میراث مکتوب- خانم دکتر عظمی زرین نازیه، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پنجاب لاهور پاکستان، در گفتگویی با پایگاه اطلاعرسانی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب دربارۀ موضوعاتی همچون چگونگی ورودش به رشته ادبیات فارسی و سیر تحصیلاتش در این رشته، میزان توجه به زبان فارسی در پاکستان، فعالیتها و اقدامات استادان گذشته و کنونی زبان و ادبیات فارسی پاکستان، و وضعیت نسخ خطی فارسی در پاکستان سخن گفت. وی در بخشهایی از این گفتوگو از اقبال و علاقه اهل قلم پاکستان برای آموختن زبان فارسی و فارسی بودن سرود ملی پاکستان سخن گفت و به فعالیت مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب نیز اشاره کرد و گفت «میراث مکتوب مرکزی است که میراث شبه قاره را هم زنده نگه داشته است». مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
لطفا در ابتدا معرفی مختصری از خود داشته باشید و بفرمایید چگونه وارد رشته زبان و ادبیات فارسی شدید.
من عظمی زرین نازیه استاد گروه ادبیات فارسی در دانشگاه پنجاب پاکستان هستم. من از ابتدا دوست داشتم در زمینه زبان و ادبیات فارسی تحصیل کنم. از آنجا که مادرم در دانشگاه رشته فارسی را خوانده بودند ولی نمیتوانستند به فارسی حرف بزنند، خیلی دوست داشتند یک نفر در خانواده بلد باشد به فارسی حرف بزند. به همین دلیل او دستور زبان فارسی را به من یاد داد و همین علاقه زمینه ورود من به رشته فارسی شد. خواهران من هم هر دو دکترای فارسی گرفتهاندو در دانشکده تدریس میکنند و در مقطع دیپلم و لیسانس درس میدهند.
همچنین ما بعد از نماز دعاهایی به زبان فارسی میخوانیم مانند «کریما ببخشای بر حال ما »، «خدایا به حق بنی فاطمه» و … . معمولا وقتی نماز ادا میکردیم بعد از آن مینشستیم و دعا میخواندیم. مادر ما دستشان را بلند میکرد و این دعاها را میخواندند. ما این گونه عادت کرده بودیم و دوست داشتیم بیشتر درباره فارسی و از فارسی بدانیم. بنابراین این زمینه در خانواده ما وجود داشت.
من پس از ورود به دانشگاه با راهنمایی دکتر سلیم مظهر پایان نامه فوق لیسانس و دانشوری و دکتری نوشتم. آن موقع فارسی من خوب شد. من نه در ایران درس خواندم و نه زندگی کردم. این بعد از استاد شدن بود که به ایران آمدم؛ برای برای یک دوره دانش افزایی و به عنوان مربی از دانشگاه لاهور. در آن دوره هم شاگرد اول شدم.
پایاننامه فوق لیسانس من درباره حافظ محمود شیرانی بود که سکهشناس و پژوهشگر بزرگی در شبه قاره بودند. مقالات ایشان در ۷ جلد چاپ شده و من ۵ مقاله از آنها را انتخاب و از اردو به فارسی ترجمه کردم. در پیش دکتری مقالهام درباره تراجم و شروح مثنوی معنوی در اردو و پنجابی بود. در دوره دکتری موضوع رساله من بررسی و تجزیه و تحلیل نعتسرایی پیامبر اکرم (ص) در شبه قاره از ۱۸۵۷ تا عصر حاضر بود.
من تقریبا در دورۀ فوق لیسانس شعر سرودن به زبان فارسی را هم شروع کردم. در سالهای بعد کتاب من با نام «نوای زرین» به اهتمام دکتر محمدرضا نصیری از سوی انتشارات هفت وادی در ایران چاپ و منتشر شد.
آیا زمینه علاقه مندی شما به زبان و ادبیات فارسی صرفا منحصر به خانواده بود یا زمینههایی در جامعه هم داشت؟ به طور کلی در کشور پاکستان چه نگاهی به زبان فارسی وجود دارد؟ زبان فارسی در چند دانشگاه تدریس میشود؟
زبان فارسی در پاکستان زبانی دوستداشتنی است چون زبان تاریخی ماست و تقریبا هزار سال زبان شبه قاره بوده است. شعر فارسی ریشهای عمیق در زمین شبه قاره دارد.
به طور کلی در همه استانها رشته زبان و ادبیات فارسی وجود دارد. فقط در استان پنجاب ۲۰ تا ۲۵ دانشکده اعم از دخترانه و پسرانه گروه فارسی دارند. ۴ دانشکده را مطمئنم که اتاقهای ایران شناسی هم دارند و فارسی را هم تا مقطع دیپلم و لیسانس درس میدهند. چون دانشکدهها در پاکستان تا دیپلم یا لیسانس هستند. البته لیسانس را تازه شروع کردهاندو فقط چند دانشکده لیسانس دارند. بقیه مقاطع در دانشگاهها ارائه میشود. البته دانشکدهها تکلم به زبان فارسی را یاد نمیدهند فقط ادبیات فارسی و خواندن و ترجمه تدریس میشود. سخن گفتن به زبان فارسی در مقطع فوق لیسانس در دانشگاه آموزش داده میشود.
همچنین ما در پنجاب سه تا دانشگاه داریم؛ یکی دانشگاه پنجاب است که دپارتمان بزرگی دارد، دومی دانشگاه جی سی یعنی دانشگاه دولتی لاهور است و یکی هم دانشگاه بانوان لاهور. اینها گروههای فارسی بزرگی دارند که از لیسانس تا دکتری را آموزش میدهند.
به طور مشخص دانشکده خاورشناسی که گروه فارسی دارد قدیم ترین دانشکده در پاکستان است. دانشگاه پنجاب در ۱۸۸۲ تأسیس شد اما دانشکده خاورشناسی قبل از آن و از سال ۱۸۷۰ وجود داشت. دانشگاه پنجاب دانشگاه بزرگ پاکستان است و میشود گفت که این اولین دانشگاه بزرگی بود که در منطقه مسلمانان شبه قاره ایجاد شد و تأسیس آن به قبل از استقلال پاکستان باز میگردد.
در این دانشگاه استادان بزرگی در زمینه زبان و ادبیات فارسی کار و تدریس کرده اند. علامه اقبال لاهوری، رینولد نیکولسون، دکتر مولوی محمد شفیع، دکتر سید عبدالله که دربارۀ هندوانی که در ادبیات فارسی سهیم بودند پژوهشهای ارزشمندی داشت، حافظ محمود شیرانی، سکه شناس و محقق بزرگی که هفت جلد مقالات به یادگار گذاشته و درباره فردوسی هم مقالاتی نوشته است که به صورت کتاب چاپ شده است. اخیرا هم دکتر سید محمد اکرم شاه، دکتر آفتاب اصغر متخصص تاریخ کشمیر، دکتر عبدالشکو احسن دربارۀ اوستا و پهلوی، خانم دکتر نسرین نخجر. این اساتید کارهای ارزشمندی در زمینه ادبیات فارسی انجام داده اند.
دکتر سیدمحمد اکرم شاه که ایشان اخیرا تذکرهای از شعرای معاصر فارسی سرای پاکستان و شبه قاره را چاپ کردهاندکه بسیار قابل توجه است. ایشان بیشتر دربارۀ اقبال کار کردهاندو ۲۰ سال کرسی اقبال را دکتر سید محمد اکرم شاه در اختیار داشتند.
دکتر محمد سلیم مظهر از استادان ما تازه عضو پیوسته فرهنگستان شدهاند. ایشان در دورهای رئیس دانشگاه پنجاب هم شدند. دکتر نظامی که با مؤسسۀ میراث مکتوب هم خیلی کار کردهاندو این روزها رئیس دانشکده ما، یعنی دانشکده خاورشناسی هستند و دکتر ناصب از دیگر استادانی هستند که فعالیتهای ارزشمندی در پاکستان در زمینه زبان و ادبیات فارسی دارند.
اشارهای هم به تعداد دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی داشته باشید و بفرمایید انگیزه کسانی که به رشته زبان فارسی میآیند، چیست؟ آیا زمینه اشتغال برای آنها در پاکستان وجود دارد؟
در حال حاضر ما در دانشگاه پنجاب در رشته فارسی ۵۰ دانشجوی دکتری، ۲۰ دانشجوی پیش دکتری و تقریبا ۱۵۰ نفر دانشجو در مقطع لیسانس (۴ ساله) داریم. به طور کلی هم افراد میتوانند با نام نویسی در دانشکدهها دیپلم زبان فارسی دریافت کنند.
در مورد زمینۀ اشتغال هم میتوانم به این نکته اشاره کنم که پارسال ۳۷ پست برای دخترها و ۱۸ پست برای پسرها برای استخدام به عنوان مربی زبان فارسی در دانشکدهها اعلام شد. تدریس برای کنکور هم یک موقعیتی است که برای دانش آموختگان زبان فارسی وجود دارد.
در محیط غیر از دانشگاه زبان و ادبیات فارسی چه جایگاهی در پاکستان دارد؟
قبلا در مدارس حتما گلستان و بوستان تدریس میشد. من خودم در کلاس ششم و هفتم و هشتم دبیرستان این متنها را به زبان فارسی خواندم. البته این درسها اختیاری بود. اما حالا دیگر اصلا نیست. به نظر من باید در کلاس نهم و دهم این درس وجود داشته باشد تا دانش آموزان بتوانند به صورت انتخابی و در صورت تمایل آنها را بخوانند.
نسخ خطی فارسی در پاکستان، از نظر شرایط نگهداری، نحوه دسترسی و روند تصحیح و چاپ در چه شرایطی است؟
کتابخانه مرکزی دانشگاه پنجاب بیشترین نسخه خطی را در پاکستان دارد. تقریبا ۲۲ هزار نسخه در این دانشگاه وجود دارد. ولی تقریبا میشود گفت ۴ هزار نسخه از این تعداد فارسی است.
تعداد زیادی از آنها فهرست نویسی هم شده است؛ در فهرست شیرانی یا مجموعه آذر و همچنین فهرستی که دکتر عارف نوشاهی تدوین کردند و مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب آن را چاپ کرده است. همچنین حدود ۱۷ هزار نسخه در کتابخانه گنج بخش در اسلام آباد وجود دارد. تقریبا ۱۲ کتابخانه در لاهور هستند که نسخه خطی فارسی دارند که برخی از آنها کتابخانههای شخصی است.
شخصا تلاش دارم که تا جایی که برایم امکانپذیر است در زمینه دسترسی به نسخ خطی به پژوهشگران و مؤسسات ایرانی کمک کنم. گاهی از طرف پژوهشکدهها یا فرهنگستان با من تماس میگیرند و من نسخهای را که نیاز دارند تهیه میکنم. از آنجا که عضو شورای دانشنامه ادبیات فارسی شبه قاره هستم، این همکاری پیوسته جریان دارد.
در مقام استاد زبان و ادبیات فارسی هم ما معمولا برای سطح پیش دکتری و بعضا دکتری برای دانشجویان رسالههایی را انتخاب میکنیم تا به عنوان پروژه پژوهشی خود تصحیح کنند. در دانشگاههای دیگر هم به نسخه خطی اهمیت زیادی میدهند.
در پایان اگر پیشنهادی در زمینه فعالیتهای مشترک ایران و پاکستان در زمینه نسخ خطی، یا دغدغه خاصی در مورد زبان و ادبیات فارسی در پاکستان دارید، بیان بفرمایید.
من فکر میکنم مؤسسۀ میراث مکتوب مرکزی است که میراث شبه قاره را هم زنده نگه داشته است و زمینه همکاریهای بیشتر نیز وجود دارد. در واقع تاریخ ما، عرفان ما، همه اینها در شبه قاره به زبان فارسی نوشته شده است و نسخ خطی پر ارزش بسیاری در شبه قاره وجود دارد؛ چنان که در بسیاری موارد برای تصحیح آثار در ایران هم، نسخ خطی موجود در شبه قاره مورد نیاز است.
به طور خاص میخواهم بگویم که اگر که ما فکر میکنیم فارسی در پاکستان بازار گرمی ندارد درست است، اما باز هم مردم در پاکستان با پیشینه خودشان ارتباط دارند. کسانی که شاید بتوان آنها را اشراف خواند یا اهل قلم هنوز هم هستند که در جلساتشان فارسی گوش کردن را دوست دارند.
من اخیرا در یک جلسه نکوداشت از یک رماننویس و یک داستانکوتاهنویس پاکستانی یعنی خانم فرحت پروین شرکت کردم. ایشان در این جمع خیلی به من لطف داشتند و نسبت به بقیه توجه بیشتری به من نشان دادند. وقتی که علت این توجه را از او جویا شدند، گفتند که من از ایشان فارسی و ترکیبات فارسی میآموزم. در واقع میگفتند که در نوشتن داستان کوتاه زبان باید شسته باشد و برای همین به فارسی توجه نشان میدهند.
در واقع میخواهم بگویم که در نزد اهالی قلم یا در جلسات ادبی و فرهنگی علاقه به یادگیری زبان فارسی وجود دارد. خود من استاد فارسی بعضی از اهل قلم اردو در پاکستان هستم. همچنین با مؤسسۀ نوای اقبال هم که درباره اقبال و زبان و ادب فارسی کار میکنند در ارتباطم و به آنها کمک میکنم. در واقع میخواهم بگویم که این علاقه به زبان و ادبیات فارسی در پاکستان وجود دارد؛ چون مردم میخواهند اقبال بخوانند، مولانا بخوانند، سعدی بخوانند، فردوسی بخوانند.
این شایسته تذکر است که فردوسی بیشتر در دانشکده هنر اهمیت دارد. آنها مینیاتورهای شاهنامه را خیلی دوست دارند مطالعه کنند. مثلا نسخه خطی خیلی نفیسی از شاهنامه در کتابخانه مرکزی دانشگاه پنجاب وجود دارد که من خودم در دانشکده هنر جلساتی دربارۀ آن داشتهام. آنها دوست دارند دربارۀ این مینیاتور و زمینه و ابعاد آن بدانند و من این را برای آنها توضیح دادهام.
بنابراین اگر بتوان با همکاری میراث مکتوب چنین آثاری را چاپ کرد و توضیحاتی را به صورت ترجمه به آنها افزود، تا مخاطبان پاکستانی متوجه مضمون این آثار شوند، میتواند مورد استقبال قرار بگیرد. البته خودمان کوشش میکنیم که این کار را بکنیم ولی اگر مؤسسهای مانند میراث مکتوب با ما در این زمینه همکاری کند خیلی عالی خواهد بود.
یک نکتهای هم که میخواستم به آن اشاره کنم و شاید برای شما و مخاطبانتان جالب توجه باشد این است که حفیظ جالندهری که سرود ملی پاکستان از اوست اصلا فارسی درس نخوانده بود اما سرود ملی پاکستان کلا فارسی است و در این سرود فقط یک واژه «کا» به اردو است.
در سرود ملی پاکستان میخوانیم: «پاک سرزمین شاد باد / کشور حَصین شاد باد / تو نشان عزم عالیشان / ارض پاکستان! / مرکز یقین شاد باد / پاک سرزمین کا نظام / قوّت اخوّت عوام / قوم، ملک، سلطنت / پائنده تابنده باد / شاد باد منزل مراد / پرچم ستاره و هلال / رهبر ترقی و کمال / ترجمان ماضی شان حال / جان استقبال! / سایۂ خدائی ذوالجلال»
حفیظ همچنین میخواست که اثری مانند شاهنامه فردوسی پدید آورد اما در مورد اسلام. همان گونه که فردوسی تاریخ ایران را زنده کرده است حفیظ میخواست شاهنامه اسلام بنویسد و چون شاهنامه اسلام را سرود او را «فردوسی تاریخ اسلام» گفتند. من شعر او را به فارسی برگرداندم. ابتدا و آخر آن ابیاتی از من است و بخش میانی ترجمه اشعار حفیظ است.
بگفتا شاعر اسلام حرف جاودانی را
بگردانم به ایرانی حدیث آن جهانی را
اگر فردوسی مرحوم کرد ایران را زنده
مرا توفیق گر باشد کنم اسلام را زنده
منم هم عزم دارم گفته من جاودان باشد
کنم زنده حفیظ و شاعر ایران را زنده
…
تصویری از حضور خانم دکتر عظمی زرین نازیه در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در تیرماه ۱۴۰۲