کد خبر:22815
پ
Poster-122-2-1

گزارش نشست 122: یادبود دکتر محمدامین ریاحی

یکصد و بیست و دومین نشست از سلسله نشست‌های علمی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به «یادبود دکتر محمدامین ریاحی» اختصاص داشت.

به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و بیست و دومین نشست از سلسله نشست‌های علمی این مؤسسه، شامگاه سه‌شنبه ۱۳ خردادماه ۱۳۹۹، با موضوع «یادبود دکتر محمدامین ریاحی» به مناسبت نود و هفتمین سالگرد تولد استاد، به صورت مجازی، و با سخنرانی دکتر ابوالفضل خطیبی، دکتر مریم مشرف، و الوند بهاری از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.

خدمات علمی دکتر محمدامین ریاحی

الوند بهاری در این نشست، دربارۀ خدمات دکتر محمدامین ریاحی گفت: دکتر ریاحی هم با تصحیح متون مهمی از ادبیات منظوم و منثور فارسی به گردن ما حق دارد و هم با کتاب‌ها و مقالات ارزشمندی که دربارۀ شاعران و نویسندگان ادب فارسی به رشته تحریر در آورده است؛ بالاخص کارهایش دربارۀ فردوسی و شاهنامه و مقالاتش دربارۀ شعر حافظ که در کتاب «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ» جمع شده است.

وی از بیستمین جلد «پژوهشهای ایرانشناسی؛ نامواره دکتر محمود افشار» با عنوان «آفرین‌نامه» منتشرشده از سوی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کتاب زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر محمد امین ریاحی منتشرشده از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مقاله دکتر ابوالفضل خطیبی با عنوان «مردی از تبار عشق و حماسه» منتشر شده در نشریۀ نامه فرهنگستان، مدخل دکتر محمدمین ریاحی به قلم دکتر ابوالفضل خطیبی در جلد سوم دانشنامه زبان و ادب فارسی و مصاحبه منتشرشده در کتاب ماه ادبیات (پاییز ۱۳۸۷) به عنوان منابع مفید برای آشنایی با دکتر محمدامین ریاحی نام برد.

بهاری در ادامه به معرفی مهمترین آثار دکتر ریاحی پرداخت و دربارۀ کتاب کسایی مروزی ایشان، گفت: این کتاب کم‌حجم حاصل تحقیقی دراز دامن در زمانی است که منبعی خطی و یا چاپی دربارۀ کسایی در دسترس نبوده و به عنوان کتاب درسی دانشگاه‌ها از سوی انتشارات علمی منتشر شده است.

وی گفت: دکتر ریاحی تقریباً تمام شعرهای موجود از کسایی، از تک‌بیت‌ها تا قطعه‌ها، شعرهای چندبیتی، و قصاید را آورده، تصحیح کرده و شرح داده‌اند و منابع آن‌ها را هم با دقت ذکر کرده و توضیحاتی دربارهٔ اختلاف نسخه‌ها داده‌اند و با مقدمه‌ای بسیار خواندنی به چاپ رسانده‌اند.

بهاری دربارۀ کتاب «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ» نیز گفت: این کتاب مجموعه‌ای از چند مقالۀ دکتر ریاحی دربارۀ شعر حافظ است که می‌توان یکی از مهمترین آن‌ها را مقالۀ «این رباعی‌ها از حافظ نیست»، دانست و مقالۀ بسیار جذابی نیز دربارۀ مصراع «دو یار زیرک و از باده کهن دو منی» دارند.

وی ضمن بیان این مطلب که دکتر ریاحی در این کتاب به بسیاری از مشکلات ریز لغوی اشعار حافظ پرداخته‌اند، افزود: توضیحاتی که ایشان دربارۀ اشعار حافظ داده‌اند با اتکا و استناد به نمونه‌های دقیقی از متون معاصر حافظ، پیش از حافظ و برخی متون جنبی مانند مفتاح المعاملات و جهان‌نامه است؛ که هر چند منابع اصالتا ادبی محسوب نمی‌شوند ولی به حل مشکلات ادبی کمک می‌کنند.

بهاری مقالۀ «باد جوی مولیان» را یکی دیگر از مقالات جذاب این مجموعه دانست و گفت: دکتر ریاحی در این مقاله، با استفاده از تضمین حافظ از مصراعی از رودکی، توضیح داده‌اند که چرا ضبط «باد جوی مولیان» بر ضبط مشهور «بوی جوی مولیان آید» ارجحیت دارد.

وی دربارۀ نزهه المجالس نیز گفت: این کتاب مجموعۀ بیش از ۴ هزار رباعی از شاعران قرن چهارم تا هفتم است که شاعران آن بیشتر اهل منطقه اران و آذربایجان بوده‌اند و دکتر ریاحی در پرداختن به این کتاب هدف ملی هم داشته‌اند و می‌خواسته‌اند پیشینهٔ زبان فارسی و شعر فارسی در آذربایجان را نشان دهند.

این پژوهشگر افزود: دکتر ریاحی دربارهٔ زبان فارسی در آذربایجان، پارسی‌گویان آذربایجان و اینکه آذربایجان نگین درخشان خاک ایران و از دیرباز مهد زبان و ادبیات فارسی و ایران دوستان بوده کارهای بسیاری انجام دادند.

بهاری در بخشی دیگر از این نشست ضمن بیان این مطلب که دکتر ریاحی در کنار فعالیت‌های فرهنگی از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نیز غافل نبوده، اظهار کرد: ایشان از آغاز جوانی بلکه از اواخر نوجوانی همزمان با وقایعی که از شهریور ۱۳۲۰ شروع شد و دامنۀ آن در ۱۳۲۱ گسترش یافت و در ماجراهای فرقهٔ دموکرات در آذربایجان در سال‌های ۱۳۲۴ تا ۲۵ به اوج خود رسید، همگام با بسیاری از مردم آذربایجان با دشمنان وطن مبارزه کرد و در راه ایران خود را به خطر انداخت.

وی ضمن اشاره به انتشار سروده‌های میهنی و نوشته‌های میهن‌پرستانۀ دکتر ریاحی در مطبوعات در آن سال‌ها و انتشار کتاب شعر کوچکی در سال ۱۳۲۵ از وی، در شرایطی که بازی اقلیت و اکثریت مجلس، کشور را به پرتگاه نسبی کشانده بود، چند بیت از اشعار این کتاب را خواند:

خسته شد جان من از درد وطن درمان کجاست

ملک ایران گشت ویران رحمت یزدان کجاست

لشکر افراسیاب فتنه ایران را گرفت

بهر دفع این مسائل رستم دستان کجاست

روزگار سفله‌پرور داد ایران را به باد

آن همه فرّ و شکوه و خرگه و ایوان کجاست

دشمنان گویند با ما عهد و پیمان بسته‌اند

لیک در فرهنگ اینان عهد کو پیمان کجاست

کهنه جاسوسان دم از میهن‌پرستی می‌زنند

لیک هنگام عمل بین پاکی دامان کجاست

اندرین ویرانه میهن‌دوستی دیوانگیست

من شدم دیوانه یاران بند یا زندان کجاست

جان مشتاقان ریاحی سوخت از عشق وطن

تا فدا سازیم جان را بازگو میدان کجاست

وی در ادامه در خصوص دیگر فعالیت‌ها و خدمات دکتر ریاحی گفت: ایشان از آغاز دهه ۱۳۴۰ رئیس ادارۀ نگارش وزارت فرهنگ یا همان وزارت آموزش و پرورش بودند و مدتی نیز به عنوان رایزن فرهنگی در ترکیه حضور داشتند و در آنجا به تدریس ادبیات فارسی نیز می‌پرداختند.

بهاری ادامه داد: ایشان اولین سردبیر کیهان فرهنگی بودند و سردبیری نشریات مهرگان، سیمرغ و مجلۀ آموزش و پرورش را نیز به عهده داشتند، اما شاید مهمترین کار دکتر ریاحی، که تأثیر آن تا روزگار ما باقی مانده، سر و سامان دادن به کتاب‌های درسی مدارس بود و شرح این فعالیت خود را در مقاله‌ای در شمارۀ دوم مجلۀ بخارا سال ۱۳۷۷ آورده‌اند که چگونه با وجود مشکلات و موانع و کارشکنی‌های فراوان این کار را به انجام رسانده‌اند.

پژوهش‌های دکتر ریاحی دربارۀ سروده‌های حافظ و سروده‌های کسایی

در این نشست دکتر مریم مشرف، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، به بیان مطالبی در موضوع شعرپژوهی دکتر ریاحی با تأکید بر پژوهش‌های ایشان در سروده‌های حافظ و سروده‌های کسایی پرداخت.

وی در ابتدا با اشاره به گستردگی حوزه‌های فعالیت دکتر ریاحی از تاریخ‌پژوهی، تا تصحیح و شرح و نیز سرودن شعر، گفت: شاید بتوان عمدۀ فعالیت‌های ایشان را در سه دستۀ تصحیح متون، تحلیل و زبان‌پژوهی قرار داد.

دکتر مشرف با اشاره به دقت و زحمتی که دکتر ریاحی در تصحیح نزهه المجالس به خرج داده‌اند، گفت: ایشان در این کتاب ۴ هزار رباعی را در منابع خطی دیده و با دقت حیرت‌انگیزی تصحیح و شرح کرده‌اند که علاوه بر ارائۀ یک کتاب ارزشمند، این اقدام زمینۀ حصول فواید جانبی از این کتاب در طول حیات پربار ایشان، از جمله در سلسله مقاله‌های‌شان دربارۀ حافظ، شد.

وی با اشاره به مسئلۀ صحت انتساب رباعیات حافظ، به عنوان یکی از موضوعات مطرح شده در این سلسله مقاله‌ها، گفت: دکتر ریاحی با تحقیق و تصحیح علمی به اثبات رساند که رباعی‌های متعددی که به حافظ منسوب است و حتی در چاپ‌های معتبر قزوینی و خانلری هم آمده، همه از افراد دیگری است.

دکتر مشرف گفت: به عنوان مثال دکتر ریاحی اثبات کرد که رباعی «امشب ز غمت میان خون خواهم خفت / وز بستر عافیت برون خواهم خفت / باور نکنی خیال خود را بفرست / تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت» نه از حافظ بلکه از کمال‌الدین اسماعیل است و بعضی رباعی‌های منسوب به حافظ از عایشه سمرقندی و فتوحی مروزی و مضبوط در نسخه‌های قبل از تولد حافظ است.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی دقت‌های دکتر ریاحی را در تصحیح اشعار حافظ جالب توجه دانست و گفت: به عنوان مثال ایشان در باب بیت «دولت آن است که بی خون دل افتد به کنار / ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست»، با توجه به اینکه مرحوم خانلری بخشی از بیت را به صورت «سعی عمل» آورده‌اند، بحثی دربارۀ تأثیر معنایی این «واو» دارند.

تأثیرپذیری حافظ از نجم‌الدین رازی از نظر دکتر ریاحی

وی دقت‌های دکتر ریاحی را در تصحیح اشعار حافظ منحصر به مفردات ندانست و با اشاره به تعمق ایشان در عبارات حافظ، به عنوان نمونه به بیان توضیحات دکتر ریاحی دربارۀ عبارت «طبیب راه‌نشین درد عشق نشناسد» پرداخت و گفت: به گفتۀ ایشان اگر منظور حافظ از راه‌نشینان دراویش باشند که راه آن‌ها راه عشق است و اگر تأکید بر معنای اصلی طبیب باشد که باید گفت طبیب بر سر راه نمی‌نشیند و اینجا ابهامی وجود دارد که دکتر ریاحی توانسته‌اند به واسطۀ یکی از مهمترین تصحیحات‌شان، یعنی مرصاد العباد، گره از این ابهام بگشایند.

دکتر مشرف ادامه داد: به گفتۀ دکتر ریاحی، بر اساس متن مرصاد العباد، در ایام گذشته کولی‌هایی که بر سر راه می‌نشسته‌اند ادعای طبابت داشته‌اند و در واقع طبیب تقلبی بوده‌اند و به عقیده دکتر ریاحی سخن حافظ در اینجا حاوی کنایه و طعنه به شاه نعمت‌الله ولی است؛ چنان که مصراع «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» نیز حاوی چنین کنایه‌ای به شاه نعمت‌الله است.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی افزود: در واقع دکتر ریاحی سعی می‌کردند دلالت‌های عام عبارات حافظ را بیابند و عبارات مشابه را در ابیات مختلف به آن مدلول مرتبط کنند.

وی با اشاره به دقت و باریک‌بینی‌های دکتر ریاحی در تصحیح مرصاد العباد، گفت: ایشان در نتیجۀ دقت‌نظرشان در این کار به نتایجی رسیده بودند و برای مثال معتقد بودند که حافظ بیشتر مطالب خود را از مرصاد العباد، به عنوان یکی از مهمترین و زیباترین آثار نثر عرفانی فارسی، گرفته است.

دکتر مشرف افزود: البته قطعا مفاهیم عرفانی پیش از مرصاد العباد هم وجود داشته و ریشه در تفاسیر عرفانی قرآن دارند، اما دکتر ریاحی معتقدند که حافظ در شیوهٔ تعبیر و در الفاظی که به کار برده متأثر از نجم‌الدین رازی بوده است.

وی با اشاره به ابیاتی از رساله عقل و عشق نجم‌الدین رازی، یعنی «دوشم سحرگهی سخن حق به جان رسید / کای روح پاک مزرع حیوان چه می‌کنی / بر پر سوی نشیمن اول چو باز شاه / چون بوم خـس نه‌ای تو به ویران چه می‌کنی»، گفت: حافظ عین همین تعبیر را در ابیات «چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب / سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست / که ای بلندنظر شاهباز سدره‌نشین / نشیمن تو نه این کنج محنت‌آبادست / تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتادست» به کار برده است.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به سخن دکتر شفیعی کدکنی به این مضمون که حافظ در مفردات چیزی از خودش ندارد، اما ترکیبات استثنایی و سحرانگیزی از این مفردات پدید آورده است، گفت: دکتر ریاحی نیز معتقدند که در کمپوزیسیون است که حافظ اعجاز می‌کند.

وی با اشاره به داستان آفرینش و خلقت آدم و الهام‌بخش بودن این داستان در ادبیات فارسی و ادبیات جهان، گفت: دکتر ریاحی ذیل غزل با مطلع «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد» می‌گوید: «تصور من این است که این غزل تنها وقتی برای ما معنی روشن و ساده‌ای دارد که داستان آفرینش را در مرصاد العباد خوانده باشیم، والا تعبیرات عشق نداشتن ملک و عین آتش شدن او از غیرت و درخشیدن برق غیرت، مفاهیم مبهمی خواهد داشت».

دکتر مشرف در توضیح این نکته گفت: در مرصاد العباد بسیار زیبا آمده است که وقتی پرتو عشق به عقل رسید، از آنجا که عقل طاقت این پرتو را نداشت، آب شد و این پرتو به دل انسان رسید و این همان مفهوم «امانت» است که در اندیشۀ عرفانی ما و اشعار حافظ آمده است.

وی با بیان این که گاهی تعابیر دکتر ریاحی با تعابیر استاندارد متفاوت است، اظهار کرد: برای مثال مفهوم «امانت» در تفاسیر اهل ظاهر معمولاً به «طاعت» تعریف می‌شود، در تفاسیر شیعه از آن به امانت سپرده شده به دل حضرت علی (ع) تعبیر شده است، در متون عرفانی «امانت» را همان عشقی می‌دانند که خداوند فقط به انسان داد، اما دکتر ریاحی با استناد به نجم رازی آن را معرفت می‌داند؛ که البته از عشق هم جدا نیست و حاصل آن است.

دکتر مشرف با اشاره به مصراع «جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت» و بیت «فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز»، گفت: دکتر ریاحی، با استفاده از مرصاد العباد، عشق نداشتن ملک را در کتاب گلگشت بسیار زیبا توضیح داده‌اند.

اخلاق علمی دکتر ریاحی

وی در ادامه به اخلاق علمی دکتر ریاحی اشاره کرد و گفت: ایشان در تحقیقات‌شان هیچ ابایی ندارند که بگویند مطلبی را نمی‌دانند و به عنوان مثال در مورد بیت معروف «ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم / خرقه از سر به در آورد و به شکرانه بسوخت»، که از ابتدا از مبهمات دیوان حافظ بوده، دکتر ریاحی همه نظرات افراد مختلف را دربارۀ این بیت آورده و نقطه‌نظر خود را دربارۀ آن‌ها بیان کرده؛ نه این که بهترین تعابیر را گلچین و از زبان خود بیان کند.

دکتر مشرف افزود: در بعضی تحقیق‌ها محقق بالا نشسته و از موضع همه‌چیزدان سخن می‌گوید اما نوع نگاه دکتر ریاحی به تحقیق متفاوت است و ایشان از موضع پرسشگری فروتن خواننده را با خود همراه می‌کنند و گویی دارند بلند بلند با ما فکر می‌کنند و این شیوه برای خواننده شیرین است.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی همچنین با اشاره به تحقیق دکتر ریاحی دربارۀ کسایی مروزی، و ابراز تأسف از حذف این درس از عناوین درسی رشته ادبیات فارسی، گفت: دکتر ریاحی در کتاب‌شان دربارۀ کسایی همه محققانی را که پیش از ایشان در این موضوع مطلبی، ولو یک سطر، نوشته‌اند، نام برده‌اند.

دکتر مشرف در پایان با بیان این مطلب که دکتر ریاحی در تصحیح اشعار کسایی دستاوردهایی داشته‌اند، در مورد یکی از این دستاوردها گفت: قصیده‌ای وجود دارد که هر چند در منبعی پیش از قرن دهم یافته نشده اما دکتر ریاحی، با دلایلی بیان می‌کنند که این قصیده از کسایی است و البته به لحاظ سبکی نیز به سبک کسایی شبیه است.

خدمات محمدامین ریاحی در زمینۀ شاهنامه‌پژوهی

در بخشی از این نشست دکتر ابوالفضل خطیبی، عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به ماجرای نوشتن مدخل محمدامین ریاحی در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی گفت: در آن زمان که من مدخل زنده‌یاد علیرضا شاپور شهبازی و مدخل زنده‌یاد محمدامین ریاحی را پیشنهاد دادم به من اطلاع دادند که با مدخل دکتر ریاحی مخالفت شد ولی من عقب‌نشینی نکردم و ماجرا را با دکتر علی‌اشرف صادقی مطرح کردم و ایشان که آن دو استاد را از چهره‌های شناخته شده و ارزشمند ادبیات فارسی می‌دانستند از این مخالفت متعجب شدند و نهایتا با وساطت ایشان این دو مدخل پذیرفته شد.

دکتر خطیبی سپس به اخلاق و سلوک زنده‌یاد ریاحی اشاره کرد و گفت: برای نخستین بار من مرحوم ریاحی را در منزل زنده‌یاد ایرج افشار دیدم و مهر و مهربانی و فروتنی زنده‌یاد ریاحی را که در همان نخستین دیدار تجربه کردم هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

وی انصاف در مواجهه با پژوهش‌ها و نظرات دیگران، توفیق در پژوهش در چند حوزۀ زبان و ادبیات فارسی، و مرجع بودن تألیفات را از جمله نکات قابل ذکر دربارۀ دکتر ریاحی دانست و گفت: شاهنامه‌شناسی با کتاب‌های سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی و تک‌نگاری فردوسی، حافظ‌شناسی با کتاب گلگشت در شعر و اندیشۀ حافظ، و کاری که در زمینۀ تصحیح مرصاد العباد کرده‌اند سه حوزۀ قابل توجه از کارهای دکتر ریاحی است.

دکتر خطیبی با اشاره به عقیدۀ دکتر ریاحی مبنی بر تأثیرپذیری حافظ از مرصاد العباد، گفت: دکتر ریاحی در پژوهش‌هایش دربارۀ حافظ و مباحثی که دربارۀ جایگاه مرصاد العباد داشته باب بحث مربوط به بینامتنیت را باز کرده و به خوبی نشان داده که مسئلۀ اصلی محتوا و مضمون نیست، بلکه آنچه در مورد شاعران بزرگ و شاهکارهای جهانی اهمیت دارد مسئلۀ زبان و بیان است.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تأثیر این نگاه بر محافل ادبی، گفت: کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» اثر داریوش آشوری سخت تحت تأثیر همین پژوهش‌های دکتر ریاحی در مورد ارتباط میان مرصادالعباد و حافظ است.

وی در مورد علاقۀ دکتر ریاحی به فردوسی و شاهنامه، گفت: ما در کتاب‌ها و مقالات فردوسی‌شناسی ایشان جابه‌جا شیفتگی و علاقه‌شان به فردوسی و شاهنامه را می‌بینیم و این بازیگوشی تاریخ است که درگذشت دکتر ریاحی درست روز ۲۵ اردیبهشت، یعنی روز بزرگداشت فردوسی، است.

دکتر خطیبی دربارۀ تصحیح مرصاد العباد دکتر ریاحی نیز گفت: این تصحیح پایان‌نامهٔ دکتری ایشان به راهنمایی بدیع‌الزمان فروزانفر بوده است، و می‌توان تصحیح و تعلیقات این کتاب را به عنوان یک رسالهٔ دکتری، با رساله‌های دکتری که امروزه دفاع می‌شود، مقایسه کرد و فاصلۀ آن‌ها را دید.

وی دربارۀ فردوسی‌پژوهی مرحوم ریاحی، گفت: بخشی از زندگی دکتر ریاحی به کار فردوسی‌شناسی و شاهنامه‌شناسی گذشت و تا انقلاب ریاست بنیاد شاهنامه را برعهده داشت و کار‌هایی را در بنیاد شاهنامه انجام داد که ابتکار خود او بود.

دکتر خطیبی ادامه داد: یکی از این کارها این بود که به عنوان مثال کنگره‌های بزرگ دربارۀ شاهنامه و فردوسی را به جای اینکه در شهرهای بزرگی مانند تهران یا شیراز یا اصفهان برگزار کند در جاهای دورافتاده‌تر مانند هرمزگان برگزار کرد و خوب است که کسانی که دست اندر کار چنین همایش‌هایی هستند این الگو را به کار بگیرند.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به یکی دیگر از فعالیت‌های دکتر ریاحی در بنیاد شاهنامه گفت: ایشان کارهایی در زمینهٔ بایگانی‌های علمی فعالیت شاهنامه‌شناسی انجام دادند و کتاب‌ها و نسخه‌هایی را در مورد شاهنامه و فردوسی گردآوری کردند که مبنای کار استاد خالقی شد.

وی ادامه داد: برنامۀ دکتر ریاحی در بنیاد شاهنامه، که فعالیتش پس از انقلاب متوقف شد، این بود که تمام نسخه‌های شاهنامه و پژوهش‌ها و کتاب‌ها به زبان‌های مختلف در مورد شاهنامه گردآوری و در یک مرکز نگهداری شود و من الان نزدیک ۲۵ سال است که آرزو دارم چنین بنیادی در ایران تشکیل شود تا اگر کسی قصد انجام پژوهشی دربارۀ فردوسی و شاهنامه دارد مجبور به مراجعه به کتابخانه‌های مختلف نباشد و بتواند در یک مرکز به همه نسخه‌ها و منابع دسترسی داشته باشد.

این شاهنامه‌پژوه ضمن بیان این که تا کنون کسی به این ایده توجهی نکرده، افزود: به عقیدۀ من بنیادهای رنگارنگی هم که به نام فردوسی وجود دارد متأسفانه بیشتر برای معرفی خود تشکیل‌دهندگان است تا معرفی شاهنامه فردوسی و من آرزو دارم که روزی بنیادی برای فردوسی تشکیل شود.

وی از سردبیری مجلهٔ سیمرغ به عنوان یکی دیگر از فعالیت‌های شاهنامه‌شناسی دکتری ریاحی سخن گفت و اظهار کرد: سیمرغ مجله‌ای بسیار علمی بود که هنوز هم بسیاری از شاهنامه‌شناسان از مقالات آن استفاده می‌کنند و مقالات آن امروزه هم مرجع ماست.

دکتر خطیبی ضمن بیان این مطلب که اولین کتاب مهم زنده‌یاد ریاحی راجع به  شاهنامه «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» است، افزود: منابع مربوط به اطلاعاتی که در منابع کهن دربارهٔ فردوسی و زندگی فردوسی و شاهنامه وجود داشته در این کتاب گردآوری شده است.

وی ادامه داد: شاید تصور شود که تألیف چنین کتابی کار چندان مهمی نیست و فقط کافی است اطلاعات منابع کهن را به ترتیب تاریخ تألیف به یک متن منتقل کنیم، اما در واقع علاوه بر این که این کتاب محققان را از مراجعه به کتاب‌های مختلف بی‌نیاز کرده است و فهرستی از منابع و مطالب آن‌ها در اختیار محققان قرار می‌دهد، اهمیت اصلی این کتاب در این است که روایات دربارۀ فردوسی و شاهنامه به دقت نقد و بررسی علمی شده است.

دکتر خطیبی افزود: در مورد هر روایت و گزارشی که از زندگی فردوسی یا شاهنامه می‌بینیم با مراجعه به این کتاب می‌توانیم نقد و نظر زنده‌یاد ریاحی را دربارۀ آن ببینیم و در بسیاری از موارد در مورد اعلام و رویدادهایی که در این گزارش‌ها آمده نیز تحقیق بسیار مفصلی کرده‌اند و از این نظر هم این کتاب بسیار مهم است.

وی ضمن اشاره به این که «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» منبع اصلی کتاب بعدی زنده‌یاد ریاحی، یعنی تک‌نگاری معروف دربارۀ فردوسی منتشرشده توسط انتشارات طرح نو قرار گرفت، گفت: در آن زمان کسی بهتر از زنده‌یاد ریاحی نمی‌توانست در مورد فردوسی و شاهنامه چنین کتابی را بنویسد و خیلی مواقع هم که از من می‌پرسند چه کتاب‌هایی در مورد شاهنامه و زندگی فردوسی بخوانیم من کتاب فردوسی مرحوم ریاحی از انتشارات طرح نو و کتاب زندگینامه تحلیلی فردوسی از زنده‌یاد شاپور شهبازی را که اصل آن به انگلیسی در هاروارد چاپ شده و ترجمهٔ فارسیش به قلم هایده مشایخ از سوی انتشارات هرمس منتشر شده، پیشنهاد می‌کنم.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: البته علاقه‌مندان بعد‌ا می‌توانند کتاب حماسه ملی ایران نوشتهٔ نولدکه را هم بخوانند که ترجمهٔ فارسی آن هم موجود است، ولی به هر حال آن دو کتاب، خصوصاً کتاب دکتر ریاحی در زمینهٔ شناخت فردوسی بسیار مهم است.

وی با اشاره به آشکار بودن احساسات پاک ایران‌دوستی و عشق و علاقهٔ وافر ریاحی به زبان فارسی در دو کتابش دربارۀ فردوسی، از نثر زیبای او در آثارش تمجید کرد و گفت: زنده‌یاد ریاحی نثر بسیار زیبا و دلنشین و استواری داشتند و شاید زمینه‌اش این بوده که ایشان در تمام عمرش با شاهنامه مأنوس بوده است و خود ایشان هم در خاطراتش می‌گوید که از حدود دوم و سوم دبستان با شاهنامه آشنا شدم.

این شاهنامه‌پژوه همچنین با اشاره به مأنوس بودن زنده‌یاد شهبازی از کودکی با شاهنامه، گفت: من توصیه می‌کنم که بچه‌ها را از همان کودکی و نوجوانی با شاهنامه و شاهنامه خواندن مأنوس کنیم و در صورت انجام چنین کاری قطعا تأثیرش را در آینده می‌بینیم.

وی با اشاره به خاطره‌ای از مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر که در کتاب فردوسی دکتر ریاحی نقل شده، گفت: مرحوم فروزانفر گفته بود که وقتی من پس از تحصیل در بشرویه به تهران آمدم هر جا که می‌رفتم کسی حرف‌ها و نوشته‌های مرا تحویل نمی‌گرفت و بعد به اشارهٔ یکی که گفت شاهنامه بخوان، یکی دو بار شاهنامه را خواندم و از آن پس هر جایی سخنی گفتم و مطلبی نوشتم محبوب جمع شدم.

دکتر خطیبی افزود: این خاطره نشان می‌دهد که شاهنامه خواندن چقدر می‌تواند در درست‌نویسی و زیبانویسی به زبان فارسی تأثیرگذار باشد.

وی با اشاره به یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب فردوسی مرحوم ریاحی، گفت: تمام تلاش ایشان این بوده که افسانه‌های مربوط به زندگی فردوسی را از حقایق مربوط به زندگیش جدا کند و در همین کتاب و کتاب می‌گوید که برای شناخت فردوسی باید افسانه‌ها را کنار بگذاریم و فقط به گفته‌های خود فردوسی در شاهنامه و به منابع معتبر توجه کنیم.

دکتر خطیبی سرایش شاهنامه به اشاره سلطان محمود و هجو گفتن فردوسی محمود را به جهت صله کافی نگرفتن، از جملۀ این افسانه‌ها دانست و گفت: مرحوم ریاحی به خوبی و به شکل مستند و مستدل توضیح می‌دهد که هجونامه‌ای که به نام فردوسی آمده نمی‌تواند از فردوسی باشد و دیگران آن را ساخته‌اند و به نام فردوسی رواج داده‌اند؛ و خصوصاً شاعران در رواج این هجونامه نقش داشته‌اند، چرا که می‌خواسته‌اند به ممدوحان‌شان، یعنی پادشاهانی که آن‌ها را مدح می‌گفته‌اند بگویند اگر صله‌ای در کار نباشد مثل فردوسی که محمود را هجو کرد شما هم هجو می‌شوید.

وی با اشاره مجدد به انصاف علمی مرحوم ریاحی، احترام ایشان نسبت به تصحیح دکتر خالقی را نمودی از این ویژگی دانست و گفت: چنین تصحیحی از شاهنامه قرار بود در بنیاد شاهنامه صورت ببندد و بخش‌هایی از شاهنامه هم تصحیح شد و ما می‌بینیم که اصحاب بنیاد چقدر در مقابل کار عظیم استاد خالقی جبهه گرفتند، اما تنها کسی که در این میان جابه‌جا دفاع و حمایت کرد دکتر ریاحی بود.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: ایشان حتی در تألیف کتاب فردوسی نیز که در آن زمان فقط چهار جلد از تصحیح خالقی منتشر شده بود، از بخش‌هایی از این تصحیح استفاده کرد و به آن ارجاع داد.

وی با اشاره به دیدگاه جالب دکتر ریاحی دربارۀ فردوسی گفت: ایشان معتقد بودند فردوسی بزرگترین ایرانی در تمام ادوار و قرون و بزرگترین شاعر بشریت است و این که مرحوم ریاحی چنین نگاهی نسبت به فردوسی داشتند خیلی مهم است.

دکتر خطیبی در بخش دیگری از نشست با بیان این مطلب که این گونه نیست که ما تمام نظرات دکتر ریاحی را دربست بپذیریم، گفت: خود من بعضی از نظرات مرحوم ریاحی را قابل تأمل می‌بینم و پذیرش آن‌ها برای من دشوار است و برای مثال ایشان معتقد است که فردوسی تمام تلاشش این بوده که آن روایتی را که به نظم در می‌آورد در تعارض با مسلمانیش نباشد و مثال او در این زمینه این است که فردوسی ابیات مربوط به ظهور زرتشت را خودش نسروده و از دقیقی نقل کرده است؛ و این نظر برای من قابل تأمل است.

وی نظر مرحوم ریاحی دربارۀ ابیات مربوط به ازدواج رستم و تهمینه را نیز یکی دیگر از این موارد قابل تأمل دانست و افزود: اما با وجود این نکات نوشته‌های شاهنامه‌شناسی زنده‌یاد ریاحی فوق‌العاده است.

دکتر خطیبی در ادامه به پاسخ برخی پرسش‌های مخاطبان در زمینۀ شاهنامه‌پژوهی پرداخت.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612