کد خبر:17271
پ
D985D988D984D8A7D986D8A7_0

آثار پرمخاطب درباره مولوی و شمس، دور از واقعیت هستند

مهدی محبتی: متأسفانه در سایه کم توجهی متولی فرهنگی آثار کم ارزشی منتشر می شوند که یک تصویر دگرگونه و دور از واقعیت از شمس و مولانا ارائه می دهند.

میراث مکتوب- هفتم و هشتم مهرماه بزرگداشت شمس تبریزی و مولانا جلال الدین محمد بلخی، مشهور به مولوی است. شخصیت‌هایی که تاریخ ادبیات و عرفان ایرانی را متاثر کرده‌اند و آثار و اثرات‌شان زمینه‌ساز اندیشه‌ای شگرف شده است. به همین مناسبت با دکتر مهدی محبتی، یکی از پژوهشگران و استادان حوزه مولوی شناسی و شمس پژوهی، درباره این دو چهره ادب و عرفان گفت‌وگویی انجام شده که آن را در ادامه می‌خوانید.

مهدی محبتی، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی، با اشاره به کتاب خود درباره شمس تبریزی با عنوان جدال با خویشتن، نگاهی دیگر به احوال و اقوال شمس تبریزی، گفت:  در این کتاب کوشیدم این مساله را تبیین کنم که ما آدم های ایرانی قرن بیست و یکم چه چیزی را از شمس تبریزی برای امروز سرمایه کنیم و به کار بگیریم، آیا صرف خواندن و تحسین کردن، کافی است؟ این نوع برخورد، ادبیات را تبدیل به اشیای موزه ای می کند که ارزشمند ولی به درد نخور هستند، سعی کردم در معرفی شمس از این نگاه فاصله بگیرم و دو سه ویژگی را در شمس برجسته کنم.

محبتی با برشمردن ویژگی های شمس اضافه کرد: یکی جرات دانستن، چون او از معدود عرفا یا طرفداران عرفان است که از فهمیدن، نمی‌ترسد و به قول کانت جرات دانستن دارد، شمس به همه جا سر می زند و هر چیز را جست و جو می کند. ویژگی دیگر او جربزه سر کشیدن است، یعنی هر چه را می فهمد، می گوید و از مخالفت ها نمی‌ترسد و این که مورد پسند قرار نمی‌گیرد، او را عقب نمی‌نشاند. بر این مبنا، نگاه تازه ای به مقالات شمس انداختم. این اثر مورد استقبال قرار گرفت و چاپ سوم آن هم اخیرا منتشر شد که نشان می دهد در این بازار کرونا و مشکلات آن، بخشی از جامعه نسبت به موضوعات ادبی حساس است و اگر کتاب تازه ای باشد آن را دنبال می کند.

یکی از ویژگی های قدرتمندی کلام شمس، تجسیم است

این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت های شمس و مولانا، ادامه داد: مولانا خیلی بزرگ و عزیز است اما مخاطب خود را بسیار رعایت می‌کند، همه جا متوجه است که مخاطب نرنجد، سخن خود را پایین می آورد که مخاطب بفهمد و کارهایی از این دست دارد اما شمس متفاوت با مولانا فکر می‌کند. بنیاد کتاب در جدال با خویشتن بر این بود اما مباحث دیگری هم در این کتاب مطرح شده است، تحولات زندگی شمس، مهم ترین اقوالش، معاصرانش، نسبتش با فلسفه و دانشمندان عصر خودش و مجموعه ای از آثاری که درباره شمس نوشته و پژوهش شده در این کتاب جای دارد.

 وی در توضیح این که مخاطب عادی چگونه می تواند، جزئیات کلام شمس را درک کند، گفت: یکی از ویژگی های قدرت کلام شمس، تجسیم است، یعنی تجسم دادن به امر شنیداری. ادبیات زمانی کارآیی پیدا می کند که کلام، بتواند آن واقعه را در ذهن مخاطب مصور کند و پیش چشم او بیاورد. در این کتاب بخشی با عنوان نگارش خلاق وجود دارد، این عنوان دو گونه نگارش را در بر می گیرد که یک گونه آن در دانشگاه های مدرن مثل دانشگاه های آمریکا تدریس می شود، که گزارش های مهم را بتوانیم از طریق نوشتن به مخاطب منتقل کنیم. 

محبتی اضافه کرد: نوع دیگر آن هم که به معنی میخکوب کردن خواننده است و من در این کتاب توضیح داده ام که یکی از رازهای موفقیت شمس همین تجسم کردن امر شنیداری است. مولانا می گوید:

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد/ کو حظ چشم؟ صورت ایمانم آرزوست (کلیات شمس، غزل ۴۴۱)

یعنی گوشم کلمات ایمان را که شامل شهادتین است، شنید، حالا تجسم ایمان را هم نشانم بدهید. این دیدن موضوع مهمی است و شمس بخشی از این مفاهیم را مصور می کند و پیش چشم مخاطب بیاورد، مخاطب عادی هم این موارد را می فهمد، ممکن است به عمق کلام نرسد اما آن را درک می کند.

این مولوی پژوه اظهار داشت: شمس متاثر از تصویرسازی قرآن است، در آیه ۳۶ سوره یاسین آمده است: وَجَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَیٰ قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ، و مردی شتابان از دورترین کرانه شهر، فرا رسید و گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید. این خود نوعی از تصویرسازی است که بر بسیاری از آثار ادبیات فارسی تاثیرگذار بوده است.

آثار پرمخاطب درباره مولوی و شمس، دور از واقعیت هستند

محبتی درباره آثاری که به عنوان اندیشه مولانا و شمس در بازار کتاب عرضه می شوند، گفت: شمس خودش می گفت مرا با این عوام کار نیست، من دنبال دانه درشت ها هستم، این کتاب هایی که می شنوم یا می بینم، بیش از  ۸۰ درصد آن زاییده فکر نویسنده است، وقتی می بینند که توده ها استقبال می کنند و به روش های مختلف، کلاس هایی می گذارند، دوره های آموزشی برگزار می کنند، کتاب می نویسند و مخاطب هم دارند، به گونه ای مد روز است و مردم هم که نمی دانند خوب و بد کدام است، به دنبال آن ها راه می افتند. ناشران هم که فروش دارند و نویسندگان هم که معروف می شوند و مردم هم سرگرم شده اند، چه بهتر از این؟

وی اضافه کرد: متاسفانه در سایه کم توجهی متولی فرهنگی این آثار کم ارزش منتشر می شوند، حتی آثار مشهور هم که به چاپ ۷۰ یا ۸۰ رسیده است، یک تصویر دگرگونه و دور از واقعیت از شمس و مولانا ارایه می دهند، همان طور که از خیام، عطار، حافظ و باقی شاعران.

بنا بر این گزارش، کتاب در جدال با خویشتن، نگاهی دیگر به احوال و اقوال شمس تبریزی، همراه با مقالات برگزیده شمس، یکی از تازه ترین آثار در حوزه شمس پژوهشی به تحلیل، تعلیقات و انتخاب مهدی محبتی است که در کمتر از دو سال به چاپ سوم رسید. 

مقدمات آشنایی، سنگ و آینه، اندیشه ها و اسرار، جایگاه عقل و عاقلان در مقالات، زندگی و آثار شمس و متن مقالات عناوین فصل های کتاب در جدال با خویشتن هستند.

این اثر در ۳۶۸ صفحه توسط بنگاه نشر و ترجمه کتاب پارسه منتشر شده است. 

محبتی در ادامه گفت‌گو درباره آثاری که به عنوان اندیشه مولانا و شمس در بازار کتاب عرضه می شوند، گفت: شمس خودش می گفت مرا با این عوام کار نیست، من دنبال دانه درشت ها هستم، این کتاب هایی که می شنوم یا می بینم، بیش از  ۸۰ درصد آن زاییده فکر نویسنده است، وقتی می بینند که توده ها استقبال می کنند و به روش های مختلف، کلاس هایی می گذارند، دوره های آموزشی برگزار می کنند، کتاب می نویسند و مخاطب هم دارند، به گونه ای مد روز است و مردم هم که نمی دانند خوب و بد کدام است، به دنبال آن ها راه می افتند. ناشران هم که فروش دارند و نویسندگان هم که معروف می شوند و مردم هم سرگرم شده اند، چه بهتر از این؟ متاسفانه در سایه بی‌توجهی متولی فرهنگی این آثار کم ارزش منتشر می شوند، حتی آثار مشهور هم که به چاپ ۷۰ یا ۸۰ رسیده است، یک تصویر دگرگونه و دور از واقعیت از شمس و مولانا ارایه می دهند، همان طور که از خیام، عطار، حافظ و باقی شاعران.

علت این کار هم این است که کتاب های ضعیف را خود مخالفان ما، مثلا در کشور ترکیه، با سرمایه گذاری قابل توجه منتشر و معرفی می کنند، تا اجازه ندهند ایران مرکز فرهنگی شود و جاذبه های توریستی آن کشورها را کم کند. این مسئله فقط درباره کتاب ها نیست، همایش ها و سخنرانی های بسیاری هم هست که واقعا هیچ ارزش علمی و ادبی ندارد اما مخاطب دارد. البته این کتاب ها بد نیست، مخاطب هم دارد اما نشان می دهد که این افراد حتی از روی اثر مولوی نمی توانند بخوانند.

محبتی ادامه داد: بسیاری از استادان ترک، معتقدند که مولوی اشعارش به ترکی گفته، بعد از آن به فارسی برگردانده شده است، بعد رفتیم از استاد عبدالباقی گولپینارلی (۱۹۰۰–۱۹۸۲، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ و ادبیات و خلیفه فرقه مولویه)، اسنادی آوردیم که گفته است مولوی ترکی نمی دانسته است. این مساله بیشتر تقصیر ماست، چون در این سال ها سرمایه گذاری روی ادبیات نداشته ایم و خودمان کم کاری کرده ایم.

این استاد دانشگاه افزود: ادبیات سرمایه بزرگ فرهنگی ماست و بارها گفته ام که از نفت و انرژی هسته ای هم مهم تر است چون درآمدزایی بیشتری دارد اما ادبیات به تعبیر دقیق کلمه، در ایران یتیم است و هیچ متولی درستی ندارد، در حالی که اگر سیاست ها به سمت گسترش فرهنگ، بیرون راندن اندیشه های ضعیف و رشد افکار مترقی باشد، ادبیات می تواند کشور را ثروتمند کند.  یک بار خبرنگاری از مقام رهبری نقل قول کرد که شعر ثروت ملی است، من گفتم این جمله را باید با آب طلا در همه اداره ها بنویسند و آویزه گوش کنند، شعر ثروت ملی است، چون مثلا ترکیه، تنها از گردشگری پیرامون مولوی به اندازه نفت ایران، درآمد دارد. در حالی که ما خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، عطار و ده ها نفر دیگر را داریم اما چقدر از این راه درآمد داریم؟

مولانا صلح کل است

محبتی در توضیح این که مولانا را چگونه معرفی می کند، گفت:

مولانا صلح کل است، با کسی جنگ ندارد و واقعا عارف است، تالیفاتش بر اساس پذیرش و تسامح است و اصلا خشونت در آن نیست البته مولوی گاهی به مخالفان خود هم تاخته، اما همواره به لطافت سخن گفته است. در مقدمه کتاب توضیح داده ام که به دو دلیل شمس را بیشتر دوست دارم، یکی شخصیت شمس و دیگری نحوه سلوک او که با کل تاریخ تفکر ما متفاوت است و برای او تابویی وجود ندارد اما مولانا همیشه نظر لطف و مرحمت دارد و حتی از او به عنوان روح زنانه یاد می کنند، او مادرانه برخورد می کند و همه را زیر پر خود می گیرد.

وی در توضیح این نکته که پیشتر مولوی را شاعر قرون آینده خوانده است، گفت: جمله کامل تر این است که برخی بزرگان ما شاعران قرن بیست و پنج هستند، یکی از آنها نیز عطار است، در کتاب قرن های بی زمان (درباره زندگی و آثار عطار نیشابوری) که به تازگی منتشر شده نیز این نکته را توضیح داده ام. این جمله را از فروزانفر نقل کرده ام که در مورد برخی شاعران چون مولوی و عطار، بشر باید سیصد تا چهارصد سال دیگر برود تا به آنها برسد.

محبتی ادامه داد: اندیشه و فرهنگی که آنها تبلیغ می کنند، یکی گذر از مرزهای احمقانه جغرافیایی و نژادی و زبانی و حتی اعتقادی است، آنها اندیشه و بیان شان این است که

ملت عشق از همه دینها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست (مثنوی معنوی، دفتر دوم،  عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان)

و یا

علت عاشق ز علتها جداست/ عشق اصطرلاب اسرار خداست (مثنوی معنوی، دفتر اول، بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند)

وی افزود: به این عنوان این که  بشر هنوز درگیر این مسائل ابتدایی است که من بهترم یا تو؟ نژاد من بهتر است یا تو؟ زبان من یا زبان تو؟ کشور من یا کشور تو؟ اعتقاد من یا اعتقاد تو؟ و برای اثبات این مساله یکدیگر را می کشند. در چنین چشم اندازی عطار دنیایی را می گشاید که سیمرغ از همه مرغان عالم تشکیل شده است، وحدتی که در این کثرت است، می گوید ما همه آدمیم، همه یک روحیم، یک جانیم و از یک حقیقت برخاسته ایم، مولانا نیز همین را می گوید.

این پژوهشگر ادامه داد: به همین اعتبار، مولوی، عطار و دیگر شاعران بزرگ، شاعرانی هستند که در قرن های آینده شناخته خواهند شد و مردم دنیا پس از جنگ ها و جدال های ابتدایی به این نقطه می رسند، البته که  بعید است برسند، تاریخ گذشته بشر نشان داده که

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست / عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی (دیوان حافظ؛ غزل ۴۷۰)

اما عده ای هستند که به این حقیقت خواهند رسید، عده ای می فهمند که این شاعران برای زمانه ما نیستند و حتی همین امروز افرادی هستند که با این شاعران مخالفند و اعتقادات آنان را زیر سوال می برند و خدا اگر نعمتی را به ملتی داد و دید شایستگی ندارند، آن نعمت را خواهد گرفت.

کلام مولانا و شاعران بزرگ فارسی متعلق به دنیای پساعقلانیت است

محبتی در توضیح این که مولانا چگونه به بهتر شدن دنیای امروز کمک خواهد کرد، گفت: مولوی به ما علم کشاورزی، ساختمان سازی، رشد اقتصادی و… را یاد نمی دهد، این موارد را عقلانیت اجتماعی ما باید بسازد، این نکته به این معنی است که عرفان برای جامعه ای است که از عقلانیت گذشته، نه جامعه ای که هنوز به عقلانیت نرسیده باشد.  اگر تعلیمات این شاعران را برای آدم های نادان و کم عقل گسترش بدهیم، نه تنها میوه ای از آن درخت نخواهیم چید، آن جامعه را هم تباه خواهیم کرد اما اگر جامعه ای به ثبات و عقلانیت رسیده و می داند حیات اجتماعی در کار و تولید است، البته نه تولید کاپیتالیستی و امپریالیستی، در حد نیازهای متعادل انسانی، اگر کسی درآمد کافی برای گذران زندگی دارد، خانه و لباس و خوراکش هم فراهم است، برای این که دلش شاد شود، می تواند سراغ ادبیات برود.

اگر ما عرفان را عوامانه کنیم و بخواهیم در جامعه ای پیشاعقلانی مطرح شود، آن جامعه را تباه خواهیم کرد ولی اگر عرفان را پساعقلانی کنیم، یعنی جامعه را به علم و ثبات برسانیم و رشد کرده باشد، می توانیم معنای زندگی را از شاعران بپرسیم. جامعه ای که نیازهای اولیه اش را برطرف کرده است، با نیازهای ثانویه اش مثل معنی زندگی، حقیقت عشق، رابطه انسانی، همزیستی مسالمت آمیز و… در دل عرفان مولانا و آثار دیگر شاعران وجود دارد. عشق به صورتی که امروز جهان غرب با جنسیت یکی کرده است، این سوال است که آیا عشق تنها به جنسیت تعلق می گیرد؟ اما انسان وقتی عاشق می شود، عشقش به محتواست و جسم او ظرف آن محتوا می شود، من اگر عاشق باشم، دلباخته جسم طرف مقابل نمی شوم.

این عرفان شناس با اشاره به مفهوم عشق در کلام مولانا، گفت: مولانا می گوید آن چه ما را به هم می رساند، صورت نیست، بی صورتی است که در صورت خود را نشان می دهد، همین تحلیل می تواند به جهان معاصر معنا بدهد. وقتی مولانا می گوید:

ای بسا هندو و ترک همزبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگرست/ همدلی از همزبانی بهترست (مثنوی معنوی، دفتر اول، حکایت هدهد و سلیمان)

مولانا می گوید مخاطب تو کسی است که خویشاوند روح توست، این چیزی است که دنیا به آن نیاز دارد اما همه به دنبال موضوعاتی هستند که برای دنیا هیچ فایده ای ندارد و عمق موضوعات را پیدا نمی کند.

بنا بر این گزارش، آخرین اثر منتشر شده از مهدی محبتی، قرن‌های بی‌زمان نام دارد که به نقد و تحلیل منطق‌الطیر می‌پردازد، اما صرفا محدود به آن نیست و از بطن آن تقریبا همه آثار عطار و به‌ویژه منظومه‌ها و شخصیت خود عطار نیز معرفی و نقد می‌شوند تا امکان نگاهی یکپارچه و هماهنگ ابتدا به منطق‌الطیر و از طریق آن به آثار و کل معرفت و شخصیت و عرفان عطار فراهم آید.

قرن‌های بی‌زمان هفت فصل دارد: از منطق‌الطیر قرآنی تا منطق‌الطیر عرفانی، هفت وادی (نگاهی به سیر تکوین و تدوین منازل و مقامات عرفانی از آغاز تا عهد عطار)، سایه یا خورشید (عطار و تبیین رابطه انسان و خدا در منطق‌الطیر)، ابن‌عربی و عطار؛ معماران نظریه وحدت در فرهنگ اسلامی- ایرانی، اکتشاف متن؛ تحلیل مبانی ساختاری – معنایی روایت‌های عطار، سیمرغ؛ خودکامه یا خدا؟، در جدال نقش با نقاش (تحلیل احوال روانی عطار در سرودن منطق‌الطیر)

این کتاب در ۹۵۶ صفحه توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.

منبع: ایرنا

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612