بر کثرت اشتغال کرد و نه حمل بر تنبلی ایشان. به هر روی، شاید برای شرح این ضعف پیشگفته خود و توجیه مذکور، بد نباشد که مروری کنیم بر کارهایمان در میراث، تا هم نمایی باشد از کارهای جاری و هم باشد که دل رحمی، توجیه این بنده را تصدیق فرماید.
در این 18 سال، تابع جزر و مدّ دریای روزگار، کار و بارمان پیاپی فراز و فرود داشته است. ملوان این دریای موّاج، همواره با جزرش ساخته و با انبوهی کار در وقت مدّش، قدر وقت و عافیت دانسته و بر مرکب تند پای تدبیر، تیز تاخته تا گرد رخوت از کتابهای در نوبت چاپ، زدوده گردد و زودا به زیور طبع آراسته شود. امسال سال گشایش و کشش و کوشش و مدّ است. شاید عنوان منشورات مرکز تا پایان سال به 40 عنوان و 50 جلد برسد. این یعنی یک رکورد! مدیریت سایت میراث مکتوب هم موفق بوده است. بینندگان سایت از250 در روز به 4500 نفر در روز رسیده اند. اشتغالات سایت گردی این بنده هم کم نیست. اخباری را که تهیه می شود، می خوانم و گاه ویرایش و کلاً به همۀ مطالبی که قرار است درج شود، نظارت می کنم. کلیه امور نشریات میراث مکتوب، انتخاب روی جلد کتابها و مجلات، مقالات رسیده و نیز داوری شده و غیره، دیده و خوانده می شود. در مورد نقدها مخصوصاً باید بیشتر دقت کرد تا مبادا منتقد محترم دچار سهو القلم شده، یا لحن قلم را متوجه نویسنده کرده باشد. گفت و گوهای هفتگی را که فعلاً در بارۀ موضوع تلخ کتابسازی و پخته خواری است، با حوصله می خوانم و مطالبی را که به مصلحت میراث نیست یا خلاف ادب حرفه ای است، قلم می گیرم.
پارسال همایش بین المللی میراث علمی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی را برگزار کردیم. برخی افراد متخصص گفتند بی سابقه بوده است. امسال هم در 3و4 اسفند به مناسبت ششصدمین سالروز وفات کاشانی، همایش میراث علمی غیاث الدین جمشید کاشانی اخترشناس و ریاضی دان برجسته و مشهور ایرانی را در پیش داریم و شگفتا که عربها او را الکاشانی و العالِم العربی می دانند! به مناسبت این همایش، مهمترین آثار و رسائل او مانند مفتاح الحساب و رسالۀ محیطیه به صورت عکسی منتشر خواهد شد. بالاخره با پیگیری های مستمر، سومین نشریۀ مرکز به نام “میراث علمی اسلام و ایران” ویژۀ تاریخ علم به صورت دو فصلنامه مجوز نشر گرفت و – ان شاءالله – به سردبیری دکتر محمد باقری، اولین شمارۀ آن خرداد ماه 1391 به زیور طبع آراسته خواهد شد. اخیراً سفری به قم داشتیم و با مدیران مرکز کامپیوتری علوم اسلامی نور مذاکره کردیم، بدین منظور که آثار میراث مکتوب را در قالب نرم افزاری تولید کنند تا منشورات مرکز به صورت دیجیتالی نیز در دسترس علاقه مندان باشد.
شش ماه پیش، به درخواست مؤسسۀ میراث اسلامی الفرقان در لندن مقاله ای را در 15 صفحه تهیه کردم تا در یادنامه ای که آن مؤسسه در نظر دارد برای استاد ایرج افشار تدارک ببیند، چاپ شود. دانشگاه آسام هند هم چند ماهی است دعوت کرده و از ما لبیک گرفته تا زحمت افزا شویم. مقاله ای با عنوان “داد و دهش شعری و ادبی و نمود آن در عرفات العاشقین” تهیه شد و با استادانی از جمله دکتر علی اشرف صادقی و دکتر جعفری دهقی، دهم بهمن راهی دهلی و سپس آسام خواهیم شد. طبعاً از برخی مراکز از جمله سازمان نسخ خطی هند، مرکز میکروفیلم نور، مرکز تحقیقات فارسی و مراکز دیگر بازدید خواهیم کرد.
سال گذشته مصریها تصمیم گرفتند جشن نامه ای برای دکتر ایمن فؤاد سید که از مصححان و نسخه شناسان بنام مصری و همکار بنده در کمیتۀ تصحیح متون سازمان نسخ خطی اسلامی(تیما) در کمبریج است تدارک ببینند، وی دو سال گذشته الفهرست ابن ندیم (یا الندیم) را در 4 جلد تصحیح و در مؤسسۀ الفرقان منتشر کرد. به هر روی، دعوت نامه ای هم برای بنده فرستادند و مقاله ای با موضوع فهلویات و فارسیهای الفهرست با مقایسه چاپهای دیگر در دست آماده سازی است که به عربی ترجمه و برای وی ارسال خواهد شد. ….
به هر حال، جمع کردن بین کار فکری و مدیریت اجرایی، از مقولۀ سهل و ممتنع است. مدام باید مراقب باشی که با کسری بودجه مواجه نشوی و الا باید درِ این اتاق و آن اتاق وزارت متبوع را بکوبی و توجیه کنی و توضیح دهی و…… به گمانم تنها چیزی که بیش از همه مرا در این 18 سال رنجاند و مرا بارها از ادامه راه منصرف کرد، همین رفتن و در خواست کردن وکم حاصل و دست تنگ بازگشتن، بوده است. با علم به این نگرانیها که در ایام مختلف با خوف و رجا همراه بوده، با چشم به افقهای دور و امید های فراوان، به لطف و یاری حق، کارها را پیش برده ایم. در این جزر و مدها، چه بسیار مصححان عزیزی که از دست ما رنجیده خاطر شدند؛ یا به خاطر نقدهایی که بر کتابهایشان چاپ کردیم، یا به دلیل خلف وعده هایمان در چاپ مقالات و کتابهایشان؛ اما عذر قصور و تقصیر ما را پذیرفتند و کریمانه با ما همراهی و همدلی کردند.
طبعاً مدیری که آرامش خاطر نداشته باشد، نمی تواند طرحها و پروژه های علمی خود را مدیریت کند. یعنی شرط اول کار پژوهشی، داشتن تمرکز، آسایش خاطر، آرامش روح و روان، نداشتن غم نان برای تدبیر زمان است. به لطف حضرت حق، آنچه گفتم توانستم تا حدودی در حق همکاران و علاقه مندان و محققان جوان، انجام دهم. بارها گفته ام که اگر من در دوران خدمت خود به میراث مکتوب، به چیزی ببالم و بنازم، به این نیست که چند کتاب چاپ کرده ام، به این است که زمینه رشد علاقه مندان بسیاری را فراهم کرده ام و خودم هم، با آنان همراه بوده و چیزها آموخته ام.
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612