میراث مکتوب – عنوان کامل این تفسیر «الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیة الموضحة للکم القرآنیة و الحکم الفرقانیة» که ترجمه آن «گشایشهای خدایی و کلیدهای غیبی روشنگر گزارههای قرآنی و حکمتهای فرقانی» است، چنانکه از عنوانش پیداست تفسیری است عرفانی که به گفته مؤلف، حاصل فتح و گشایشی الهی است، چنانکه خود میگوید:
وقتی از جمله گشایشهایی که حضرت حق از آن پرده گشود و از بخشش محض خود بخشود، از سوی خود بر آن «الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه» گذارد که روشنگر گزارههای قرآنی و حکمتهای فرقانی است.
تفصیلش را اما در خود تفسیر به روشنی بیان میکند. و گزارشی را که ابو نعمةالله (محمد شکری) بن حسن انقروی (آنکارایی) در پایان چاپ مصر نوشته روشنگر اهمیت و جایگاه این تفسیر است.
مولانا نعمتالله بن محمود نخجوانی، مشهور به شیخ علوان و بابا نعمتالله، ابن علوان رومی (م 920 هـ. ق 1514 م) که از او به ولی کامل، محقق عارف، کاشف مدقق، امام، عالم ربانی، عارف بالله، شیخالمشایخ، الکامل المکمل، ذی الفیض الربانی و متحقق به مقام شهود احسانی یاد کردهاند. متون از زندگی او تفسیر روشنی ارائه نمیدهند، جز آنکه به عثمانی، آقشهر مهاجرت کرده و در آنجا شهرت یافته است (الشقایق النعمانیه/ طاش کبریزاده، 214) درباره تاریخ وفاتش هم اختلاف نظر وجود دارد، اما بیشتر تذکرهنویسان آن را 920 هـ. ق ذکر کردهاند.
در مقدمه کوتاهی که بر چاپ مطبعه عثمانیه، (نسخه اصلی مورد اعتماد در این ترجمه) نوشته شده تصریح شده که سلوک او بر پایه طریقه علیه نقشبندیه و بهرهمندی از حضور مشایخ این مکتب عرفانی بوده است.
ویژگیهای عمدۀ این تفسیر را به طور مشخص در این موارد برشمرد:
1. روش مؤلف آن است که تفسیر هر سوره را با «فاتحه = سرآغاز»ی شروع میکند و با «خاتمه = سرانجام»ی به پایان میرساند که اصولاً سرآغاز هر سوره دورنمایی از مطالب آن است که برای سالک راه میتواند روشنگر باشد و خاتمه نیز چکیدۀ نتیجهای است که مؤلف از آن سوره به دست میدهد و عبارت و گزارهها در هر دو بخش خطابی ـ عرفانی است و شیخ سالکان طریقت را خطاب قرار میدهد و نکتههایی را به آنان یادآور میشود که میباید نظر به مطالب هر سوره مورد عنایت داشته باشند و فاتحه و خاتمه هر دو برای سالکان راه در واقع دستورالعملی هستند که با توجه به آن میتوانند فهم و برداشت خود را از آیات سامان دهند و مؤ لف در این بخش از تفسیر خود بسیاری از نکات دقیق و باریک عرفانی را با نثری شیوا و زبانی رسا و گاه کمی پیچیده بیان میکند و از این حیث نیز بهراستی گنجینهای است و بسی اسرار عرفانی در آن بیان شده است. افزون بر فواتح که بیشتر معطوف به مضامین عرفانی مرتبط با آیات سورهها است و خواتم که در پیوند بیشتری با بهرهای است که سالک میباید از آن ببرد و سفارشاتی که مفسر به او میکند، او میکوشد بین تفسیر «بسمله» و مضامین هر سوره پیوندی برقرار کند که از این حیث با تفاوت در سجع و شکل تقریباً مانند «لطائف الاشارات» شیخ ابوالقاسم قشیری عمل کرده است.
2. تأویلات و اشارات مؤلف در برداشت از عبارات و آیات قرآنی بر خلاف برخی از تفاسیر اشاری، اصولاً حتی برای فهم عادی توجیهپذیر است و در حد امکان مفسر کوشیده از تأویلات دور از ذهن بپرهیزد و اگر گاهی از لفظ فاصلهای گرفته، آن را با چنان ظرافت ویژهای بیان میکند که بر طبع زبان آشنای مخاطب که از عمق تأثیرات الفاظ و عبارات قرآنی آگاهی دارد و از اندگ ذوق مستعدی برای درک تجربههای شهودی برخوردار باشد، گران نمیآید.
3. از حیث زبانی گرچه روش مؤلف آن است که بدون رجوع به متون تفسیری، آنچه را خدا بر او گشوده است بر قلم آرد، اما ملاحظه میشود اندوختههای علمی پیشینی او در شرح تکواژگان و گزارهها کاملاً مشهود است، جز در اندک مواردی متعرض نکات صرفی، نحوی و بلاغی نشده است، مگر آنکه بیان نکتهای در فهم سرراست عبارت نقش داشته باشد؛ ولی گزارش مستقیم مفردات و عبارات بهوفور در تفسیر دیده میشود؛ زیرا بدون این روشنگری هدف از تفسیر برآورده نمیشود و همین شرح مختصر نیز برخوردار از درونمایهای عاطفی و عرفانی است.
4. به پیروی از روش عارفان، بر اساس اثبات خویش نه نفی دیگران، استوار است. شیخ علوان در سراسر تفسیر خود، هرگز متعرض برداشتهای دیگران نمیشود و احیاناً به به رد آنها نمیپردازد و به کنایه و تعریض سخنی به میان نمیآورد.
5. از حیث کلامی ـ اعتقادی پیرو مکتب ابوالحسن اشعری است و این موضوع از تفسیر او ذیل برخی از آیات کاملاً هویداست. در فقه نیز پیرو مذهب ابوحنیفه است. اما در تفسیر اولا چندان به مباحث فقهی نمیپردازد، مگر در حدی که در فهم معانی الفاظ مؤثر باشد، ثانیاً به مدلول عنوان اثر «الفواتح الالهیه» قطعاً نمیتواند مقلد محض باشد؛ زیرا نظرگاههای فقیهان، مذاهب ویژۀ آنان است، از اینرو گاه دیده میشود که رأی او با ابوحنیفه کاملاً همخوانی دارد و در موارد بسیاری هم ایشان رأی خود را دارد و ملزم به پیروی از مذهب ابوحنیفه نیست.
6. عرفان، گواه حقیقت عرفان شیخ نعمتالله در درجۀ اول تفسیر او در مراتب بعدی دیگر آثار عرفاناش است.
7. نثر تفسیر، نثری فصیح و ادبی البته با رعایت اقتضای مقامات بیان است و آنگاه که طلبیده، خامۀ او در اوج صلابت بسیار استوار ظاهر شده است، اما اگر ملاحظه میشود که در بخشی از عبارات اندکی پیچیدگی وجود دارد، به موجب محتوا و به اقتضای معنایی است که بیان میکند که ممکن است فهم آن آسان ننماید.
ترجمۀ این کتاب از روی دو نسخه انجام شده است: الف) نسخۀ چاپشده در مطبعة العثمانیه به تاریخ 18 ربیع الاول 1325 قمری؛ ب) نسخۀ چاپشده در دار رکابی للنشر مصر سال 1999 م.
فهرست مطالب کتاب:
* جلد اول
مقدمۀ مترجم
مقدمۀ مؤلف
از سورۀ فاتحه تا انفال
جلد دوم: از سورۀ برائت تا سورۀ فرقان
جلد سوم: از سورۀ شعرا تا سورۀ ق
جلد چهارم: از سورۀ ذاریات تا سورۀ ناس
نعمتالله نخجوانی نقشبندی، تفسیر الفواتح الالهیه والمفاتح الغیبیه؛ الموضحه لکلم القرآنیه و الحکم الفرقانیه (در چهار جلد)، مترجم: مسعود انصاری، تهران، مولی، 520 نسخه، 1395.
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات