از روزگار کهن، هنگام ساخت تریاق، گوشت افعی را مستقیماً به مفردات دیگر نمیافزودند. بلکه آن را با تمهیداتی ویژه با چند داروی دیگر ترکیب میکردند و به صورت قرصهایی نگه میداشتند تا هنگام نیاز به کار برند. این داروی مرکب که اقراص الافاعی یا قرص مار/ماران نامیده میشد، «عمود» (جزء اصلی) تریاق فاروق و علت برتری آن بر معجون مثرودیطوس بود و ساخت آن مهمترین مرحلۀ ترکیب تریاق به شمار میرفت. از این رو در سرزمینی چون سیستان که از دیرباز «سرزمین افعیها» یا «بلاد افاع» نامیده میشد، شماری از مارافسایان به کار شکار افعی و فروختن آن به «تریاقسازان» مشغول بودند. پزشکان نیز برای آنکه گوشت افعیهای شکار شده مناسب ترکیب تریاق باشد، دستورالعملهای دقیق و جالب توجهی فراهم آورده بودند.
در متون کهن اشارات زیستشناسانۀ جالبی به تولید مثل افعیها، شکل مردمک آنها و از همه جالبتر توجه مردم سیستان به حمایت از خدنگ به عنوان دشمن طبیعی افعیها برای جلوگیری از افزایش بیرویۀ جمعیت آنها آمده است.
کورشدن افعی یا تباه شدن چشمانش بر اثر نگریستن در زمرد (یا زبرجد) افسانهای مشهور است که بسیاری از پارسیگویان و پارسیسرایان و نیز ادبای عرب در آثار خود به آن اشاره کردهاند. اما ابوریحان بیرونی با تکیه بر آزمایش نادرستی آن را روشن کرده است.
در متون ادبی مراد از افعی، مار زهرآگینی است که زهرش کشندهتر از زهر دیگر ماران است و هیبتی ترسناکتر دارد. مضمون این ضرب المثل فارسی که «آن قدر مار خورده تا افعی شده» در متون کهن عربی و فارسی بسیار آمده است.
ادامه اين مطلب نوشته دكتر يونس كرامتي را اینجا بخوانيد.