«افسانهها، قصهها و حکایتها در هنر سغدی» آخرین اثر باریس مارشاک، نویسنده فقید است. باریس مارشاک در این کتاب بیش از ۴۰ دیوارنگاره مصور را بررسی کرده و نیز افسانهها و قصههای سغدی را زنده کرده است.
در بخشی از نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: «بازرگانان سغدی سرآمدان جاده ابریشم بودند و از همین رو هنر و ادبیات آنان بسیاری از بنمایهها با اصل «یونانی و ایرانی و هندی» را دربرگرفته است. در میان مجموعههای روایی تصویری در سغد دست کم سه حماسه وجود دارد: روایتی بومی و محلی از مهابهارته هندی، داستان شناخته شده رومی رمولوس و رموس، افسانههای ایرانی رستم. کاوشگران بر دیوارهای خانههای پنجکنت چندین بازنمود تصویری از مثلها، حکایتها، داستان پریان و قصهها یافتهاند. پدیدآورنده صحنههایی از حکایتهای ازوپ و مهابهارته و سندبادنامه را در چندین ترکیببندی تصویری شناسایی کرده و این موضوعها را با آنچه از پارهنوشتارهای سغدی برمیآید بررسی کرده است.»
در قسمتی از متن کتاب آمده است: «با درنظرگرفتن ژانرها ما قصههای پریان با خاستگاه هندی- قصههای جانوران و داستانهایی درباره قاضی دانا- را هم در دیوارنگارههای پنجکنت و هم در پارهنوشتارهایی از نوشتارهای سغدی یافتهایم. بدین سان هیچ دگرسانی جایشناسانهای میان پارههای قصههای سغدی و موضوعهای نقاشیهای پنجکنت نیست؛ اگرچه کارانبان دیوارنگارهها بسیار غنیتر و پربارتر است. هر دو مجموعه همانند ادبیات پارسی دوره پسین ساسانی است و بیشینه قصههای سغدی را هنینگ از پارسی میانه برگردانده و چاپ و نشر ساخته است.
ما میتوانیم چنین بینگاریم که سرگذشت رستم و نقش او چونان جهان پهلوان در سغد بهخوبی ادبیات ساسانی و ایران صدر اسلام شناخته شده بود. حکایتهای ازوپ و برگردانهای پارسی میانهای از مجموعهای از متون هندی با بسیاری از موضوعهای نقاشیهای پنجکنت ربط و پیوند دارد.
حکایتها و قصههای ایرانی و سغدی از جمله تصویرسازیهای کار نقاشان، از خاستگاههای یونانی و هندی وام گرفته شدهاند. گهگاه ممکن است که روایت پارسی میانهای از داستانهای هندی به روایت سغدیان بیش از متون برجامانده هندی نزدیکتر باشد. اما لازم نیست فرض کنیم این امر پیامد نفوذ و اثرگذاری ایرانیان است. چه بسا سغدیان و ایرانیان برخی متون ناشناخته دیگر را نیز جدا از هم برگردانده بودند که این نسخهها با هم دگرسان هستند چنین هندیان.
با درنظر گرفتن همه اینها ممکن است انتظار داشته باشیم شباهتی میان هنرهای دیداری دو کشور ایرانیتبار یعنی ایران و سغد ببینیم. در واقع با وجود این واقعیت که جزییات تصویرنگارانه یکسان و پیچیده در هر دو فرهنگ وجود دارد دگرسانیهای بزرگ درونمایهای میان کارهای هنری سغد و ایران میبینیم.
در ایران یادمانهای ایدئولوژی رسمی شاهنشاهی چشمگیر و درخشان هستند- صخرهنگاریهای بازنمودی شاهان، سیمینهها با چهرهنگاریهایشان و مانند آن؛ درحالیکه در سغد ما چیزی درباره چنین یادمانهایی نمیدانیم. سنت ادبی عربی- پارسی بیش و کم تنها مدرکی است که ما داریم و نشان میدهد تمدن ساسانی همیشه چنان که هنرهای دیداری رسمیاش وانمود میساخت نیست.»
انتشارات سوره مهر، «افسانهها، قصهها و حکایتها در هنر سغدی» به قلم باریس مارشاک و ترجمه محمد محمدی را در ۳۲۱ صفحه و بهای ۳۷۵ هزار تومان منتشر کرده است.
منبع: ایبنا