ميراث مكتوب- دكتر عبدالمجيد ارفعي در نشستي با عنوان « شناخت گل نوشته هاي دوران هخامنشي از ديدگاه اجتماعي و زبان شناسي» گفت: بيشتر اين گل نوشته ها از سال متعلق به سال هاي سيزدهم تا بيست و هشتم داريوش است. يعني پانصد و نه تا چهارصد و نود و چهار، منهاي يك گل نوشته كه متعلق به سال نهم است.
وي در پنجاه و سومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب كه روز دوشنبه 2 بهمن ماه 85 در اين مركز برگزار شد، افزود: اين كتيبه ها در سال 1312 پيدا شدند، حدود 30 هزار قطعه برآورد شده بود. اين ها را قبل از اين كه براي خواندن به آمريكا برود، توي پارافين مايع آغشته مي كنند كه رطوبت و مسائل ديگر جوي خرابش نكند. در 50 صندوق از راه بوشهر به آمريكا مي رود و در سال .1314 كه به آمريكا مي رسد، اين ها را شروع مي كنند يك تابستان پارافين زدايي كردن، در تابستان 1937 كه 1316مي شود، اين ها آماده بررسي و مطالعه مي شوند. اولين كسي كه شروع مي كند مرحوم استاد آرنلد پِرِوِر بود، يكي از استادان بزرگ سومر شناس به اتفاق 4 – 3 تا از شاگردانش مرحوم آقاي كمرون، هلك و پووه.
تا زمان جنگ جهاني دوم اين ها نزديك به 131 گل نوشته ها را خوانده بودند، يكي كمتر، يكي بيشتر كه مرحوم هلك اين ها را در كتاب خودش ذكر مي كند. جنگ جهاني يك خرده باعث اختلال مي شود، بعد كَمِرون در سال 1948 به استادي دانشگاه ميشيگان برگزيده مي شود. بعد از اينكه گل نوشته هاي تخت جمشيد خزانه را چاپ مي كند، استاد اينجا مي شود و از اين كار كنار مي كشد. مرحوم هلك بعد از جنگ جهاني دوم بر مي گردد به اين كتيبه ها و تا آخر عمرش به همين كتيبه ها سرگرم بود كه حاصل كارش يكي در 2087 كتيبه است كه درPersepolis fortification tablets مؤسسه شرق شناسي چاپ شده است. از زماني كه اين را تحويل داد به چاپخانه و چاپ شد، ايشان خواندن را ادامه دادند و تا زمان مرگ خودش 2586 جلد نوشته ديگر را خواندند كه آخرينش را متأسفانه به علت اينكه مرگش فرا مي رسد، خواندنش ناقص مانده است. از اينها 33 را گزينش كرده كه در دفيع شماره 8 چاپ شده كه هر كدام ويژگي هاي خاصي دارند. در اين چهل و چند سالي كه مرحوم هلك روي اين گل نوشته ها كار كرده، به اين ها يك نظم و ترتيب خاصي داده، علاوه بر شناخت سيستم هاي فعلي اش و بعضي كلمات كليدي و كاربردي اش، ايشان آمدند تمام اين كتيبه ها را در 32 گروه تقسيم بندي كردند كه شامل 22 گروه اصلي و 10 زير گروه بود. از A شروع مي شود تا W،منهاي I و O كه از نظر شكلي احتمالاً جور در نمي آمده است. هر كدام از اين ها يك مسائلي در علم بحث مي كند كه بر اساس فعلي كه در اين جا بكار رفته، در جمله، در كتيبه يا بر اساس موضوع كتيبه اين تقسيم بندي انجام گرفته است. وي ادامه داد: مثلاً شماره اول حمل كالاست، دوم جابجايي كالا،C شش قسمت واريز به حساب كسي، پرداخت به حساب كسي، پرداخت دام بصورت ماليات، كنار گذاشتن بعضي از مثلاً كارمزد انجام كاري و امثال اين ها. D دريافت هاي كلي است، E مثلاً يك شي را مي گيرد و در ازاي آن يك شي ديگر را تحويل مي دهد. مثلاً كالايي را به اسم ترموم مي گيرد و بعد آبجو توليد مي كند و بعد آبجو تحويل مي دهد، كارش اين است. G دريافتي هاي مسئول مملكتي است، سران مملكتي، مثل عمو داريوش و يا جانشينش يا بعضي از شهرباناني كه ما بهشان برخورد مي كنيم. شهربان مثلاً يك نوبت، يا شهربان توروي يا بعضي وقت ها هم مثل شهربان كرمان شده به اسم كركيش كه مثلاً اين ها براي سفرشان چقدر مواجب سفر گرفتند. J پادشاه است به خاندن سلطنتي. K به 3 دسته تقسيم مي شود: يكي پرداخت هايي كه براي اجراي مراسم ديني داده شده، اسم آدم و شغل آدم و مقدار دريافتي اش است. 2K دريافتي هايي كه توسط يك شخص نامبرده شده، همراه با شغلش آنجا ذكر مي شود.3K دريافتي هاي يك فرد است كه نامبرده شده، بدون هيچ گونه عنوان و يا كار شغلي اش. گروه هاي L كه سه تا هستند بستگي به كاربرد يك فعل دارند كه زياد با هم فرقي ندارند، پرداختي هاي مواجب مستمر كارگران است، كه از يك ماه شروع مي شود تا بعضي وقت ها يك سال يا 13 ماه 14 ماه ادامه پيدا مي كند. M مواجب ويژه اي است كه به كارگران داده شده، مثلاً فرض كنيم كه اگر در شهر شيراز به كارگرها به طور معمول غله جيره مي دهند، يعني دستمزد كاري، مواجب كاري مي دهند. يا بالعكس اگر شراب جيره اصلي شان است، گندم مي دادند. N يكبار دريافتي مادراني است كه تازه وضع حمل كردند كه به طور كلي آن كسي كه پسر زاييده معمولاً دو برابر آن كسي كه دختر زاييده مي گيرد. P دستمزدهاي روزانه است، يعني ممكن است كه حتي براي يك ماه يا يك سال پرداخت شده باشد، ولي قيد مي شود كه روزانه اين قدر دريافت مي كند، اين مال كساني است كه در يك جا مثلاً يك حرفه ايي خاص دارند و از يك شهر مي روند به شهر ديگر كه اين كار را در اين شهر انجام دهند، حالا اين كار ممكن است 10 يا يكسال طول بكشد، ولي پرداختي هايشان روزانه است. بيشتر گل نوشته هاي تخت جمشيد محمل مسافرتي هستند كه به ما مي گويند مسافريد. از اينجا مي رود به فلان جا يا مي رود به مثلاً بطرف شام. و با بررسي اين كتيبه هاست كه ما مي فهميم كه شاه در اكثر اوقات و بيشتر زمان ها در شوش ساكن بود. تقريباً ساكن تخت جمشيد وقتي آنجا سكونت دارد، خيلي كم است. بنابراين مي شود گفت پايتخت واقعاً سياسي آن در آن زمان شوش است، نه تخت جمشيد. بعدش مي رسيم به جانوران. توي يك گروه جانوران هستند كه دريافتي هاي مستمر دارند مثلاً براي ماكيان ها يا اسب، خر، شتر اين چيزها بعد جيره هاي ماهانه مثلاً پرداخت شده در F شماره دو به شراب داده شده، در همه موارد به جز يك مورد به اسب يك مقدار اندكي نزديك به كم و بيش cc30 شراب براي يك ماه داده شده براي تقويتشان. در يك مورد، يك تعدادي خر هم همراه اسب اين شراب را دريافت كردند. F3 مواجبي است كه جانوران يعني دام ها اسب، خر، شتر، يا يك تكه كه نمي شناسيم چيست به اسم شيشي در هنگام سفر به ايشان داده شده. يا ما آنجا پيدا مي كنيم كه مثلاً يك دسته شتر در يك ماه بخصوص از تخت جمشيد رفتند به شوش و بعد حالا دارند برمي گردند. دو تا تكليف اين گروه شتران را داريم: گروه T نامه ها هستند كه همين به جز دو سه مورد كه زيردستي به فرادستي خودش مي نويسد. معمولاً فرا دست به زير دست دستور مي دهد. بيشتر همه شان اكثريت مال پَرنَكَه عموي داريوش يا نائب هميشه هم قدرت خودش زيشاويش هست. به صورت ايلامي فارسي باستاني دستور مي دهند به مسئولان كه فلان مقدار چيست، پرداخت شود. اين، همه گروه هاي از A تا 3F را مي توان در بر گيرد، بسته به اينكه موضوعش چي باشد. گروه U برچسب هاي كوچك و اصلاً از يك حرف، يك كلمه، يك اسم خاص يا يك كالايي خاص كوچك ترينش به اندازه يك ناخن كوچك آدم است، كه يك اسم فقط دارد. تا 5، 6 سانتي متر كه چهار پنج خط رويش نوشته شده. چون اين كتيبه هارا به جز دو تاي آخري كه بحث مي كنم يك بند مويي داخلشان هست، آويزان مي شده اند اين ها را قبل از گل نوشته هاي مربوط به يك فرد بخصوص يا يك كالاي بخصوصي، آويزان مي كردند.
دكتر ارفعي همچنين گفت: دو دسته چيزهايي سالانه دارد يكي Z و ديگري W. Z كم و بيش مثل دفتر روزانه ماست يا روزنامه امروز است كه هر عملي كه در يك شهري انجام شده، حسابرس ها مي آيند وارد مي كنند، كه مثلاً اين قدر از دخل گروه كارگري در اين شهر مثلاً اين حقوق را گرفته اند، اين كالا از اينجا، جابجا شده. از اينجا به اين جا وارد شده و تمام گزارش هاي سالانه يك محل حالا يا در يك كتيبه يا در چند كتيبه مي نوشتند، توسط يك حسابرسان خاصي كه از اين شهر به آن شهر مي رفتند. W مثل دفتر كل مي ماند، صورت كلي دارند. آنقدر واريز شد، آنقدر برداشت شد، آنقدر جابجا شد، آنقدر نقل مكان داده شد براي سال بعدي. آنقدر از اينجا وارد شد، آنقدر به اينجا فرستاده شد و بعد يك جمع بندي كلي مي دهد. خيلي وقت ها آدم اشتباه در ريزه ها مي بيند، ولي اين ها كوشش مي كنند كه جمع ها مثل هم درآيد و آخر كار برابر آن مقدار اول بنويسند. اين كلياتي كه در اين گل نوشته هاست، اما جاي كار خيلي زياد دارد. مرحوم كمرون و هلك تا وقتي كه زنده بودند براي شناخت واژه هاي ايراني شان بيشتر دست به دامن مرحوم گلشويچ مي شدند كه خيلي از اين واژه ها را شناسايي كرده، معدودي هم توسط مرونيس در سال 1356 چاپ شده و يك چند واژه هاي هم مرحوم “بيني” كار كرده، ولي بيشتر كار همين گلشويچ است كه توانسته تعداد زيادي نام ها و واژه هاي فارسي و ايراني كه، در اين گل نوشته ها به فراواني يافت مي شود، شناسايي كند. عنوان هايي را كه ما ممكن است در فارسي باستان نداشته باشيم، در سنگ نوشته ها كه چون جايش نبوده، اما در گل نوشته ها پيدا مي كنيم. مثلاً كُردَوَپيچ، كُردَ يعني كارگر، وَپيچ، يعني باد. كارگربد اين مسئولان گروه كارگري در رده خيلي بالايي هستند، البته اين ها كه “يسوباكاسورپيچ” يعني دام بد اسمشان را بذاريم، چون از همان گاو و گوسفند اين ها هستند گاوبد. متأسفانه تعداد زيادي واژه ما داريم كه چون ما مدارك ايلامي مان خيلي كم است و بيشتر مدارك ايلامي كه امروز ما موجود داريم غير از دوره هخامنشي، مبناي پادشاهي است، اين واژه ها را در آن نمي بينيم. هنوز جاي كار است كه بدانيم آيا اين واژه هايي ايلامي هستند كه در اينجا به كار برده شده اند. ما شايد در اين گل نوشته ها بيش از 700 اسم محل داريم كه تعدادشان از سرزمين هاي دور و نزديك مثل سارد و فرهانه و قندهار و سغد و بابل و مصر و اين ها، ولي به جز شهر شوش كه پايتخت حقيقي اند، تمام اين هفتصد محل را ما مي توانيم در فارس پياده كنيم، چون كه متأسفانه هنوز نمي دانيم اكثر جاهايشان كجا هستند. به كمك همين گل نوشته ها ما مي توانيم چند تا از شهر هايي كه در محل هايي كه در سنگ نوشته هاي سترگ بيستون آمده، رديابي بكنيم. يكي از شهرهاي خيلي مهم اين دوره شهري بود كه در فارسي فارسان بهش مي گوييم اووَدالدچَيَه. كه توي ايلامي اش آمده مَتِري، توي يكي از گل نوشته ها بابلي اش آمده همابيش و در متن بيستون بابلي اش كه يك خرده مخدوش است، صورت درستش را نداريم كه اين شهري است پيوسته به تخت جمشيد.
وي افزود: اگر ما بررسي كنيم، مي توانيم درك كنيم كه شاه مثلاً براي 8 روز سفر يا براي 4 روز سفر چه مقدار به اصطلاح جيره سفر گرفته است. در 8 تا شهري كه احتمالاً از اطراف شيراز شروع مي شود و مي رود به طرف بالا از كاخ فيروز رد مي شود و مي رود به طرف (اقليداستوپاس)هشت روز راه است، هشت تا گاو مي گيرد. در يك مورد كه دارد از شمال مي آيد به طرف تخت جمشيد در 4 شهر هر شهري يك گاو بهش داده مي شود و بيست و يكي ماكيان. اين كه مسلماً داريوش نمي توانسته يك گاو بخورد به تنهايي، به علت داشتن خدم و حشمي كه همراهش بودند، اين چيزها پرداخت شده. يا مثلاً عموي داريوش مواجبي كه از دولت دريافت مي كند، چقدر است؟ روزانه 9 تا 18 ليتر شراب. نائبش چقدر مي گيرد؟ 9 تا 19 ليتر شراب. خب اين ها مصرف خودشان نيست. براساس متن هاي مسافرتي ما مي توانيم جاي بعضي از شهرهاي در مسير را شاهراه تخت جمشيد – شوش را مشخص كنيم. منزلگاه ها را درك كنيم. با كمك متن هاي كارگري، ما مي توانيم درك كنيم كه كارگرها مزدشان چقدر بوده و بعضي وقت ها نرخ برابري يك كالا چقدر است. به طور كلي كارگرها به طور معمول وقتي كه معدل بگيريم، ميانگينش ” 3 بَر” يعني 3 تا 9 كيلو و خرده ايي گندم مي گرفتند در ماه، يك مرد بالغ. يا اينكه شراب مي گرفتند به همين نحو كه بعد عوض مي كردند. نرخ برابري اين بوده كه شما 3 تا پيمانه يا ” 3 تا بَر” گندم مي داديد يك مَرّي كه برابر همان 9 ليتر و خرده اي مي شود، شراب مي گرفتيد. 3 تا 9 ليتر و خرده اي شراب مي داديم، يك گوسفند در ازايش مي گرفتيم. پس اين نرخ ها را ما داريم. بيشتر اين گل نوشته ها از سال متعلق به سال هاي سيزدهم تا بيست و هشتم داريوش است. يعني پانصد و نه تا چهارصد و نود و چهار، منهاي يك گل نوشته كه متعلق به سال نهم است، كه تا به امروز خوانده شده است. 513 قبل از ميلاد. مي بينيم كه نرخ تورم تقريباً ثابت است. ما مي بينيم كارگرها به تناسب كاري كه دارند حقوق هاي متفاوتي مي گيرند. 4.5 مي گيرند، 4 مي گيرند، بچه ها نيم هم مي گيرند. يك تعداد اندكي زن داريم كه اين ها را بهشان مي گويند “ايرشَه” يا “اَرشيه”. من فكر مي كنم واژه خر فارسي از آن آمده. چون هرشيه، هرشه، خرشه هم آمده به معني رئيس است و اين ها بيشتر از هر مرد يا زن ديگر مي گيرند. در چند گروه به خصوص هستند كه فقط يك زن اين مقدار را مي گيرد كه 5 تا است و هيچ مردي اينقدر نمي گيرد، ولي مهم ترين كاري كه در اين ها ما مي توانيم انجام دهيم واقعاً شناخت واژه هاي ايراني است كه بايستي روي آن كار كنيم تا ببينيم اين شغل هايي كه اين ها مي گويند، وقتي مي گويد كه اين شغل را دارد من بدانم يعني چه. من نميدانم الان. نه من، هيچ كس ديگر هم نمي داند. بايد اينجا را دست به دامن ايران شناسان بشويم كه اين ها را پيدا كنند، اگر بن ايراني داشته باشند.
دكتر ارفعي ادامه داد: دانشگاه شيكاگو كه راه افتاد، خواه نا خواه بخش هاي مختلف داشت، در اول كار امريكايي ها چندان فعال نبودند در زمينه هاي خط ميخي، بنابراين چه دانشگاه پنسيلوينا، چه هاروارد، چه جاهاي ديگر و چه دانشگاه شيكاگو، همه از استادان آلماني استفاده كردند، همان آرناپرووِل كه من اسمشان را بردم از استادان آلماني بود كه آمده اول پنسيلوينا و بعد آمده به شيكاگو و اين ها بودند كه شاگردان امريكايي را تربيت كردند و اين سومري و اكدي، يعني بابلي و آشوري را به اين شاگردان ياد دادند و اين در آنجا رواج پيدا كرد. تا آن روز نمي دانستند كه اين گل نوشته ها حتي به زبان ايلامي است. با بررسي چند ساله اي كه مرحوم پرووِل و دستيارانش كردند به اين پي بردند. ما هشت تا استاد داشتيم و چهار تا شاگرد بوديم، الان شما برويد دانشگاه شيكاگو ممكن است دو تا شاگرد در دوره دكترا باشند كه دارند در اين زمينه ها كار مي كنند، نه بيشتر. چون معتقد نيستند در اين زمينه ها شاگرد زياد بگيرند. فقط تعداد معدودي را مي گيرند، ولي همان را زنده نگه مي دارند. دانشگاه شيكاگو در سال 1927 شروع كرد به گردآوري واژه نامه و پديد آوردند واژه نامه زبان اكدي كه (accadian dictionary ) بهش مي گويند، 1927 شروع كرد تا سال 1954 فقط اين ها جمع آوري كردند. سال 1954 اولين واژه نامه شان، فكر كنم حرف “ج” يا “خ” باشد به طور خيلي كوچكي به چاپ رسيد. الآن فقط چهار جلد مانده كه چاپ شود، يعني حساب كنيد از سال 1927 تا 2007 چند سال مي گذرد؟ نزديك 80 سال است، يعني كار دارد مدام انجام مي گيرد. يعني استاد آنجا بيشتر كار مي كند، فعاليت دارد و كارش دوام دارد و بعد از مرگش مي رسد به يكي ديگر كه جانشين مي شود. حالا متأسفانه اكدي و ايلامي به آن صورت جانشين نداشته، ولي در همه رشته ها شما جانشين مي بينيد كه مي آيد و كار را ادامه مي دهد و همان روال سابق و جلو مي برد. تغييرات دانش جديد، خواه نا خواه همه چيز را تغيير مي دهد.