کد خبر:16488
پ
D8B9D984DB8C20D8A7DAA9D8A8D8B120D8BAD981D8A7D8B1DB8C

دربارۀ علی‌اکبر غفاری

نقش علی‌اکبر غفاری در دهه‌های گذشته در احیای میراث بزرگ شیعه در حوزه و دانشگاه نقشی برجسته و نمایان بود

میراث مکتوب- پیرمرد ساده و لاغر اندام، با محاسن و موی سفید و پیشانی چروک برداشته، ستاره ای بود از تبار جاودانگان و چهره های ماندگار فرهنگ و معارف ایران زمین. استاد پیر پیشکسوت و میراث دار عالمان بزرگ شیعه این سرزمین. مردی فاضل و پژوهشگری سختکوش که با تلاش های فراوان، وظیفه دشوار احیای متون اسلامی را همچون روحانیان اصیل شیعه به دوش می کشید. او که آیت الله «سید عبدالحسین شرف الدین عاملی» پس از مطالعه و ملاحظه آثارش، در دست نوشته ای، وی را «آیت الله» خطاب می کند. مردی که سال گذشته در حادثه تصادفی دلخراش بار سفر بست و دل به جانان سپرد، استاد «علی اکبر غفاری صفت» بود که در نیم سده گذشته از جمله استادان صاحب نام، رجال شناس، حدیث شناس و مترجم توانای متون اسلامی بود.

از تولد تا مرگ این جهانی اش

«علی اکبر غفاری صفت» در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۰۳ خورشیدی در تهران در یک خانواده متوسط و مذهبی به دنیا آمد و پس از تکمیل تحصیلات ابتدایی، به تحصیل دروس مربوط به تفسیر قرآن پرداخت و دروس سطح حوزه را در خارج از مدرسه در کنار مدرسین مدرسه «خان مروی» آموخت. او با شرکت در درس تفسیر قرآن آیت الله «اشراقی» در قم و همزمان حضور در درس «حاج میرزا خلیل کمره ای» و آیت الله «آقا سیدکاظم گلپایگانی» در تهران، جوانی خود را با مفاهیم قرآنی گره زد. تحصیل علوم اسلامی، او را با استادانی چون «سیدجلال الدین محدث» (ارموی) و سپس علامه «میرزا ابوالحسن شعرانی» آشنا کرد و با این دو نادره دوران همکاری بسیار نزدیک داشت. وی درباره ارتباطش با علامه شعرانی گفته است: «شیوه علامه از پختگی زائدالوصف و بسیار محققانه ای برخوردار بود که تأثیر آن در خدمات و آثار اینجانب از هر جهت- تحقیق، مقدمه نویسی، تعلیق و … آشکار است.»(۱) در این میان ارتباط نزدیک علی اکبر غفاری با «علامه طباطبایی» و «علامه امینی» نیز زمینه های ژرف نگری، تحقیق در متون روایی و حدیثی و کسب علم رجال را برای او تسهیل کرد.

غفاری در دو دهه گذشته در کنار تحقیقات و مطالعات فراوانی که داشت به تدریس در حوزه و دانشگاه نیز همت گمارد و شاگردان فراوانی تربیت کرد. او پس از سال ها تلاش در احیاء و اصلاح متون اسلامی و انتشار بیش از صد جلد کتاب در سال ۸۲ به عنوان چهره ماندگار برگزیده شد.

او در ۵ آبان ۱۳۸۳خورشیدی برابر با ۱۱ رمضان ۱۴۲۵ قمری پس از تصادف و مجروحیت راهی بیمارستان شد و در بامداد ۱۲ ماه مبارک رمضان جان به جان آفرین سپرد. سپس در کنار آرامگاه مرادش «شیخ صدوق» در آرامستان ابن بابویه در شهرری آرام گرفت. خانواده غفاری پس از مرگ وی، کتاب‌های کتابخانه شخصی‌اش را به کتابخانه پردیس دانشگاه قرآن و حدیث اهدا کردند.

از تلاشگری برای تصحیح متون تا درگیری با ناشران نااهل

شناخت متون روایی و حدیثی و تصحیح آنها یکی از جدی ترین دغدغه های استاد علی اکبر غفاری بود. اگرچه در زمان او به تصحیح متون توجه جدی نمی شد، اما خودش معتقد بود بعد از چاپ کتاب های دانشگاهی، آرام آرام توجه به این امر در میان مذهبیون گسترش یافته است.

وی یکی از جدی ترین آسیب های چاپ متون دینی قدیم بدون تصحیح توسط ناشران مذهبی را، انتشار معارف غلط می دانست.

آنچنان که به نقل از خاطره ای گفته است: «به خاطر دارم هنگامی که خواستم کتاب غیبت نعمانی را که متعلق به زمان غیبت صغرای امام زمان (عج) است، تصحیح و چاپ کنم، شروع به تحقیق درباره آن کردم. چاپ و تنقیح کتاب بسیار مشکل بود. زیرا نسخه های مختلف را نمی توانستم پیدا کنم. خط کاتب هم بسیار بد و غیرقابل خواندن بود و در هر سطری چند غلط فاحش داشت و تصحیح آن کار بسیار سختی بود. محدثانی که نسخه های خطی دستشان بوده، آنها را بسیار غلط نقل کرده بودند. مثلاً راوی عمروبن سعید بوده و کاتب آن را عمربن سعد خوانده و این حدیث را محدث در کتاب خود به همین طریق نقل می کند و بیانی دارد که می گوید، گرچه عمربن سعد خبیث ترین افراد است اما ما این حدیث را نقل کردیم تا بدانید که دشمنان ما هم این حرف ها را گفته اند. در حالی که اصولاً عمربن سعد نبوده بلکه عمروبن سعید بوده است. خلاصه با زحمت زیاد نسخی فراهم کردم. وقتی شروع به کار کردم، یک نفر همان نسخه اولی را افست و نشر کرد. وقتی او کتاب را منتشر کرد، من دیدم کتاب من دیگر خریدار نخواهد داشت. آن هم در زمان پهلوی که کتاب های مذهبی طرفدار چندانی نداشت. بعد که کتاب غیبت را تصحیح وچاپ کردم، در مقدمه آن نوشتم چاپ کردن بعضی از کتاب ها که به دست نااهل انجام می گیرد، ابطال مقتضی می کند. اقتضایی پیدا شده بود، برای طبع درست و تحقیقی این کتاب، اما ابطال مقتضی شد و ما ناچار شدیم ۱۵ سال دیگر صبر کنیم تا دومرتبه اقتضا پیدا شود. آن شخص نه تنها خدمتی نکرده بود، بلکه آمده بود از من گلایه می کرد که چرا اسم مرا ننوشتی، بایست می گفتی چه شخصی این کار را کرده است. من گفته بودم که کاری نادرست انجام داده است اما آن شخص توجه نداشت که چه کتابی منتشر می کند. از این رو در مورد کتاب های مذهبی به خصوص باید دقت بیشتری شود. یادم هست شخص آگاهی درباره انتشار یکی از کتاب های مذهبی پرغلط به کتابفروش گفته بود، حاضرم همه کتاب ها را بخرم. کتاب فروش پرسیده بود، برای چه منظوری؟ جواب داده بود: می خواهم همه را بخرم و ببرم دفن کنم. چون آن قدر غلط دارد که مسلمان ها را از دین بیزار می کند و آبروی اسلام را می برد.» (۲)

از تغییر در شیوه ترجمه تا تحول در متون تحقیقی

استاد غفاری در شیوه ترجمه متون نیز دقت، ظرافت و حساسیت های خاص خود را داشت. معتقد بود که مترجم باید به تمام آثار تسلط داشته باشد و آنها را ببیند. در کتاب های ترجمه نیز تأکید داشت تا متن عربی احادیث همراه با ترجمه فارسی باشد تا اگر شخصی از متن عربی مطلب دیگری می فهمد، آزاد باشد. وی درباره شیوه ترجمه گفته است: «به نظر من اول باید کوشش کنیم که معنای حدیث را درست بفهمیم و معنای واقعی آن را درک کنیم، بعد آن را به لفظ فارسی بگوییم. در مواردی که مورد شبهه است و مراد می تواند متفاوت باشد، لازم است در برگردان آن الفاظ کاملاً دقیق باشیم. یعنی تنها این نباشد که ما از آن چه می فهمیم اگر دیگری هم از آن چیزی می فهمد، آن هم باشد.» (۳)

استاد با تأکید بر این که حرف به حرف هر حدیث مهم است و حتی در جابه جایی حروف هم باید دقت شود، گفته است: «گاهی پیش می آید،  در اثر یک تصحیح خیلی کوچک و پس و پیش شدن یک«واو»و یا از قلم افتادن یک« واو» معنا خیلی برهم می خورد، که از روی قرائن باید پیدا کرد. مثلاً در خصال صدوق حدیثی هست که سه گروه هستند که«ان لم تظلمهم ظلموک » اگر به آنها ظلم نکنی، آنها در حق تو ظلم می کنند: همسرت، خادمت و افرادی که در خدمت تو هستند. مفهوم ظاهری روایت این است که به آنها فشار بیاور. در حالی که راوی نتوانسته لفظ را برساند. من هنگامی که نسخه خراب شده خصال را تصحیح می کردم این طور بود. در حالی که تحف العقول را که تصحیح می کردم چنین بود که:« ثلاثه وان لم تظلمهم ظلموک »یعنی یک« واو»اضافه داشت. معنا این می شود که گرچه تو در حق آنها ظلم نمی کنی، ممکن است باز شاید آنها در حق تو تجاوز کنند، همسرت، خادمت و افرادی که برای تو کار می کنند. با آنها مدارا کن و این تبدیل می شود به یک وعظ و دستور اخلاقی که به انسان می دهد. حال آن که اگر« واو» را برداریم یک حکم می شود. یعنی می شود، مواظب خودت باش و به آنها فشار بیاور.» (۴)

شیوه ترجمه، انتخاب نسخه، روش تصحیح و تنقیح استاد در میان تمامی علما و فضلایی که با او ارتباط داشتند، زبانزد است. او با چنان حساسیتی متون را بررسی می کرد که حتی از قرار گرفتن حروف در جمله ها به راحتی نمی گذشت. از معنای ظاهری احادیث گذر می کرد و ذهن خود را به عمق معانی و مفاهیم نزدیک می کرد. نسخه های مجاز را متن قرار می داد و با دیگر نسخه ها مقابله می کرد. اگر هم نسخه های مجاز نبود، سعی می کرد از اطراف و اکناف نسخه های مختلفی را پیدا کند تا یقین داشته باشد که از نسخه واحد استنساخ نشده باشد.

از دانش و علم تا مشی اخلاقی استاد

شخصیت فرهیخته او در جمع اهل علم حوزه و دانشگاه، از امتیازات ویژه ای برخوردار است؛ چه شخصیت علمی او و چه شخصیت اخلاقی و رفتاری او مورد توجه تمام آنهایی است که به هر نحو با او ارتباط داشته اند.

«آیت الله امامی کاشانی» درباره وی می گوید: «او مردی مخلص، متواضع و متعهد به موازین شرعی بود که حتی مستحبات و مکروهات را هم مراعات می کرد. من با ایشان در ارتباط بودم و در این ارتباط ایشان را فردی مقید، منظم، مؤدب،  گرم و با برخوردهایی بسیار عالی یافتم. برخوردهای ایشان با شاگردان، استادان و اهل دانشگاه، بسیار سازنده بود و از نظر علمی هم بسیار فعال و عمیق بود.» آیت الله مصطفوی نیز که ارتباط نزدیکی با استاد غفاری داشته است، می گوید: «این مرد حقیقتاً پاک بود و ذهنی عمیق داشت. ثقلین را یافته بود و خودش را با این دژ مستحکم گره زده بود. من خیلی با او حشر و نشر داشتم. از عمق تحقیق و تدبرش در آیات و احادیث لذت می بردم.»

همچنین «بهزاد جعفری» یکی از شاگردان نزدیک استاد که سال ها در مسیر تحقیق و مطالعه با استاد بوده است، می افزاید: «پانزده سال با استاد بودم. غفاری فهم قرآن و اهل بیت. اینها معیارش بود. همه چیزش بود. روخوانی قرآن بدون فهم آن را نمی پذیرفت. می گفت ثواب قرآن فقط در فهم آن است. هرقدر می توانید، قرآن بفهمید. هرقدر می شود، احادیث اهل بیت را بفهمید.»

«علی غفاری» نیز که پسر استاد است، درباره شخصیت علمی وی می گوید: «آن چنان مسایل را عمیق دنبال می کرد که من کمتر آدمی را با چنین نگاهی می شناسم. اصلاً به مسایل اسلامی ساده و سطحی نگاه نمی کرد. تعمق و تحقیق در  قرآن را به همه تأکید می کرد و کلمه به کلمه و حرف به حرف متون را مورد بررسی موشکافانه قرار می داد. او در زندگی همه چیزش را از قرآن و حدیث گرفته بود و همه زندگی اش را با این دو تطبیق می داد.

احیاگری میراث شیعه، حاصل هشتاد سال زندگی

محصول هشتاد سال زندگی استاد، تألیف، ترجمه،  تنقیح، تصحیح و تعلیق بیش از صد جلد کتاب است که به عنوان میراثی ماندگار در این سال ها به اهل علم و دانش و پژوهشگران معارف اسلامی تقدیم شده است.

از جمله آثار وی می توان به تصحیح آثاری مانند، الکافی کلینی، تهذیب الاحکام، تحف العقول، الاستبصار شیخ طوسی، الغیبه، جامع المدارک، کتاب الغیبه شیخ طوسی، فروع کافی در ۵ جلد، روضه کافی، تصحیح تفسیر ابوالفتوح رازی با حواشی مرحوم شعرانی در ۱۲ جلد، تصحیح شرح کافی ملاصالح مازندرانی در ۱۲ جلد، پاورقی برای تفسیر قرآن مرحوم عاملی در ۸ جلد، تصحیح العقایدالحقه و السعاده الابدیه، تصحیح تفسیر منهج الصادقین ملافتح الله کاشانی با همکاری علامه شعرانی در ۱۰ جلد، ترجمه کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق در ۶ جلد، تصحیح المحجه البیضاء فیض کاشانی در ۸ جلد، ترجمه مقاتل الطالبیین، تألیف ابوالفرج اصفهانی و آثار فراوانی که فهرست تمامی آنها در این مختصر نمی گنجد.

استاد غفاری همچنین به تألیف آثاری از جمله مهدی منتظر(عج)، گفتار ماه، قصص قرآن و … ترجمه بیشتر آثار شیخ صدوق از جمله معانی الاخبار، کمال الدین،  ثواب الاعمال، التوحید، عیون اخبارالرضا(ع)، الخصال و… پرداخته است.

نقش او در دهه های گذشته در احیای میراث بزرگ شیعه در حوزه و دانشگاه نقشی برجسته و نمایان بود و اگرچه لباس روحانیت را بر تن نداشت اما حقیقتاً بار مسوولیت روحانیت شیعه را به دوش می کشید.

 

منابع:

۱-  زندگینامه استاد در مقدمه کتاب چهره های ماندگار

 ۲- مصاحبه با مجله کیهان فرهنگی

۳- همان

 ۴- همان

منبع: ایرنا

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612